eitaa logo
قلم نجیب
106 دنبال‌کننده
378 عکس
136 ویدیو
2 فایل
دل‌نوشته، تحلیل، تبیین از نگاه یک بانو در جنگ نرم. ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/ZeinabNajib
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷«جمهوری اسلامی، حرم است» چرا⁉️ شهید حاج قاسم سلیمانی(ره) در بخشی از وصیت نامه الهی _ سیاسی خود می‌نویسد: ‌‌«خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به شوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیع است.» سردار سلیمانی در بخشی دیگر از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی (ص).» این اندیشه‌ی شهید بزرگوار درباره جمهوری اسلامی نه بر مبنای احساسات بلکه بر اساس استدلال هاییست که به وضوح، بین جمهوری اسلامی و حرم نه تنها سنخیت بلکه عینیت می‌بیند. این چه رابطه‌ی حقیقی بین حرم و جمهوری اسلامی است که ایشان به صراحت به آن اذعان می‌کند؟ [۱]جمهوری به معنای قرار داشتن حق حاکمیت در دست خود مردم است. کلمه جمهوری، شکل حکومت را مشخص می‌کند و کلمه اسلامی محتوای حکومت را تعیین می‌کند. حکومت جمهوری یعنی حکومتی که حق انتخاب با همه مردم است، قطع نظر از اینکه مرد یا زن، سفید یا سیاه، دارای این عقیده یا آن عقیده باشند. فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی معتبر است نه چیز دیگر. کلمه اسلامی نیز محتوای حکومت را بیان می‌کند یعنی حکومت با اصول ومقررات اسلامی اداره می‌شود و در مدار اصول اسلامی حرکت می‌کند. چون اسلام به عنوان یک دین در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی است و طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن. [۲] بدین ترتیب در نظام جمهوری اسلامی، ما با دوگانه‌ای به‌نام «جمهوری» و «اسلامی» رو برو نیستیم؛ چراکه اگر در نظامی، مردم آن مسلمان و مؤمن به خداوند باشند دیگر دوگانه‌ای در میان نخواهد بود. بلکه یکی در طول دیگری‌ست. مردم سالاری دینی، همان حکومت دین بر مردم خواهد بود. یعنی حکومت، حکومت قوانین دینی بر مردمی‌ست که وفادار به آن قوانین‌اند. در دین اسلام حق حاکمیت فقط از آنِ خداست. بنابراین، کسی جز او حق حاکمیت ندارد. پس اگر مردم حق حکومت دارند که از جانب خدا دارند، بايد بر اساس قوانین خداوند حکومت کنند و این همان حکومت خدا است و نظام برآمده از آن، نظامی اسلامی‌ست. از این منظر، رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: "بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست‌ مردم‌، خیمه‌ى نظام‌ اسلامى‌، سرِپا نمى‌شود و نمى‌ماند. البته مردم، مسلمانند و این اراده و خواست‌ مردم‌، در چارچوپ قوانین و احکام اسلامى است.»  [۳] حال چرا این جمهوری حرم است؟ این نوع حکومت نوعی از انواع حکومت هاست، چرا به آن قداست داده شده است و آن را حرم می‌نامند؟ حرم در تفکر شیعی یعنی چه؟ حَرَم، به محدوده‌ای پیرامون مکان‌های مقدسی گفته می‌شود که به دلیل انتساب به یکی از مقدسات اسلام از حرمتی خاص برخوردار‌ند و با آن همچون دیگر مکان‌ها رفتار نمی‌شود. مقدس؛ به معنای چیزی است که شایسته احترام و قابل ستایش است و حسی عمیق و ژرف را در انسان به‌وجود می‌آورد. مقدسات ویژگی‌هایی دارند. وجود مقدس از هر عیب و نقصی مبراست و آن هم خداوند متعال است. همچنین هر چیز دیگری که به آن منتسب باشد نیز جزو مقدسات قرار می‌گیرد. هنگامی که دانستیم مقدسات کدامند باید رفتاری خاشعانه و توأم با احترام در برابر آن اتخاذ کنیم. در این راستا انسان نیز تا زمانی که در طاعت قرب الهی گام بردارد مقدس می‌گردد در غیر این صورت قابل احترام و ستایش نخواهد بود. با این شرح می‌توان گفت؛ جمهوری اسلامی به واسطه‌ی بستری که برای اجرای قوانین خداوند به دست مردم فراهم کرده و تلاش خود را در جهت نفی طاغوت انجام داده است، منتسب به خدا بوده و حرم است. یعنی همین حکومت مردم بر مردم بر طبق اسلام تقدس دارد. نکته مهم اینجاست که با وجود مشکلات و برخی مسائل در این نظام کنونی، شهید بزرگوار نمی‌گوید اگر «چنین باشیم، حرم خواهد شد» می فرماید، «جمهوری اسلامی حرم است.» یعنی هم اکنون، محقق است. لذا باید به این مرتبه از قدسیت جمهوری اسلامی ایمان داشت و البته در مسیر حل معضلات و پیشرفت آن قدم برداشت و از همه‌ مهم‌تر این‌که، حفظ اماکن مقدسه و حرم‌های عظیم الشأن مخصوصاً حرم ابراهیمی و حرم محمدی منوط به حفظ این نظام است. یعنی قدسیت یک مکان ،خاص بودن آن و یا تنها مبنی بر سیر تاریخی -مذهبی آن نیست؛ روح و باطن یک چیز و انتساب عملی آن به وجود لایزال الهی در مقدس دانستن یک امر اولی است و جمهوری اسلامی دقیقاً به همین دلیل حرم است و مقدس. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
یا امیرالمؤمنین... آقا جان... برای کودکان غزه پدری کن...😭 بک یاالله... @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدرود اى گرامى ‏ترین اوقاتى که ما را مصاحب و یار بودى، اى بهترین ماه در همه روز‌ها و ساعتها. بدرود اى یار و قرینى که، چون باشى، قدرت بس جلیل است و، چون رخت بر بندى، فراقت رنج افزا شود. اى مایه امید ما که دوریت براى ما بس دردناک است. بدرود اى همدم ما که، چون بیایى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و، چون بروى، رفتنت وحشت خیز است و تألم افزاى. بدرود که چه بدی‌ها که با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد. 😭😭 @ghalamenajib
تکلیفی که روشن شد... آسمان آبی‌ بود. تکه‌های پنبه‌ای ابر سایه‌ی سرمان شده بودند. نسیم بهاری همچون دستان نرم مادر صورت را نوازش می‌داد. برگها، لباس سبز ملایمی به تن داشتند. کوه مثل همیشه، استوار و مقتدر، پشت سرمان خودنمایی می‌کرد. نمازگزاران آهسته و پیوسته برای رسیدن به نقطه‌ی مشترکی در حرکت بودند‌. زمزمه‌های تکبیر از دور و نزدیک شنیده می‌شد. شوق نماز و دیدار همه را به پرواز درآورده بود. پیر و جوان زن و مرد بزرگ و کوچک همچون مهره‌های یک تسبیح برای ختم یک رویداد بزرگ در کنار هم قرار می‌گرفتند. پس از دقایقی حضور ماه نمایان شد و به محراب ایستاد. همگی برای اقامه‌ی نماز ایستادند. این نماز، نماز دلبری بود. نمازگزاران پس از یک ماه حضور در ضیافت پروردگار، منتظر اجابت بودند. واژگان که بر زبان جاری شد، اشک‌ها سرازیر گشت و دعای قنوت در میان بغض‌های شکفته تکرار می‌شد. نماز پایان یافت. اما دل‌ها منتظر شنیدن بودند. شنیدن صحبت‌هایی که تکلیف خیلی چیزها را روشن می‌کرد. و مثل همیشه روشن کرد. تنبیه اسرائیل... آری، این همان بود که رهبر و ملت یک صدا فریاد زدند. آنها تنبیه خواهند شد. به همین محکمی که رهبرم فرمود. چقدر برایم مقایسه دوران‌ها جذابیت دارد. وقتی تاریخ تحولات را تحلیلی مطالعه می‌کردم به وفور شاهد آن بودم که در طول تاریخ معاصر ما، کنسولگری که هیچ، به سرزمین ما، به سرمایه ملی، به ذخایر، استقلال، هویت و ناموس ما دست‌درازی می‌شد و حاکمان ما گردن‌شکسته‌تر از همیشه، نه‌تنها مقابله نمی‌کردند بلکه برای یاری گرفتن از شرق و غرب باج می‌دادند. این فقط مختص زمان قاجار نبود. محمدرضا پهلوی در این دست قصه‌ها، ید طولایی داشت. اما امروز اسرائیل در حالی که از دستپاچگی و اختلال در محاسباتش، دچار چنین خطای بزرگی شده و در کشور ثالثی به تکه‌ای از خاک وطنم تعرض کرده و حتی جرأت صراحت در بیان آن را ندارد؛ یک هفته است که کابوس انتقام و تنبیه را تجربه می‌کند. این در حالی‌ست که می‌داند تا چه اندازه در جهان منفور است و نابودیش قریب. او خوب می‌داند کلام رهبرم، تکه‌های پازل را چگونه جابه‌جا می‌کند و چقدر این قدرت برای او دهشتناک است. در همین حال و هوا بودم که فریاد مرگ بر اسرائیلِ نمازگزاران، زمین مصلا را به لرزه درآورد. خطبه‌ها تمام شد... و ما سبکبال و آرام در اوج امنیت، باز گشتیم. درود و سلامی بی‌پایان به روح پرفتوح شهدا و امام شهدا ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنچه در شب گذشته اتفاق افتاد و ده‌ها موشک و پهپاد به سمت سرزمین‌های اشغالی پرتاب شد، تنها گوشه کوچکی از توانایی موشکی ایران و قدرت بازدارندگی ایران بود. رهبر انقلاب فرمودند؛ رژیم خبیث صهیونیست، مرتکب اشتباه شد و باید تنبیه شود. بنابراین، این اقدام ایران را تنها یک حرکت متنبه‌کننده تفسیر خواهیم کرد. حال اگر رژیم منحوس، غاصب و کودک‌کش صهیونیستی، دوباره دست از پا خطا کند و اشتباه دیگری مرتکب شود قطعاً بداند، پاسخ ایران دیگر فقط تنبیه نخواهد بود. ضمن اینکه فرمانده کل سپاه گفت:" از این به بعد رژیم صهیونیستی در هر نقطه‌ای به منافع، دارایی‌ها، شخصیت‌ها و شهروندان ما تعرض کند، از مبدا ایران او را مورد تهاجم متقابل قرار خواهیم داد." 👈 این یعنی ... این یعنی جنگ را شما شروع می‌کنید اما پایانش را ما ترسیم می‌کنیم. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند: «هر چه می‌توانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید که چقدر کارتان مهم است.» این سخن رهبری در تیر ماه سال۹۶ است. برام خیلی جالب بود. خودتون به جای واژه موشک، واژه‌ی حجاب رو بگذارید. ببینید نتیجه چی میشه. از نظر من این نتیجه بدست میاد👇 اونچه که دشمن بهش حساس هست شریان حیاتی ماست. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
امروز داشتم یک تحلیلی را درباره عملیات وعده صادق می‌خوندم که نوشته بود: "در عملیات وعده صادق قرار بود که فقط اسرائیل تنبیه شود اما با توجه به این‌که کشورهای بسیاری درگیر این عملیات شدند، تنبیهی دسته جمعی رخ داد. در شورای امنیت نیز دیدیم که کاری نتوانستند انجام دهند و الان جمهوری اسلامی ایران در تراز یک قدرت جهانی مطرح شده است و از امروز جهان طوری دیگر به جمهوری اسلامی ایران نگاه می‌کند." ناخودآگاه به یاد شهدای اخیر راه قدس افتادم...با خودم فکر کردم که این شهدا چطور زندگی کردند که حتی مرگشون هم انقدر پربرکت شد؟ خون پاک و مطهر این عزیزان، به ناحق و ناجوانمردانه ریخته شد. اما ثمره‌ی اون، آشکار شدن چهره‌ی مقتدر و پرقدرت جمهوری اسلامی ایران شد. چهره‌ی کشوری که در حدود ۴۵ سال هیمنه پوشالی ابرقدرت‌هارو شکست، در اوج تحریم به پرقدرت‌ترین سلاح‌های نظامی مجهز شد، بازدارندگی خودش رو به اوج رسوند و عمق راهبردی خودش رو تحقق بخشید. این‌ها شعار نیست، حقیقت امروز دنیاست. خیلی باید مخلص باشی تا مرگت، افتخارات یک ملت و امت رو نمایان کنه، مرگت، نقطه‌ی عطف یک تاریخ بشه...یک نقطه‌ی روشن، یک نقطه درخشان و پرافتخار ... این دیگه اسمش مرگ نیست. عین حیاته... و وای به حال اون انسان‌هایی که مرگشون فقط مایه‌ی فتنه و شر میشه...بگذریم. یکبار دیگه باید بیندیشیم، گاهی تفاوت آدم‌ها رو در حیاتشون نمیشه فهمید بلکه مرگشونه که اونهارو معرفی می‌کنه... نحوه‌ی مردن منظورم نیست... اثر مرگ منظورمه... دعا کنیم مرگمون فقط برای خودمون ختم به خیر نباشه بلکه دنیا و آخرت بازمونده‌هارو ختم به خیر کنه... الهی آمین ✍زينب نجیب @ghalamenajib
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد... ✍زينب نجیب "طرح نور" از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ با هدف برخورد با ناهنجاری‌های اجتماعی که عمدتاً مربوط به برخورد با مصادیق کشف حجاب است، آغاز شد. فرمانده انتظامی تهران بزرگ، دلیل اجرای این طرح را «رعایت قانون» و «مطالبه مردم متدین» اعلام کرد. در این بین، اما، به‌محض اجرای این طرح، انواع و اقسام تحلیل‌ها، تفسیرها، واکنش‌ها پدید آمد. سرعت واکنش‌ها تا بدانجا بود که، اجرای طرح هنوز به جایی نرسیده بود، اما در میان قطاری از سؤالات و شبهات، نگرانی‌ها و امیدها، انتقادات و پیشنهادات، تشکرها و گلایه‌ها، تشویق‌ها و تنبیه‌ها محصور شد. شاید بسیار کم اتقاق افتاده باشد که در برابر یک مسئله‌‌ی اجتماعی با چنین شرایطی مواجه شده باشیم. از یک‌سو این سطح از بیداری و کنشگری قشرهای مختلف مردمی، و تنوع در تحلیل‌ها و دقت نظر بر بیانات رهبر انقلاب، و تلاش برای موضع‌گیری صحیح، بسیار خوشایند و البته امیدآفرین است. اما از سوی دیگر این روحِ مبارزه و ستیز، میان طیف انقلابی که البته همه دلسوزان دین و مبانی انقلاب و نظام هستند با بکارگيري ادبیات‌ِ دشمن‌شادکن، بسیار نگران‌کننده به‌نظر می‌رسد. تبیین مسئله بیاییم مسئله را برای بار دیگر با هم بشکافیم. مدتی است، چالشی که قطع به یقین عارضی است نه جوهری، در کشور پدید آمده است. عارضی است زیرا معتقدیم، این چالش، ریشه در فرهنگ و هویت ایرانی ندارد بلکه عواملی، سبب شده تا این ضعف به جامعه اسلامی رخنه کند. برای حل این مسئله تنها کافیست آن عواملی که سبب بوجود آمدن این ضعف در جامعه شده است را شناسایی کرده و ساز و کاری مناسب برای حل آن در نظر بگیریم. از آنجا که پدیده حجاب یک پدیده ذوابعاد است و ابعاد گوناگون اجتماعی، فقهی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و غیره دارد انتظار می‌رود که برای شناسایی آن عوامل، به همه‌ی این حیطه‌ها توجه شود و همه نهادها، سازمان‌ها و ارگان‌های هر بخش، مسئولیت خود را در این زمینه پذیرا باشند. مثلا اگر حجاب را در بعد فرهنگی بررسی می‌کنیم، آموزش و پرورش، دانشگاه و حوزه، صدا و سیما و سازمان تبلیغات، شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی، شهرداری، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و غیره باید در این زمینه، متعهدانه عمل کنند و پاسخگو باشند. از لحاظ قانونی نیز رهبر انقلاب در ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ فرمودند؛ " یک نگاه، نگاه قانونی است؛ قانون واجب‌الاطاعه است و در این زمینه، حکم قانونی وجود دارد؛ رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند." بنابراین در حیطه قانونی هم روشن است که حجاب باید از مسیر درست خودش، بدون هیچ شائبه و شبهه‌ای پیگیری شود که این هم سازوکار خود را دارد و کشور در این فقره مشکلی ندارد. اما متأسفانه شاهد آن بودیم که یک سال تمام، لایحه حجاب در مسیر تصویب قانونی، به نقطه نهایی خود نرسید. حال مسئله این است که فراجا به عنوان بازوی نظارتی بر اجرای قانون در جامعه، با احساس مسئولیت و احترام به خواسته مردم متدین، پا به میدان گذاشته است. این در حالی‌ست که دیگر بازوان نظام، از جمله بازوی فرهنگی، همچنان بصورت جدی پا به میدان نگذاشته‌اند. بنابراین پُر واضح است که وقتی دیگر بازوان نظام، اراده‌ای جدی برای حل این معضل اجتماعی ندارند و هنوز در برابر آن منفعلانه عمل می‌کنند، فعالیت و کنشگری این نهاد فعّال، بزرگتر از حالت عادی دیده می‌شود و تصویری کاریکاتوری از حاکمیت به نمایش می‌گذارد. در حالی که او فقط به وظیفه‌ی خود عمل می‌کند. حال، راه حل این تضارب آراء چیست؟ آیا راه حل، مؤاخذه‌ی آن قسمت از بدنه نظام است که سالم مانده و به وظیفه‌ی خود پایبند است؟ یا نه، آن بازوانی، باید مورد سؤال قرار گیرند که به هر دلیل، نحیف مانده و در اجرای وظایف خود سستی می‌ورزند؟ عقل و منطق قبول نمی‌کند که وقتی دستگاهی به کار خود مشغول است به دلیل کم‌کاری دیگر دستگاه‌ها، او نیز مختل گردد. مگر اینکه فعالیت دستگاه فعال، خود موجب اختلال در دیگر دستگاه‌ها گردد. بنابراین، دومین نکته‌ای که باید پیگیری شود، بررسی دقیق حرکت دستگاه فعّال است. آیا فعالیت امروز فراجا تحت عنوان "طرح نور" سبب اختلال‌ در فعالیت دیگر دستگاه‌ها، مِن‌جمله نهادهای فرهنگی می‌شود؟ این نکته‌ایست که کاملاً باید روشن شود تا اقناع عمومی برای حضور متصدیان "طرح نور" در جامعه صورت گیرد. تنها در این صورت است که مردم هم پلیس را همراهی خواهند کرد. نتیجه... به نظر می‌رسد، با توجه به تجربه‌ی گذشته‌ی گشت ارشاد، بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که "طرح نور" تنها تغییر اسم است و از همان ابتدا آن را طرحی شکست‌خورده دانستند. ادامه دارد 👇👇 @ghalamenajib
ادامه یادداشت👇 طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد... ✍زينب نجیب آن‌ها معتقدند که بکارگیری قدرت، ساده‌ترین راه است که در آن هیچ خلاقیتی وجود ندارد و تنها معضل را پیچیده‌تر کرده و هزینه‌ای مضاعف بر دوش نظام می‌گذارد. بی‌قاعده بودن، برجسته‌ترین ویژگی آن شمرده میشود و اجرای آن، بصورت جدی، طرح‌های فرهنگی دیگر را تحت شعاع خود قرار می‌دهد. نگارنده به‌عنوان یک فعال فرهنگی که خود به شیوه‌ی گشت‌ارشادی‌ اولویت نمی‌دهد و بارها و بارها پیشنهاد حضور میدانی به خود را قاطعانه رد کرده و وقت و هزینه‌ها را صرف تبیین نوجوانان و جوانان و نوشتن یادداشت در فضای رسانه‌ای نموده است، چند سوأل جدی دارد: ۱). آیا فعالیت فراجا در بستر اختیارات و وظایف خود، جای فعالیت فرهنگی دوستان عرصه‌ی فرهنگ را تنگ کرده است؟ ۲). آیا امکان دارد که دوستان فرهنگی از طرح‌های فرهنگی خود پرده بردارند و روشن و واضح بفرمایند "طرح نور" دقیقا کدام نقاط از این طرح‌های فرهنگی را مختل کرده است؟ ۳). آیا حالا که فراجا به وظیفه قانونی‌اش عمل کرده و هم به درخواست مردم متدین احترام گذاشته و پلیس در این طرح، رو به سوی رفتارهای ایجابی آورده و اذعان دارد که حدالمقدور از رفتارهای سلبی اجتناب می‌کند، شایسته است که با هر چماقی او را بکوبیم؟ ۴). آیا نباید از ۲۵ دستگاه مسئول دیگر، در امر حوزه عفاف و حجاب پرسید که تا به امروز برای ترویج عفاف و حجاب چه کاری انجام داده و تا چه اندازه پلیس را در انجام مأموریتش یاری کرده‌اند؟ ۵).جنس سؤال بعدی کمی با دیگر سوأل‌ها متفاوت است. در این مدت در حق فراجا اجحاف شد. در تحلیل‌ها و نقدها به پلیس ادبیات به‌گونه‌ای بود که گویا او بدون سلسله مراتب اقدام کرده است. این در حالی‌ست که فراجا زیر نظر وزارت کشور و ستاد کل نیروهای مسلح فعالیت می‌کند. بنابراین نمی‌توان به همین راحتی برچسب بی‌قاعده بودن بدان چسباند. پس چطور به این صراحت انگشت اتهام به سمتش نشانه می‌رود؟ باز هم تأکید دارم که هر کس باید به وظیفه‌ی خود عمل کند. اگر من به عنوان یک همسر، مادر، معلم، مربی، شهروند و... به وظیفه‌ی خود عمل کنم و هر فرد و سازمان و نهاد دیگر، هر کدام، مسئولیت خود را در این حیطه بپذیرند، قطع به یقین پلیس، فقط، درگیر با همان تعداد هنجارشکنی خواهد شد که اگر سالها هم وقت صرف آنها کنیم، تنها یک جمله می‌گوید و آن این است:"پوشش خودم به خودم ربط دارد." و البته آن تعداد افرادی که از سوی سرویس‌های بیگانه مأمور به هنجارشکنی هستند. مابقی در جریان اصلاح فرهنگ جامعه خود به خود مسیر صلاح را پیش خواهند گرفت. در آخر باید بگویم گشت ارشاد و طرح‌هایی از این دست باید تنها، قدمی در کنار قدم‌های دیگر باشند. نه یکه‌تاز میدان. اما متأسفانه در غیبت اقدام‌های دیگر، این قدم‌ها، بسیار بزرگ به نظر می‌رسد و تفاسیر نادرست را به بار می‌آورد. البته فراموش نکنیم که این طرح نیز تا آنجا کارآمد خواهد بود که اشتباهات انسانی آن به حداقل خود برسد و ان‌شاءالله مأموران اجرایی آموزش‌های لازم را دیده باشند. @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریاد مظلومیت کودکان غزه از حنجره‌ی دانشجویان آمریکا 🍃وجدان‌های بیدار در هر سرزمینی که باشند، آزادانه می‌اندیشند و آزادانه سخن می‌گویند، حتی اگر حاکمیت آن سرزمین سرکوبشان کند. 🌱آزادی، در روح آدم‌هاست، که می‌شکفد و بالنده می‌شود. 🍃آنها هرگز منتظر نخواهند ماند تا آزادی را آماده و کادوپیچ‌شده تقدیمشان کنند. بلکه برای یک لحظه آزادانه زیستن، بها می‌دهند. 🍃اینان می‌دانند که افرادی می‌توانند، زیر مجسمه‌ی آزادی، با شعار آزادی، حکومت کنند، دم از لیبرال دموکراسی بزنند، سر کلاس مدرسه و دانشگاه، سرمش آزادی بدهند، در مکتب‌های فلسفی و فکری خویش، نظرات پیچیده‌ی انواع آزادی را در چند ترم، آموزش دهند، اما اگر در بطن زندگی واقعی، دور از تمام شعارها و نظریات، تعدادی از اهالی علم و اندیشه، مسالمت‌آمیز روی چمن‌های فضای اطراف دانشگاه بنشینند و نائب صدای کودکی مظلوم باشند، سرکوب خواهند شد. 🍃آری، این سطح از بلوغ در بشریت فقط می‌تواند نتیجه‌ی آه همان مظلومی باشد که در تنگنای روزگار، در محاصره‌ی گرگهای وحشی، تنها و بی‌پناه، زیر آوار، از حلق تشنه و گرسنه‌‌ای به سوی آسمان بلند مبشود. 🍃آهِ همان پدری که قبل از به خاک‌‌سپردن کودکش به او می‌گوید؛ فرزندم! سلام ما را به پیامبر برسان و بگو که ما بهای حفظ اسلام را با جانمان دادیم. 🍃این روزها، صدای ضجه‌های مادر فلسطینی از حنجره‌ی دانشجویان و اساتید دانشگاه کلمبیا، ییل،‌ نیویورک، امرسون، اموری، هاروارد، براون، میشیگان، مینه سوتا، تگزاس، برکلی، کالیفرنیای جنوبی، پلی تکنیک هومبولت و مدارس سیاتل به‌گوش می‌رسد. 🌍 و این همان نظم جدید است... ✍زينب نجیب @ghalamenajib
⛺️برپایی چادر به ظلم، بستن چادر به زور... مدتی پیش، اسرائیل پیشنهاد ایجاد شهرهای بزرگ چادری در رفح را به عنوان بخشی از طرح تخلیه غیرنظامیان فلسطینی، داده بود. طرحی که در آن هدفی جز قتل عام مردم بی‌گناه غزه نداشت. چراکه چادرها، نه در سوز و سرمای زمستان، پناهگاه مناسبی برای کودکان فلسطینی بودند و نه در فصل گرما، خنکای وجود مردم داغدیده و آواره خواهد بود. اما...اما.. امروز همین چادرها، نماد اعتراضات وسیع اهالی علم و دانش در سرزمینی شده است، که بزرگترین نقش را در حمایت‌ از جنایت‌های اسرائیل، بازی می‌کند. دانشجویان و اساتیدی که با برپایی چادر در صحن دانشگاه، تحصن کرده و فریاد دفاع ازمظلومیت یک ملّت را بلند کرده‌اند. آری، گاهی حتی چادرها روایت می‌کنند... در نقطه‌ای از زمین، مردمی به ظلم، آواره‌ی بیابان شده و چادر برپا می‌کنند و اسرائیل از برپایی آن، حمایت می‌کند... و در نقطه‌ای دیگر، چادرهایی به جرم دفاع از همان آوارگان، بسته می‌شود... ✍زينب نجیب @ghalamenajib
نور چیزی است که به ذات خود ظاهر باشد و غیر را هم ظاهر سازد. اگرچه، اولین و ساده‌ترین تجربه ما از نور، همان نور حسی است و در عرف عام غالبا از نور همان معنا را می‌فهمیم؛ ولی ویژگی "ظاهر بالذات و مظهر للغیر" اعم از نور حسی است. حقیقت نور باید چیزی باشد بی‌عیب و نقص، بدون محدودیت، و در یک کلام در ذات خودش ظاهر باشد و مظهر غیر. مانند عقل، علم، ایمان، قرآن، پیامبر، امام، هدایت و از همه نزدیک‌تر، ذات حضرت حق...«و بنور وجهک الذی اضاء له کل شئ» اینها همگی مصادیق نوراند در قرآن، که به‌عنوان نور حقیقی، از آن‌ها نام برده شده و رفع سرگردانی و ظلمت، ایجاد روشنی و وضوح، و تعیین راه و هدف، از لوازم آن‌هاست. حال به این تصویر بنگریم تلاش این وهابیان شیطان‌صفت، مادی مسلک، ظاهربین وکوته‌فکر، برای تاریک نشان‌دادنِ حقیقت نور، بیشتر شبیهِ بازی ابلهان است که می‌خواهند خورشید را زیر تپه‌ای از خاک مدفون کنند. آن‌ها خود چنان زیر خروارها ضلالت و گمراهی، دفن شده‌اند و قادر به دیدن روشنایی نیستند، که می‌پندارند؛ نور و گرمای خورشید را توانسته‌اند، خاموش کنند. غافل از آنکه خود خاموشند. چند چراغ دست‌ساز بشری، چنان چشمان کورشان را پر کرده و آن‌ها را مست و لایعقل نموده که تصور می‌کنند، پرتاب مشتی خاک به‌سوی خورشید، از نور او می‌کاهد. آن‌ها نمی‌دانند که خورشید نیز روزی شهادت خواهد داد که اگر اولاد فاطمه سلام الله علیها نظر نکنند؛ او نیز به تاریکی و سردی خواهد گرایید. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
تشکیلاتی به رهبری امام صادق... امام صادق (ع) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیده‌اید. محفل درس امام صادق (ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار به وجود آورد، هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بی‌نظیر بود. همه حرف‌های درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی به وسیله مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بود، همه آن‌ها را امام صادق (ع) به شکل درست بیان کرد. اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیده‌اید. امام صادق (ع) مشغول یک مبارزه دامنه‌دار و پیگیر بود. مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق (ع) زمینه را آماده می‌کرد تا بنی‌امیه را از بین ببرد و به جای آن‌ها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. اما آن بعد سوم را که اصلاً نشنیده‌اید، مرد تشکیلات بودن امام صادق (ع) است که یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان خود از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی این که وقتی امام صادق (ع) اراده می‌کند آنچه را که او می‌خواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم می‌گویند تا بدانند. یعنی از همه‌جا وجوهات و بودجه برای اداره‌ی مبارزه‌ی سیاسی عظیم آل علی جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همه‌ی شهرها باشند که پیروان امام صادق (ع) به آن‌ها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند. تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجب‌الاجرا است. امام صادق (ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را به وجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند با دستگاه بنی‌امیه مبارزه می‌کرد. در هنگامی‌که پیروزی او بر بنی‌امیه حتمی بود، بنی‌عباس به عنوان یک جریان مزاحم و فرصت‌طلب آمدند، میدان را گرفتند و بعد از آن امام صادق (ع) هم با بنی‌امیه و هم با بنی‌عباس مبارزه کرد.(آیت‌الله خامنه‌ای، مهر ۱۳۵۹). @ghalamenajib
گلویم می‌سوخت اما قلبم بیشتر. چندباری به او نگاه کردم اما پشتش به جمعیت بود.گویا می‌دانست که ممکن است مورد حمله نگاه‌ها قرار گیرد. رو به سوی کسی یا چیزی نداشت. حتی، به منظره‌ی زیبایی که دلیل حضور همه ما در آن رستوران بود، پشت کرده بود. بی‌توجه به طبیعت زیبا، فقط می‌کشید. هنوز نخ اول، تمام نشده بود که دومی را به کمک هم‌پای خود روشن کرد. نفسم در همان هوای پاک هم، بالا نمی‌آمد. ناگزیر به فردی که مسئولِ گرفتن سفارش غذا بود گفتم: "عذرخواهی می‌کنم، ما به‌شدت به دود سیگار آلرژی داریم ضمن اینکه ایشون خانم هستند و..." نگذاشت جمله‌ام تمام شود؛ با کلی خرج کردن واژگان "جسارت نباشد"، "عذرخواهی میکنم" و...گفت: " اینجا مسقف نیست و برای سیگار کشیدن ممنوعیت وجود ندارد. بین زن و مرد هم فرقی نیست. شما جاتون رو عوض کنید."😳 چرا من باید جای خود را عوض کنم؟ منی که فقط به دلیل هوای پاک و منظره‌ای زیبا به آنجا رفته بودم. این چه منطقی است که کسی آزادانه بتواند باعث آزار کسی شود اما تذکردهنده، مزاحم تلقی شود؟ این پُز روشنفکری، که یک زن بدون حجاب در یک مکان عمومی می‌تواند به همین راحتی فساد کند، از کجا نشأت می‌گیرد؟ همه سؤال‌ها را با این تصور بخوانید که آن رستوران، یکی از رستوران‌های دولتی و مربوط به یکی از ارگان‌های مهم کشور بود. ارگانی که می‌تواند به راحتی با گذاشتن ضوابط اسلامی و اخلاقی و انسانی مانع از خلق چنین فضاحتی باشد. امروز بیش از هر روز دیگر بر این باورم که طرح نور با تمام قوا باید در برابر این اراذل و اوباش بایستد. وقتی باقی مسئولین در خوابند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
به گمان من یکی از بدترین و پرخسارت‌ترین تنبلیها، تنبلی در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر میشود. کتابخوانی باید در جامعه ترویج شود؛ و این کار بر عهده‌ی همه‌ی دستگاه‌هائی است که در این زمینه مسئولند؛ از مدارس ابتدائی بگیرید - که برنامه‌هائی باید باشد که کودکان ما را از اوان کودکی به خواندن کتاب عادت بدهد؛ خواندن با تدبر، خواندن با تحقیق و تأمل - تا دستگاه‌های ارتباط‌جمعی، تا صدا و سیما، تا وسائل تبلیغاتی گوناگون. بیانات در دیدار مسئولان کتابخانه‌ها و کتابداران. ۱۳۹۰/۰۴/۲۴ @ghalamenajib
بعضی از ذهنها اهل کتابند؛ منتها کتاب آسان، کتابی که احتیاج به فکر کردن نداشته باشد. عیبی ندارد، این هم کتاب خواندن است، نفی نمیکنیم؛ اما بهتر از این شیوه‌ی کتابخوانی، این است که انسان در مجموعه‌ی کتابخوانىِ خود بتواند بیامیزد کتاب آسان را - فرض کنید رمان را، خاطره را، کتابهای تاریخی آسان را - با کتابهائی که احتیاج دارد به فکر کردن، مطالعه کردن؛ این نوع کتابها را باید وارد مقوله‌ی کتابخوانی کرد. ذهن را عادت بدهیم به این که اهل تأمل باشد، اهل تدقیق باشد؛ ذهن کار کند، در مواجهه‌ی با کتاب فعالیت کند؛ این احتیاج دارد به راهنمائی. بیانات در دیدار مسئولان کتابخانه‌ها و کتابداران. ۱۳۹۰/۰۴/۲۴ @ghalamenajib
چقدر زود بزرگ شد. خیلی زودتر از تاریخ تولدش. اصلا مگر می‌شود آدم از سنش جلو بزند؟ برای نوزاد همسایه، لالایی می‌خواند. شاید همچون یک مادر با دستان کوچکش سر نوزاد یتیم را نوازش می‌کرد. قربان‌صدقه‌اش می‌رفت و مدام می‌بوسیدش. او مادر بودن را در کودکی تمرین می‌کرد و به‌جای بازی با عروسک‌هایش، مسئولیت حفاظت از نوزاد را به‌عهده داشت. به جای خاله‌بازی به نوزاد می‌رسید و به جای خیالپردازی، زندگی می‌ساخت. چقدر دلواپس نوزاد شد وقتی بعد از انفجار و بی‌هوشی، او را در آغوش خودش ندید. برای دیدنش مثل یک مادر بی‌تاب بود. وقتی اصرار او را دیدند، از دور، نوزاد را نشانش دادند. خوشحال شد و دراز کشید. او نمی‌دانست که نوزاد برای همیشه آرام گرفته بود. این داستان دختر کوچکی در غزه است. داستان بزرگ شدن او، همچون داستان بزرگ‌شدنِ "هیا" است که در کودکی وصیتنامه نوشته و تکلیف وسایل خود را روشن کرده است. او به عدالت، هر آنچه را داشت در میان اقوام تقسیم کرد و از همه برای خودش طلب خیر و دعا نمود. او می‌داند مرگ چقدر به او نزدیک است. در دنیایی که با انواع جاهلیت، چه جاهلیت قبل از اسلام و چه جاهلیت مدرن، به منزلت و مقام دختر، این ریحانه‌ی هستی، هتک حرمت می‌شود؛ یک روز او را در میان خروارها خاک زنده‌به گور می‌کنند و یک روز در میان خروارها فریب و نیرنگ و فساد به لجن می‌کشند؛ در قطعه‌ای کوچک و محدود از زمین، دخترانی سربر می‌آورند که برای ساخت تمدن نوین اسلامی تربیت می‌شوند. این‌ها در عمل، مقام حقیقی و راستین دختر را پاس می‌دارند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
🖼 | سلامت فکری با «کتاب خوب» ⬅️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چه کتاب‌هایی را برای مطالعه توصیه کرده‌اند؟ 🔸«خط رهبری» به مناسبت برگزاری نمایشگاه کتاب در این برخی از مهمترین کتاب‌های توصیه شده از طرف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای کتابخوانی را معرفی می‌کند. 🔹این آثار در دسته‌های متنوع موضوعی همچون: رمان، تاریخ، معارف اسلامی، زندگینامه و... قرار دارند. @rahbari_plus 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 تصویر را بزرگ کنید، اسامی کتب را به یاد بسپارید، در نمایشگاه کتاب تهيه کنید، و کتاب‌هایی که حضرت آقا در دیدارهای مختلف به فراخور سخنانشان معرفی کرده‌اند، مطالعه فرمایید. @ghalamenajib
بیداری فطرت‌ها در اروپا و آمریکا ✍زينب نجیب در آیه‌ی ۶۴ سوره‌ی آل‌عمران می‌خوانیم: "قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ..." "بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم..." یکی از راه‌های دعوت به‌سوی حق، دعوت به‌سوی مشترکات است. از این‌رو، انبیاء و اولیاء، در همه‌ی طول تاریخ، فطرت بشر را مخاطب قرار داده‌اند.  فطرتی که وجه مشترک همه انسان‌ها است؛ و در هر زمان و مکان، با هر رنگ و زبان و در هر قوم و قبیله‌‌ای، یک معنا دارد.  انبیا، بر فطرت بشر حکومت می‌کردند، آن‌ها با روشنگری، تبیین و تذکر، فطرت‌ها را در معرض آیات الهی قرار می‌دادند و اینچنین او را در مسیر حق هدایت کرده و به رشد دعوت می‌کردند. امروز نیز راه نجات بشر و آمادگی برای ظهور آخرین منجی، بازگشت به فطرت‌هاست. همان قدرت بی‌همتایی که اگر بیدار شود، هیچ قدرت و حکومتی، حریف او نخواهد شد و او قادر خواهد بود، به تنهایی در برابر تاریکی و ظلم بایستد و دستگاه اغواگر شیاطین را به زیر کشد. این معجزه، حق را از باطل جدا خواهد کرد و انسان را از تباهی ظلمت به سوی تعالی نور خواهد کشاند.  امروز، نه‌فقط در سرزمین‌های روشن به نور حقیقت، بلکه، در سراسر دنیای استکبار، در اروپا و آمریکا، شاهد  بیداری حق طلبانی هستیم که در قعر تاریکی‌های محض تمدن غرب، متوجه سوسوی نوری در نقطه‌ای از جهان شده‌اند که عده‌ای با خوی حیوانی خویش، سعی در خاموش کردن آن دارند. این حق‌جویانی که از طیف دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های آمریکا و اروپا هستند؛ نتوانستند این نور را نادیده بگیرند و از آن غفلت کنند، بلکه به ندای وجدان خویش لبیک گفته و وارد صحنه اعتراض به‌سوی مسببان ویرانیِ آن شدند. اما به بدترین صورت ممکن، با این اعتراض آرام و منطقی، آن هم در محیط علمی دانشگاه، برخورد شد. دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا، نه تخریب کردند، نه شعارِ تخریب دادند، نه کسی را کشتند، نه جایی را آتش زدند و نه شیشه‌ای را شکستند اما با آن‌ها نیز همچون مجرمان رفتار شد.  آنان، نه تحریک شده‌اند و نه گماشته‌ی حزب و گروهی هستند. بلکه فقط توانسته‌اند، از میان دست‌ها و دسیسه‌های به‌هم پیچیده‌‌، پروپاگاندای غرب، رسانه‌‌های صهیونیستی ومدافعان غربی آن‌ها، خود را نجات داده و سر از باتلاق جاهلیت غرب بیرون کشند و فریاد برآورند که این کودکان و زنان غزه، به کدامین گناه اینچنین به خاک و خون کشیده می‌شوند؟ آن‌ها به کدامین منطق جنگی، این چنین قتل عام می‌گردند؟ به کدامین استدلال، حق فلسطین را در به رسمیت شناختن وتو می‌کنند؟ به کدامین مبنای حقوق بشر، مخاطب موشک و تیر و تفنگ، زنان و پیران و کودکان و ضعیفان است؟ به کدام قانون جنگ، آب را بر ملتی می‌بندند و به ناموس آن‌ها تعرض می‌کنند؟ آری، شنیدن این صدا برای پیروان مکاتب مادی مسلک، غیر قابل هضم است. آنان که انسان را تهی از گرایش‌های درونی می‌دانند و او را ظرفی خالی پنداشته که جامعه هرچه در آن بریزد، بی چون و چرا، پر خواهد شد. غافل از آنکه انسانیت، برنامه‌ای است که انسان بر حسب فطرت خود، با نیروی درونی و با هدایت اصحاب حق به سمت آن حرکت می‌کند. هدایتی که از انبیاء آغاز شد و با انقلاب اسلامی ایران تداوم یافت.  آری، این صدا، ساخته و پرداخته‌ی هیچ دستگاهی نیست. این صدا، صدای بیداری فطرت‌هاست. صدایی که به دفاع از مظلوم، ازعمق جانِ جوانان بیدار برآمده است.  امروز مسئله‌ی غزه، به عنوان مسئله‌ی اول جهان، وجه مشترکی است در میان انسان‌های آزادی‌خواه.  تأکید بر این اصل مشترک و زنده نگه‌داشتن آن، به‌عنوان مسئله‌ی اول دنیا، نه‌تنها غزه را بلکه دنیا را نجات خواهد داد. چراکه چهره‌ی خبیث و خوی حیوان‌صفت رژیم جعلی صهیونیستی و هم دستان او همچون آمریکا بیش از پیش آشکار شده و به‌تدریج دامنه‌ی این نهضت به همه‌ی سرزمین‌ها کشیده خواهد شد. بنابراين هر کس با هر دین و مسلک و اعتباری، قدمی در این مسیر الهی و فطری بردارد، بدون شک، در خط مقدم مبارزه با ظلم، و دعوت به صلح و پیروزی نهایی، سهیم خواهد بود. @ghalamenajib
انتشار یادداشت در فارس نیوز با عنوان"بیداری فطرت‌ها در اروپا و آمریکا" لینک یادداشت👇 https://farsnews.ir/Viewpoint_Plus/1715152647545299400 @ghalamenajib