انتشار یادداشت "آیا مردمسالاری در ایران وجود دارد"؟ در هفتهنامه ۹ دی
@ghalamenajib
«اجاق های تا ابد کور»
ثریّا خانم اجاقش کور بود.یعنی موقع روشن شدنش نرسیده بود.ده دوازده سال طول کشید تا رازق دادار یک بعداز ظهر بهاری مَمَّدرضا را گذاشت توی دامنش.تا هفت شبانه روز چراغ های خانه عباس آقا روشن بود. برو و بیایی داشتند و سور و ساتی.دوست و آشنا می خواستند ببینند ولیعهد وزیری هاچه شکلی است.ازین سر اتاق مهمانخانه تا آن طرف حیاط ،سفره ی ولیمه پهن بود و به میمنت ومبارکیِ قدم ولیعهدِ عباس آقا مجمعه های رنگارنگ غذا دست به دست می شد.همه اهالی محل خوشحال بودند از فردای آن روز قیچی خیاطخانه وزیری جور دیگری پارچه ها را می بُرید.کُت و شلوارهایی که عباس آقا می دوخت بوی خوشحالی می داد.بچه آدم کم طاقت است مثل درخت نارنج،زود قد می کشد،یکجوری که ننه بابایش هم نمی فهمند چجوری گذشت.با شروع جنگ جهانی دوم کم کم سر و کله قحطی پیدا شد ،توی خانه های رعیت یک هِل پوک برای خوردن نبود.وسط آنبی نانی و نا بسامانی سایه ی سیاه تیفوس عین بختک افتاد روی سر شهر.توی خیابانها عین برگ چنار توی پاییزآدم ریخته بود.ازقصه ی تلخ خانواده وزیری و تک درخت نارنجشان که هیچوقت به بهار ننشست خیلی گذشته.آدم عاقل داغ یک اجاق تا ابد کور را زنده نمی کند.البته آدمِعاقل.....
کو آدم عاقل؟البته دور از جان خواننده.می شود آدم این زمانه بود و اینهمه جنایت دید و باز عاقل بود!قحطی نان صد شرف دارد به قحطی آدمیت.آدم این عصر در نوع خودش دستِ کمی از قربانی های جنگ جهانی دوم ندارد.روحش را هر جوری توانستند کشتند.دیشب تصویر
ثریا خانمِ فلسطینی و ممدرضاهایش توی دنیا داشت دست به دست می شد.خدا بعد از یازده سال آن دو تا شکوفه نارنج را گذاشته بود توی دامنش.اما آدمخوارها امانش ندادند وشکوفه ها را با درخت از جا کندند....
حالا نه عباس آقایی مانده نه ممد رضا.بیچاره ثریا خانم!
اجاقش تا ابد کور شد.حتما روزی صد بار با خودش آرزو می کند که ای کاش او هم با آنها رفته بود.آدمخوارهای قحطی دهه سی آدمخوارهای قحطی این عصرند فقط رنگ هایشان عوض شده وگرنه رسمشان همانست.انگلیس هنوز هم استعمارکبیر است و با اسباب تفرقه افسار عالم را توی دست هایش گرفته.اسراییل را او سرازیر فلسطین کرد.شوربختانه تسخیر سفارت آمریکا دست نگارنده ی این کلمات نبود که اگر بود در و پیکر سفارت انگلستان را پیش از سفارت آمریکا تخته می کرد.انگلیسی ها تا ابد به کل دنیا بدهکارند و کل هیکلشانآلوده به خون مظلوم است.
«ألا لعنة الله علی القوم الظالمین»
به قلم طیبه فرید
https://eitaa.com/tayebefarid
فضای مجازی، چالشها و تدابیر
✍️زینب نجیب
زندگی در فضای مجازی امری است اجتنابناپذیر. مسلماً اینترنت یکی از برجستهترین ابداعات بشر در زمینهی ارتباطات در طول تاریخ بوده است. امروز زندگی بشر به این فضا گرهخورده و سرنوشت آن سرنوشت انسان را رقم خواهد زد. چنانکه آیتالله خامنهای میفرمایند: «الان فضای مجازی، یک بخش حقیقی از زندگی مردم شده است.» (۲ شهریور ۱۳۹۹، بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت)
حال این پرسش مطرح میشود که در چنین شرایطی، موضع افرادی که نقشی در تولید و ساخت آن نداشتهاند و آن را با توجه به اهداف و غایات خود نساخته و نپرداختهاند، اما عمیقاً در فضای آن تنفس میکنند چه میتواند باشد؟ همچنین با علم به اینکه پشت پرده وتأسیس شبکههای اجتماعی مانند وایبر، واتساپ، تلگرام، اینستا،... کشورهای غربی و امریکا و کمپانیهای صهیونیستی هست و هدف از راهاندازی آن ترویج گناه و فساد و بیبندوباری وسست کردن عقاید و باورهای دینی و مذهبی مسلمانان و ذخیره اطلاعات شخصی افراد در طول سالهای متمادی برای اهداف خبیثانه آنهاست، چطور میتوانیم با استفاده درست وبهینه ازاین وسایل ارتباط جمعی در جهت تبلیغ دین واسلام وتشیع وبصیرت وآگاهی ودشمن شناسی و... درزمینه های مختلف خلاف اهداف آنها عمل نماییم؟ با توجه به اهمیت این نوع فضا و وجود جنبههای مثبت و منفی آن این سؤال مطرح میشود که اصلاً چه افرادی با چه ویژگیهایی وصلاحیتهایی اجازهی حضور در آن را خواهند داشت؟ آیا استفاده از آن باید رها باشد یا به روشهای سختافزاری محدود شود؟ شاید بتوان سؤال را به گونهای دیگر هم مطرح کرد، اگر قرار باشد محدودیتهایی برای آن در نظر گرفته شود، آیا این محدودیتها تنها از جهت سخت افزاری ست یا میتوانیم با نگاهی خلاقانه در جهت نرم افزاری هم چارهای بیندیشیم؟
با توجه به همین نگاه میتوان گفت صحنهای شبیه به صحنه جنگ فراهمشده است، منتها از نوع جنگ نرم. البته با این تفاسیر، عاقلانه به نظر میرسد که ما نیز باید در برابر آن آرایش جنگی به خود بگیریم. چنانکه رهبر انقلاب در جمعی از فرهنگیان بدان اشارهکرده و میفرماید: «دشمن در فضای مجازی آرایش جنگی گرفته؛ در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملّت ایران گرفته، ملّت ایران بایستی آرایش مناسب بگیرد، باید خودش را آماده کند...»( ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان) در جای دیگر میفرمایند: «وقتیکه ما میدانیم کسانی از بیرون دارند فضای مجازی را هدایت میکنند، نمیتوانیم در مقابل او بیکار بنشینیم.»(۲ شهریور ۱۳۹۹،بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت)
بنابراین در یک چنین جنگی، علاوه بر حالت دفاعی باید حالت تهاجمی هم داشته باشیم. درواقع هر جنگی از این دو وجه برخوردار است. بدین منظور ابتدا باید نگاه خود را نسبت به آن اصلاح کنیم از همین رو است که لازم است با برنامهریزی و بالا بردن سطح آگاهی عمومی، توان خود را در بهرهبرداری از آثار و دستاوردهای مثبت آن زیاد نموده و پیامدهای منفی آن را به حداقل برسانیم. رهبر انقلاب معتقد است: «امروز همهی ما بایستی در میدان فضای مجازی حرکت کنیم؛ هرکدام به نحوی و با سهمی که در این راه داریم.»(۵ مهر ۱۴۰۰،بیانات در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی)
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تیغی دو لبه هستند که هم میتوان از آن بهعنوان ابزاری برای دسترسی آسان و رایگان به اطلاعات، پیشرفت تحصیلات، گرفتن ایدههای جدید، سرگرمی، تجارت، اشتغال و کارآفرینی و...استفاده کرد و هم میتوان آنها را در نقش رسانهای قدرتمند برای اطلاعرسانی به کاربران و انتشار محتوای علمی، فرهنگی و دینی و مذهبی مورداستفاده قرارداد. از طرف دیگر به خطر افتادن سلامتی، از بین رفتن حریم خصوصی، اعتیاد به آن، کمرنگ شدن روابط اجتماعی و خانوادگی، عدم کنترل کامل بر محتوا، بروز آشفتگیهای ذهنی، خلط اطلاعات صحیح و ناصحیح، افزایش ناهنجاریهای اجتماعی، تغییر فرهنگ اصیل جوامع و سبک زندگی، کاهش شدید کنترل خانواده بر فرزندان، ترویج بیشازپیش ضد ارزشها، افزایش بسیار زیاد شبهات فکری، گسترش ارتباطات غیرمتعارف، غیراخلاقی و منافی عفت، ناهنجاری در روند تکاملی شخصیتها، افزایش بسیار زیاد شکاف در بین نسلهای مختلف، پیدایش بیشازپیش افراد هوچیگر و سفسطه باز، ازدیاد بسیار زیاد انواع کلاهبرداریهای عمومی، افزایش امکان نشر اطلاعات و آمار غیر موثق و دروغین و …ازجمله مضرات آن خواهد بود.
با توجه به این رویکرد بهراحتی جنبه تدافعی و تهاجمی روشن میشود. دفاع در برابر آنچه به ضرر هویت و فرهنگ و باورهای ماست و البته هر آنچه برای ما ضرر دارد، و تهاجم، یعنی بازی در زمین دشمن با تولید محتوا و کسب قدرت در این زمینه و البته تدابیر دیگر در زمینهی بومیسازی این فنّاوری بیگانه.
ادامه در پست بعدی
@ghalamenajib
در نگاه رهبری هم فضای مجازی تهدیدیست که میتوان آن را تبدیل به فرصت کرد. ایشان صراحتاً اذعان میکنند که:« فضای عمومی مجازی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ میتوانید افکار صحیح را منتشر کنید.»(۵ مهر ۱۴۰۰، بیانات در پایان مراسم اربعین حسینی)
همچنین ایشان در جمع دانشجویان میگویند: «شما جوانهای عزیز از فضای مجازی استفاده کنید برای امیدآفرینی، توصیه به صبر، توصیه بهحق، بصیرت آفرینی، توصیه به خسته نشدن، تنبلی نکردن، بیکار نماندن.»(۲۱ اسفند ۱۳۹۹، سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث) لذا میتوان گفت؛ تولید محتوا یک از راهکارهای مقابله با وجوه منفی فضای مجازی ست و این خود نوعی تاکتیک در جهت آفند فرهنگی است.
مرکز ملی فضای مجازی نیز باید تصمیمگیری فعال داشته باشد. شورای عالی فضای مجازی وظیفه دارد مرکز ملّی فضای مجازی کشور را ایجاد نماید تا اشراف کامل و بهروز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصمیمگیری نسبت به نحوه مواجهه فعال و خردمندانه کشور با این موضوع از حیث سختافزاری، نرمافزاری و محتوایی در چارچوب مصوّبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقیق تصمیمات در همه سطوح تحقق یابد.
آیت الله خامنه ای در کنار مواجهی ایجابی و تقویت دستگاه تولید محتوا بهشدت به بازدارندگی اصولی و قانونی نیز سفارش کردهاند؛ و در جلسات مختلف در زمانهای مختلف از کاستیها و کمکاریها در این زمینه ابراز نگرانی کردهاند. تأکید بر تحقق شبکه ملی اطلاعات و جلوگیری از رهاسازی فضای مجازی از دغدغههای دائمی ایشان بوده است و مکرراً بر ایجاد شرایطی برای مصونیت بخشی به این وسیله و بهنوعی بومی کردن آن تأکید میورزند. در این زمینه نیز به مسئولین سفارش میکنند که: «آنچه در این فضا از خود فضای مجازی مهمتر است این است که ما برای خود شبکهی ملی اطلاعات داشته باشیم این مسئله فقط مخصوص ما نیست و بسیاری از کشورها درگیر این مسائل هستند؛ اما باید بدانیم آن کشورهایی که برای خودشان شبکهی ملی اطلاعات درست کردهاند توانستهاند این فضا را به کنترل خود دربیاورند و این به نفع آنهاست. کنترل این فضا به نفع خودشان، به نفع باورها و ارزشهایشان، به نفع خیلی چیزها است. یکی دو تا نیست این منفعت.» (۲۲ خرداد ۱۳۹۶، بیانات در دیدار مسئولان نظام)
با این بیانات میتوان معتقد شد که حضور در فضای مجازی در نگاه رهبری نهتنها جایز بلکه واجب است؛ اما با توجه به اهمیت آن باید با آن برخوردی عالمانه و هدفمند داشت تا زمینبازی دشمن را به نفع خود بازآفرینی کنیم. حضور ایشان در شبکههای مجازی نیز مؤید این سخن است. نظر ایشان هرگز نفی کامل فضای مجازی، نبوده و نیست. اما معتقدند که باید این فضا را به کنترل خود دربیاوریم.
در جمع فرهنگیان نیز میگویند: «اینجا لغزشگاه است. هیچکس نمیگوید آقا جاده نکش. اگر شما در یک منطقهای جادهای لازم دارید، خیلی خب، جاده بکش،.. آنجایی که ریزش کوه محتمل است، آنجا محاسبهی لازم را بکنید. ما نمیگوییم این راه را ببندید؛ نه، اینکه بیعقلی است. یک کسانی نشستهاند، فکر کردهاند، یکراهی بازکردهاند بهعنوان این فضای مجازی و به قول خودشان سایبری؛ خیلی خب، از این استفاده کنید منتها استفادهی درست بکنید؛ دیگران دارند استفادهی درست میکنند؛ بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاهها را قبضه کردهاند. ما چرا نمیکنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها میکنیم این فضای غیرقابلکنترل و غیر منضبط را؟» (۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، دیدار معلمان و فرهنگیان)
در پایان باید گفت این فضا با تمام فواید و ضررهایش امروزه نقش بزرگی در زندگی افراد دارد و موقعیتی ست که ایجادشده و انسان باید در چنین شرایطی بهترین مواجهه را با آن داشته باشد. در کنار مصونیت آن باید در جهت بالا بردن سواد رسانهای و آگاهی آحاد جامعه و استفادهی بهینه از آن در سطح جامعه مخصوصاً خانوادهها تلاش بسیار نمود. ارتباطات سالم در فضای مجازی و لزوم هوشیاری جوانان و خانوادهها نسبت به تهدیدات فضای سایبری در درجهی نخست اولویت قرار دارد. همچنین میتوان در جهت بهکارگیری این ابزار در سنین مختلف تدابیری اندیشید مانند اینترنت مخصوص کودکان، قطعاً میتوان برای کودکان و دانش آموزان خدمات اختصاصی در نظر گرفت. مثلاً برای دیدن یک فیلم حتماً از آپ های بومی استفاده کنند؛ و بسیاری راهکارهای پیشگیرانه دیگر در برابر حرکات شیادان چه در زمینهی فرهنگی، چه در زمینهی اقتصادی و چه در زمینهی سیاسی. در کنار همه این تدابیر میتوان برای کم کردن مشکلات این حوزه راههای حقوقی و قضایی هم در نظر گرفت.
ادامه در پست بعدی
@ghalamenajib
کلام آخر اینکه با در نظر گرفتن همه جوانب برای یک حضور شایسته و کاربردی در فضای مجازی این نکته را باید در نظر داشت که امروزه حضور سالم و مؤثر در چنین فضایی چنان اهمیت دارد که رهبری میفرمایند: «فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است.میتوانید در فضای مجازی به معنای واقعی کلمه جهاد کنید اما بایستی از شیوهی اخلاقی در این کار پیروی کرد».(۵ مهر ۱۴۰۰، بیانات در اربعین حسینی)
پایان
@ghalamenajib
امروز داشتم کتاب تاریخ معاصر رو در کنار فصل دهم از کتاب تاریخ تحولات سیاسی ایران، تحت عنوان نهضت مشروطیت مطالعه میکردم که به نکتهی خیلی دقیقی رسیدم...
قبل از اینکه اون نکته رو بگم این مطلب رو خدمتتون عرض کنم که دوره مشروطیت بهحق یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران هست و خیلیها اون رو قدمهای اولیه انقلاب اسلامی میدونن و اگر منحرف نشده بود قطع به یقین این همه سال انقلاب به تأخیر نمیافتاد. چون انحراف از مشروطیت سبب خلق حکومت دیکتاتوری رضاشاه شد و سالها ما رو به عقب روند.
اما جالبتر اینکه حتی خود نهضت مشروطه متأثر از قیام تحریم تنباکو و اعلای کلمه ملت بوده.
⚡️حالا نکته اساسی میدونید چیه؟
خلق همه این قیامها که زندگی مردم رو تغییر داد، بهشون روحیه "ما میتوانیم" هدیه داد، هویت ملی اونهارو تقویت کرد، ناامیدی از تغییر رو به امید برای اصلاحات و دوبارهسازی مبدل کرد و در نهایت به مردم نقش مردم رو یادآوری کرد روحانیت بود و بس...
تاریخ خیلی خوب حق و باطل رو نشون میده...
هرجا پای انگلستان وسط بود ما رو به افول کشید و هرجا پای اسلام و روحانیت، ما زنده شدیم.
باقی حرفارو بریزید دور....
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
دیشب آخرین صفحات کتاب سفر به گرای ۲۷۰ درجه به پایان رسید.
چند سالی هست که تنها کتاب نمیخوانم و همیشه با جمعی از دوستان مشغول مطالعه هستیم.
اما تا حال نشده بود، با جمعی کتاب بخوانم که قرار است فقط داستان بخوانند.
این تجربه برایم از این جهت شیرین بود که در کنار تمام کتب غیرداستانی، داستان میخواندم آن هم در یک جمع صمیمی.
خواندیم و مدام احساسات و افکارمان را با هم به اشتراک گذاشتیم. البته دوستان بسیار عمیق و ریزبینانه کتاب را نقد میکردند.
این تجربه برایم به یادگار خواهد ماند.
اما درباره محتوای داستان باید بگویم، واقعا یکی از متفاوتترین داستانهای دفاع مقدس بود. توصیف اکثر جزئیات در میانه جنگ چیزی است که همیشه در فیلمها و مستندات مغفول مانده است. اینکه دوستان تو، یکبهیک بهگونهای بهشهادت میرسند و تو میتوانی صحنه شهادت را به تصویر بکشی، برایم شگفتآور بود.
شاید در میان کتب دفاع مقدس کمتر کتابی به این سبک از روایت پافشاری کرده باشد. همیشه ابعاد روحانی جنگ برای ما به تصویر کشیده شد. اما یادمان رفت بگوییم همانها که در هشت سال دفاع مقدس حماسهها آفریدند، جانباز شدند، اسیر شدند و شهید شدند، آدمهایی بودن از جنس خود ما. گاهی میترسیدند، گرسنه میشدند، خواب بر آنها غلبه میکرد، خسته میشدند، پشیمان میشدند، دعوا میکردند، ناخودآگاه فریاد میکشیدند، شوخی میکردند، از دست هم دلخور میشدند، گاهی تلافی میکردند، در میانه جنگ مجبور بودند جنازهها را فراموش کنند، گاهی مجبور بودند اصلا گریه نکنند و...
آنها افسانه نبودند. آدم بودند...
آنها تخیلهای خطکشیشدهی نویسنده نبودند. آدم بودند...
اینگونه نبود که تو همیشه دلت بخواهد جای آنها باشی...گاهی از جای آنها بودن فرار میکردی...
در این داستان همه چیز واقعی بود
حتی احساسات من در حال خواندن داستان...
دو نکته در داستان برای من ماندنی شد.
یک چیزی در اواخر داستان حال دلم را حسابی خراب کرد
ناصر که مجروح شده بود، با همه مجروحان دیگر بعد از یک عملیات سنگین و طاقتفرسا به بیمارستانی در اهواز منتقل شدند. وقتی از پنجره اتوبوس چشمش به مردم افتاد که با آرامش و آسایش، رنگ و ورنگ و بیدغدغه در خیابان در حرکتند و زندگی در جریان است خوشحال شد. اما در دل گفت؛ این آدمها برای ما جدیدند اما اتوبوس گِلمالی پر از مجروح ما برای آنها عادی شده.
عجیب ناراحت روزمرگی مردمانی هستم که روزمرگیشان مدیون انسانهاییست که هر لحظه به روزمرگی خود لگد میزنند...
دومین نکته جالب این بود که من صدای پر از تیر و فریاد جنگ را کامل میشنیدم اما شهر ساکت بود. جنگ خاکستری رنگ بود و گاهی رگههای خون مثل چکیدن رنگِ قرمزِ قلمِویِ آغشته، جلب نظر میکرد. اما شهر پر از رنگ بود.
با تمام این تفاسیر، ناصر در جنگ زندگی کرد و من هم فقط در همان جنگ نفس تازه کشیدم...
شاید برای این است که جنگ برای ما حتی با ابعاد جسمانیش، هرگز فقط جنگ نیست...
#حلقه_کتابخوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
#کتاب_سفر_به_گرای_۲۷۰_درجه
@ghalamenajib
دنیای بعد از اسرائیل
آرام خوابیده بود.
به صورت معصومش نگاه کردم.
دست و پایش را بوسیدم و رویش پتوی آبی لطیفش را کشیدم.
به طرف دخترم رفتم.
موهایش را نوازش کردم و به رسم هر شب بوسیدمش.
قربان صدقه قد کشیدهاش رفتم که به نظرم بلندتر شده بود.
درجه شوفاژ را تنظیم کردم و از اینکه از صبح به برنامه مطالعه و تمیز کردن خانه هر دو رسیده بودم احساس آرامش میکردم.
به سراغ کتابم رفتم.
میخواستم آخرین برنامه آن روز را تمام کنم ...اما نمیدانم چرا حال دلم بد شد.
نمیدانم مدتی است هراندازه که احساس آسایش میکنم به همان اندازه خجالت میکشم.
آخر این چه مسلمانی است که میداند کودکی آنسوتر، دیگر پتوی نرمی برای گرمشدن ندارد.
شاید دست نوازشگر مادر یا بوسههای پدر نیز گوشهای از رؤیای شیرین شبش باشد که به محض بیدار شدن بهانههایش را دوچندان میکند.
اما من به راحتی میآسایم.
این چه مسلمانی است که میداند مادرانی در حسرت بوسیدن روی ماه کودکانشان، شبها فقط از فرط خستگی سر بر بالین میگذارند و به شوق دیدن خواب طفلانشان، چشمها را میبندند. اما من غافل از این موهبت الهی، مسرور زرق و برق دنیای خودم.
نمیدانم آنجا چقدر سرد است اما میدانم نمیتوانند هوای خانه را معتدل کنند.
نمیدانم چه چیزی برای خوردن دارند، اما میدانم به میزانی نیست که سیر شوند.
نمیدانم وقتی روزه میگیرند برای افطار قوت و غذایی مییابند یا خیر.
آه از مسلمانی ما...
چقدر در غفلتیم...
چقدر نگران دعا و قرآن و زیارتیم اما...
استادم تعریف میکرد؛ مدتی پیش با یکی از بچههای غزه تماس گرفتم و بعد از گفتگویی مفصل از او سؤالی پرسیدم
به او گفتم:" فلانی ما برای شما چه کنیم؟"
مکثی کرد و گفت:" برادر درباره فردای بعد از نابودی اسرائیل بیندیشید.
ما آب و غذا نمیخواهیم.
ما میرویم تا شما بتوانید دنیای بعد از اسرائیل را طراحی کنید."
چقدر بیشتر خجالت کشیدم...
آیا الان هم در اوج آزادی، امنیت، آسایش و آرامش یادم هست که وظیفه و مسئولیتی به این سنگینی دارم؟
اصلا ببینم دنیای بعد از اسرائیل چگونه باید باشد؟
✍زينب نجیب
#غزه
#دنیای_بعد_از_اسرائیل
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️با این دزدانِ فرهنگِ عبا پوش و عمامهبسر چه کسی باید برخورد کند؟
❓ آیا اگر فقط از حوزه اخراج شوند، تمام است؟
این اراجیف را بهراحتی تولید میکنند و بهنام روحانیت هم نشر میدهند...
✍ مرتضی نجیب
#طلبه_اخراجی
@ghalamenajib
فانوسهای خاموش
منارههای مسجد الازهر برای ماه مبارک رمضان تزیین شده است. کاروان قاریانِ ویژهی تلاوت قرآن، در محافل رمضانی، راهی مساجد شدهاند. فانوسهای رنگی از درب منازل آویزان است. صدای توپ، مردم مصر را برای افطار دعوت میکند. برخی شرکت در محفل مائده رحمانی و برخی رفتن به چادرهای رمضانی را به ماندن در خانه ترجیح میدهند. شهر برای ماه مبارک آذینبندی شده و هر نقطه از آن، نوید جشن بزرگیست برای مصریها. اسم این جشن را جشن بندگی گذاشتهاند. جشن بندگی...
شب زندهداری، تلاوت قرآن و تأکيد بر افطار با خوردن یک یا سه خرما، طبق سنت پیامبر، از نشانههای مردان و زنان مؤمنِ مصر است.
کمی آنسوتر، اما، زنان و مردان و کودکان مسلمانی زندگی میکنند که آنها نیز همچون مردمان مصر، هر سال در ماه مبارک رمضان، فانوسهای رنگی خود را از درب خانههایشان آویزان میکردند، مساجد را نظافت کرده و شهر را برای استقبال از ماه خدا، آذین میبستند.
اما امسال، ماه مبارک را در حالی آغاز کردهاند که ۶ ماه است در حال مبارزه با بزرگترین شیاطین عالمند. شیاطینی که وحشیانهترین و فجیعترین کشتار زنان و کودکان را به نمایش گذاشته است.
حال برای این مسلمانان، نه دربِ خانهای، باقی مانده است، که فانوسی آویزان کنند، نه مسجدی که برای عبادت به آن پناه برند.
آنها سحری و افطار خود را با کمترین مقدار ممکن بهسختی بهدست میآورند و در ویرانههایشان میخورند.
غذایی ساده و اندک که با بغضی برآمده از دلتنگیِ عزیزانشان درهم میآمیزد اما طبق سنت الهی، قدرت و مقاومت، جای ضعف را میگیرد.
در عجبم! در عجب از این وسعت از ایمان و بندگی...
این غزه است که ذهن انسان و انسانیت را به چالش کشیده است.
اوست که بندگی را در ساختارهای زندگی روزمره بشر به سخره میگیرد.
تعریف جدیدی از صبر، مقاومت، ایستادگی، شجاعت ارائه میدهد.
قلبش شکسته است
جسمش زخمیست
بیپناه و مضطر شده است
اما نگاهش به قلههاست
او روزه است
همانطور که دیگر مسلمانان...
اما چه میشود که برآیند انجام یک فریضه در میان تعدادی از مسلمانان، با دیگر مسلمانان متفاوت میشود؟
چطور میشود که روزهداری، نتیجهاش در یکجا، غفلت باشد و در جای دیگر بیداری،
در یکجا تنها، روشی برای کسب ثواب باشد و در جای دیگر، روشی برای مبارزه و مقاومت،
در یکجا، تنها انجام یک حکم دینی باشد و در جای دیگر سبکی برای زندگی.
آیا اکنون میتوان پرسید؛ کدام روزه، روح بندگی را در کالبد انسان میدمد؟
کدامیک، سعادتبخش است؟
کدامیک، انسانیت را رشد میدهد؟
سؤال را دقیقتر و بیپرده میپرسم...
این چه سبک از مسلمانی است که انسان را چنان سرگرم مناسک و سنتها و زرقوبرق و حواشی میکند که یادش میرود برای چه روزه گرفته است؟
اصلا مگر پیامبر اسلام تنها برای انجام نماز و روزه و خمس و زکات اینچنین مبارزه کرد؟ تبلیغ کرد؟ تبعید شد؟ محاصره شد؟مهاجرت کرد؟جنگید؟ و سختی کشید؟
مگر پیامبر اسلام تمام اسلام را در نفی طاغوت و فریاد توحید معنا نکرد؟
این چگونه مسلمانی است که میداند کمی آن طرفتر برادران مسلمانش توسط صهیونیسم خونخوار، تنها به جرم زندهماندن، به جرم ماندن در وطن، از نیازهای اولیه محروم است، اما او همچنان، بین چادرهای رمضانی و محافل مائده رحمانی، سرمست از انجام بندگی در تردد است؟
میداند برادرش برای عبادت، مسجدی ندارد اما او شبها تا صبح در مساجد تزیین شده، مشغول تهجد است.
صبح تا شب به تلاوت قرآن مشغول است اما گویا نمیداند روح قرآن، مبارزه با استکبار است، نه سازش، نه تسلیم.
روح قرآن، دفاع از مظلوم است، نه پشتکردن به آن.
روح قرآن، یاری رساندن به ستمدیدهای است که فریادِ طلب یاری او، به دیار کفر رسید اما به گوش برادر نرسید.
حقیقتا اسلام غزه، چگونه اسلامیست؟
این وسعت از ایمان و صبر و مقاومت برآیند چه کیمیایی است؟
دیگر مسلمانان از چه رو از این کیمیا بینصیب ماندهاند؟
امید آنست که در روزگاری نهچندان دور همه مسلمانان مصر و اردن و عربستان و...به چنین کیمیایی دست یابند، روح روزهداری را در خود زنده کنند، بندگی را نه فقط در ظاهر احکام فردی آن بلکه در باطن آن یعنی حفظ اتحاد مسلمین در برابر طاغوت به کار بندند که قطعا آن روز، روز پیروزی شکوهمندی خواهد شد.
آن روز که در مسجد الاقصی دور یک سفره "مقلوبه" سرو شود. آن روز دیگر "مقلوبه" را نه به دلیل نماد مبارزه که به بهانه پاسداشت یاد شهدای راه قدس خواهیم خورد.
✍زينب نجیب
#رمضان_غزه
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارم میچینم سفره هفتسین اما...
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال ۱۴۰۲ را با همه روزهایش دوست داشتم...
چون سایهی شما بالای سرمان بود آقا جان...
سایهتان مستدام
@ghalamenajib
بحران در بحران
♨️رژیم صهیونیستی در بیرون آمدن از بحران نیز دچار بحران است...
۱ فروردین ۱۴۰۳، رهبر انقلاب
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
البته که گاهی با خودم خیال میکنم چرا ما زندهایم؟ وقتی حیاتمان برای امام غایبمان هیچ فایده ندارد.
امروز از آن روزهاست...
میگویند همسرش آنجا بوده، جمیلة الهرسی را میگویم؛ همسرش، یعنی مردِ زندگیاش تعریف کرده که مقابل چشم همه دستور دادند لباسش را درآورد، و شروع کردند به کتک زدنش.
به ارتش گفته: من پنج ماهه باردارم، مرا کتک نزنید!
به کتک زدنش ادامه دادهاند.
همهی زنان را به جز زن باردار و فرزندانش بیرون کردهاند...
جلوی چشمان شوهر، بستگان و فرزندانش، به او را کتک زدند...
هیس! آرامتر بگویید!
مبادا خواب حکام عرب را پریشان کنید!
مبادا به عیششان خللی وارد شود...
هیس!
بله؟ فرمودید #زن_زندگی_آزادی ؟!
اینها که زن نبودند...
بگذارید به زندگیمان برسیم
بگذارید در این زندگی روزمرهی متعفنِ بیخاصیتمان دست و پا بزنیم
صبحها با اخبار تجاوز به زنان بیدار شویم
و شبها با عکس پر کشیدن کودکِ پوستبهاستخوانچسبیده بخوابیم
مهم است مگر؟!
اخبار مهم یعنی کنسر کیت میدلتون
یعنی کات کردن فلانک با فلانک
ما را با دنیای حقیرمان تنها بگذارید
ما را با بیغیرتیمان تنها بگذارید
ما را...
@maghzesabz 💔
@ghalamenajib
درسی از "آسمان غرب"
روز اول فروردین سال ۱۴۰۳ برای دیدن فیلم "آسمان غرب"، همراه با خانواده به سینما رفتم.
حمایت از فیلمهای ارزشی و تبلیغ آن، تنها قدمی است که میتوانم در جهت رونق آنها بردارم.
شاید به جرأت بتوان گفت، یکی از بهترینها بود. بعد از دیدن فیلم "غریب" که عید سال گذشته برای دیدنش به سینما رفتم و به تماشای نمایش قطعهای از زندگی شهید بروجردی نشستم، فکر میکردم نمیتوانم فیلمی را به این اندازه تأیید کنم.
اما "آسمان غرب" به همان اندازه جذاب و دیدنی بود.
آنچه بیش از ساختار و حتی محتوای فیلم مدّ نظرم است، به تصویرکشیدن شخصیت این شهید بزرگوار است. اگر قرار باشد یک جمله درباره شهید بروجردی در فیلم "غریب" در ذهنم حک شود تا در کنار تمام خوبیها و ارزشهای او برایم به عنوان الگو به یادگار بماند، "صبوری و اخلاقمندی" این بزرگوار بود.
و اما شهید شیرودی...
اگر قرار باشد از ایشان وصفی ارائه دهم، به تمام معنا، دو کلمه است؛ "غیرت و شجاعت"
در یکی از سکانسهای فیلم، مادری در حال ضجّه زدن و ناله کردن به زبان کردی بود. شهید شیرودی که برای امر مهمی به منطقهی سرپل ذهاب رفته بود تا کسی را برای گرفتنِ اذنی، ملاقات کند؛ متوجه این خانواده میشود و به سمت آنها میرود. مادر در میان جمعیتی به زبان کردی در حالی که شیون میکند از حال دخترش میگوید. دختری که توسط کوملهها به او تجاوز شده و گوشواره از گوشش کشیدهاند. دختربچه، شرایط روحی و جسمی مناسبی نداشت. در همین حال بود که از حال رفت و دیگر نفس نکشید. شهید که در تمام لحظات این سکانس، دنیا بر سرش خراب شده بود و صورتش از شدت غیرت سرخ مینمود، دختربچه را بلند میکند و به سمت درمانگاه صحرایی میبرد و او را در آغوش دکتر رها میکند. دست به دعا برمیدارد و مدام زیر لب، برگشت دختر را از خدا طلب میکند.
شهید بزرگوار بعد از آنکه از زندهماندن دختر خیالش راحت میشود، به سمت همرزمانش به پادگان میرود. در مقابل آنها میایستد. با آه و سوز و گریه ماجرا را تعریف میکند و از همه آنها برای رزمی بزرگ دعوت میکند.
این عملیات در حالی شکل میگیرد که بنی صدر، دستور عقبنشینی داده و انهدام سلاحها را به نفع گفتگو با دشمن صادر کرده است. ادامه داستان را خودتان ببینید و از شجاعت بچههای هوانیروز که زیباترین صحنهها را خلق کردند لذت ببرید.
وقتی از سینما بیرون آمدم صحنههای عملیات را برای هم مرور میکردیم. به خانواده عرض کردم این چند روز مدام به غزه میاندیشم. برایم فرمول مقاومت و شجاعت آنها مجهول بود. نمیدانستم آنها این کیمیا را از کی و از کجا به دست آوردهاند.
امشب اما، با دیدن این فیلم فهمیدم آنها سر کلاس انقلاب اسلامی و ۸ سال دفاع مقدس ما بزرگ شدهاند. اگر امروز زن غزه در خط مقدم مقاومت، سینه سپر کرده، روزی روزگاری در همین دیار، زنان شجاع و غیور کرد با دستان خالی اما نگاهی به وسعت آسمان در کنار امثال شیرودیها جنگیدند آنها حاضر بودند با یک سلاح از یک پادگان محافظت کنند.
آنها برای رفع گرسنگی رزمندگان از ناچیزترین مواد، غذا تهیه میکردند.
درود بر غیرت و شجاعت آنان و اینان...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلسطین دم به دم میمیرد اما زنده میماند...
@ghalamenajib
44.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️گاه، قرآن بدست داری و با صوت و لحنی جذاب آیههایش را تلاوت میکنی، اما همچون، قرآن به نیزه زدهها، فهمی از کلام خدا در فکر و دلت نیست که از ستم به انسان و انسانیت، فریادی برآوری...
⚡️اما گاهی با یک گیتار مینوازی و جماعتی را متوجه ظلمی عظیم میکنی...حق میگویی و از گفتنش هراسی نداری...
وای به حال ما اگر ثمرهی قرآن خواندن یک مسلمان، در دنیا و آخرت، از یک گیتار به دست، کمتر باشد...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib