[4] در بخش دوم یعنی در بخش مقاومت فرهنگ حجاب، شفافیت و وضوح در مرزهای فرهنگی با دشمن مهمترین قاعده است. درواقع مقاومت فرهنگی در مقابل تحمیل سبک زندگی غربی آورده میشود و مرزبندی با کفر یکی از راهکارهاست. لیکن در مقاومت فرهنگی، ما دو مرحلهداریم یکی «شبهه زدایی و مغالطه زدایی» از این مفهوم والای قرآنیست تا جلوی کجفهمیها و روایتهای جعلی گرفته شود که در اینجا مجالی برای پاسخ به شبهات نیست و فقط به روش آن اشارهای شد. و مرحلهی بعد نیز مرحله «تهاجم» است که جایگزین «تدافع» می باشد. چراکه رهبر معظم انقلاب در مسئله زن میفرماید: «موضع شما تدافعی نیست؛ تهاجمی است.». ( بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه، 15/05/1383)چراکه این زن در فرهنگ و دنیای غربی به «ابتذال» کشانده شده، «تحقیر» و به او «اهانت» شده است. بنابراین، «گفتمان اسلام»، «زنِ حقیقی» است و این گفتمان باید بهصورت «تهاجمی» و «طلبکارانه» مطرح شود، یعنی؛ نهتنها اعتراض آنها بهاجبار حجاب بیجاست بلکه ما نیز بهاجبار بیحجابی در غرب معترضیم. و نهتنها رویکرد آنها را ستایش مقام زن نمیدانیم بلکه معتقدیم مقام زن در تمدن غرب به مسلخ رفته است. پس در کنار تبیین مفهوم خود حجاب و بیان شکوه زن لازم است به افشاگری مقاصد پلید دشمنانِ مقام زن نیز بپردازیم. در این زمینهها خیلی باید متین برخورد کرد، «متین» و «منطقی»، دور از «احساسات بیمورد». باید «منطق استعماری غربی» را که آتشبیار معرکه است با دلایل روشن تبیین کرد.(بیانات در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور، 05/05/1401) گناه بزرگی که تمدن غرب در مورد زن مرتکب شده است، قابل جبران نیست. امروز در دنیا یکی از مهمترین وظائف زن این است که جلوهگری کند، زیباییهای خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ ظلمی بالاتر از این وجود ندارد که انسانی را به اسارت ببرند و نام آن را آزادی بگذارند. این درحالی است که احتجاب زن، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. بزرگترین اهانتی که درزمینهی مسئلهی زن انجامگرفته، همین است. اگر در یک جامعهای مسئلهی بیحجابی و تبرّج زنان در محیطهای عمومی محکوم شود، معترض میشوند اما اگر در یک جامعهای عریانی زنان مطرح شود ما صدای اعتراضی نخواهیم شنید. و برعکس «دستگاههای مسلط تبلیغاتی دنیا» سربلند میکنند، این نشاندهندهی این است که یک «فرهنگی»، «سیاستی» و «راهبردی» وجود دارد که سالهای متمادی است دنبال میشود. آنها حجاب را نماد یک حرکت «مذهبی» معرفی می کنند؛ در صورتی که بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحثِ این است که «سیاست راهبردىِ اساسىِ بنیانی غرب» بر «عرضه» شدن و «هرزه» شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتّی اگر حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی و برآمده از مذهب هم نباشد، با آن مخالفت میکنند. حال جمهوری اسلامی در مسئلهی زن باید بهطور صریح و بدون هیچ مجامله، حرف خودش را که عمدتاً اعتراض به نگاه غربی و این نامعادلهی ظالمانهی غربی است بگوید.
[5] بنابراین با مرور اندیشه رهبری که ما را به این دو رویکرد رهنمون میکند میتوان به این نتیجه رسید که مسئله حجاب علاوه بر حکم الهی و قانون نظام اسلامی، یک امر فرهنگی بوده و بدین ترتیب موضعی فرهنگی میطلبد. هرچند خضوع در برابر احکام دین و قوانین نظام اسلامی وظیفهی تک تک افراد جامعه است و تخطی از قانون نیازمند برخوردی مناسب است اما به طور قطع بسترسازی برای تحقق آن لازم است.
مسئله حجاب را میتوان با جهاد تمام عیار تبیین در کنار وضع قانون حجاب به مقصد رساند و کوتاهی افراد جامعه و مخصوصا متولین امر را در این مسئله توجیه نکرد و تنها با راهکار «برخورد با بیحجابی» حل شده نپنداشت.
@ghalamenajib
بهمن ۱۳۵۰ یادآور سرمایی خانمانسوز
در بهمن ماه ۱۳۵۰، کولاک و بوران، بخش وسیعی از ایران را به گونهای در برف و یخبندان فروبرد که سرانجام منجر به مرگ بیش از ۴۰۰۰ نفر شد و به خشکسالی سیزده ساله کشور پایان داد. برخی معتقدند، این رویداد به عنوان سختترین و مصیبتبارترین بوران در تاریخ نوشتهشدهٔ بشر بودهاست. همچنین در این مدت برخی از شهرهای کشور به دمای منفی ۳۷ درجه رسید(سرد تر از کمترین دمای قطب شمال) که این حادثه در کتاب گینس نیز ثبت شده است.
اما مصیبتبارتر از این واقعه در سال ۱۳۵۰، دستور محمدرضا پهلوی برای تشکیل كمیتهی مشترك ضد خرابكاری با هدف هماهنگسازی عملیات سركوب مخالفان بود که نتیجهی آن، ۷ سال شکنجهی ملت ایران به بهانهی حمایت از آرمانهای امام به وحشیانهترین و شنیعترین رفتارها بود. آری، حکومت طاغوتی پهلوی، روزهایی بسیار سردتر و رنجآورتر از آنچه زمستان با طبیعت خود به همراه دارد خلق کرده بود.
از جمله:
۱- بستن دستها و پاها به تخت و شلاقزدن با کابلهای نازک و کلفت به کف و روی پاها که منجر به ریختن ناخنها میگردید.
۲- بستن دستها و پاها توسط آپولو و گذاشتن کلاه مخصوص همراه با سر و صدا و زدن کابل و شوک الکتریکی به جاهای حساس بدن.
۳- زدن دستبند قپانی و آویزان کردن با همین حالت و زدن کابل از نوک پا تا فرق سر.
۴- بستن به آسیبان، همراه زدن با کابل و شوک الکتریکی.
۵- صلیبی آویزان کردن از نردههای اطراف فلکه (طبقات) همراه با شوک، زدن با کابل و انواع آزار و اذیتها مانند سوزاندن و لگد کردن.
۶- آویزان کردن به وسیله دو دست یا یک دست از قلابهای اتاق بازجویان پس از تحمل شکنجههای اتاق شکنجه.
۷- سوزاندن جاهای حساس به وسیله سیگار، فندک، شمع، بخاری برقی، قفس آهنی، ماند روی دستها، پشت کمر، باسن، سینهها، روی پاها، روی کتفها.
۸- تهدید و استعمال بطری به زندانی.
۹- ایستادن تک پا و دواندن زندانی و رفتن بازجو با کفش روی پاهای مضروب و مجروم و به شدت ورم کرده و سیاه شده.
۱۰- بیخوابیهای ممتد و ایستاده همراه با گرسنگی و تشنگی.
۱۱- بستن دستها و پاها به تخت و بستن چشمها و قرار دادن زندانی در کنار هشتی بند برای مدت بسیار طولانی در شبانه روز (یک روز تا ۵ روز مشاهده شده).
۱۲- نگه داشتن در سلول انفرادی برای مدت طولانی همراه با بازجوییهای مستمر وقت و بیوقت (چندین ماه).
۱۳-تحقیر و توهین و دادن فحشهای رکیک و مستهجن به همه بستگان زندانی به ویژه مقدسات و اندیشهها و امام و روحانیان و مبارزین خاص.
۱۴-دادن شوک به وسیله باطوم الکتریکی و استفاده از آن به عنوان دروغ سنج.
۱۵-کشیدن ناخنها و زدن روی دستها و پاهای متورم و مجروح و چرک کرده و متعفن شده.
۱۶-فرو کردن سوزن یا سنجاق زیر ناخنها و داغ کردن آنها به وسیله فندک و کبریت و عفونی شدن ناخنها و افتادن آنها (معمولاً دست چپ).
۱۷-زدن سیلیهای ممتد توی صورت و گوش افراد که منجر به پاره شدن پرده گوش میشد.
۱۸-فرو کردن چوب و میله آهنی به مقعد زندانی و گذاشتن چوب به و میله آلوده در دهان فرد.
۱۹-ادرار کردن در دهان زندانی به شدت تشنه و دارای دهان و گلوی خشک شده.
۲۰- لگد کردن فرد در حالات مختلف (زیر شکنجه- آویزان- داخل سلول- بستن به تخت و...)
حال میپرسم
آنانکه کمی کمتر از نیمقرن از پیروزی انقلاب اسلامی، با این حجم از اقتدار، زبان به مدح پهلوی باز کردهاند و با تطهیر دولتی این چنین فاسد و وحشی قصد مقایسهای ناجوانمردانه با جمهوری اسلامی را دارند و توهم بازگشت آن دوران را با ربع پهلوی در سر میپرورانند، بهراستی سر در کدام آخور دارند و به چه حقی ملت ایران را همچون خود... فرض میکنند؟
✍زینب نجیب
@ghalamenajib
.
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰 در مجلهی🖐افکار 🖐🏻 بانوان🖐🏼 حوزوی🖐🏽 بانوان از نقاط مختلف ایران، دور هم جمع شدهاند تا از دنیای مادری، همسری، کنشگریهای اجتماعی و...قلم بزنند.
✔️✔️ ☆شما هم دعوتید☆ 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اگر زنها با قرآن مانوس شوند...
🌸 حضرت آیتالله خامنهای:
☀️ اگر زنها با قرآن مأنوس بشوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد؛ چون انسانهای نسل بعد در دامن زن پرورش پیدا میکند.
🌺 زنِ آشنای با قرآن و مأنوس با قرآن و متفاهم با مفاهیم قرآن، خیلی میتواند در تربیت فرزند تأثیراتی داشته باشد.
🗓 ۱۳۸۸/۷/۲۸
پ.ن.
قرآن انسانساز است چراکه کلام خداوند با تمام ابعاد تبشیری و تنذیری، احکام، مبانی اخلاق و...انسان میسازد.
زن نیز هم از جهت جسمانی در فرایند خَلقی نقش بسزایی دارد و هم از جهت تربیتی، به علت خصایص ویژهی اخلاقی نقش بسزایی در فرایند خُلقی دارد.
حال که یک زن هم خَلقاً و هم خُلقاً آینهی پروردگار هستی است میتواند با نزدیک شدن به کلام خداوند، انسانها را همانطور تربیت کند تا هدف از آفرینش تأمین شود.
به نظر میرسد تعمیق و ترویج این نگاه در بین زنان یک جامعه سرعت تشکیل تمدن نوین اسلامی را افزایش دهد.
تمدنی که غایتش تولید انگشتشمار انسان نیست بلکه هدفش کارخانهی انسانسازی است.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
🔹️ پدران و مادران، معلمان و استادان، اندرزگویان و راهنمایان، این حقیقت را در رابطه میان نماز و جوان، به یاد داشته باشند و وظیفهئی را که بر دوش آنهاست بشناسند.
🔹️ مدارس، دانشگاهها، بطور ویژه دانشگاه فرهنگیان، صداوسیما و دیگر دستگاههای فرهنگساز، در شمار مخاطبان اصلی «اقیموا الصلاة» جای میگیرند.
پ.ن. سوال؟
مگر نماز یک عمل عبادی واجب و جزء فروع دین نیست؟
مگر نماز از بایستههای یک مسلمان نیست؟
چرا رهبر معظم انقلاب، اقامهی آن را به عهدهی فرهنگسازان قرار دادهاند؟
آیا با خود اندیشیدهایم که اقامهی نماز یعنی چه؟ و از چه روی نیاز به تدابیر متولیان فرهنگی دارد؟
چقدر زیبا رهبرم، احکام خدا را پیوست فرهنگی میزند.
حال فهمیدم حجاب هم قانون الهی است و هم نیازمند پیوست فرهنگی
(در پاسخ به آنان که دوگانهی قانون_فرهنگ را در رابطه با مقوله حجاب عَلَم کردهاند)
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
چرا؟؟؟
چرا این همه حرکت علمی پیش از انقلاب نبود؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
این استعدادی که امروز شما در کشور میبینید، امروز که پدید نیامده؛ این استعداد ایرانی، یک چیز طبیعی است؛ چرا این همه تولید علم پیش از انقلاب نبود؟ چرا این همه حرکت علمی پیش از انقلاب نبود؟ حالا یک آماری به من دادند،...چیز عجیب و غریبی است؛ تولید علمی در دانشگاههای کشور را ــ مثل دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه شیراز ــ مشخّص کردهاند که چند درصد آن مال قبل از انقلاب است، چند درصد مال بعد از انقلاب است؛ حیرتآور است. انقلاب و حرکت عظیم انقلابی کشور و حاکمیّت تفکّر انقلابی و اسلامی بود که کشور را حرکت داد و پیش برد؛ تا اینجا رسانده، به اوج هم انشاءالله خواهد رساند، جهشهایی خواهیم داشت؛ ما هنوز اوّل راهیم.۱۳۹۸/۰۷/۱۷
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی
@ghalamenajib
ایران در مقام کنش، دشمن در واکنش
«ابتکار، دست ملت ایران است»
👆 این یکی از عباراتی است که رهبر انقلاب در تحلیلِ همه جانبهی خود از اغتشاشات اخیر فرمودند.
🔹۱. برخلاف بسیاری از نقدهایی که این روزها از زبانِ دلسوزان و حامیانِ نظام جمهوری اسلامی شنیده میشود؛ که نظام در بسیاری از زمینهها دچار انفعال شده و فعل و روایت اول را به دشمن واگذار کرده است و بدین ترتیب دچار چالش شدهایم؛ اما آیتاللهخامنهای به عنوان رهبر انقلاب که همیشه سخنان و تحلیلهایشان از جریانات و اتفاقات جامعه، همهجانبه، بهدور از اغراق، مستدل، محکم و در یک کلام عادلانه بوده است؛ میفرمایند: «ابتکار دست ملت ایران است». ۱۴۰۱/۷/۲۰، دیدار با رؤسا و مدیران کشور
🔹 ۲.این موضع گیریِ صریح رهبری نشان از آن دارد که تمامی جریانات واقع شده در ایام کنونی، از بازی رسانهای درصدها شبکه مجازی و تلویزیونی خارجی، مجهز کردن عواملشان در داخل کشور، فریب اذهان عمومی با دغل بازی و هزاران دروغ، شکار برخی جوانان و نوجوانان فریب خورده و بعضا هیجانزده و حتی کشتهسازی و متأسفانه شهید کردن برخی از جوانان غیور این مرز و بوم، همه و همه تنها واکنشی بود به وجههی باشکوهِ ایران قوی و دستاوردهای اخیر نظام جمهوری اسلامی در ایام کرونا، در راهپیمایی میلیونی اربعین، صدور پیام انقلاب با یک سرود مردمی، حضور دولت در اجلاس شانگهای، ارتباط موثر با دیگر کشورهای همسایه، حفظ مرزهای ایران در برابر برخی شیطنتهای اخیر و...
🔹۳. بدین ترتیب ما باید باور داشته باشیم که طرح گفتمانِ «حرکت و روایت اول از آنِ ما» موفق شده است و دشمن، ناتوان از پاسخگویی به جهان و ناامید از هجومی دوباره به جایگاه واکنش دل سپرده است. بنابراین باید در همین مسیر ایستادگی کرد و هر لحظه دشمن را به منظور تهاجمی دوباره به گوشهی رینگ کشانید.
✍زینب نجیب
@ghalamenajib
❌ضرورت تربیت معلمین تمدن ساز
1⃣ فلسفه خلقت انسان عبودیت است.
2⃣ تا تمدن نوین اسلامی شکل نگیرد عبودیت حقیقی رخ نمی دهد.
3⃣ برای ایجاد یک تمدن اسلامی مانند هر تمدن دیگر دو عنصر لازم است.
(یک) تولید فکر (دو) پرورش انسان.
4⃣ برای تمدن اسلامی نیاز به نیروی انسانی تراز انقلاب اسلامی داریم.
5⃣ نیروی انسانی تراز انقلاب اسلامی و تمدن ساز چه خصوصیاتی دارد؟
(الف) مومن باشد، خردمند باشد، اندیشمند باشد، دانشمند باشد، مجاهد و اهل عمل باشد، با اخلاق باشد.
(ب) هویت ملی-دینی داشته باشد.
6⃣ چنین نیرویی را چه کسی فعلیت می بخشد؟ معلم
7⃣به طور طبیعی همه خصوصیات تمدنساز از معلم به متعلم منتقل می شود.
♦️ نتیجه:
ما در قدم اول نیازمند تربیت معلمین تراز انقلاب اسلامی هستیم.
✍زینب نجیب
@ghalamenajib
به بلندای درخت اکالیپتوس
«در قم من درخت اکالیپتوس دیده بودم تقریباً به اندازهی یک درخت سیب؛ درخت اکالیپتوس [به اندازهی یک] درخت معمولی بود. در ایرانشهر که بودیم، یک باغی بود، مزرعهی بزرگی بود نزدیک بَمپور در چند فرسخی ایرانشهر. یک باغی بود که ایتالیاییها سالها پیش آنجا برای آزمایشها و مانند اینها ساخته بودند؛ من گاهی به آن باغ میرفتم. یک درختی ــ البتّه یک مجموعهی درختی ــ خیلی بلند من دیدم؛ مثل این چنارهای قدیمی بلند که شاید مثلاً فرض کنید پانزده متر ارتفاع داشت؛ تعجّب کردم این چه درختی است. پرسیدم چیست؟ گفتند اکالیپتوس. من اکالیپتوس را در قم به آن اندازه و با آن حجم دیده بودم، اینجا حالا اکالیپتوس [به این بلندی]! من رشد ملّت ایران و استعداد رشد ملّت ایران را تشبیه میکنم به این تفاوت اکالیپتوس بَمپور ایرانشهر با اکالیپتوس قم. استعداد ما خیلی خوب است، تواناییهای ما خیلی خوب است».
(۱۰ بهمن ۱۴۰۱، بیانات در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیانها)
@ghalamenajib
↙️ما به رشد اقتصادی احتیاج داریم؛ چرا؟
به این چهار دلیل:
1️⃣ علاج مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار
2️⃣ ارتقای جایگاه ایران در اقتصاد منطقه و جهان
3️⃣ ایجاد شغل برای نیروی انسانیِ جوانِ متخصّص
4️⃣ ممکن است فردا اینهمه جوان نداشته باشیم؛ ما باید کشور را برای آن روز ثروتمند کنیم.
🏷الزامات رشد کشور
📍بعضی از این الزامات، متوجّه دستگاههای حکومتی است که آنها موظّفند و باید دنبال کنند؛
📍بعضی متوجّهِ خود فعّالانِ اقتصادی است؛
📍بعضی متوجّه آحاد مردم است.
پ.ن . رهبر معظم انقلاب ، یکی از الزامات رشد کشور را متوجه آحاد مردم دانستند و یکی از مصادیق آن را پرهیز از اسراف برشمردند.
پس از پیگیری این واژه در بیانات ایشان دریافتم در طول ۱۹ سال حداقل ۵۰ بار در مورد اسراف توصیه و نصیحت داشتهاند. یکی از آنها بند زیر میباشد.
«من به خانمهاى مسلمان، به خانمهاى جوان و به خانمهاى خانهدار عرض مىکنم: سراغ این مصرفگرایى که غرب مثل خوره به جان جوامع دنیا و از جمله جوامع کشورهاى در حال توسعه و کشورهاى رو به پیشرفت و از جمله کشور ما انداخته است، نروید. مصرف باید در حد لازم باشد، نه در حد اسراف. خانمهاى کسانى که همسرانشان یا خودشان مسؤولیتهایى در بخشهاى مختلف کشور دارند، باید از لحاظ دورى از اسراف، نسبت به دیگران الگو باشند. باید براى دیگران درس باشند و نشان دهند که شأن زن مسلمان بالاتر از این حرفهاست که اسیر زر و زیور و جواهر آلات و از این قبیل شود. نمىخواهیم بگوییم اینها حرام است؛ مىخواهیم بگوییم شأن زن مسلمان بالاتر از این است که در دورانى که بسیارى از مردم جامعهى ما محتاج کمکند، کسانى بروند پول بدهند طلا بخرند، زینتآلات بخرند، وسایل زندگى رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاى زندگى، اسراف کنند. اسراف، الگوى زن مسلمان نیست».
( بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار گروهى از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا(س) و روز زن۱۳۷۱/۰۹/۲۵)
✍زینب نجیب
@ghalamenajib
هدفم از تحلیل سومین الزام رشد کشور از سوی آحاد مردم این بود که:
۱. من نه دستگاه حکومتی هستم و نه فعال اقتصادی. من جزئی از مردمم.
۲. من یک خانم هستم.
بنابراین به عنوان یک شهروند خانم، در مسیر رشد اقتصادی کشورم مسئولم و باید ابتدا وظیفه ی خودم را مشخص کنم و در این مسیر قدم بردارم.
سپس به نقد و تحلیل دیگر اقشار جامعه بپردازم.
بیاییم تحول را از خویشتن آغاز کنیم.
✍زینب نجیب
@ghalamenajib
مساجد در تسخیر نوجوانان
نوجوانی بودم پر از غرور، پشت کنکوری و مملو از انرژی. در کتابخانه محله، ثبت نام کرده بودم تا در شرایط بهتری کتابهای تستی را به امانت گرفته و خود را بیازمایم. ساعت هشت صبح تا ظهر در مکانی بزرگ و ساکت مشغول درس خواندن و تستزنی میشدم.
روز اول بود، بعد از چهار ساعت اولین صدایی که بلند شد و هیچ کس به شکسته شدن این سکوت اعتراضی نداشت اذان ظهر بود. برای من فرصت خوبی بود تا به بهانهی نماز اول وقت، کمی به سرم هوا بخورد. از جا بلند شدم و به سمت مسجد کنار کتابخانه حرکت کردم. از آنجا که آن ایام به شدت نیازمند حافظهای قوی بودم، همیشه وضو داشتم، به همین دلیل خیلی سریعتر از نمازگزاران دیگر وارد محوطه مسجد شدم. نیاز به نگاه خاص خدا بود که صف اول را برگزیدم و به سمت آن خیز برداشتم که یکدفعه، پیرزنی با غیظ و ناراحتی گفت: "چقدر جوونهای امروز پرتوقع و بیحیا شدند". به این طرف و آن طرف نگاهی انداختم، به غیر از من کسی نبود فقط کمی آن طرفتر، خانمی با دخترش نشسته بود. من نیز چیزی نگفتم.
از روی کنجکاوی، زیر چشمی او را نگاه میکردم، بعد از چرخاندن چند مهره در تسبیحاش، دوباره با لحنی جدی گفت:" دختر، صف اول برای بزرگترهاست. برو به عقب."
از آنجا که کلاً دختری با جسارت بودم و به راحتی سخنی را قبول نمیکردم سریع پرسیدم: "چرا؟" در جواب گفت: " کسی که هر روز و هر وعده به مسجد میآید صف اول حق اوست. دلیلش قانعام نکرد اما آهسته به سمت صف دوم رفتم و در همین حین، همان مادر که آنسو تر نشسته بود، گفت: "حاج خانوم سخت نگیر این جوانها پاکترند، اینها جلو باشند شما هم از ثواب آنها بهره میبرید." من که اصلاً دلیل گفتگوی آنها را متوجه نمیشدم، نشستم و برای قبولی خود در کنکور دعا کردم. پیرزن هم تا زمان شروع نماز سر خود را تکان میداد و غرغر میکرد به گمانم به بیادبی نوجوانهای روزگار میتوپید.
بعدازظهر، به خانه برگشتم و از مادر دلیل این رفتارها را پرسیدم لبخندی زد و گفت: "صف اول ثواب بیشتری دارد به خاطر همین مشتریش بیشتر است." تازه دوزاریام افتاد. اما دیگر به آن مسجد نرفتم.
تا اینکه سالها گذشت و من مربی مهدویت مسجدی شدم تقریباً در همان منطقه از شهر. موقع نماز حواسم بود که جلو نروم اما دیگر این گونه نبود. هرکدام از نمازگزاران مدام به هم تعارف میکردند که خانم شما بفرمایید. شما مقدمی.حتی خانمی صدا میزد، دخترا بیاین جلو. با خودم گفتم الحمدلله که انقلاب اسلامی نرمنرمک بسیاری از فرهنگهای غلط را که در اذهان رسوب کرده بود اصلاح کرد و امروز شاهد آنیم که، رفتارهای منسوخ جای خود را به رفتارهای شایسته میدهد. اما این داستان به همین جا ختم نشد، روزی شاگردانم بیش از روزهای دیگر از من سوال داشتند و نیم ساعتی بیشتر ماندند. دقیقاً همان نیمساعتی که قبل از نماز مغرب، پیرمردها به مسجد میآیند برای عبادتی بیشتر و انجام اعمال مستحبی.
صدای گفتگوی ما به طبقهی پایین رسید، همانجاکه آقایان حضور داشتند. ناگهان صدای بلندی گفت تمامش کنید میخواهیم نماز بخوانیم. من که در جایگاه مربی بودم در مقام پاسخ برآمده و گفتم حاج آقا بیش از نیمساعت تا اذان مغرب باقیست بچهها سوال دارند.دوباره با لحنی طلبکارانه فریاد زد جمعاش کنید.
در پاسخ گفتم" شرمندهام نمیتوانم. شما یک روز نماز مستحبی خود را تعطیل کن.
مگر نشنیدهاید که بزرگان ما میفرمایند نمازگزارانی که نسبت به بینمازی جوانان جامعه بیتفاوتاند و تکلیف و مسئولیتی در خود احساس نمیکنند دیگر نمازگزار نیستند".
دیگر جوابی نشنیدم؛ اما قبل از نماز با همان نوجوانان به صفهای نماز جماعت پیوستیم و در کنار هم نماز جماعت خواندیم.
دیگر حتی کسی نبود که برای نشستن در صف اول باعث دلخوری نوجوانان باشد بلکه این نوجوانان بودند که مقتدرانه در مسجد رفت و آمد میکردند و مسجد در تسخیر آنان بود.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
🍃مهدی باوریم اما...
وقتی در آرزوی احیای تمدنی اسلامی به ابعاد و زوایای انسان و جامعهی انسانیِ تمدنساز مینگرم، چیزی نمییابم جز آنچه به نامِ آرمانهای امام و انقلاب بر صفحهی تاریکِ تاریخِ بشر همچون ستارگانی میدرخشد.
تاریخی که سایهی شوم استکبار و ظلم و فساد، قرنها بر چهرهی انسانیت آن مُهرِ خاموشی زده بود و یک روز، صبحی روشن، در افق دید آزادیخواهانِ جهان کلید خورد و آن فریاد دعوت پیر جماران بود در قلب ایران .
البته، او پرچم سه رنگ منقش به توحید را در حالی به یار خراسانی داد که هنوز نهالی بود تازه ریشهدوانده در خاک انقلاب.
باید این نهال، با دستی پر مهر، با دیدی بصیر، با عقلی مدبر و با شجاعتی بیمانند آبیاری میگشت و اینچنین شد که آن نهال جوان به شجره طیبهی ریشهدواندهای تبدیل شد که دیگر با باد که هیچ، با طوفانهای زمانه هم نلرزید و نخواهد لرزید...
و اینک...
اینک ما به برکت وجود الگویی به این زیبایی و بزرگی، میتوانیم با قدرت، دولت کریمه مهدوی را باور کنیم؛ چراکه اگر در غیاب معصوم میتوان به آرمانهای تمدنساز، اندیشید، آنها را خواست، از آنها دفاع کرد و امید به تحقق آن داشت و آن را محقق کرد، پس به طور قطع میتوان با حضور مهدی موعود (عج) در آن زیست و آن را حفظ کرد. بنابراین میتوان گفت؛ انقلاب اسلامی، نه فقط بسترسازِ ظهور که مقدمه ساز آن است.
و اما، ما ...
ما میتوانیم با برداشتن قدمهای بلند و محکم در مسیر انقلاب اسلامی و با جهاد تبیین در جهت حفظ شعائر آن و مقاومت در برابر دشمنان آن، ظهور منجی عالم بشریت را رقم بزنیم. و شاهد جهانی باشیم که عدالت، تنها، نگین انگشتر حکومت آن ابر انسان است.
آری...
💫 ما مهدیباوریم...اما کافینیست؛ باید مهدییاور باشیم.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن، زندگی، آزادی را در کدام زمانه بیشتر احساس کردهاید؟
با دقت تماشا کنید...
@ghalamenajib
بنده به دوستانم غالباً میگویم، نگویید "الحمدلله الذی جعلنا"میترسم دروغ باشد، بگویید: "اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه علیبنابیطالب علیهالسلام"
خدایا ما را از متمسکین به ولایت قرار بده.
گزیدهای از سخنرانی استاد سید علی حسینی خامنهای در رمضان سال ۱۳۵۳، مسجد امام حسن مجتبی
@ghalamenajib
چقدر باعث شگفتی و شعف است که شب میلاد امیرالمؤمنین علی "علیهالسلام" مهمان مردی از جنس او بود.
مهمانِ🌿 پدر امت🌿
💫جشن فرشتهها
@ghalamenajib
✨زن، زندگی، آزادی✨
این روزها عبارتی زیبا، عمیق و پرمغز بنام «زن،زندگی،آزادی» بر سر زبان برخی جاری است که هرچند این عبارت از شریفترین شعارهای بشریت است اما امروز به واسطهی شیطنت دشمنان و معاندان و پیروی برخی نااهلان و نادانان، برای هدفی به کار میرود که نهتنها برای زن بلکه برای انسان شرافتی قائل نیست و او را ابزاری میداند برای اهداف شوم خود.
لذا حقشناسان و پیروان واقعیِ این شعار، به جهت هم صدا نشدن با دشمنانِ همیشگی انسان و انسانیت، از بیان آن، سر دادن آن و یا شاید نوشتن دربارهی آن ابا دارند.
اما باید دانست که این شعار، نه امروز بلکه ۱۴۰۰ و اندی سال پیش اولین بار از زبان انسانی شنیده شد که زیباترین، شریفترین و باسعادتترین حیات را تا ابد برای همه عالمیان و نه تنها برای زن، به ارمغان آورد.
پیامبر اسلام، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی یکی از کویریترین نقاط جهان، البته نه فقط از نظر جغرافیای زمین، بلکه از نظر جغرافیای فرهنگی مبعوث شد و فریاد برآورد:« زن، زندگی، آزادی».
او در حالی این نغمهی دلنشین را در جهان طنین انداز کرد، که دختران و زنان در همه نقاط این کره خاکی، شأن انسانی که هیچ، گاهی حق حیات نیز نداشتند و اگر در نقطهای شاهد نفس کشیدنِ زنان و دختران بودیم به موازات آن شاهد شأن ابزاری آنها و ملعبهی هوا و هوس مردانِ بیصفت هم میشدیم. یا در نقطهای دیگر به اسم کالای گرانبها اما همچون حیوانی، در پشتِ پردهها نگهداری میشد تا تنها وسیلهی لذتجوییِ صاحبان خود باشند.
در چنین زمانهای پیامبر مکرم اسلام به زن، زندگی بخشید، هویت داد و او را رحمت نامید سپس برای عملیاتی کردن آزادی او، طرح حجاب را از سوی پروردگار عالم و از زبان جبرئیل به گوش همه جهانیان رساند.
اما
این آزادی بهازای اسارت زن نبود...
این آزادی به معنای شکستن شأنِ انسانیِ زن نبود...
این آزادی، نتیجهاش فروپاشی خانواده و در پی آن فروپاشیِ جامعه نبود...
بلکه این آزادی، حضور زن در جامعه با قابی به زیبایی حجاب بود.
این آزادی، آزاد کردن روح زنان برای رسیدن به بالاترین مراتب و به زنجیر کشیدن نگاه نامردان و نااهلان و فاسدان بود.
آری، شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار اسلام بود و هست اما همه بدانند؛ رویِ دیگر این سکه،« زن، زندگی، آگاهی» است.
پیامبر برای این آگاهی مبعوث شد...
و اینک ما پیروان آن پیامبر به تبیین آن مبعوث شدهایم.
✍زینب نجیب
@ghalamenajib