اندر احوالات مقولهی دینداری مردم
قسمت اول
امروز در برخی محافل به اصطلاح روشنفکرانه و به قلم تاریکاندیشانِ روشنفکرنما مطالبی شنیده و خوانده میشود که نه به طرز ماهرانه و هنرمندانه که به شیوهای ناشیانه و مغرضانه چنان مغالطات را به هم تنیدهاند که تنها تشویق همقطاران خود را با خود همراه میکنند و همیشه سوسوی امیدی به پذیرش آن از سوی عموم مردم دارند. البته در بسیاری از موارد، این مردم هستند که در بزنگاهها مسیری خلاف آنچه آنان ترسیم کردهاند انتخاب میکنند.
و اما سخن ایشان درباب جایگاه دین در جامعه ایرانی👇
موارد استدلال ایشان بدین گونه است:
۱. فرود دینداری در سالهای اخیر آن هم با شیب تند.👈 البته هیچ سندی بر این قول ارائه نمیشود و صرفاً در مقام یک ادعا باقی میماند.
۲. عدم باور و پذیرشِ حکومت بر این موضوع که مردم فاصله زیادی با دین گرفتهاند.👈 بر این ادعا هم هیچ سندی ارائه نمیشود و تنها به عدم رفراندوم توسط خود حکومت و عدم نظرسنجی از مردم اشاره میشود. که البته این جنابانِ جامعهشناس، خود بهتر میدانند که این نظریه چقدر مضحک مینماید. اما نگارنده برای مخاطب، این نکته را یادآور میشود که در هیچ جای دنیا و در هیچ حکومتی در طول سالهای حیاتِ آن حکومت، هیچگونه رفراندومی برگزار نمیشود. این در حالیست که جمهوری اسلامی ایران به مناسبت برخی مناسک ملّی مانند ۲۲ بهمن و روز قدس و به دلیل انتخابات به تعدادِ حداقل دو برابر سالهای حیاتش، خود را به رفراندم گذاشته است. از سوی دیگر، رفراندوم در حکومت اسلامی معنا ندارد. یعنی اگر افراد یک سرزمین مسلماناند یا باید در حال تشکیل حکومت اسلامی باشند یا اگر این حکومت تشکیل شده باید در مسیر حفظ آن و آرمانهایش و البته رفع نواققصش حرکت کنند نه اینکه آن را به رأی بگذارند.
۳. کاهش حضور در مساجد، روزهخواری، عدم پرداخت خمس از دیگر استدلالهای این جنابان است.👈این مطلب را هم بدون سند و آمار دقیق مطرح کردهاند که البته نگارنده کامل رد نمیکند اما فراگیر نمیداند.
۴. از دیگر دلایل ایشان این است که👈پیادهروی اربعین و یا حضور میلیونی مردم در زیارتگاهها مانند مشهد و قم و جمکران نمیتواند به معنای دینداری مردم باشد. زیرا این مناسک حواشی دین است و نه خود دین.👈این مطلب را با شماره ۵ با هم پاسخ میدهم.
۵. تمسک به برخی شاخصها مانند آمار انتخاب اسامی غیراسلامی بر کودکان.👈سؤال میپرسم چطور چنین آماری میتواند شاخص دینداری باشد و مثلا استفاده از اسامی ایرانی بهجای اسامی ائمه نشان از بیدینی تلقی شود اما حضور میلیونی مردم در اربعین، اعتکاف، کمکهای مؤمنانه، حضور در حرم رضوی در لحظه تحویل سال و... نمیتواند نشان از علاقه مردم به دینداری باشد؟
این عالیجنابان، بعد از کلی آسمانریسمان کردن، از هدف اصلی نگارش و سخن خود پرده برداشته و به نقد تقابل با مسئلهی کشف حجاب در جامعهی ایران میپردازند. از نگاه این آقایان، قانون حجاب ضربهی مهلکی به دین میزند و از آنجا که در ایراد استدلالهای بهاصطلاح آبکی دستی بر آتش دارند؛ کشف حجاب را با قتل و دزدی مقایسه کرده و معتقدند دزدی و قتل حرام شرعی نیستند و فقط برای حفظ نظم اجتماعی جرم شناخته شدهاند و به عبارتی عرف عقلا آنها را جرم میانگارند نه حکم خداوند. لذا امروز که عرف، کشف حجاب را پذیرفته است جرم نیست و قوانین از این زاویه باید تصویب شود.👈 عجبا بر این استدلال! 🤔
به نظر میرسد این نکته آخر را مخاطب خود پاسخ خواهد داد....
پایان قسمت اول
ادامه دارد...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
اندر احوالات مقولهی دینداری مردم
قسمت دوم...
خب با توجه به آنچه دربارهی دینداری ملت ایران مطرح شد در ادامه باید گفت:
💫دینداری به چه معناست؟ آیا دینداری تنها به معنای داشتن یکسری اعتقادات و انجام یکسری واجبات است؟ اگر دینداری فقط در اینها بود که بسیاری از دشمنان پیامبر و ائمه معصومین اهل دین و دینداری بودند. آیا آنها سعی در انجام ظاهری واجبات نداشتند؟ آیا نمایش پرهیز از محرمات نداشتند؟ آیا بسیاری از آنها که در بالا رفتن سر امام حسین بر نیزه ها نقش داشتند؛ نماز و روزه و حجشان قضا میشد؟ یا زنانشان بیحجاب بودند؟ یا اسامی فرزندانشان خارج از عرف جامعهی دینی بود؟ مگر نه اینکه ابنملجم حافظ قرآن و اهل نماز شب بود و معاویه کاتب وحی؟مگر نه اینکه شمر چهل بار به حج رفته بود و بالاتر از آن جانباز جنگ صفین بود؟ و باز هم از همه اینها بالاتر مگر طلحه و زبیر روزگاری زیر تابوت حضرت فاطمه را دوشادوش حضرت علی علیه السلام نگرفته بودند؟
💫پس چه شد عاقبت این دینداران؟ چه بسیاراند به اصطلاح مسلمانانی که یک عمر انجام واجبات داشتند و پرهیز از محرمات اما آنچه نداشتند؛ فهم درست از دینی بود که فلسفه بعثت نبیاکرم نام نهاد. دینی که ایمانش بالاتر از اعتقاد است و تعهد ایمانیش شاخص دینداری. تعهدی که مسئولیت ایجاد میکند مسئولیت در قبال بشری که تحت ظلم است مسئولیت در برابر مردمی که تشنهی عدالتند و در یک کلام، مسئولیت در جهت نفی طاغوت.
💫آن روز که پیامبر اسلام مبعوث شد نه برای احیای حج بود و نه برای احیای پرستش خدا چرا که هم مراسم حج به قدرت خودش باقی بود و هم مسئلهی بتپرستی در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام حل شده بود. پس پیامبر با چه هدفی مبعوث شد که اینچنین مورد دشمنی قرار گرفت، تحریم شد و آزار و اذیت دید؟
💫بهطور قطع پیامبر تنها برای دو رکعت نماز و سی روز روزهداری و گرفتن زکات با قافلهای از مهاجرینِ دلکنده از مال و فرزند، راهی یثرب نشد و قطعا انصار فقط برای رونق مناسک عبادیشان پذیرای پیامبر اکرم و مهاجران نشدند. البته درست است که حفظ شعائر و ظواهر دین لازم است و باید در مسیرش کوشا بود زیرا یکی از راههای حفظ دین حفظ مناسک و شعائر آن است، اما با کمی تأمل در تاریخ صدر اسلام و فلسفه جنگها و صلحها میتوان فهمید که فلسفه ارسال رُسل و بعثت نبی مکرم اسلام چیزی جز تشکیل حکومت و تمدن اسلامی نبود. حکومتی که در بستر آن توحید حقیقی یعنی نفی طاغوت و حکومت خدا بر مردم شکل گیرد.
💫حال شما قضاوت کنید با این تفاسیر، بزرگترین عبادت چیست؟ اگر هدف از آفرینش بندگیست و بندگی جز در سایه حکومت اسلامی محقق نمیشود؛ آیا تشکیل حکومت اسلامی و پس از آن حفظ و یاری آن در برابر دشمنان، بندگی و دینداری به معنای دقیق و حقیقیاش نیست؟
آیا ایجاد بستری که آرمانش نفی تضاد طبقاتی و تحقق عدالت است، عین دیانت نیست؟ آیا استقامت در برابر دشمنیها و سعی در حل مشکلات درونی به گونهای که استقلال حفظ شود آزادی و آزادگی نیست؟
💫مسلماً نگارنده قصد ندارد اذعان کند همه آنچه گفته شد تحقق یافته که به طور حتم خود این ادعا دور از عدالت است بلکه سعی دارد این فهم را ایجاد کند که معنای دینداری نفس کشیدن در فضایی است که مهمترین عناصر آن اسلام است و مردم. مردمی که اگر مسلماناناند باید در طول حیاتشان، یا همچون پیامبر اسلام و یارانش در مسیر تشکیل حکومت اسلامی باشند یا اگر این حکومت تشکیل شده است در مسیر حفظ آن و حفظ اصول و آرمانهای آن باشند و البته در رفع نواقص و خلأهای آن بکوشند.
این همان مردم سالاری دینی است که به عنوان جمهوری اسلامی در جامعه ظهور و بروز کرد.
💫در یک کلام، اگر انسانی ساعتها، سر بر سجده گذارد و روزها روزه باشد و شبها شبزندهداری کند اما در حکومت طاغوت تنفس کند دیندار نیست ولو همه عالم به دینداری او شهادت دهند. همچون اسلام آمریکایی که مسلمانان را تنها در همین وضع میپسندد و نه در وضعی که قدرت از آنِ او باشد. بنابراین بستگی دارد شما دین را چه بدانید، شاخصهای آن را چه تعیین کنید و کدام شاخص را اولویت دهید.
💫بنابراین، به طور قطع با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی و تلاش در راه ساخت دولت اسلامی و پس از آن، جامعه اسلامی و انشاالله تمدن نوین اسلامی نسبت به دوران طاغوت و پیش از آن دیندارتریم هرچند وجود کاستیها را کتمان نمیکنیم.
☘امام باقر عليه السلام فرمود: خداي تبارك و تعالي فرموده است: هر آينه عذاب ميكنم هر رعيتي را كه در اسلام با پيروي از امام ستمگري كه از جانب خدا نيست دينداري كند، اگر چه آن رعيت نسبت به اعمال خود نيكوكار و پرهيزگار باشد و هر آينه در ميگذرم از هر رعيتي كه در اسلام با پيروي از امام عادل از جانب خدا دينداري كند، اگر چه آن رعيت نسبت بخود ستمگر و بدكردار باشد.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پخش زندهی دینداری مردم
عالیجنابانی که خیلی علاقمند هستند میزان دینداری مردم را اندازه بگیرند لطفا فردا با چشمانی باز، همراه با دوربینهایشان به مصلای تهران تشریف بیاورند و ببینند ترقی دینداری مردم را ...
البته یادآوری میکنم، دینداری علاوه بر حضور در صفوف نماز جماعت و حفظ شعائر دینی، حضور و نقشآفرینی در نقشهی ولایت است. بهعبارتی فردا با گوش سپردن به خطبههای رهبر معظم انقلاب و اقامهی نماز پشت سر ایشان و انشاءاللّه عمل به فرامینشان مهر تأیید دیگری خواهیم زد بر دینداری خود.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
✋
استکبارستیزی در قامت مقاومت
🔹[1] مقاومت در برابر دشمن یک اصل استوار در میان مؤمنان به خداست. بدین ترتیب با یک فرهنگ روبروییم که تمدن ساز است چراکه اولین و مهمترین ویژگی انسانهای تمدن ساز «صابر» و «ثابتقدم» بودن آنهاست. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «معنای مقاومت این است که انسان یکراهی را انتخاب کند که آن را راه حق میداند، راه درست میداند و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقف کند؛ این معنای مقاومت است».14/03/1398
🔹[2] مقاومت دو جنبه دارد جنبه نظری و جنبه عملی. جنبه نظری این اصل باید با تحلیل هدف استکبار بهمنظور سیطره و سلطه بر ملتها تبیین گردد.«مقاومت زمانی معنا پیدا میکند که بنای مستحکمی همچون نظام جمهوری اسلامی به وجود میآید که روزبهروز اقتدار یافته و گریبان نظام سلطه را میگیرد و برای آزادی و عدالت اقدام میکند لذا دشمن با هر توان و قدرتی میخواهد آن را به عقب براند اینجاست که استقامت لازم است این یعنی مقاومت. (06/09/1398) لذا تأکید بر باور به مقاومت برای دشمن تهدید بزرگتری است.«آنچه رژیم صهیونیست را تهدید میکند، موشکهای ایران یا گروههاى مقاومت نیست تا در برابر آن سپر موشکى در اینجاوآنجا به پا کنند؛ تهدید حقیقى و بدون علاج، عزم راسخ مردان وزنان و جوانانى در کشورهاى اسلامى است که دیگر نمیخواهند آمریکا و اروپا و عوامل دستنشاندهشان بر آنان حکومت و تحکم و آنان را تحقیر کنند. البته آن موشکها هم هرگاه تهدیدى از سوى دشمن بروز کند، وظیفهى خود را انجام خواهند داد»(09/07/1390)
🔹[3] ازلحاظ عملی نیز باید با تقویت جریان مقاومت در بخش سختافزاری، به تقویت این فرهنگ پرداخت. چنانچه «معادلهى مقاومت در منطقه با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت. تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومتهای اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود».آری،«هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی، مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم».(14/11/1390) بنابراین حمایت از خط مقاومت تنها به حمایت لسانی ختم نمیشود این پیمانی ست که جمهوری اسلامی از بدو تولد با برادران آزادیخواه خود در سراسر جهان بسته است و از هیچ اقدام عملی نیز کوتاهی نکرده و نخواهد کرد.
🔹[4] یکی از نمادهای مقاومت بهطورقطع فلسطین عزیز است. ملت فلسطین رهبران حقیقی مبارزات و مقاومتاند. در واقع هویت و ماهیت فلسطین مقاومت است چراکه هویت و ماهیت رژیم اشغالگر، توسعهطلبی و سرکوبی و تضییع حقوق حقه فلسطینیان است یعنی تا مادامیکه رژیم جعلی، سفاک و کودک کش اسرائیل در سرزمینهای اشغالی نفس میکشد مقاومت تنها راه نجات فلسطینیان خواهد بود. لذا اگر سخنی از جنبههای دیگر غیر از مقاومت که رنگ و بوی سازشکاری دارند از زبان کسی شنیده شود مسلماً نابودی فلسطین را هدف قرار داده و توطئهای از سوی مستکبران عالم خواهد بود. به همین دلیل حفاظت از فلسطین و پاسداری از مقاومت آن و تقویت هرچه بیشتر آن امری واجب و ضروری و جهادی مقدس است.
🔹[5] و در پایان "هرچه این مقاومت بیشتر بشود رژیم صهیونیستی ضعیفتر خواهد شد، فجایعش آشکارتر خواهد شد، وضع واقعا فلاکتباری که امروز رژیم صهیونیستی دارد ناشی از ایستادگی جوانهای فلسطینی است". ۱۴۰۲/۲/۲
✍زینب نجیب
@ghalamenajib
افول آمریکا، یک روز به دست شنها و امروز بهدست فرزندان مقاومت
💫خداوند همیشه دین خود را و قیامهایی که برای احیای دیناش شکل گرفته است، حفظ میکند گاهی با بازشدن نیل برای موسی و اصحابش، گاهی با ابابیل و سجیلهایشان، گاهی با دانههای شن و امروز با دستان پرقدرت جوانان خط مقاومت...
💫همیشه نیاز به معجزه نیست. زمانی که انسان هنوز در مسیر رشد است و گاهی قد و اندازهی فهمش به قامت اندیشهی ولیِ زمان نمیرسد و یا سپاهش اندک است و کمتوان، خداوند متعال آب و باد و آتش و خاک را به یاری ولی زمان مأمور میکند اما امروز که شجرهی طیبهی انقلاب میوه داده و نسل برومند آن در خطوط مقاومت کمر همت بستهاند، سپاهیانش بسیار گشته و گوش به فرمان ولایت شدهاند؛ دیگر چه حاجت به معجزه و نقش آفرینی اجزاء بیجان عالم؟
💫معجزهی امروز، فتحالفتوح خمینی کبیر است که دنیا در تحلیل حتی یک خط از خاطرات انقلاب او درمانده است.
💫معجزهی امروز، نفسِ قدسیِ خمینیِ دیگر است که با یک جمله...تنها با یک جمله نقشههای دشمن را چنان در هم میپاشد که گویی هرگز نوشته نشده است.
آری یک روز افول چند هواپیما و بالگرد آمریکایی در صحرای طبس، به کمک دانههای شن محقق شد و امروز افول هیمنهی آمریکا در کل کرهخاکي به دست نیروهای مقاومت.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
در مقابله با اژدهای هفتسر
[۱]. یکی از نکاتی که در بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگران(۹اردیبهشت،۱۴۰۲) مطرح شد، تأکید بر تحقق فرهنگِ ارتباط درآمد با کار بود که برگرفته از آیهی «وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ»(نجم،۳۹) است.یعنی درآمد یک فرد باید ناشی از سعی و کار و تلاش او باشد. این قاعده علاوهبر تأکید بر اهمیت و ارزش «کار» و «کارگر» که ارزشِ حیات جامعهاند و باعثِ پویاییِ سرمایههای ملی یک سرزمیناند، قاعدهایست که ریشهی بسیاری از فسادها و تبعیضها را خواهد کَند، جلوی بسیاری از کارهای بی فایده و غرق شدن در تجملات و ثروتهای مضر را خواهد گرفت و در نتیجه، سایهی مترفین در جامعه را کمرنگ خواهد کرد. سایه افرادی که فزونی نعمت آنها را غافل، مغرور و سرمست کرده و به طغیان کشیده است که حقیقتا ریشهی بسیاری از فسادها همین افرادند. به طور قطع تحقق کامل این فرهنگ مسیری بلندمدت و دشوار خواهد داشت. چرا که نیازمند سیاستگذاریها، برنامهریزیها و بسترسازیهایی است که از یکسو جامعه را تربیت کند، تا برای کسب درآمد سعی و تلاش نماید و از دگر سو، فرهنگ کسب ثروتهای بادآورده را متوقف سازد. از راههای تحقق این فرهنگ، مبارزهی جدی با کسب و کارهای کاذبی همچون واسطهگریها، دلالبازیها، رشوهدادنها و رشوهگرفتنها، رباخواریها، ویژهخواریها و در یک کلام مبارزه با فساد خواهد بود.
[۲]. از آنجا که مسئلهی مبارزه با فساد مطرح شد بهتر است تأکید کنیم که یکی از شاخصهای اصلی برای اصلاح امور کشور مبارزه در سه مسئلهی فقر، فساد و تبعیض است. در واقع اگر ادعایی برای اصلاحات مطرح است، ریشه در مبارزه با این سه موضوع دارد و تا زمانی که به صورت اساسی و بنیادین به این سه پرداخته نشود؛ نهتنها هیچ اصلاحی در کشور صورت نمیگیرد بلکه یا این سخن در حد شعار باقی خواهد ماند و یا جای خود را به مفاهیمی خواهد داد که اصالتا اصلاحات نیستند بلکه مفاهیمیاند که برای فریب اذهان عمومی طراحی شدهاند. از طرف دیگر باید توجه کرد اگر شعاری بر زبان جاری شود اما در مسیر عمل قرار نگیرد ایجاد ناامیدی خواهد کرد بنابراین نهتنها مبارزه با فقر و فساد و تبعیض از وظایف اساسی دولت اسلامی است و برای داشتن یک جامعه اسلامی ضروری مینماید بلکه اگر نظامی با عنوان اسلامی پا بگیرد اما در این مسیر(مبارزه با فقر،فساد،تبعیض) تلاشی جدی صورت نگیرد، قطعا پیامد آن عدم تحقق آرمان نخواهد بود بلکه ناامیدی و یأس از تحقق آرمان شکل خواهد گرفت و شکی نیست که پیامد دومی از پیامد اولی خانمانسوزتر است.
[۳]. رهبر معظم انقلاب ضرورت مسئلهی مبارزه با فساد را تا بدانجا میداند که ادارهی کشور را متوقف بر مبارزه با فساد میانگارد و فساد مالی را مثل «خوره»، «ایدز» و «سرطان» بر میشمارد.(۲۷خرداد۱۳۸۳، دیدار نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی) و اذعان دارد؛ «وقتی مناسبات غلط اقتصادی در جامعه حاکم باشد، وقتی رانتخواری رواج داشته باشد، وقتی سوءاستفادهی از قدرت برای به دست آوردن ثروتهای بادآورده رواج داشته باشد، کسی که تولیدکننده و زحمتکش واقعی است، ناامید میشود ... این پدیدهها اساس پیشرفت کشور را دچار آسیبهای جدی میکنند».(۱۵ تیر ۱۳۸۳،اجتماع بزرگ مردم همدان) پس مشکلات ما از این سه پایهی شوم و مخرب است و اگر بخواهید امنیت کشور، معیشت مردم و عزت بینالمللی را تأمین کنیم راهش دفع این آفتها است و باید دانست، آنچه باعث مخالفت آحاد جامعه میشود اساس نظام نیست بلکه تبعیض، فقر، فساد، عدم رعایت ضوابط در بخشی از تشکیلات اداری کشور و شکاف طبقاتی است که آنها را بیزار میکند.
[۴]. این نکات و توصیههایی است که حدود ۲۰ سال پیش بر زبان رهبر انقلاب جاری شد. در آن روز ایشان پدرانه فرمودند: «بنده دو سه سال پیش آن نامه را درباره مبارزه با فساد به مسئولان کشور نوشتم... آن روزی که بنده مسئلهی مبارزهی با فساد را گفتم، توقعم این بود که مجلس شورای اسلامی سینه سپر کند و جلو بیاید و در این میدان حرکت کند تا ما دیگر احتیاج نداشته باشیم دنبال کنیم؛ اما متأسفانه اینطور نشد. آنها نکردند، شما بکنید ... البته ... اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجهی اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد.(۲۷خرداد۱۳۸۳، دیدار نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی)
✍زينب نجیب
ادامه دارد....
@ghalamenajib
امروز هم پس از بارها تکرار در طول سالهای متمادی بار دیگر فرمودند: "بنده حدود بیست سال پیش یک نوشتهی مشروحی در باب مبارزهی با فساد دادم؛ مربوط به سال ۸۰،۸۱... در آن نوشته هم من گفتم که مبارزهی با فساد پیگیری میخواهد؛ به قول این داستانها و افسانهها، مثل مار هفتسر، اژدهای هفتسر است که یک سرش را بزنی، شش سر دیگرش آن طرف زندهاند و مشغول کارند. باید همهجانبه مبارزه کرد. اگر از آن روز دولتهای محترم و مسئولین محترم این قضیه را دنبال میکردند، بلاشک ما امروز وضع بهتری داشتیم. خب حالا بحمدالله امید این هست که دولت مردمی و مجلس انقلابی این کار مبارزهی با فساد را دنبال کنند.(۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، دیدار با کارگران)
[۵]. آن روز رهبر انقلاب از سه قوه خواستند که لباس مبارزه به تن کنند و در این مسیر، سختی را به جان بخرند چرا که "مبارزه با فساد، یک مبارزه جدّی و واقعی است. مفسدین تهاجم خواهند کرد و فشار خواهند آورد؛ بنابراین کار سختی است و برای مقابله با شیوع فساد اقتصادی و مالی، باید لباس مبارزه به تن کرد". (۱۱ مرداد۱۳۸۰، مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری) امروز نیز از دولت مردمی و مجلس انقلابی نیز این انتظار به مراتب بیشتر خواهد بود.
البته اینها بدان معنا نیست که افرادی آن چنان در این موضوع مبالغه کنند که این تصور ایجاد شود که فساد همهگیر شده است. به عبارتی باید مواظب بود که در تحلیل و بیان بهگونهای نباشیم که با دشمن مخرج مشترک پیدا کنیم. دشمنی که به واسطهی تبلیغات دروغین در باب تعمیم و گسترش فساد در پیِ ریشهکن کردن فساد نیست بلکه هدفش ناامیدی و یأس از مبارزهی با فساد است. همانطور که در زمان اغتشاشات هدفش از به آتش کشیدن و ایجاد و هرج و مرج اعتراض و اصلاح خطاهای کشور ایران نبود، بلکه هدفش مقابله با ایران قوی بود و همچنان هست.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "در مقابله با اژدهای هفتسر" با نام "باید لباس مبارزه بهتن کرد" در روزنامه راه مردم
@ghalamenajib
غیرتی در پاسداشت غیرت
[۱]. غیرت و حمیت یعنی تلاش در نگهداری از آنچه که حفظش ضروری است. این صفت انسانی از شجاعت و بزرگمنشی سرچشمه میگیرد و جزء کمالات عالیه انسان بوده و به آن میزان مُعرّف انسانیت است که اگر در فردی از بین برود به ورطهی پوچی و تباهی سقوط میکند. از سوی دیگر باید توجه داشت باغیرتترین موجود، خداوند است که انسانها را از زشتیها دور میکند. بهعبارتی، خداوند هم تکویناً انسان را بر فطرت پاک آفریده است و هم تشریعاً برای او قوانینی وضع میکند تا از پلیدیها دور بماند و دقیقاً بر همین اساس است که خدا به هر غیرتمندی نظر لطف و رحمت دارد. چنانچه امام صادق (عليه السلام) میفرماید: «اِنَّ اللهَ غَیوُرٌ یُحِبُّ كُلَّ غَیورٍ» خداوند، غیور است و هر غیرتمندی را دوست دارد. (فروع كافی، ج ۵، ص ۵۳۵)
[۲]. غیرت انواع گوناگونی دارد. غیرت دینی، غیرت ناموسی و غیرت ملی که هر یک از اشکال آن به فراخور عرف و آنچه بر ذهن افراد جامعه حاکم است و یا بر زبانها جاری است؛ به معنایی اشاره دارد اما آنچه بر همه این عناوین سایه افکنده، روح انسانیت و حفظ ارزشهاست چرا که این صفت هم ریشه در آفرینش او دارد و هم بر پایهی ایمان و اعتقاد به یکسری ارزشهاست. امیرالمومنین غیرت را عین دیانت دانسته و میفرماید: "«غَیْرَهُ الرَّجُلِ ایمانٌ» غیرت مرد (عین) ایمان است.(شرح غررالحكم، ج ۴، ص ۳۷۷)
[۳]. بدین ترتیب غیرت را میتوان از مهمترین شاخصههای یک ایرانی دانست. چرا که هم در طول تاریخ حیاتش اثبات کرده که در حراست از کیان اسلام و همه آنچه بدان مربوط میشود حساس است و با تمام توان در اثبات و اجرای احکام آن میکوشد و هم نسبت به حفظ زنان و نوامیس خود همت میگمارد و هم در حفظ تمامیت ارضی کشور اسلامی و دلسوزی و حمایت از مسلمانان و عزت و شرف آنان در تلاش است. این همان وطندوستی و مشارکت در دفاع از میهن و پاسداری از مذهب خود است که در دین مبین اسلام نیز بر آنان تأکید بسیار شده است.
[۴]. از آنجا که وجود این خصلت شریف در انسان مهمترین مانع و دیوار دفاعی در برابر تهاجم و تجاوز دشمنان داخلی و خارجی است؛ هر چقدر این ویژگی در افراد یک جامعه بیشتر و عمیقتر باشد، امنیت و بازدارندگی و تابآوری آن ملت در همهی زمینههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... بیشتر خواهد بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت یکی از روشهای دشمن برای هرگونه نفوذ مخصوصاً نفوذ فرهنگی، سست کردن و نابودی این صفت قدرتبخش در یک ملت است.
[۵]. از آن رو که ایران اسلامی به دلایل بسیاری، از جمله ذخایر، استعدادهای فراوان، موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، فرهنگ و تمدن، استقلال و ...، همیشه مورد تهاجم دشمنان بوده است، میتوان از بین بردن و سست کردن "غیرت" در میان افراد جامعهی ایرانی را یکی از حربههای دشمن برای شکننده کردن آنها دانست.
[۶].حال سؤال این است که دشمن چگونه در این مسیر( تخریب غیرت)، قدم میگذارد و بستر آن را فراهم میکند؟ البته باید توجه داشت که منظور از دشمن، دشمنان داخلی و البته مهمترین آن، نفس انسان و هم دشمنان خارجی است. یکی از آن روشها مشغول کردن افراد جامعه به تفریحات مبتذل، سرگرمیهای خلاف شرع، دیدن فیلمها و تصاویر نامناسب و غیر اخلاقی، عادیسازی ارتباط بین نامحرمان، نشر واژهها و تعابیر خلاف عفت عمومی و... است که حساسیتها را در درازمدت کمرنگ میکند. این کمرنگ شدنِ حساسیت نسبت به همه چیز میتواند باشد نه فقط نسبت به ناموس. چنانچه در تاریخ بسیار شاهد آن هستیم که استعمارگران برای بهثمر رساندن اهداف خود در جامعهی مخاطب، به روشهای گوناگونِ ضدفرهنگی به دنبال انحراف جوانان بودند تا بدون مزاحمت از روحیهی پرسشگری آنها به چپاول خود ادامه دهند.دومین روش، تن دادن به یکسری مفاسد اجتماعی و عبور از آنها به دلایل مختلف است مانند آنجا که به علت جلب منافع خویش یا جلب رضایت دیگران، در برابر فحشایی، کنشگری نباشد. به عنوان مثال، به بهانهی رضایت یک قشر گمراه از جامعه، در برابر کشف حجاب سکوت اختیار شود یا وقتی مبارزه با آن، با منافع عدهای در تعارض قرار گیرد؛ با آن همراهی شود. گاهی حتی به دلیل اذعان ناتوانی در امر به معروف و نهی از منکر واکنشی نشان داده نمیشود. از دیگر عوامل ایجاد بیغیرتی، همچنین اعتیاد و خوردن گوشت خوک و حضور در محیطهای آلوده است.
ادامه دارد...👇
@ghalamenajib