eitaa logo
قلم نجیب
114 دنبال‌کننده
401 عکس
147 ویدیو
2 فایل
دل‌نوشته، تحلیل، تبیین از نگاه یک بانو در جنگ نرم. ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/ZeinabNajib
مشاهده در ایتا
دانلود
چند نکته.... این‌که افرادی همچون این به‌اصطلاح کارشناسان که معلوم نیست کارشناسان علوم سیاسی‌اند، کارشناسان حقوق‌اند، کارشناسان فرهنگی‌اند، کارشناسان ایجاد اغتشاش در کشورهای هدف‌اند، کارشناسانان ایجاد ناامنی و یا ایجاد توهم ناامنی در ایران‌اند یا.... اصلاً کارشناس نیستند و تنها کارشکنند، شکی نیست. اما به‌عنوان یک مخاطب سؤال دارم! ۱. چرا هرچی نقطه‌ی قوت در ایرانه به‌نام روند طبیعی پیشرفت در جهان تمام می‌شود و هرچه نقطه ضعف هست می‌گویند کار خودشان است؟ ۲. چرا فکر می‌کنند ما فرزندان ایران قوی می‌گوییم که ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور کار افراد ناشناس است؟ مگر نمی‌بینند که ما هر روز تاکید می‌کنیم که فلان اتفاق زیر سر آمریکاست یا فلان اتفاق زیر سر اسرائیل است و یا زیر سر منافقین و تجزیه‌طلبان و... ما هرگز در تشخیص مسببان حوادث نه‌تنها اشتباه نکرده‌ایم بلکه حضور افراد و پول آن‌ها را کتمان نکرده‌ایم و نمی‌کنیم. بنابراین ما هم فاعلان اصلی را می‌شناسیم و هم راه دفع آن‌ها را. شما مواظب خودتان باشید که اگر در ارائه‌ی این اراجیف کوتاهی کنید خدا می‌داند پشت پرده چه بلایی سرتان خواهد آمد... ✍زينب نجیب @ghalamenajib
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دشمنان ببینند این است آن هوای حقیقی که دختران سرزمینم در آن نفس می‌کشند. همان هوایی که گهگاه قصد آلوده کردنش را در سر می‌پرورانند اما نمی‌توانند. آری، فرزندان وطنم بیدارند. @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیروز خیلی اتفاقی با کانال استاد محمودی از اساتید درجه یک مهدویت برخورد کردم. یکی از صوت‌هاشون رو باز کردم و یک ساعتی به یاد کلاس‌هایی که با ایشون داشتم سخنانشان رو مرور کردم. یکی از تأکیدات ایشان از قول بزرگان، ارتباط قلبی و روحی با امام زمان (علیه السلام) بود مخصوصا تقویت این ارتباط در دوران نوجوانی. اینکه دو دقیقه بعد از نماز صبح با صاحب‌الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) سلام و گفتگویی داشته باشیم و شب‌ها قبل از خواب گزارشی از خود به ایشان ارائه دهیم. اگر این روند رو هرچند در همان زمان کوتاه ادامه دهیم قطعا پس از مدتی آثار و برکات آن را خواهیم دید و اینکه خودمان کم‌کم به این دو دقیقه‌ها چنان وابسته می‌شویم که بی‌اختیار مدت زمان این گفتگو رو بیشتر خواهیم کرد. بعد روزی خواهد رسید که از لحظه‌ی سلام گریه امانمان نخواهد داد. و این ارتباط قلبی تازه آغاز کار است.... خوشا به‌حال شما حضرت آقا که سالهاست دل در گرو یار سپرده‌اید... @ghalamenajib
@mahmoudi14 کانال استاد محمودی ☝️☝️☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک ضرورتِ فرا مرزی 🔹امروزه، افرادی در جامعه، حکومتِ جمهوری اسلامی ایران را دیکتاتوری می‌پندارند که این اعتقاد یا ناشی از تحلیل خودشان است و یا ناشی از همجه‌ی شدید رسانه‌های ضدانقلاب. البته با نگاهی به جامعه کاملاً آشکار خواهد شد که نه‌تنها اغلب پیروان چنین اعتقادی تحت‌تأثیر شدید امپراطوری رسانه‌ای هستند، بلکه آنان که ادعا می‌کنند با تحلیل خودشان به این نتیجه رسیده‌اند نیز، زخم‌خوردگانِ جنگ شناختی‌اند. جنگی که یکی از نتایجش تخریب نظام محاسباتی افراد است. بدین صورت که شاهد صدق یک پدیده است اما ناخودآگاه شهادت به کذب آن پدیده می‌دهد. یعنی به‌عنوان مثال، چیزی را کاملاً می‌بیند، اما آن را نفی می‌کند و یا بالعکس چیزی را نمی‌بیند اما به بودنش شهادت می‌دهد. 🔹حال مسئله اینجاست که آیا این افراد هرگز از خود سؤال پرسیده‌اند که اگر واقعا این حکومت، دیکتاتوری است پس این همه تأکید بر تحلیل درست و نگاه عمیق برای چیست؟ این همه تلاش در آموزش بصیرت‌آفرینی و تبیین‌گری از چه رو است؟ مگر نه‌اینکه صاحبان قدرت هر زمان که بخواهند در جهت منافع و قدرت خود اقدامی کنند، عامه مردم را به بی‌خبری و سرخوشی و سرگرمی دعوت می‌کنند تا در سایه‌ی غفلت مردم، مقاصد خود را عملی کنند؟ مگر نه اینکه چشمه‌ی بیداری را در همان بدو آغاز، کور می‌کنند و صدای هوشیاری را در نطفه خفه. اگر موفق شدند که هیچ، اگر موفق نشدند به‌سرعت روایتی دست‌و‌پا کرده و اذهان را با خود همراه می‌کنند و یا هزاران مکر و حیله‌ای دگر به کار می‌بندند تا انسان آن‌چنان سردرگم شود که در این سرگشتگی جایی برای سؤال نیابد. 🔹اما در جامعه‌ی مردم‌سالار دینی شاهد این حوادث نیستیم بلکه کاملاً برعکس، همه‌ی قشرهای مختلف جامعه در هر کسوت و جلوت به "بصیرت"، "هوشمندی"، "بینایی"، "قدرت فهم" و "تحلیل" دعوت می‌شوند و نه فقط دعوت بلکه آموزش می‌بینند، در کسب چنین مهارتی، تشویق می‌شوند و در صورت کوتاهی، مورد سرزنش و شماتت قرار می‌گیرند. 🔹آن که این بستر را برنمی‌تابد، یا تلاش می‌کند تا چهره‌ی آن را مخدوش کند و یا با کج‌روایت‌ها زخمی‌اش کرده و آن را از مسیر خود منحرف می‌سازد. گاهی از همان ابتدا آن را زیر تپه‌ای از اخبار و محتواهایی نامربوط و اغلب بی‌اهمیت مدفون می‌کند و یا با طرح پرسش‌ها و شبهات، آن را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد. آری ، دشمن همیشه در وهله نخست درصدد نابودی حق قدم برمی‌دارد و اگر موفق نشد به تحریف آن مبادرت می‌ورزد. 🔹و اما دوست... دوست حقیقی همان حکومتی است که زخم زبان می‌شنود، زخم خنجر به تن می‌خرد اما باز ندای رسای جهاد تبیین سر می‌دهد. چراکه خواستار پرورش فهم آحاد جامعه است. حال، اگر این انقلاب که از تمام ظرفيت‌های خود برای رشد انسان به‌سود اندیشیدن و بهتر اندیشیدن بهره می‌برد دیکتاتور است پس رضاخان که نه خود می‌اندیشید و نه اجازه‌ی آن را به کسی می‌داد نامش چیست؟ 🔹جالب‌تر این‌که آرمانِ انقلاب اسلامی، صدور این امر مهم، به فراتر از مرزهای جغرافیایی است. یعنی اصلاً تحقق آن را محصور در خانه‌ی خود نمی‌داند بلکه آرمان‌شهر او جایی است که انسان‌ها همگی بدون دخالت طواغیت عالم، بدون هوای مسموم اغواگری‌ها و بدون اسارت هوای نفس، آزادانه بیندیشند. 🔹آری، صحنه‌ی جنگ واضح است هرچند گاهی غبار فتنه به خود بگیرد. دنیایی که به‌دست ابرقدرت‌های مادی خلق شده است، این است: "نیندیش، ما به‌جای تو خواهیم اندیشید".این عبارت را آن‌چنان دلربا عرضه کرده‌اند که انسانِ امروز، تصوری زیبا از این زندگی در ذهن خود پرورانده است آن‌چنان‌که از آن تمام‌قد دفاع می‌کند. ✅بنابراین، برماست که در این جنگ تمام‌عیارِضدبشری، بر قدرت تحلیل و تبیین خود بیفزاییم و به‌عنوان محصولی ارزنده ابتدا نیاز آن را به جهان صادر کنیم، سپس خود آن را. تا دنیا از زنگار دیکتاتوری خود نجات یابد. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
به‌پا خیزید... 🔸امروز به چند منظور به یکی از مراکزخرید رفتم. به‌طور قطع خرید چند قلم جنس یکی از اهداف بود. اما مهم‌تر از آن به‌دلیل علاقه‌ای بود که به دیدن حضور مردم داشتم. مردمی شاد که به خیابان‌ها می‌آیند، خرید عید می‌کنند و در کنار خانواده و دوستان، روزهای پایان سال را سپری می‌کنند. برای دیدن افرادی که برای دلخوشی مردم و گرفتن کمی پول آهنگی می‌نوازند یا شعری می‌خوانند. برای دیدن ماهی‌گلی‌هایی که تنگاتنگِ هم در لگن بزرگ سفید شنا می‌کنند و دلبری، تا شاید رهگذری آن‌ها را برای سفره هفت‌سین خود برگزیند. برای تماشای انواع و اقسام سفره‌های هفت‌سین و سبزه‌های بانشاط. بین مردم بودن، حس شادی پایان سال و آغاز سال جدید و قدم زدن در هوای نسبتاً بهاری برایم هميشه شیرین بود و هست. 🔸 دیدن اوضاع فرهنگی از دیگر اهداف حضورم در یک نقطه‌ی شلوغ از تهران بود. البته نقطه‌ای که از اولین مراکز اغتشاشات بود و آمار بی‌حجابی آن نسبت به باقی جاها نسبتاً بالاتر است. در ابتدای حرکت، هوا روشن بود. با اینکه دست‌فروش‌ها هم آمده بودند و مردم هم هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شدند به‌نظر می‌رسید تعداد بی‌حجاب‌ها نسبت به گذشته کمتر شده است. این برای من جای بسی شکر داشت. لحظه‌ی ‌ اذان مغرب به مسجد رسیدم. بعد از وضو به داخل مسجد رفتم. با مسجدی شلوغ مواجه شدم که حتی جایی برای نشستن نداشتم و دیدن این صحنه بار دیگر مرا ذوق‌زده کرد. به نمازگزاران که نگاه کردم اغلب با چادرهای مشکی و مانتو بودند این نشان‌دهنده‌ی حضور رهگذران در مسجد برای نماز جماعت بود نه افرادی که پای ثابتِ مسجد هستند. تحلیلم از حضور این جمعیت، اهمیت اقامه‌ی نماز جماعت برای افرادی بود که تنها به قصد خرید به آن مرکز آمده بودند اما نماز اول وقت و حضور در مسجد را برای ساعتی برگزیدند. 🔸اما بعد از نماز وقتی وارد خیابان شدم با صحنه‌ای کاملاً متفاوت مواجه شدم. این‌بار جماعتی که کشف حجاب کرده بودند به‌شدت زیاد شد. احساس بدی داشتم، گو اینکه در یکی از خیابان‌های کشوری غیر اسلامی قدم میزنم. عدم حضور بانوان چادری و حضور حداکثری از زنانی که هم غرق در آرایش بودند و هم لباس نامناسبی به تن داشتند و سرمستانه در ملأ عام طنازی می‌کردند؛ آن‌چنان مرا متعجب کرده بود که احساس می‌کردم تنها و مستأصل مانده‌ام. با خود گفتم شاید تاریکی هوا جسارت اینان را افزايش داده است یا شلوغی خیابان و افزایش این افراد جرأتشان را افزون کرده است. حال به هر دلیلی بود سؤال اینجاست؛ این همه گستاخی و دهن‌کجیِ زنان جامعه از چه روست؟ چطور بانوان یک جامعه به‌یک بهانه‌‌ی کاملاً واهی و در عرض چند ماه این چنین بی‌پروا روسری از سر برداشته و گه‌گاه بدون لباس مناسب ظاهر می‌شوند؟ این افراد به‌راحتی خرید می‌کردند. بدون دغدغه، خود را به انواع و اقسام خوراکی‌ها دعوت می‌کردند و ظاهر و آرایششان و منطقه‌ای که برای خرید انتخاب کرده بودند نشان از فقر و گرفتاری مادی در جمهوری اسلامی نداشت، پس سخت می‌توان باور کرد که اوضاع اقتصادی، علت اصلی چنین استحاله‌ی فرهنگی‌ست. 🔸پس ریشه‌ی آن را در کجا می‌توان جستجو کرد؟ از آنجا که امر حجاب علاوه بر قانون حکومت اسلامی یک امر فرهنگی است باید ریشه را در فرهنگ جامعه جستجو کرد. قطعا چنین پدیده‌ای یک شَبه و دفعی ظاهر نمی‌شود بلکه وقوعی تدریجی در کار است. این‌چنین آشکارا ضدقانون عمل کردن و زیر پا گذاشتن عرف جامعه ریشه در چه دارد؟ به‌نظر می‌رسد برای اصلاح آن، هم باید سازوکاری فرهنگی در پیش گرفت که بدین‌ترتیب نمی‌توان انتظار نتیجه‌ای دفعی داشت و هم باید از سازوکار قانونی بهره برد. 🔸خب، این سازوکار فرهنگی چگونه است؟ یکی از راه‌کارها تذکر لسانی عنوان می‌شود. به‌یقین، مکرر گفتن و مکرر واکنش نشان‌دادن به چنین بانوانی با اصول خودش، تأثیرگذار است اما آیا امرونهی لسانی کفایت می‌کند؟ مگر نه اینکه امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر چهار اصل دارد و یکی از آن باور به تغییر در مخاطب است؟ آیا در چنین شرايطی که یک بانو بدون هیچ‌گونه پوششی بر سر، در خیابان حاضر شده و حتی روسری به دور گردن ندارد؛ این روش نتیجه می‌دهد؟ آیا وقتی ده نفر با هم با این وضع ظاهر می‌شوند؛ احتمال تواضع در آن‌ها می‌رود؟ شاید در مواردی نتیجه دهد اما ما باید به دنبال روش‌های دیگری هم باشیم. ادامه دارد...👇 @ghalamenajib
ادامه... 🔸نگارنده معتقد است باید از همان‌جایی شروع کرد که دشمن شروع کرد. آری، دشمن هویت زن را نشانه گرفت. او با یک جنگ ترکیبی و همه جانبه و به وسیله‌ی فضای مجازی، پی‌در پی حقیقت زن را پیش چشم او چنان تحریف کرد که زن تخریب شد. او تعریفش را از خودش دگرگونه کرده. او با تعریف جدید از خود، دیگر بین خود و امر حجاب سنخیتی نمی‌بیند. وقتی یک بانو نه به حقوق حقیقی خود واقف است، نه به تکالیفی که در ازای آن دارد؛ به ناهنجاری کشانده می‌شود چرا که کنشگری‌ها همیشه برپایه‌ی ارزش‌ها است و ارزش‌ها زیر سایه‌ی شناخت و معرفت ساخته و پرداخته می‌شوند. 🔸حال که شاهد ضربات عمیقی بر پیکره‌ی شناختی بانوان جامعه هستیم باید جراحی را از همین نقطه آغاز کنیم. تا کم‌کم‌ ارزش‌های تخریب شده در ذهن و اندیشه آنان ترمیم شوند و در پی آن کنشگری‌ها اصلاح شود. برای تحصیل چنین فرایندی باید در تمام مراکز علمی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، بهداشتی و... پیوسته از هویت حقیقی یک زن گفت و به شیوه‌ای جدید و با زبانی گویا تصویری جامع و کامل و زیبا از آن به نمایش گذاشت. باید زن را بازتعریف کرد. باید نقش و مسئولیت و هدف از آفرینش جنسیتی او را بدو نشان داد. 🔸باید الگوهای شایسته‌ی زن را به او معرفی کرد. فعالیت و نقش‌آفرینی و سبک‌زندگی آنان را به‌درستی به‌تصویر کشید و به‌سوی الگوگیری از آن پیشوایان، هدایت کرد. از سوی دیگر نباید پنداشت دشمن در این مسیر تخریبی، تنها به زن اکتفا کرده است بلکه از او مهم‌تر امر خانواده را خدشه‌دار نموده است. زمانی که همسر و یا پدر خانواده خود مشوق بی‌حجابی همسر و دختر و خواهر خویش است؛ چگونه می‌توان معتقد بود که تنها زنان آسیب‌دیدگانِ این جنگ نرم هستند؟ پس نباید تنها با تمرکز بر زن و زنانگی از خانواده و نقش آن بر هویت‌بخشی به زن غافل شد. همیشه شناخت ماهیت یک پدیده به‌گونه‌ای همه‌جانبه، غیر از پرداختن محض بدان نیازمند شناخت عناصر و اثرگذاری‌ آن‌ها بر آن پدیده نیز هست. یعنی برای شناخت حقیقی یک زن، هم باید بصورت مجزا بدان پرداخت و هم در کنش و واکنش‌های افرادِ اطراف او در مقام پدر، همسر، پسر و دیگر محارم، او را بررسی کرد. 🔸از سوی دیگر باید بستر شناختی آحاد جامعه را اصلاح نمود. با نگاهی گذرا به جامعه و بررسی یک آمار ساده‌ و اولیه آشکار خواهد شد که بخش عمده‌ی منابع اصلی اطلاعات و معارف در دنیای امروزی فضای مجازی است و بس. دقیقا در همین مرحله از تحلیل است که دوباره بازمی‌گردیم به طرح ساماندهی فضای ولنگار مجازی و مطالبه‌ی سالم‌سازی آن از متولیان امر. 🔸🔸در نتیجه... ۱. تکلیف امر به معروف و نهی از منکر بر همه‌ی مؤمنین واجب است که البته با رعایت اصول آن باید صورت گیرد و در شکل‌های مختلف اجرایی شود به‌عنوان مثال حضور بانوان محجبه به‌صورت انفرادی و گروهی در همه‌ی مراکز فرهنگی، ورزشی، هنری، علمی و حتی مراکز خرید و خیابان‌ها می‌تواند یکی از انحاء این فریضه را شکل دهد. ۲. علاوه بر آنچه گفته شد؛ تحلیل و تبیین حداکثری از سوی همه‌ی مؤمنین در رابطه با معرفی هویت حقیقی زن در اسلام شیعی باید گسترش یابد که البته این مهم با مطالعه و گذراندن برخی دوره‌ها به‌سهولت امکان‌پذیر خواهد شد. ۳. همان‌طور که امام‌خمینی (ره) علاوه بر تکیه بر فرهنگ‌سازی امر حجاب، دستگاه‌هایی را ملزم به نظارت بر این امر فرمود باید اکنون نیز متولیانی مسئولیت نظارت بر اجرای آن را به‌عهده گرفته و متعهدانه بدان بپردازند. ۴. قطعا مسئله‌ی فضای مجازی و بررسی ابعاد آن فرصتی جداگانه‌ می‌طلبد اما باید تاکید کرد که جز با ساماندهی آن نمی‌توان به توفیقات چندانی امیدوار بود. ۵. همه‌ی آنچه در این خطوط مطرح شد به پشتوانه‌ی یک امر مهم امکان‌پذیر خواهد بود و آن تبیین و تکرار لحظه‌به‌لحظه از زبان و قلم‌هاست تا بتواند تبدیل به گفتمان شود. 🌱امروز ما در مرحله‌ای قرار داریم که باید نقش خود را در نظم‌نوین جهانی مشخص کنیم و داعیه‌‌ی تمدن اسلامی را جهانی سازیم. بسیار دور از شأن یک ایرانی مسلمان است که حملات روزافزون دشمن را برای از بین بردن چنین هویتِ تمدن‌سازی، ببیند و در خواب باشد. پس بپاخیزید... ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱عید نوروز، روز اظهار عبودیت است عید نوروز یک عید شرقی و حامل ارزشهای برجسته و ممتازی است. در واقع عید نوروز یک نماد است؛ نماد نوآوری و طراوت و جوانی و نشاط، همچنین نماد مهربانی و محبت به یکدیگر، سرکشیِ برادران از یکدیگر، محبت خانواده‌های خویشاوند به یکدیگر، محکم کردن روابط دوستی و مهربانی میان دوستان، آشنایان و زدودن کینه‌ها؛ چون بهار مظهر طراوت است، مظهر نشاط است و همه‌ی این معانی در واقع در بهار وجود دارد. و این یک امتیاز است برای ملتهای ما که نوروز را آغاز سال نوِ خودشان قرار دادند، مبدأ تاریخ قرار دادند؛ به خاطر اینکه حامل این معانی برجسته است. این جشن یک جشن ملی است؛ جزو اعیاد دینی نیست؛ لکن از سوی بزرگان شرع مقدس ما هم، نوروز مورد تأیید قرار گرفته. ما روایات متعددی داریم که در آنها از نوروز تجلیل شده و روز نوروز گرامی داشته شده. این موجب شده است که نوروز وسیله‌ای بشود برای اظهار عبودیت انسانها در مقابل پروردگار و تواضع ما در مقابل پروردگار. در واقع فرصتی است برای اینکه انسان دل خود را با یاد خدا هم طراوت ببخشد. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی  ۱۳۸۹/۰۱/۰۷ @ghalamenajib
۳۳ سال پیش... ۳۳ سال پیش نیز آغاز بهار طبیعت با آغاز بهار دل‌ها مصادف شد و رهبر معظم انقلاب اینچنین سال جدید را تبریک گفتند: "عید سعید نوروز و تحویل سال جدید هجری شمسی و نزدیک شدن به ایام و لیالی مبارکه‌ی ماه رمضان را، به همه‌ی شما برادران و خواهران و آحاد ملت ایران و ایرانیانی که در نقاط دیگر زندگی می‌کنند و همچنین به همه‌ی مسلمین عالم، تبریک عرض می‌کنم. تحویل هر سال جدید شمسی - که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف می‌باشد - فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی و معنوی و فکری و مادّی خود بپردازد. این دعای شریفی که به ما تعلیم داده‌اند، تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا، از خدای متعال درخواست می‌کنیم که در حال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول کار خداست؛ اما، ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان، اقدام و تلاش کنیم و همت بگماریم". ۱۳۶۹/۰۱/۰۱ نکته: امروز وظیفه همان است که ۳۳ سال پیش بود. و اگر ۳۳ سال دیگر هم بگذرد راه همان راه است و هدف همان هدف. اما عزم و اراده‌ها باید تقویت شود. امسال از خدا تحول بخواهیم. @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روش مبارزاتی رهبر معظم انقلاب در جنگ محاسباتی 🔻 رهبر انقلاب در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲ فرمودند: [در سال ۱۴۰۱] در قضیه‌ی اقتصاد هم، تلخی‌ها وجود داشت، شیرینی‌هایی هم وجود داشت. هم در بعضی از بخش‌ها که حالا اشاره می‌کنم تلخی بود، هم در بعضی از مواردی که منتهی می‌شود به قضیّه‌ی اقتصاد شیرینی‌هایی وجود داشت؛ این‌ها را باید با همدیگر، در کنار هم دید و مجموع این‌ها را محاسبه کرد. ۱۴۰۲/۱/۱ رهبر انقلاب در تحلیل‌هایشان همیشه دقت کامل را مبذول می‌دارند تا عدالت نفی نشود. یعنی دیدن شیرینی‌ها و نقاط قوت در کنار تلخی‌ها و ضعف‌ها. البته وجود این ویژگی در شخص ولی‌فقیه واجب است اما باید دانست راه برون‌رفت از بازی دشمن در جنگ محاسباتی همین روش است. یعنی؛ از آنجاکه نبرد محاسبات، سناريوي مهم و راهبردي نظام سلطه در مقابله با جمهوري اسلامي ايران است ودشمن سعی دارد شرایط را به‌گونه‌ای به تصویر بکشد که دچار خطای محاسباتی شویم، اما ما باید دقتی مضاعف داشته، در تحلیل‌هایمان، نقاط مثبت و منفی، نقاط تلخ و شیرین، نقاط قوت و ضعف را با هم و در کنار هم ببینیم به ‌عبارتی، نه در وصف طرفی مبالغه کنیم و نه در وصف طرفی کوتاهی. ✅ این است محاسبه‌ی صحیح. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوزنی در قاب آرام و کم حرف بود. وقتی زمان درس و مدرسه تمام می‌شد بعد از کمی دوچرخه‌سواری با رفیقش، هوس باز کردن اجزاء دوچرخه به سرش می‌زد و برای اینکه وسایل دوچرخه‌شان با هم قاطی نشود هر کدام گوشه‌ای از حیاط را برای بساط خود انتخاب می‌کردند. هرچند، گهگاه خواهر بازیگوشش از راه می‌رسید و با یک چشم بر هم زدن، دل و روده هر دو دوچرخه را در هم می‌آمیخت اما نه سخن زشتی از او شنیده می‌شد و نه صدای بلندی از خانه. شجاعت را فریاد نمی‌زد؛ ادعایی نداشت اما از همان کودکی در بسیاری از رفتارها و واکنش‌هایش به‌راحتی می‌شد جرأت و جسارت را در او دید. مثل آن روز که با مادر و دو خواهرش از خیابان عبور می‌کردند که ناگهان متوجه راهپیمایی مردم شدند. به اصرار بچه‌ها، مامان مهین هم با ساکی پر از وسیله دست در دست کودکانش به جمع تظاهرکنندگان پیوست اما دقایقی نگذشت که یکباره، خود را در مقابل سربازان مسلح دیدند، سربازانی که لوله‌‌ی تنفنگشان را به سمتشان گرفته بودند. مامان مهین یادش نمی‌آمد که پسر ۷ ساله‌اش و دخترها چطور بین جمعیت گم شدند. نگران و ترسان خود را به گوشه‌ای رساند تا او و دخترانش را بیابد. خیابان که آرام‌تر شد؛ داوود به همراه مردی کرکره‌ی مغازه را بالا زد و بیرون آمد. گویا در آن بحبوحه مردی از اهالی محل، داوود را در حال یافتن پناهی دیده بود و سریع او را به داخل مغازه‌اش کشانده بود. دختران نیز یک‌به‌یک به‌محض دیدن مادر خود را به او رساندند و بعد همگی بااحتیاط، خیابان را به قصد منزل ترک کردند. یا آن روز که سربازان گارد شاهنشاهی در میدان ژاله (میدان شهدا) مردم را به گلوله بسته بودند؛ روز جمعه سیاه را می‌گویم، به همراه خانواده بیرون بودند و اطراف میدان با ماشین در حال تردد که متوجه تظاهرات مردم و شلیک گلوله شدند. هرچند داوود اصرار کرد که به جمع مردم ملحق شوند اما پدر اجازه نداد و در همان کوچه پس کوچه‌های میدان شهدا، مهمان خانه‌ی یک دوست قدیمی شدند. از کنار پنجره تکان نمی‌خورد خیلی دوست داشت بداند چه خبر است صاحب‌خانه تذکر داده بود که هر لحظه ممکن است تیر به شیشه پنجره اصابت کند. همین که با تذکر آقای خانه از صندلی پایین آمد تیری به شیشه خورد و شکست و برای بار دیگر جان شیرینش به مادر بخشیده شد تا اینکه وقتی ۱۷ سالش شد؛ شناسنامه‌اش را برای پذیرش در جبهه دستکاری کرد. پدر جانباز بود و اجازه نمی‌داد به جبهه برود اما دیگر سرِ ماندن نداشت. بالاخره به هر نحوی بود پدر و مادر را راضی کرد. برای پدر نامه نوشت و کنار گوش مادر آنقدر زمزمه کرد تا دلشان راضی و آرام شود. چند باری اعزام شد. یک بار دو سه ماه از او خبری نبود تا اینکه خیلی سرزده به خانه برگشت. دستش را با احتیاط تکان می‌داد اما نمی‌گفت چه اتفاقی افتاده. با اصرار خواهرها کم‌کم از مجروحیتش و بستری شدن در بیمارستان گفت. حالا آمده بود تا هم نفسی تازه کند و هم دوران نقاهت را بگذراند اما دل بی‌قرارش تابِ ماندن نداشت و زودتر از موعد راهی جبهه شد. سفر آخر با همه خداحافظی کرد. به خانه‌ی خواهرها سری زد و از آن‌ها خواست در نبود او بی‌تابی نکنند. در جواب بی تابی مادر گفت نگران نباش. من نه جانباز می‌شوم و نه اسیر اما نگفته بود شهید نمی‌شود. وقتی ششم نوروز سال ۶۷ خبر شهادتش را با ساکش به آقا و مامان مهین دادند غیر از پلاک و وصیت‌نامه و چند وسیله‌ی شخصی، یک تصویر بزرگ از امام خمینی در کیفش خودنمایی می‌کرد که گویا در اوقات فراغتِ جبهه با نخ و سوزن، کوبلن چهره امام را می دوخت. نمی‌دانم در آن لحظاتی که چهره امام را با نخ‌های مختلف و سوزن، رنگ میزد در فکر و دلش چه می‌گذشت. شاید با خدای خود چنین نجوا می‌کرد که خدایا تا قبل از اتمام این تصویر مرا در آغوش خود بپذیر. یا شاید از خدا می‌خواسته تا اثری معنادار از خود به جا بگذارد مثل معنای توقفِ سوزنِ نخ کرده که چند رَج را با سختی‌ها و فراز و نشیب‌هایی پیموده بود و یک شب قبل از شهادت در نقطه‌ای ایستاده و در چشمان من و تو خیره می‌شود و می‌گوید تا اینجا آمدیم از اینجا به بعد کار به دست شماست. حال که پس از سال‌ها به صفحه‌ی کوبلنی عکس امام که در یک قاب قدیمی جا گرفته است خیره می‌شوم و آن سوزن نخ کرده را روی دوختِ ناتمام عکس می‌بینم با خود می‌اندیشم که چقدر به پای عهدمان با شهدا مانده‌ایم، چقدر راهشان را ادامه داده‌ایم، چقدر به وصیتشان گوش سپرده‌ایم. صدای دعای کمیل و مداحی داوود و داوودها هنوز در فضای تاریخ می‌پیچد. این سرهای ماست که باید گوش شنیدن داشته باشد. در بخشی از وصیت‌نامه‌ی شهید داوود فتحعلی‌زاده نجیب آمده است: "از مادر و خواهرها و دخترهای خواهرانم و همه‌ی بانوان می‌خواهم در حفظ حجاب زهرایی کوشا باشید." ✍زينب نجیب @ghalamenajib
شاه‌راهی برای بندگی به‌طور کلی حجاب یک پدیده‌ی تک بعدی نیست، مخصوصاً در جامعه‌ای همچون جامعه‌ی ایرانی، حجاب امری ذو ابعاد است. یعنی از زوایای مختلف قابل بررسی است. نظیر: ابعاد شرعی، قانونی، عرفی، فرهنگی و البته انسانی. ازاینکه می‌گوییم حجاب بُعد انسانی دارد، می‌توان دو برداشت کرد. یک اینکه، حجاب به معنای عام آن برای انسان مطرح است نه فقط برای جنس مؤنث و بنابر جنسیت، محدودهٔ آن متفاوت است، یعنی جنس مذکر همچون جنس مؤنث حجاب برایش تعریف می‌شود اما به‌گونه‌ای دیگر. دو اینکه، حجاب در انسانیتِ زن مؤثر است و منظور ما همین برداشت دوم است. یعنی، یک زن با رعایت حجاب در مسیر هدف از آفرینش خود قرار می‌گیرد. به عبارتی با حفظ حجاب غایتش تأمین می‌شود. حال سؤال اینجاست که چه رابطه‌ای بین هدف از آفرینش زن و حجاب وجود دارد؟ هدف از آفرینش بشر بندگی خداست یعنی عبودیت. "وقتی معنای عبودیّت الهی این شد که انسان از «انداد اللَّه» اجتناب کند و تبرّی جوید، باید از همه‌ی اَشکال آن تبرّی جوید. «انداد اللَّه»، یک وقت نفس پلید انسانی است که درون اوست؛ «نفسک التی بین جنبیک». یک وقت شیطان است که در دعای صحیفه‌ی سجّادیه می‌گویید که «او را در وجود من مستقر کردی و به چیزی که مرا از آن متمکّن نکردی، تمکّن بخشیدی.»یک وقت هم شیطان‌های قدرتمند عرصه‌ی سیاسی‌اند که برای اغوا و راهزنی و تسلّط و ضربه زدن و به جهنّم کشاندن ملت‌ها و شعوب بشری منتظر نشسته‌اند. «انداد اللَّه» اینهایند. دعوت به عبودیّت، نفی این‌ها را می‌طلبد." (۱۳۷۶/۱۰/۰۳ّ، بیانات در دیدار جمعی از روحانیون) خب با توجه به آنچه گفته شد، حجاب هم در بحث مبارزه با نفس و شیطان مطرح است که مربوط به بُعد شخصی و انفرادی زن می‌باشد و هم در بحث مبارزه با طواغیت عالم یعنی بُعد اجتماعی مطرح است. درباره‌ی بحث اول بسیار سخن گفته شده است و تفسیر حکم حجاب، بیشتر از این دست بوده است. اما در این مجال، بحث دوم مورد نظر نگارنده است. یعنی، اگر یک زن بخواهد در مسیر تحقق هدف از آفرینش قرار بگیرد و انسانیت خود را تحقق ببخشد باید به مقام عبودیت برسد که این مقام علاوه بر مبارزه با نفس، مبارزه با طواغیت عالم را می‌طلبد. به‌عبارتی حجاب یک جهاد همه‌جانبه با دشمن درونی و بیرونی انسان است. حال سؤالی دیگر مطرح می‌شود که این جهاد به چه شکل ترسیم می‌شود؟ پاسخ این خواهد بود که بندگی خدا، یا عبودیت، در گرو میزان اجتماعی بودن بشر و نقش‌آفرینی او در اجتماعات است. به این دلیل که بندگی یعنی، نفی طاغوت و پرستش خدای یکتا به طور کامل. مسلماً برای تحقق این امر، ما نیازمند تشکیل حکومت هستیم تا نفی طاغوت اتفاق بیفتد. چراکه سلطه‌ی طاغوت و رسیدن او به اهداف شومش بیش از آنکه با سلطه‌ی بر ابعاد فردی نتیجه دهد با سلطه‌ی بر جوامع بشری مؤثر بوده است. به همین ترتیب تحقق اهداف توحیدی نیز منوط به جذب جماعت و پذیرش و حرکت آن‌ها به این اهداف والاست و البته این مهم، تنها با رعایت یکسری احکام فُرادی محقق نمی‌شود. کوتاه سخن اینکه، تا حکومت اسلامی نباشد و امت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی شکل نگیرد، نفی طاغوت اتفاق نخواهد افتاد یا به معنایی دیگر تا همه با هم زیست موحدانه نداشته باشیم، غایت آفرینش شکل نخواهد یافت. حال یک زن برای نقش‌آفرینی در جامعه و مساعدت در تشکیل حکومت اسلامی و به دنبال آن نفی طاغوت، نیازمند خروج از منزل و حَرم خود است. اما با توجه به فیزیک زن و بسیاری از تأثیرات و تأثرات محتملِ روحی که به‌سبب رفتارهای مخاطبان مرد در او ایجاد می‌شود؛ اگر پوششی مناسب نداشته باشد قطعاً نمی‌تواند نتیجه‌ی مطلوبی از حضور خود در جامعه کسب کند چراکه او را به بیراهه می‌کشانند و چه‌بسا او را ابزار بهره‌مندی خود قرار دهند و در نهایت مانع ظهور و بروز او و استعدادهایش در جامعه می‌شوند. هرچند در ظاهر امر در جامعه حاضر باشد اما حضورش بدون الزامات پوششی، منتهی به سعادت او و جامعه نخواهد شد. آمار آزار و تعرض و اسارت زنان در جوامع مختلف گواه این اصل خواهد بود. البته همیشه استثنائاتی وجود دارد اما برای رسیدن به هدفی به بزرگی هدف آفرینش باید بر قواعد کلی تکیه کرد تا بتوان برای همه‌ی جوامع نسخه پیچید. نکته آخر اینکه فلسفه حجاب زن، تنها برمی‌گردد به حضور او در اجتماع و لاغیر. به عبارتی حجاب دستور داده نشده مگر برای تجویز حضور زن در جامعه. یعنی نه‌تنها اسلام با حضور زنان در جامعه مخالف نیست بلکه خودش شرایط مساعد را تعبیه کرده و بدان امر می‌کند. به‌عبارتی گویا وجه اصلی دستور به حجاب، دستور به نقش‌آفرینی زن در جامعه است. پس اگر قرار باشد یک زن اجتماعی باشد و نقش‌آفرینی کند باید به دلیل ساختار فیزیکی خود مقید به پوششی خاص باشد تا با این چهره در اجتماع حاضر شده و وظیفه‌ی خود را مبنی بر تشکیل جامعه‌ی اسلامی والبته بندگی، به منصه ظهور رساند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
باغ کتاب، مکانی فرهنگی یا ضد فرهنگ امروز برای چند ساعتی با خانواده در باغ کتاب بعد از صرف افطاری ساده‌ای که با خود برده بودیم گشتی زدم. محیط زیبا، امکانات مختلف تفریحی و سرگرمی، وجود کتب بسیار متنوع، نمایشگاه‌های مختلف لوازم‌التحریر و گل و گیاه و محصولات سنتی، رستوران و کافی‌شاپ و... همگی می‌تواند برای چند ساعتی برای خانواده‌ها خاطراتی خوش رقم زند. در حال حاضر مدیریت مجموعه باغ کتاب به عهده محسن جلالی فراهانی مدیرعامل مؤسسهٔ نشر شهر (وابسته به شهرداری تهران) است و مؤسسه نشر شهر به عنوان بازوی اجرایی سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری تهران در حوزه نشر کتاب و توسعه فرهنگ مطالعه است. حال با توجه به رصدی که صورت گرفت، چند نکته حائز اهمیت است: 1⃣ مگر اولین هدف از تأسیس چنین اماکنی، توسعه فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی و بالا بردن سرانه‌ی مطالعه در کشور نبوده است؟ پس چرا کتاب‌ها با قیمت‌هایی گزاف ارائه‌ می‌شود؟ تا جایی که حتی برخی کتب را می‌توان با تخفیف‌های مختلف از برخی سایت‌ها و فروشگاه‌ها تهیه کرد و از خرید در آنجا منصرف شد. مگر نه‌اینکه حداقل انتظار یک شهروند این است که در باغی که به‌نام کتاب تأسیس شده است امید آن داشته باشد که کتاب را ارزان‌تر از باقی اماکن تهیه کند؟ 2⃣ مسئله‌ی شماره ۱ تنها مربوط به کتاب نیست بلکه قیمت تمامی لوازم ‌التحریر عرضه شده در آن‌جا نیز بیشتر از قیمت واقعی آن‌هاست. 3⃣ چرا امکانات دولتی و بودجه‌های کلانی که به‌ منظورهای مختلف فرهنگی همچون این مکان، تعبیه می‌شود تنها صرف کلان‌شهرها و گاهی فقط پایتخت می‌شود و قیمت‌ محصولات و حتی امکانات خوراکی در آنجا به‌گونه‌ایست که باز هم تنها قشر مرفه جامعه را پاسخگوست و متأسفانه قشر ضعیف جامعه این‌بار هم هیچ بهره‌ای از آن نخواهند برد؟ 4⃣همه‌ی آنچه گفته شد درد است اما دردی که مدتی است گریبان این باغ را همچون بخش‌های دیگر جامعه گرفته است، چهره‌ی نامطلوب کشف حجاب بانوانِ حاضر در آنجاست. وضعیتی که تنها به نپوشیدن یک روسری اکتفا نشده و بعضاً صحنه‌هایی غیر اخلاقی از خود به جا گذاشته است. مخاطبم، آقایان مسئول، از شهردار تهران آقای زاکانی گرفته تا آقای محسن جلالی فراهانی به عنوان مدیریت باغ کتاب تا تمامی مسئولان ومدیران و معاونان اجرایی و میانی است. به عنوان یک شهروند یک سؤال از شما دارم! ایجاد یک محیط فرهنگی_اخلاقی در یک مکانی که با هدف گسترش فرهنگ در جامعه شکل گرفته است مگر چقدر هزینه دارد؟ آیا این تعلل آشکار از سوی شما خدایی نکرده به تعارض منافع شما برنمی‌گردد؟ مگر ایجاد یک محیط سالم اخلاقی و حفظ حداقل‌‌های پوشش، چقدر پیچیده و سخت است که اینچنین چشم بر همه‌ی این ولنگاری‌ها بسته‌اید؟ آیا واقعا راضی هستید که با این سهل‌انگاری شما خانواده‌های مذهبی زین‌پس نتوانند در اینجور اماکن حاضر شوند و هزینه‌ای که باید از بیت‌المال صرف همه‌ی اقشار جامعه شود، خرج افرادی شود که با کشف حجاب خود عملا رفتاری غیرقانونی و ناهنجار از خود نشان می‌دهند؟ آقای زاکانی ! کارنامه‌ی شما در تمامی این سال‌ها نشان از روحیه‌ی انقلابی شما بوده است پس چه شد آرمان‌های انقلاب؟ بگذارید در پایان به یادتان بیاورم که رهبرم فرمود: " حجاب یک حکم شرعی و یک مسئله‌ی قانونی است و در این زمینه باید در درجه‌ی اول، دستگاه‌های دولتی و حکومتی و مدیران ‌آنها مراقبت کنند تا بر اساس قانون عمل شود‌".‌۱۳۹۸/۰۵/۳۰ پس اقدام کنید. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
او کیست❓❓❓ 1⃣ در خاندانی اصیل و برجسته دیده به جهان گشود. فرهنگ‌دوست، دانش‌طلب و تحول‌خواه بود. با معنویت و به دور از هرگونه شرک زندگی می‌کرد. از هرگونه عقب‌ماندگی، محافظه‌کاری و تاریک‌اندیشی به‌دور بود. حریت و ظلم‌ستیزی، درایت و آینده‌نگری از ویژگی‌های شاخص ایشان بود. ژرف‌اندیشی و استقلال‌طلبی نیز از دیگر ویژگی‌های شخصیتی ایشان بود. ذوق و ابتکار و پرهیز از هرگونه واپسگرایی و دنباله‌روی را می‌توان به‌عنوانِ سبک رفتاری ایشان معرفی کرد. او در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر، تاثیر بسزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشت. سخاوت، کرامت، ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، توجه به مستمندان، عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت، از جمله فضیلت‌های پسندیده‌ای‌ در او بود که تاریخ گواه آن است. 2⃣ ریشه و تبار او به قومی با اصل و نسب می‌رسد. بطوری‌ که حتی برخی از بزرگترین رهبران جهان اسلام از تبار آن‌ها بودند. پدر ایشان از چهره‌های برجسته و شجاع زمانِ خویش بود. در زمان حیاتش برای دفاع از یک قانون، با حاکمِ جامعه‌ای که ستم روا می‌داشت؛ ابتدا ملاقات کرد و با شجاعت او را از کارش برحذر داشت سپس با دعوت چهره‌های بانفوذ جامعه، شورای امنیتی_ملی تشکیل داد و همگان را به مقاومت دعوت کرد. از سوی دیگر آنها را مسلح کرد و همین اقدامات وی باعث شد تا حاکم ظالم را سرجایش بنشاند و جنگی هم رخ نداد. مادرش نیز از اصیل‌ترین خاندان‌ها بود. اسیر خرافات نبود بلکه اهل اندیشه بود. رفتار او را نیز بسیار پاک توصیف می‌کنند. 3⃣خانواده‌ی او در جامعه آن زمان، بانفوذ بودند. آن‌ها بسیار ثروتمند و سخاوتمند بوده و ثروت خود را از طریق تجارت به دست می‌آوردند اما بسیاری از آن را در راه بخشش به محرومان و دستگیری از افتادگان به کار می‌بردند از سوی دیگر بسیار اندیشه‌ورز و خوش‌فکر و اهل تحقیق بودند. این بانوی بزرگوار با سبک زندگی درست و خردمندانه‌ی خانواده‌ی خود، شخصیت ویژه‌ای به دست آورده بود. 4⃣ از ویژگی انسان‌های هوشمند، روح نواندیش و نوگرا داشتن است. آنان به آداب و رسوم رایج، فرهنگ و مقررات غالب، بافته‌ها و یافته‌های موروثی و بینش و منش رسمی صاحبان قدرت و آیین و باور مردم روزگار خود بسنده نمی‌کردند و هماره در جست‌وجوی راهی نو، سبکی جدید، شیوه‌ای برتر، برنامه‌ای جالب‌تر، آیین و منشی مترقی‌تر و دنیایی خردمندانه‌تر برای زندگی و تأمین حقوق انسان‌ها بودند. همین ویژگی یکی از رازهای پذیرش نهضت‌های آزادی‌خواهانه و ترقی‌خواهانِ تاریخ از سوی این چهره‌ها بود. 5⃣ او به آیین مرسوم جامعه‌ی خود که از اصلش منحرف شده بود، اهمیت نمی‌داد و از رهاورد آن بر کنار بود. او نه بسان زن عادی آن روز، به انزوای تحمیلی تن سپرده بود و نه شب‌نشینی و بردگی جنسی زن اشرافی را به رسمیت می‌شناخت. کار، پویایی اندیشه‌ی او بود که او را به مدیریت و تجارت و جسارتی مستقل سوق داد تا جایی که نه تنها خود را نیازمند مردِ خودکامه روزگار نمی‌دید که ازدواج با زورداران و زرداران تاریک‌فکر نیز برای او تحمل‌ناپذیر شده و جویای جوانی متفاوت از مردنمایان دنیای خویش بود. 6⃣ هنر مدیریت اقتصادی و مهندسی اجتماعی و روش هوشمند در تجارت را از برادرزاده‌های باتدبیرش اقتباس کرده بود و مردم‌خواهی را از عمویش به یاد داشت و همین سبب شد که نزد ایشان آموزش ببیند و همواره در مسائل گوناگون از او مشورت گیرد. از جمله در ازدواج با شخصی که بعدها یکی از بزرگ‌ترین رهبران جامعه خود شد و داعیه‌ی جهانی پیدا کرد. 7⃣این بانو، دارای ثروت و اعتباری بسیار بود، امّا به جای کار ظالمانه رایج ـ که رباخوارگی و مکیدن خون محرومان و خوشگذرونی رایج زرداران بود ـ سرمایه‌اش را در راه سازندگی و تجارت و سود عادلانه و گره‌گشایی و مردم‌نوازی به کار می‌انداخت. از این راه سودمند، هم بر ثروت خود می‌افزود و هم به اقتصاد جامعه خون سالم تزریق می‌کرد. با کارآفرینی، گروهی را در شبکه تجاری خود به کار می‌گرفت که اینچنین نیازهای مردم به وسایل زندگی را برطرف سازد و مطلوبتر از همه به ندای آزادگی و ناسازگاری خود با روزگارش پاسخ دهد. اگر شرایط رباخواری آن روز را بنگریم و بدانیم که چگونه و در چند مرحله به جنگ این آفت بزرگ اجتماعی رفته بود، بیشتر به عظمت این انسان خوش‌فکر پی‌‌می‌بریم. 8⃣ایشان کارگزارانش را از میان انسان‌های سالم استخدام می‌کرد و خود از دفتر کارش این شبکه‌ی تجاری را با سرانگشت تدبیر و قدرت به حرکت می‌آورد و به کار اقتصادی‌اش سامان می‌بخشید. با دقت در انتخاب فرصت، نوع کالا و مقدار آن را تعیین می‌کرد. حرکت، بازگشت و توقف کاروان را با آگاهی از زمان و مکان، به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌نمود که شگفتی‌ها را برمی‌انگیخت و کاروان بزرگ تجارتی‌اش هماره در راه بود و سود فراوانی باخود به همراه می‌آورد. ✍زينب نجیب @ghalamenajib ادامه دارد👇
9⃣ اگر با شرایط جهان آشنا باشیم و محرومیت کامل زن از حقوق انسانی‌اش را به یاد بیاوریم، آن‌گاه اداره چنین شریان مهم اقتصادی به وسیله یک دختر هوشمند و پاک‌منش را می‌ستاییم و درمی‌یابیم که او خردمندترین و کارآمدترین مدیران روزگارش بود. این عوامل، دخت خردمند را با جامعه‌ی روزگارش متفاوت ساخت و او را انسانی وارسته تربیت کرد؛ به گونه‌ای که هم از حقایق جاری روزگارش آگاه بود و هم به خداجویی و بشردوستی آراسته شد و هماره در اندیشه‌ی جامعه و جهانی نو می‌زیست. 0⃣1⃣ این بانوی بزرگوار، بانویِ بانوان جامعه خود نامیده شد و چنان نیکبخت و اهل بالندگی بود که حتی پس از وفاتش، خواص جامعه در وصف او شعرها سرودند. از سوی دیگر او را صدیق می‌نامیدند زیر راست‌گفتار و راست‌عقیده بود و در مجموع، آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار و رفتار او پدیدار می‌گشت. ایشان از انفاق‌کننده‌ترین افراد در زمان خود شناخته شد و این باعث شد تا بسیاری از زنان دیگر به تأسی از او در آن زمان و چه در زمان‌های بعد، این فرهنگ انفاق را الگو گرفته و گسترش دهند. 1⃣1⃣ این دوشیزه‌ی گرانقدر به‌خاطر موقعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی والایی که داشت از خواستگاران زیادی برخوردار بود مخصوصاً از بزرگان جامعه و اشراف زادگان. اما به هیچ یک از آنها توجه نداشت، تا اینکه توجه او را جوانی به خودش جلب کرد که بسیار با اخلاق و دارای معنویات بود و صفات ویژه‌ای را به خود اختصاص داده بود بدین ترتیب از او خواست که به منظور تجارت با هم همکاری کنند جوان نیز پذیرفت این بانوی بزرگوار با ذکاوت، دو نفر از افراد امین خود را به سوی او فرستاد تا در تمامی یک سفر تجاری، او را زیر نظر داشته باشند پس از بازگشت از این سفر و تعریف و تمجید آنها از آن جوان برومند و ذکر وقایع قابل توجه، این بانوی بزرگوار به دلیل صداقت، امانت، حسن خلق و درست‌کاری آن جوان، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخت که البته این نیز از درایت ایشان بود و از سوی آن جوانمرد پذیرفته شد و در روز خواستگاری، عموی داماد صیغه‌ی ازدواج را جاری کرد و بعد جملات زیبایی در وصف این بانوی بزرگوار مطرح کرد که نشان از بارز بودن ایشان در جامعه‌ی خود بود. 2⃣1⃣ایشان زمان ازدواج، جوانی حدوداً ۲۵ ساله بود. در اوج زیبایی و جوانی و استقلال. اما تمامی اموالش را به همسرش بخشید و مدیریت املاک خود را در اختیار او قرار داد. این عشق و محبت فقط به اندازه‌ی اهدای تمامی اموال مادی یک زن نبود، این عشق و محبت تا جایی پیش رفت که در وصف همسر خود شعرها می‌سرود، از او اطاعت می‌کرد، او را حمایت می‌نمود، با او همکاری می‌کرد و در پستی و بلندی زندگی یار و غمخوار و مونس او بود. این در حالی بود که بسیاری از بزرگان جامعه و زنان نیز با ازدواج او موافق نبودند و مرد جوان را به‌خاطر تهی‌دستی، مناسب ایشان نمی‌دانستند اما عشق ایشان زبانزد خاص و عام شد و جالب‌تر اینکه این شیدایی یک طرفه نبود. در آن ۴۰ شبی که همسر او برای مأموریتی از این بانوی بزرگوار دور بود به هر ترتیبی که می‌شد برای او پیغام می‌فرستاد تا هم از حال خود برای او بگوید و هم با گفتگو، موجبات دلگرمی او را فراهم کند. 3⃣1⃣بعد از وفات این بانو، همسر ایشان همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد می‌کرد و هرگاه به یاد او می‌افتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری می‌شد تا آن‌جا که سال فوت همسرش را سال غم و اندوه نامید. او هر نشانه‌ای که یادآور همسر متوفایش بود را گرامی می‌داشت. از آن جمله می‌توان به تکریم از پیرزنی که روزگاری فقیر خانه آنها بود اشاره کرد. آن پیره زن یکی از فقرایی بود که همیشه درِ این خانه را می‌زد و خانم خانه او را بسیار تکریم می‌نمود. حال پس از فوت آن بانوی یگانه مورد تکریم خانه بود چراکه یادآور مادر خانه می‌شد و هر نشانه‌ای که یادآور محبوب این خانه باشد شایسته‌ی تکریم و عنایت بود. 4⃣1⃣همسر او وقتی می‌خواهد مقام محبوبش را وصف کند می‌گوید: او زمانی مرا یاری کرد که همه من را تکذیب می‌کردند و او را مسخره. ایمان و باور او به من باعث رفع غم و اندوه از من می‌شد. حمایت مالی او از من و بخششِ هر آنچه که داشت در راه من، بی‌همتا بود. 5⃣1⃣از ویژگی‌های بارز او، چهره ادبی و ذوقِ هنری اوست؛ به گونه‌ای که خانه او، مرکز انجمن ادبی و علمی شهر بود. بزرگان جامعه او را در شمار سرایندگان نامدار شمرده‌اند. از سوی دیگر او را مادر مومنین می‌نامند. او پس از اهدای همه سرمایه‌ی مادی و معنوی خود، در سخت‌ترین شرایط تحریمِ دشمنان درگذشت در حالی که تنها ۲۵ سال از ازدواجش می‌گذشت. حاصل ازدواج این دو بزرگوار فرزندانی بود که البته آخرین آن‌ها دختری شد که بعدِها روح آزادی و آزادگی، بخشش و بخشندگی، مدیریت و همسرداری، ظلم‌ستیزی و جهاد...را تمام و کمال از مادر به ارث برده بود. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر بدانند... رهبر انقلاب، امروز در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: "مسئله‌ی حجاب محدودیت شرعی و قانونی است. محدودیت دولتی نیست. قانونی است و شرعی است. کشف حجاب حرام شرعی است، حرام سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است". ۱. حجاب یک محدودیت دولتی نیست 👈 یعنی یک‌جور حدّ تعیین کردن در پوشش توسطِ یک دولت یا یک جناح یا بر اساس سلیقه‌ی قوای یک کشور نیست بلکه👇 ۲. حجاب یک مسئله شرعی و قانونی است👈 یعنی از دل دین (شریعت) و از دل قانونِ برآمده از دین است. قانون نیز بُعد اجتماعی و حکومتی دارد که برای اصلاح جامعه هدف‌گذاری می‌شود و چون از دین استخراج می‌شود، دستور خداست. ۳. بنابراین، خلاف آن، هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی👈 یعنی چون هم ابعاد فردی دارد، هم ابعاد اجتماعی، هم تأثیر و تأثرات درون مرزی دارد و هم برون مرزی، سرپیچی از آن علاوه بر حرام شرعی منتهی به حرام سیاسی هم خواهد شد. ایشان در ادامه می‌فرمایند: "خیلی از کسانی که کشف حجاب می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند، بدانند که پشت این کاری که این‌ها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند". ۱. می‌توان گفت که کشف حجاب، دقیقاً به همین دلیل، حرام سیاسی نام گرفت. زیرا کشف حجاب مسیر را برای دشمنی دشمن و تسلط او هموار می‌کند یعنی دست دشمن را برای سلطه بر مسلمان باز خواهد کرد و حقیقتاً کدام انسان عاقلی است که بداند عمل او دشمنش را تقویت می‌کند اما باز همان عمل را تکرار کند؟ باتوجه به آنچه رهبر معظم انقلاب فرمودند و با توجه به فهم نگارنده، باز هم به یک نکته می‌رسیم و آن :تبیین" است. تبیین اینکه👇 ۱. منفعت حجاب در چیست؟ ۲. آیا منفعتش تنها در خودش خلاصه می‌شود یا در دفع ضرر یا ضررها؟ (مثل ضرر تسلط دشمن) آری، مسئله حجاب باید درست و دقیق تبیین شود. هم بگوییم با حفظ حجاب چه منافعی عایدمان می‌شود و هم بگوییم که در صورت رعایت نکردن آن چه ضررهایی متحمل خواهیم شد. اگر درست تفهیم شود همه در برابر آن تسلیم خواهند شد. ان‌شاءالله ✍زينب نجیب @ghalamenajib