eitaa logo
قلم نجیب
106 دنبال‌کننده
341 عکس
118 ویدیو
1 فایل
دل‌نوشته، تحلیل، تبیین از نگاه یک بانو در جنگ نرم. ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/ZeinabNajib
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حباب دانایی با ورود اینترنت به کشور و همزمان با افزایش هرروز کاربران فضای مجازی، به تدریج فرهنگ جامعه دچار تغییرات گسترده و بنیادینی شده است. یکی از مهمترین تغییراتی که در زندگی میلیون‌ها کاربر فضای مجازی اتفاق افتاده، تغییر در سبک و میزان مطالعه آن‌ها است. فضای مجازی به دلیل امکان دسترسی نامحدود به اطلاعات با انواع جذابیت‌هایی که این فضا برای کاربران دارد بسیار وسوسه‌کننده است. همین امر باعث می‌شود افراد از این صفحه به صفحه دیگر و یا از این کانال به کانال دیگر بروند. گاه یک شخص آن‌قدر با تعداد بالای صفحات و موضوعات مواجه می‌شود که متوجه گذر زمان نیست و همین هم باعث می‌شود گاهی به‌جای مطالعه دقیق به‌ مرور سطحی روی بیاورد. این در حالی است که مرور سطحی داده‌ها باعث بازدهی پایین مطالعه، درک سطحی از موضوعات و از این شاخه به آن شاخه پریدن وی می‌شود و وقت و عمر خود را به جای مطالعه‌ی کتاب صرف گشت‌و‌گذار در فضای مجازی می‌کند و درواقع آن را به کتاب ترجیح می‌دهد. تاسف‌بارتر اینکه، وقتی از آن‌ها پرسیده می‌شود که شما چقدر مطالعه دارید ادعا می‌کنند که ساعتی را به مطالعه می‌گذرانیم اما وقتی ادامه می‌دهند و می‌گویند؛ از زمانی که فضای مجازی مهیا شده است ما بهتر و راحت‌تر مطالعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که آنچه در نظر آنها مطالعه معنا دارد با آنچه به‌معنای واقعی مطالعه نام دارد فاصله‌ای بسیار دارد. چرا که اکثر آنان خواندن پیام‌های روزانه یا پیام‌های یک کانال خاص را مطالعه می‌پندارند به‌عبارتی فضای مجازی‌خوانی و گشت‌زنی در کانال‌ها، وبلاگ‌ها، صفحات و سایت‌های مختلف و خواندن عبارت های کوتاه و ساندویچی برای آنان مطالعه نام دارد این در حالی است که چنین روشی در کسب دانش و اطلاعات بیش از آنکه دانایی باشد، توهم دانایی است، یعنی حضور در بستری که نادانی پنهان افراد را تقویت می‌کند نه دانایی افراد را. شاید به‌توان این پدیده را حباب دانایی نام نهاد. در چنین شرایطی افراد تصور می‌کنند که مدام بر دانش و معرفت آن‌ها افزوده می‌شود در صورتی که پرسه‌زنی در فضای مجازی و مرور لقمه‌های کوچکی از اطلاعات و اخبار گوناگون و گاهاً بی‌ربط به‌هم، معرفت نیست. به طور قطع این سبک از زندگی عوارضی دارد که نه تنها بر فهم و اندیشه نمی‌افزاید بلکه شرایط کوته‌اندیشی را فراهم می‌کند. وقتی فردی در فضای مجازی حضور دارد این خواننده است که در خدمت پیام قرار می‌گیرد و اسیر آن می‌شود به‌طوری‌که اطلاعات یکی پس از دیگری با جذابیت‌های گوناگون و براساس یک‌سری قوانین علوم شناختی و روانشناختی، در اختیار کاربر قرار می‌گیرد و او را به هر سو می‌کشاند اما وقتی فرد کتابی را مطالعه می‌کند این کتاب است که در خدمت او است و با او به گفتگو می‌نشیند. به این‌ترتیب که مطالعه‌کننده در ارتباط عمیقی که با نویستده برقرار می‌کند می‌تواند او را رد، تأیید یا نقدکند. می‌تواند دوستانه بر آن شرح بنویسد و زیر نکات آن خط بکشد و از همه مهم‌تر مطالب آن را با سند به دیگران ارجاع دهد. بنابراین این کتاب است که در اختیار اوست نه انسان در اختیار پیام. کتاب آزادی فرد را نمی‌گیرد و به او فرصت اندیشیدن می‌دهد. از سوی دیگر فضای مجازی با این حجم گسترده از اطلاعات پراکنده، باعث عدم تمرکز انسان می‌شود به‌طوری که ذهن انسان را مدام به سمت شنیدن و دیدن اخبار گذرا کشانده و درواقع حساسیت ذهنی مغز را از بین می‌برد و ذهن را به گونه‌ای تربیت می‌کند که از تعمق دوری کند. ساختار سلول‌های مغز به گونه‌ای است که اگر به مطالعه و مواجهه با اخبار و پیام‌های روزمره و سطحی عادت کند، خودبه‌خود دچار تنبلی خودساخته می‌شود و البته به مرور زمان دیگر قادر نخواهد بود عمیق بیندیشد یا در مسائل پیچیده تفکر کند. از سوی دیگر گاه سرعت اطلاعات آن قدر زیاد است که خواننده، فرصت تحلیل ندارد و بنابراین هر آنچه در مقابلش قرار گیرد یا کامل می‌پذیرد یا اگر با پیش‌فرض‌های او فاصله داشته باشد، حداقل در ناخودآگاه فرد ته‌نشین می‌شود. بی‌شک کتاب وسیله ایست که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون می‌ماند و به آیندگان منتقل می‌شود. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیه‌های مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک می‌کند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسل‌های آینده ماندگار می‌شود. از این‌رو یکی از مهم‌ترین مسائل یک جامعه دینی مسئله‌ی کتاب و کتابخوانی است، چرا که آن‌ها در یک جامعه به ویژه جوانان احتیاج به سلامت فکری دارند که این سلامت فکری را می‌توان با کتاب‌خوانی تأمين کرد. رهبر معظم انقلاب در این‌باره می‌فرماید: "سلامت فکری را با کتاب‌خوانی تأمین کنید؛ از کتابهای خوب، راه‌گشا، راهنما که از سوی متفکّران و نویسندگان خوب ما تهیّه شده و در اختیار ما گذاشته شده استفاده کنید و بخوانید.(۱۳۹۵/۰۹/۲۳ بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان) ادامه دارد... @ghalamenajib
در پایان لازم است که به این نکته نیز متذکر شویم که امر تألیف کتاب به‌نوبه‌ی خود قابل ستایش است اما از آن مهم‌تر، رساندن آن به دست مخاطب است رهبر معظم انقلاب در این‌باره نیز می‌فرمایند: "سعی کنید... منشورات و... محصولات کار خودتان را به ذهن‌ها برسانید، به مخاطب‌ها برسانید. یعنی ما فقط دلمان به این خوش نباشد که حالا کتابی را تولید کردیم؛ البتّه بلاشک تولید کتاب مهم است یا تولید فیلم و تولید هنری مهم است؛ منتها در کنار این، پیدا کردن مخاطب یا به یک معنا تولید مخاطب [هم] مهم است. سعی کنید کتاب را بتوانید به ذهن مخاطبین برسانید. امروز جوانهای ما احتیاج دارند به خوراکهای فکری. خیلی از این جوان‌های امروز ما حتّی جوان‌های فعّال و خوب ما هم نه انقلاب را درک کردند، نه امام را درک کردند، نه دوران جنگ را درک کردند، نه از این قضایای گوناگون مطّلعند... اینکه جوان‌ها تاریخ خودشان را، گذشته‌ی خودشان را و در واقع شناسنامه‌ی انقلابی خودشان را بدانند، خیلی مهم است. این را باید سعی کنید که حتّی‌المقدور انجام بدهید. این هم البتّه احتیاج دارد به کار؛ یعنی کار ساده‌ای نیست. مشکل‌تر از کتاب نوشتن، رساندن کتاب به چشم و ذهن مخاطب است؛ این خیلی مهم است. این هنر لازم دارد، دقّت لازم دارد، ظرافت‌هایی دارد که بایستی بتوانید اینها را وارد ذهن این‌ها بکنید." (۱۳۹۵/۰۹/۱۵ بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهارهزار شهید استان گلستان) آری با توجه به دردسترس بودن و جذابیت روزافزون فضای مجازی باید با روش‌های جدید در تالیف و تولید کتاب در پی جذب مخاطب و رساندن محتوای شایسته به ذهن‌ها بود و در این مسیر با فضای مجازی رقابت کرد. مطمئنا بکارگیری روش‌های برخاسته از علوم شناختی و روانشناسی به‌اضافه‌ی زمانه‌شناسی می‌تواند در این مسیر از متولیان امر دستگیری کند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت "حباب دانایی" در چاپ امروز روزنامه راه مردم @ghalamenajib
مجاهدت خاموش از روزی که فرمانده کل قوا، آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله‌العالی )، نیروی دریایی را یک نیروی راهبردی نامیدند بیست و اندی سال می‌گذرد. ایشان آن روز تأکيد کردند باید نیروی دریایی را به چشم یک نیروی راهبردی نگریست و بستر پیشرفت نیرو و جغرافیای در اختیارش را فراهم کرد. در راستای فرمان مقام معظم رهبری و با توجه به لزوم تحول در نیروی دریایی، اهداف و طرح‌هایی برای تقویت این امر تدارک دیده و گام‌هایی برای آن در نظر گرفته شد از جمله: بهینه‌سازی و نوسازی تجهیزات و ساخت آن‌ها، برنامه‌ریزی و اجرای رزمایش‌های مختلف در سطوح گوناگون، حضور مقتدرانه در آب‌هاي آزاد بین‌المللی و تأمين امنیت خطوط مواصلاتی کشور. اطلاعات و اخبار و تحلیل و تشریح این گام‌های استوار در طول سال‌های متوالی آنچنان گسترده و عظیم است که اگر بنابر بیان آن داشته باشیم باید برای هر کدام از اقدامات کتب قطوری در نظرگرفت که با این وصف در این مجمل نمی‌گنجد ضمن اینکه به طور قطع در کنار تمام فعالیت‌های سخت‌افزاری این نیروی راهبردی نمی‌توان از بیان خط‌به‌خط ایثار، فداکاری، گذشت، ایستادگی و معنویات پرسنل این نیروی بزرگ نظامی و خانواده‌های بزرگوارشان غافل شد. بنابراین با توجه به بازگشت مقتدرانه ناوگروه ۸۶ که متشکل از ناوشکن تمام‌ایرانی دنا و ناوبندر مکران است به تبیین یکی از آن گام‌های اساسی در نقشه‌ی راهبردي نیروی دریایی ارتش می‌پردازیم. اینکه ناوگروه با حرکت از مبدأ بندرعباس به مدت ۸ ماه، ۶۵ هزار کیلومتر مسیر را به منظور دور ۳۶۰ درجه دور کره‌ زمین طی کرده و از منازل گوناگون عبور کرده و در میانه‌ی راه به طور کاملاً خودکفا سختی‌ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و با موفقیت پیام خود را به دنیا صادر کرده و در پایان به آغوش جمهوری اسلامی ایران رسیده است بر هیچ کس پوشیده نیست. افتخار و غرور، احساسی است که هر کدام از ایرانیان از هر جناح و سلیقه و قوم و قبیله‌ای، امروز تجربه می‌کنند و به داشتن چنین ثروتی در کشور مباهات می‌ورزند. اما آنچه نگارنده در پی آن است بیان نتایجی است که در این سفر ۲۴۰ روزه، توسط این "مجاهدان خاموش" کسب شده است. بی‌شک مهم‌ترین نتیجه‌ی این حرکت شجاعانه و عالمانه، تحقق شعار "ما می‌توانیم" است. اینکه مطالعات درباره چگونگی مسیر و شرایط اقیانوس با استفاده از منابع موجود خودمان بوده است و برای بسیاری از بررسی‌های دیگر تنها از کاپیتان‌های ایرانی مشورت گرفته شده و با این حال دنا و مکران وارد اقیانوس آرام، هند و اطلس شدند، گوشه‌ای از توانایی‌ها است. از دیگر نتایج، به منصه ظهور گذاردنِ دستاوردهای علمی و عملی این نیروی راهبردی است که به‌عنوان مثال، با یک نرم‌افزار که توسط نخبگانِ نیرو تهیه شده بود شرایط جوی را پیش‌بینی کردند و این نرم‌افزار، به گونه‌ای است که نه فقط برای امروز بلکه هر زمان که اراده کنیم پیش‌بینی وضعیت جوی را حداکثر با دو درصد خطا در اختیار می‌گذارد. نباید غافل بود از اینکه تمام این توانایی‌ها و دستاوردها در شرایطی تحقق پیدا کرده‌ است که ما در تحریم بسیاری از ملزومات اصلی به سر می‌بریم. یکی دیگر از نتایج، نمایش قدرت و اقتدار نیروی مسلح ایرانی همراه با پیام صلح و دوستی در سراسر این کره خاکی است این اولین باری است که آب‌هاي آرام و هند و اطلس، با این وسعت و عظمت حضور "ناوهای تاریخ‌ساز" را تجربه کرده‌اند ناوهایی که به دست توانای این غیورمردانِ دریادل ساخته و پرداخته شده و بر گوشه‌ای از صفحه‌ی زرینِ "ما می‌توانیم" مهر دیگری زدند. قطعاً موج‌های اقیانوس آرام این‌بار چهره‌ی "دریای اقتدار" را تصویر می‌کنند و چه زیباست حرکت غیورمردان که از هر کوی و برزن عبور کردند و ندای صلح و دوستی را در گوش جهانیان نجوا نمودند. نمی‌توان از حضور در کانال‌ها و جزایر و سواحل ۵ کشور و مسیرهای مهم دریایی گفت و از قدرت حضور در حیاط خلوت آمریکای مستکبر در آمریکای جنوبی نگفت. آنجا که حضور نظامی ایران در محدوده آمریکای جنوبی مصادف با سالروز آغاز روابط دیپلماتیک آمریکا و برزیل بود و آن‌ها سعی داشتند تا مانع پهلوگیری ناوهای ایرانی در برزیل شوند که البته ناکام ماندند. ادامه دارد... @ghalamenajib
این نتایج، شمارش اندکی از هزاران نتایج مادی و معنوی این سفر است که توسط این جهادگران عرصه قدرت، بصیرت و معنویت کسب شد. آری، این اقدامات همگی برای تأمین منافع ملی ایران و سرافرازی و سربلندی جمهوری اسلامی ایران است. چنانچه رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: "هر روز و شب شما، هر دوره‌ی کاری شما، هر مسئولیت عملیاتی یا پشتیبانی یا آموزشی شما یک حسنه است؛ یک اقدام در راه منافع ملت ایران و سربلندی جمهوری اسلامی ایران است. خدای متعال این مجاهدت را ـ مجاهدتی که بسیاری هم آن را نمیشناسند؛ در حقیقت مجاهدت خاموش را ـ به حساب می‌آورد و برای شما اجر و ثواب در دیوان الهی مقرر میفرماید." (۱ مرداد ۱۳۹۰، بیانات در پایگاه نیروی دریائی ارتش در بندرعباس) ✍زينب نجیب @ghalamenajib
تبریک پدر امت به فرزندان غیور وطن🇮🇷 @ghalamenajib
سخنی با دختران سرزمینم دخترم! گرچه تو را با شعارهای حبابیِ تساویِ زن و مرد به ظاهر، نوازش می‌کنند و برایت سرود زیبای آزادی سر می‌دهند، اما بدان نه به سود جسم زیبا و متمایزت و نه به روح بلند و خدایی‌ات بلکه برای روح پلیدشان فریبت می‌دهند. و تو را به تساوی که نه! به زیر پا گذاشتن هستی‌ات... به آزادی که نه ! به بردگی‌ات... فرا می‌خوانند. دخترم! تو! تنها آیه‌ای از میان آیات پروردگار جهانیان هستی که شبیه‌ترینی به زیبایی‌های او، شبیه‌ترینی به مهربانی‌های او و لطیف‌ترینی به الطاف نورانی او. اما در عین حال تو برای حفظ عزت و بزرگداشت این نعمات باید عزیز باشی و متکبر. در یک کلام تو باید قامت خود را در آیینه‌ی جمال و جلال خدا بنگری. دخترم! صادق بیاندیش و استوار، تو را پروردگار جهانیان به قصد مأموریتی بزرگتر و باعظمت‌تر از جلوه‌گری‌ها و طنازی‌ها به جهانیان هدیه کرده‌است. تو را گاهی در توحید آسیه، گاهی در صبر هاجر، گاهی در حیا و عقلانیت دختران شعیب، گاهی در پاکدامنی مریم مقدس، گاهی در عشق و سخاوت خدیجه و از همه بالاتر فخر عالمیان، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را زینت پدر، زینب کبری(علیه السلام) را روح عبادت، کریمه عظمی(علیه السلام) را در قالبی چون تو به زمین خاکی عطا کرده است. پس، ببال به خودت که با استعداد‌ترینی برای بزرگترین روح‌ها. ✍زینب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت "رمز پیروزی..." در هفته‌نامه ۹ دی @ghalamenajib
از اینجا بخوانید
از اولین آگهی تا... شاید در نظر بسیاری از ما تبلیغات و پیام‌های بازرگانی یک امر مدرن و پدیده‌ی جدید جهانی باشد و آن را زاییده‌ی عصرجدید بدانیم اما به قول خانم نانسی لی دموس، نویسنده‌ی کتاب "دروغ‌هایی که زنان باور می‌کنند"، در ابتدای خلقت انسان نیز، شیطان با به‌کارگیری ترفند مکر و حیله و تصمیم بر تغییر تفکر آدم و حوا درباره خدا و راه راست اولین آگهی را طراحی کرد." البته شاید این امر از ابتدای خلقت تا امروز با یک هدف طراحی می‌شده اما به‌طور قطع در طول تاریخ بشریت از لحاظ روش و تاکتیک، فرازونشیب‌های بسیار داشته است. به نظر می‌رسد ابزار تبلیغات و آگهی در قالب‌های گوناگون تنها برای تغییر عالم ذهن انسان‌ها است، به‌طوری‌که سبک زندگی آن‌ها را با آن سبک زندگیِ تبلیغ‌شده، هم‌جهت می‌کند و بدین‌ترتیب اندیشه، کالا و خدمات مورد نظر، پذیرش می‌شود. برای موفقیت در این کار، فعالانِ عرصه‌ی تبلیغات به صورت کاملاً جدی به این امر پرداختند اما با گذر زمان با رشد عقل و اندیشه‌ی بشر و از سوی دیگر به دلیل کیفیت و کمیت پیا‌م‌ها، روش‌های گذشته دیگر پاسخگو نیست. به‌عنوان مثال به علت تعداد بالای پیام‌ها، بسیاری از آن مغفول می‌مانند و یا به دلیل بزرگنمایی بیش از حد، از باورپذیری آن کاسته می‌شود و ... بنابراین امروز برای بهبود وضع امر تبلیغات، از علوم روانشناسی و علوم شناختی استفاده می‌شود و با به‌کارگیری نتایج و دستاوردهای این علوم، این امر وارد عرصه‌های رقابتی بسیار جدی شده است زیرا رقابت بر سر تحقق اهدافی نظیر نفوذ در ذهن مشتریان، سوق دادن هدفمند آن‌ها به انجام رفتارهایی مانند خرید کالا و ایجاد حس وفاداری نسبت به کمپانی‌هاست. از این‌رو امروز بیش از پیش امر تبلیغات به سمت روش‌های نگران‌کننده در حرکت است از جمله به‌کارگیری علوم بازاریابی عصبی که به ناخودآگاه بشر ورود کرده و در واکنش‌ها و تصمیم‌گیری‌های او دخالت می‌کند، بدین‌ترتیب می‌توان اذعان داشت که انسان امروز تنها در معرض تبلیغات قرار نمی‌گیرد بلکه گاهی با ورود به ناخودآگاه او، دستگاه محاسباتی‌اش تحت تاثیر قرار می‌گیرد تا آن‌چیزی را انتخاب کند که دیگری می‌خواهد. ورود به مهمترین عضو بدن انسان و در خدمت گرفتن آن برای مقاصدی چون بازاریابی و فروش، هرگز پسندیده نبوده و نیست اما متاسفانه امروزه با وجود انبوهی از پیام‌ها و محتوای تبلیغاتی، به وفور شاهد این امر ناپسند هستیم به‌طوری که در یک برآیند آماری، یک انسان چیزی حدود ۱۵ ساعت در ماه در معرض تبلیغات قرار دارد و بسیار انسان‌هایی که در طول عمرشان بارها دچار فریب و تخریب دستگاه محاسباتی و تصمیم‌گیری شده‌اند و به علت مصرف کالایی اشتباه و یا ورود به کلاس و دوره‌ای ناشایست، هزینه‌های گزافی را متحمل شده‌اند. از طرف دیگر گاهی این هزینه‌ها یک نفر را تهدید نمی‌کند بلکه یک جامعه را با تغییر در فرهنگ و سبک زندگی‌اش مورد تهدید قرار می‌دهد به‌عنوان مثال همین اسراف، تجمل‌گرایی و تنوع‌طلبی مخصوصاً در میان بانوان یک جامعه می‌تواند پایه‌‌های جامعه را سست کند چرا که زنان یک جامعه به دلیل محوریت خانواده نقش بسیار موثری در عمق بخشیدن به فرهنگ جامعه دارند و این ابتذال زنان به ابتذال جامعه منتهی می‌شود. آری، نگرانی اصلی درباره این مسئله وقتی رخ می‌نماید که متوجه باشیم این مسئله یک مسئله‌ای صرفا بازاری و اقتصادی نیست بلکه می‌توان این موضوع را از یک امر مادی به یک امر فرهنگی و اعتقادی تعمیم داد و یا آن را به‌ یک امر انسانی در همه ابعاد مربوط دانست، آنجا که رفتارهای انسانی مبتنی بر سیستم عصبی و مغزی با نقشه برداری و رمزگشایی مورد تهدید انسان های دیگر قرار گیرد تا جایی که افراد به تدریج به گونه‌ای بیندیشند که دیگری می‌خواهد، موتور اراده آنها، تا آنجایی روشن باشد که دیگری امر می‌کند و این یک محاصره تبلیغاتی بزرگ است که شکستن آن قطعاً عزمی جدی می‌طلبد و غفلت از آن نابودی آزادی و انسانیت را رقم خواهد زد. ✍زینب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بارها خواستم به‌منظور نقد لایحه حجاب قلم در دست بگیرم اما به چند دلیل منصرف شدم: ۱. همچنان این لایحه غیر رسمی است و قلم‌فرسایی درباره آن موضوعیت نداشت. ۲. عدم باور به صحت مفاد آن. (از بس که غیر موجه و سبک نگاشته شده بود) ۳.عدم توانایی در نوشتن نقد کامل. چراکه اگر قرار بر نقد آن بود محتمل باید دو برابر صفحات خود لایحه نقد نگاشته می‌شد تا شاید کمی از وظیفه‌ی خود را در قبال تشریح آن انجام می‌دادیم. الحمدللّه استاد گرانقدرم، جناب آقای دکتر جمشیدی در برنامه زنده شبکه ۳ حضور یافته و به زیبایی خط بطلانی بر این لایحه کشاندند. در خانه گر کس است....یک حرف بس است. پیشنهاد حقیر، تماشای این برنامه و تحلیل شایسته‌ی جناب استاد است. @ghalamenajib
مقاومت راهی به‌سوی شادابی ابدی ترس و حزن تو آفتی است که بشر را از ابتدای خلقت به خود دچار کرده است و نترسیدن ‌و محزون نبودن آرزو و خواسته‌ی همه انسان‌هاست. برای بشر رسیدن به این مرتبه ستودنی است تا جایی که خداوند نیز در قرآن برای شهدا که از والاترین مقامات نزدش بهره‌مند هستند به عدم ترس و اندوه بشارت می‌دهد. این آرمان و امید نه زمان می‌شناسد و نه مکان بلکه حق هر بشری است که در آرامش زندگی کند. اگر انسانی بتواند به درجه‌ای برسد که هرگز نترسد و غمگین نشود به طور قطع از اعماق وجود احساس خوشبختی و سعادت را تجربه کرده است و چه کسی است که تشنه‌ی چنین سعادتی نباشد. از سوی دیگر فطرت انسان برای رشد، نیازمند فضایی است که در آن نه ترسی باشد و نه اندوهی. به‌عبارتی بستری باشد بدون موانع. برای اثبات این مطلب نیاز به استدلال نیست. با رجوع به خویشتن، به‌وضوح این میل را در خود در می‌یابیم اما مسئله اینجاست که وقتی چنین نیازی را احساس می‌کنیم به دنبال پاسخ آن می‌گردیم و قطعاً پروردگار حکیم برای آن پاسخی قرارداده است چرا که ساختار عالم و انسان به‌گونه‌ای است که در مقابل هر میلی پاسخی در خارج به ودیعت نهاده است همچون "حق" و "تکلیف" که به ازای هر حقی تکلیفی بر گردن انسان نهاده شده و هر جا تکلیفی است قطعاً در پسِ آن حقی مطرح است. آری، این نظام هستی است که بر اساس چنین حکمتی تعبیه شده است.  حال این سؤال بدین‌گونه برای ما مطرح می‌شود که در دنیایی که انسان از هر سو مورد هجوم و تهدید و دشمنی قرار دارد و دچار تشویش و نگرانی و سرخوردگی است برای رسیدن به مقام نترسیدن و اندوه نشدن چه باید کرد؟ پاسخ را می‌توان در نظریه‌ی مقاومت که به دکترین امام خمینی معروف است، یافت. در واقع "یک امتیاز بزرگ امام این بود که ملّت را با مفهوم مقاومت آشنا کرد. ملتها در موارد زیادی به دنبال کاری هستند امّا قدرت مقاومت ندارند؛ وقتی فشار وارد می‌آید، عقب‌نشینی می‌کنند. امام ملّت ایران را این جور بار آورد، این جور تقویت کرد: مقاومت، ایستادگی را به این ملّت تزریق کرد؛ لذا ملّت ایران امروز یک ملّت کاملاً مقاوم و کاملاً مستحکم است." ۱۴۰۱/۳/۱۴  نظریه‌ی مقاومت برآمده از یک روح توحید است و شعار توحیدی لا اله الا الله همگان را به این مسئله‌ی اجتماعی دعوت می‌کند و آن ایستادگی و صبر است. در واقع اگر چه بزرگترین رسالت توحید، بنای جامعه‌ی توحیدی است اما از تأثيرات این عقیده در یک جامعه حالت مقاومت در فرد و اجتماع آنهاست یعنی مهمترین تأثیر روانی توحید در روح یک انسان این است که در راه خدا در راه تکلیف، از دشمنانِ راه نهراسد. هرچند قبل از انقلاب مفهومی به نام مقاومت اصلاً مطرح نبود اما پس از آن مورد تأکید امامین انقلاب قرار گرفت چنانچه رهبر معظم انقلاب نیز با تأکید بر تبلیغ نظریه مقاومت می فرماید: "نظریّه‌ی مقاومت در مقابلِ دشمنِ قوی‌پنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضی تصوّر نکنند که چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاه‌های تبلیغاتی دارد و از این قبیل، ما عقب‌‌نشینی کنیم؛ نخیر، نظریّه‌ی مقاومت، یک نظریّه‌ی اصیل و درست است؛ هم در مقام نظر، هم در مقام عمل؛ از لحاظ نظری و از لحاظ عملی -از هر دو جهت- باید [ترویج شود]. معنای نظری این است که تبیین کنید. شما جوانها خیلی خوب می‌توانید این نظریّه‌ی مقاومت را تبیین کنید؛ هم در بین خودتان و هم محیطی که در آنجا قرار دارید و هم حتّی در ارتباط با کشورهای دیگر و جوان‌های دیگر. نظریّه‌ی مقاومت را، این را که هدفِ استکبار سیطره است، هدفِ استکبار سلطه است، سلطه‌ی بر ملّتها است، برای همه تبیین کنید، بدانند که هدف استکبار این است. از لحاظ عملی، جریان مقاومت را ما حقّ جوانها می‌دانیم؛ جوانهای عراق، جوانهای سوریه، جوانهای لبنان، جوانهایی در شمال آفریقا، جوانهایی در مناطق شبه‌قارّه و اطراف آنها، یک مشت جوانهایی هستند که در مقابل آمریکا مقاومت می‌کنند، ایستاده‌اند؛ حقّ اینها است، ما حقّ اینها می‌دانیم؛ تقویت این جریان‌ها به‌معنای تقویت نظریّه‌ی مقاومت است."۱۲/۸/۱۳۹۷ "معنای مقاومت این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق می‌داند. راه درست می‌داند و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از هر که در این راه منصرف کند و او را متوقف کند".۱۳۹۸/۳/۱۴  بی‌شک وقتی پا در مسیر مقاومت می‌گذاریم این مقاومت است که خوف و حزن را برطرف می‌کند. به عبارتی از برکات استقامت در برابر دشمنی‌ها از بین رفتن حزن و اندوه و ترس است. ادامه دارد... @ghalamenajib
در این جا سؤال را می‌توان اینگونه پرسید که مقاومت چطور این هدف را تأمین می‌کند؟ یعنی پروسه‌ی(روند) ایجاد مقاومت و در پی آن، از بین رفتن ترس و اندوه چگونه است؟ البته باید توجه داشت که مقاومت یک بُعد نظری دارد و یک بعد عملی آنگاه که انسان از لحاظ فهم نسبت به نظریه مقاومت اقناع شد و عمل به آن را لباس تحقق پوشاند؛ به‌تدریج آثار آن را در زندگی خود شاهد خواهد بود. بدین ترتیب که انسان بعد از شناخت خداوند، از او خواهد ترسید و نه از غیر او. در واقع غیر از او بهره‌ای از قدرت ندارند. بنابراین ترسی هم ندارند. لذا اولین قدم ترس از خدا و تقویت این حس مقدس است. وقتی از خدا ترسیدیم مرعوب هیچ چیز و هیچ کس نخواهیم شد از سوی دیگر با حفظ و افزایش مقاومت به‌تدریج عرصه در برابر مستکبران و ظالمان تنگ خواهد شد چراکه آنها از هر دری دشمنی کنند از همان در به بن‌بست ناکامی‌ها خواهند خورد و تهدیدها برای اهل مقاومت، یک به یک تبدیل به فرصت می‌شود و ظلمت ناامیدی جای خود را به روشنایی امید می‌دهد. هرچند این مسیر در بیان آسان است و در عمل از سختی‌ها و پیچیدگی‌های بسیار برخوردار است اما نتیجه‌ی آن به شیرینی شادی و شادابی‌ست. آری، این وعده و سنت الهی است که امروز در خط مقاومت شاهد آنیم. و در پایان قرآن می‌فرماید: "اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَةُ اَلّا ‌تَخافوا وَلا تَحزَنوا؛... اگر میخواهید خوف نداشته باشید، حزن نداشته باشید، مقاومت و استقامت را ‌سرمشق کار خودتان قرار بدهید؛ آن وقت خوف هم نخواهید داشت، حزن هم نخواهید داشت؛ اینها گزاره‌های قرآنی است. ‌۱۳۹۹/۶/۳۱ ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت " مقاوت راهی به‌سوی شادابی ابدی" در روزنامه راه مردم @ghalamenajib
هدایت از همان مسیر ضلالت سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی (۱۲۹۰-۱۳۷۷ق)، مجتهد مجاهد شیعه، فقیه، ادیب، محدث و از مدافعان تقریب مذاهب اسلامی در قرن چهاردهم هجری قمری در لبنان بود. وی از رهبران مبارزان لبنانی در مقابل استعمار فرانسه به‌شمار می‌رفت و تلاش‌هایی برای از بین بردن اختلافات میان شیعه و اهل‌سنت و تقریب بین مذاهب صرف کرد. این جمله از وی نقل شده است: شیعه و سنی را روز نخست، سیاست از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست، آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند. این موضع‌گیری ایشان برگرفته از یک اصلی‌ست که ایشان مدام بر زبان خود جاری می‌کردند و آن را سيره عملی_مبارزاتی خود قرار می‌دادند و آن، این عبارت عالمانه بود که:«لا ینتشر الهدی الاّ من حیث انتشر الضلال». یعنی؛درست از همان جا که گمراهی انتشار یافته است، باید هدایت انتشار یابد. ایشان در زمان سکونت خود در لبنان، شاهد وضعیت شیعه در اوج بدبختی و فلاکت بود، او می‌دید که حتی بانوان شیعه شغل‌های شرم‌آور دارند، اما با این‌حال نه به تحصن و اعتصاب دست زدند و نه به سخنرانی‌های مملو از منفی‌بافی و ایجاد یأس و ناامیدی پرداختند؛ بلکه مثل یک طبیب معالج به دنبال راه درمان این مرض اجتماعی در بین شیعیان رفتند. همان سيره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم )که "طبیب دوّاری" بودند برای جامعه‌ی آن روز. او به دنبال ریشه‌های این ضلالت گشت و با دقت در بن‌مایه‌های ایجاد گمراهی متوجه شد که اگر شیعه‌ی آن روز به چنین وضعی مبتلا شده است به دلیل بی‌سوادی، نداشتن معرفت، عدم آگاهی، نخواندن کتاب و عدم آشنایی با حقوق خود است. بدین‌ترتیب آن‌ها در ظاهر در جامعه‌ی اسلامی آن روز آزاد بودند و در باطن، اسیر جهالت و نادانی و اسیر ظلم ظالم. حیات آن‌ها همچون سنگ آسیاب، جز چرخیدن، مقصدی نداشت و نرسیدن، تنها غایتِ آن‌ها بود. آری، او دریافت که برای حل معضل شیعه‌یِ آن روزِ لبنان، باید از جایی شروع کند که انحراف شروع شده است و آبادانی باید از جایی صورت گیرد که ویرانی اتفاق افتاده است. بدین‌ترتیب خانه‌ی دو اتاقه‌ی خودش را مدرسه کرد. یک اتاق برای خانواده‌اش و اتاقی دیگر برای بچه‌های لبنان و امروز آن مدرسه‌ی یک اتاقی، یکی از دانشگاه‌های بزرگی‌ست که از کشورهای خارج به سود تعالیم شیعه دانشجو می‌پذیرد و بعدها یکی از سه قدرت سیاسی شیعه در لبنان شد.(کتاب منشور حکومت علوی، آیت‌الله خامنه‌ای، ۹۳) این روش عالمِ آگاه و باهوشی‌ست که امام خمینی او را "هشام‌بن‌حکمِ" روزگار می‌خواند. او همچون دیدبانی، مدام در حال رصد حصار جامعه‌ی اسلامی بود و هوشیارانه می‌دانست که دشمن کیست؟ از کجا است؟ و با کدام سلاح آمده است؟ حال امروز یکی از عملیات‌های خاکریزهای فرهنگی جامعه‌ی ما مسئله‌ی حجاب است. وقتی به راه حل این معضل در جامعه می‌اندیشیم در پی مسیری هستیم که این چالش را به‌گونه‌ای ریشه‌ای حل کنیم به‌طوری که زن مسلمان، خود انتخابش حجاب باشد و از مدافعان نظریّه‌ی حجاب. با توجه به سیره‌ی اولیای خدا می‌توان به این نتیجه رسید که از همان جا باید شروع کرد و درد را درمان کرد که دشمن تیشه به ریشه‌اش زده است. دشمن، از فهم نادرست یک زن به هویتش و از عدم شناخت صحیح او نسبت به محیط تحت فرماندهی‌اش سوءاستفاده کرده و با ایجاد شبهات و ایجاد نیازهای کاذب به سوءبرداشت او از بسیاری قوانین اسلامی در باب زن، دامن زده است. در یک جمله، فهم زن را در جامعه نسبت به خودش تخریب کرده است. درست در نقطه مقابل، ما باید او را تعالی ببخشیم. اگر بانوان ما به دنبال حقوق و تکالیف خود باشند و از مقام و منزلت خویش آگاهی یابند و به قدرت و تأثیرگذاری خود در جهان هستی پی ببرند، بی‌شک به هر پوشش و رفتاری تن نخواهند داد. آن‌ها به‌طور قطع حجاب را شاه‌راه بندگی و پیشرفت مادی و معنوی خود خواهند دانست و نقش خود را در تمدن‌سازی در قاب حجاب فهم خواهند کرد. مسلما این دشمنان زن و خانواده بودند که آنچه خود خواستند در قالب نظرات روشنفکرمآبانه اما خانمان‌سوز ترویج کردند. دشمنانی که برای حفظ قدرت و شهوت و منویات نفسانی خود به هر جنایتی دست می‌زنند و آنجا که انسانی، آگاهانه مقابله می‌کند؛ با سلاح تحریف و طرح انحرافات در قالب علم، به جنگ با بشریت می‌روند. آری، در جامعه‌ای که مقام زن، شکوه قدرت او، نقش بسزای او در خلقت و در مراتب بعدی، رشد و تربیت، فهم نشود؛ کشف حجاب اولین قدم در مسیر ضلالت خواهد بود و اگر این فهم اصلاح نشود تردیدی نیست که سرنوشت زن مسلمان همان سرنوشت زن غرب، بلکه به‌مراتب اسفناک‌تر خواهد شد. زیرا، زن مسلمان مهمترین هدف دشمن اسلام است و دشمن برای از میان برداشتنش تا نابودی کامل او تلاش خواهد کرد. بنابراین اولویت امروز، تقویت جبهه‌ی جهاد تبیین است جهادی که در موضوع مقام و جايگاه زن باشد به‌ویژه با نقش‌آفرینی بانوان انقلابی در این عرصه. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمدن سازی، فلسفه استکبارستیزی [1] یکی از تحوالاتی که امام در مردم ایجاد کرد تحولی بود که در نگاه به دین ایجاد شد. تا آن روز، نگاه مردم به دین، حداقلی بود؛ یعنی دامنه‌ی دین به مسائل شخصی محدود می‌شد و دین نسبت به انسان رسالت دیگری نداشت. «یک‌عدّه‌ای از قرن‌ها پیش، سعی کردند اسلام را از زندگی، از سیاست، از مدیریت جامعه هرچه می‌توانند دور کنند و منحصرش کنند به مسائل شخصی؛ مسائل شخصی را هم یواش‌یواش محدود کنند به مسائل قبرستان و قبر و مجلس عقد و از این حرف‌ها؛ نه اسلام آمده است که «الّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛ فقط هم اسلام نیست؛ همه‌ی پیغمبران همین‌جورند. ادیان الهی آمده‌اند برای اینکه در جامعه پیاده بشوند، در جامعه تحقّق واقعی پیدا کنند؛ این باید اتّفاق بیفتد. یکی از مهم‌ترین آرمان‌ها این است». (بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان ۱۳۹۴ /۰۴/۲۰) و امام با تحولی که در افکار ایجاد کرد باعث شد تا دین با رسالت اصلی خود نزد آحاد مردم «بازتعریف» شود و آن رسالت چیزی نبود جز «انسان‌سازی باهدف جامعه سازی و جامعه سازی باهدف تمدن سازی». تمدنی که مزین می‌شود به اسلام، آرمانی است که اوصاف و ویژگی‌هایی دارد و اهدافی را دنبال می‌کند؛ که این اهداف بر اساس یک جهان‌بینی خاص و بر اساس مبانی انسان‌شناسی خاص و در یک‌کلام بر اساس مبانی معرفت‌شناسی خاصی پایه‌گذاری می‌شود و جامعه‌ای را شکل می‌دهد که غایتش احیای «تفکر اسلام سیاسی» است. [2] این رسالت نه‌فقط در زمان انقلاب اسلامی بلکه از ابتدای بعثت رسول اکرم وجود داشت و دل‌های مشتاق، ذهن‌های آماده و ایمان‌های راسخ، همیشه در تلاش برای احقاق آن بودند و اولین بارقه‌های ظهور چنین آرمانی در مدینه و توسط دستان مبارک پیامبر تحقق یافت. درواقع اسلام سیاسی خود را در قالب تمدن اسلامی و مبارزه با استکبار نشان داد.«اوج تمدّن اسلامی در قرن‌های چهارم و پنجم (بود) که ازلحاظ علمی سرآمد شد و بزرگان، علما، محقّقین، فلاسفه، دانشمندان مادّی در دنیای اسلام به وجود آمدند و دنیا را توانستند پیش ببرند که بسیاری از این پیشرفتهای امروزِ غربی‌ها مرهون آن حرکت است». (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۱/ ۵ /۹۵) امروز وظیفه امت اسلامی همین است که مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمند و فضای جدیدی ایجاد کنند که این همان تمدن نوین اسلامی است. اکنون این روح با پیروزی انقلاب دمیدن گرفته و در حال گسترش است. آری روح توحیدی اسلام و انقلاب، یعنی؛ «عبودیّت خدا، یعنی چهارچوب حیات را در خدمت اوامر الهی و نواهی الهی قرار دادن؛ و [ثانیاً] اجتناب از طاغوت. طاغوت کیست؟ همه‌ی ظالمان، همه‌ی پادشاهان خبیث، در مثل امروزی همه‌ی رؤسای جمهور مثل این‌هایی که امروز در آمریکا و در بعضی از کشورهای دیگر هستند -این‌ها همان طواغیت‌اند- معنای اجتناب از طواغیت این نیست که دامنت را از آن‌ها دور کنی تا آلوده نشوی؛ معنایش این است که یک خطّی در مقابل خطّ توحید و خطّ عبودیّت الهی وجود دارد و آن، خطّ طاغوت است. کفر به طاغوت، همراه و ملازم باایمان بالله است؛ این، جهت بعثت انبیا است». (بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 14/1/98) این همان معنای استکبارستیزی است که آزادی را به ارمغان می‌آورد. وقتی انسان موحد شد استکبارستیز هم خواهد شد و این دو لازم و ملزوم هم خواهند بود. [3] وقتی به معنای تمدن در نگاه رهبری بازمی‌گردیم که می‌فرمایند: «تمدن یک‌زبان نویی است که دل‌های نسل‌های نوی انسان و قشرهای محروم جوامع گوناگون آن زبان را می‌فهمند و درک می‌کنند». (دیدار اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه 14/07/1379) با این مفهوم مواجه می‌شویم که تمدن نقطه‌ای در مقابل ضعف و استضعاف انسان‌هاست بلکه زبان مشترک محرومان عالم است. در تحلیل آن می‌توان گفت؛ گاه انسان با ضعف روبروست یعنی امری در دامنه‌ی قدرت او نیست مانند فقر مطلق در برابر قدرت لایزال الهی اما گاهی با استضعاف روبروست یعنی او را به ضعف می‌کشند یعنی شرایط را به‌گونه‌ای مهیا می‌کنند که عده‌ای به‌اجبار ضعیف باشند. در این مواقع مفهوم استکبار و استکبارستیزی رخ می‌نماید. ادامه‌ دارد... @ghalamenajib
از آن‌جاکه استکبار علت حقیقی استضعاف است لذا استکبارستیزی تنها راهی ست برای مستضعفین عالم برای نجات خویش از اسارت کبر و غرور مستکبران و البته لازمه‌ی تمدن سازی برای آنان. ازآنجاکه همیشه در حیات بشر شاهد رفتارهای استکبار گونه در سطح خرد و کلان بوده‌ایم و اگر نبودند انسان‌هایی که برای رسیدن به قدرت و ثروت و مقام و منصب و در یک‌کلام کبر ورزیدن، مسلما مفهومی به نام استضعاف موضوعیت نمی‌یافت که در پی آن استکبارستیزی موضوعیت داشته باشد؛ بنابراین می‌توان معتقد بود که نه‌تنها استکبارستیزی از ملزومات تمدن سازی ست بلکه فلسفه‌ی تمدن سازی، مبارزه با مستکبران عالم است و در چنین روزگاری تا این مبارزه و استمرار جهاد گونه‌ی آن نباشد؛ بشر قادر به خلق تمدنی حقیقی نخواهد بود. ✍زينب نجیب @ghalamenajib