#نامه_سرگشاده
#نوجوانی
... عزیز
دخترک 13 ساله من
شاید روزی این نوشته را به دستت برسانم روزی که بدانم مهیای خواندن و شنیدن این حرفها هستی
در این چندماهه آشناییمان همیشه در حال پرسیدن بودی
پرسیدنهایی که جنسهای مختلف داشتند گاهی سوال خودت بودند گاهی سوال کسانی که تو را احاطه کردند
و به شکل مداوم ذهن و دلت را نشانه گرفتهاند
عزیزکم
میدانی که دوستت دارم حتی وقتی تندتند جوابهای خودت را میدهی و مغرورانه حرفهای پدر الکلیات را برایم تکرار میکنی
حتی وقتی که همه آنچه برایم مقدس است مورد عتاب و سوال قرار میدهی
دوستت دارم چون تشنهای چون عطش داری چون همیشه در جستجوی جوابی چون منفعل و بیخیال و باری به هر جهت نیستی
و این دوست داشتنت مرا از تو فارغ نمیکند، دیروز گفتم که دلتنگت هستم وسط روضه شب عاشورا آمدی
میدانم که اهل روضه و این چیزها نیستی و حوصلهاش را نداری
اما آمدی و شدی پای پذیرایی هیئت و قدم به قدم همراهی کردی
باشد قبول بخاطر روضه نبود آمدنت،
اما تو چه میدانی که این رزق و روزیها کجا و چطور تقسیم شدهاند
حتی برای تویی که اصرار داری بگویی چیزی را قبول نداری!
دخترکم
وقتی وسط روضه پرسیدی میدانید چرا امام حسین کشته شد؟
فهمیدم که باز ذهن و دل توی معصوم را پر کردهاند،
جوابت را دادم
گفتی اما من خوانده ام که دعوا
برسر یک زن بوده است!
بغضم گرفت گفتم خودت چه فکر میکنی؟ یکنفر همهی هستی و عزیرانش را آورده تا شریک دعوا بر سر یک زن باشد؟!
سرت را پایین انداختی
شاید هم بغض کردی نمیدانم
وقتی سرت را بلند کردی گفتی فکر میکنم حق با شما باشد!
راست گفتی یا تعارف کردی نمیدانم اما مثل همیشه ناآرام بودی و پر از تشویش،
گفتم باز هم بپرس
شروع کردی از اینکه امام زمان وجود ندارد ازینکه قصه مسلمانان است تا سرمان گرم شود ازینکه دنیا چنین عاقبتی نخواهد داشت و و و...
و تمام روضه به سوالات تو و جوابهای الکن من گذشت
سوالاتی که تمام نمیشدند و توی 13 ساله را اینهمه به هم ریختهاند
کاش فرصتی بود تا بزرگترهای اطرافت را میدیدم و عاجزانه از آنها میخواستم که به کودک بودنت رحم کنند به زلال بودنت به اینکه حق ندارند عقدههای مانده در وجودشان را در روح و روان یک دخترک 13 ساله فرو کنند
همان کسانی که مدعی هستند که تو در فضای آزاد داری بزرگ میشوی و بزدلانه دروغ میگویند
چون شبانه روز ذهن و دل تو را هدف حرفهای ساخته و پرداخته ذهن بیمارشان قرار دادهاند،
عزیزدل
روزی به تو خواهم گفت که آدمها فقط با سوال و جواب به جایی نمیرسند
یک جایی و یک نقطهای باید علامت سوال ذهنت را برداری و خودت را به این جاری خروشان بسپاری
تا وجودت را دربربگیرد و با خودش ببرد
روزی باید زیر اینهمه تردیدی که قساوت میآورد، بزنی و به چشمانت اجازه باریدن بدهی و به قلبت اجازه شکستن،
باور کن وجود آدمها
برای اینهمه مقاومت ساخته نشده است...
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
9 سال قبل در جشنواره فجر
فیلم #هیس_دخترها_فریاد_نمیزنند
از خانم #پوران_درخشنده اکران شد
و حواشی خودش را داشت
همان موقع مطلبی درباره فیلم نوشتم
و حالا مواجه شدن با یک اتفاق،
آن فیلم و آن نوشته را برایم زنده کرد،
مطلب قدری طولانیست اما خواندنش بد نیست بویژه بندهای پایانیاش...
خدا کند هیچوقت به هیچ دختربچهای
در هیچ جای دنیا چنین جفا نشود:
http://old.alef.ir/vdchxwnzz23nqwd.tft2.html?179931
@ghalamzann
#روزنوشت
#راض_بابا
بخاطر شرایط جدی کرونا
برنامههای حضوری بچهها به طور موقت تعطیل شده است، اما خبر داشت سهشنبه میتواند کجا بیاید و آمد،
پرانرژی و پرصحبت است و تقریبا لحظهای را در سکوت نمیگذراند!
گاهی نفس کم میآورد موقع حرف زدن و از دست خودش کلافه میشود و باز نفس میگیرد و ادامه میدهد و عجیب شیرین است،
تا نشست گفت کتاب "راض بابا" را شروع کردم، این کتاب را روز دختر سال گذشته از مسجد هدیه گرفته بودند،
گفتم چه دیر،
گفت اول برایم سخت بود خواندنش،
اما حالا یکسال بزرگتر شدم،
بعد شروع کرد به توصیف کتاب و اینکه چقدر عاشق "راضیه" شده و چقدر دوست دارد شبیه او باشد،
با حرارت تعریف میکرد که "راضیه" موقع ظرف شستن کتابش را پشت شیر آب میگذاشته و کتاب میخوانده و کتابش خیس میشده،
بعد با هیجان گفت "راضیه" نماز شب میخوانده و به نامحرم نگاه نمیکرده،
و گفت دیشب به اینجای کتاب که رسیدم نیمه شب بود
رفتم وضو گرفتم و یواشکی مفاتیح را از اتاق مامان و بابا برداشتم و نمازشب خواندم!
گفتم دخترم دورکعت هم بخوانی کافی هست، گفت نه همهاش را خواندم
نماز وترش طولانی بود العفوهایش را گفتم!
باز تاکید کردم که دو رکعت هم قبول است
و قبول کرد،
دخترک کلاس پنجمی عجیب متاثر از کتاب بود و از شخصیت "راضیه"،
و وقتی دربارهاش حرف میزد
چشمانش براق میشدند،
وقتش رسیده باور کنیم بچهها
با #کتاب خواندن تربیت میشوند،
یک: کتابخوانشان کنیم.
دو: کتاب خوب در اختیارشان بگذاریم.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
Hojat Ashrafzadeh _ Jane Mani To (128).mp3
3.53M
وای از دلِ دیوانه
که دیوانه بخواهد...
@ghalamzann
#تربیت
🔹خانوم صبحها ساعت چند بیدار میشین؟
🔹خانوم چندساعت کتاب میخونین؟
🔹خانوم راسته میگن متولدین ماه شما این خصوصیتو دارند؟
🔹خانوم چه فیلمایی نگاه میکنین؟
🔹خانوم کدوم خواننده رو بیشتر دوست دارین؟
🔹خانوم نظرتون در مورد بیتیاس چیه؟
🔹خانوم به مامانم گفتم شبیه چادر شما برام بگیره
🔹خانوم شما چقدر حرم میرین؟
🔹خانوم اگه دوستتون بهتون اینو بگه بهش چی میگین؟
🔹خانوم شما چه تفریحی رو بیشتر دوست دارین؟
🔹خانوم شما چطوری برنامهریزی میکنین؟
🔹خانوم اگه هیچکس درکتون نکنه چکار میکنین؟
🔹خانوم وقتی حوصله تون سر میره چکار میکنین؟
🔹خانوم کیو تو دنیا از همه بیشتر دوست دارین؟
🔹خانوم جانمازتونو از کجا گرفتین؟
اینها بخشی از سوالات مداوم بچهها
از مربی هستند،
حواسمان باشد حتی اگر بچهها از شما سوال نپرسند اما به طور مداوم شمارا رصد میکنند،
سیستم نظارتی آنها "خداگونه" است،
با دقت و تمرکز عجیب،
و همه چیز را ثبت میکنند!
متوجه شدت تاثیرگذاری و تأثیرپذیری لااقل در سلوک ظاهری باشیم.
@ghalamzann
Naser Abdollahi - Ba Hameye Bi Saro Samaniam (128).mp3
5.15M
خوبترین حادثه میدانمت...
@ghalamzann
#روزنوشت
#کودکی #نوجوانی
مدتی بود که میگفت برایم برنامهریزی کنید، فرصتی پیش نمیآمد
دیروز عصر آمد و دفترچه گلگلی روز دخترش را گذاشت و گفت لطفا برایم برنامه بریزید.
کار سختی بود،
وقتی مقتضیات زندگی دیگران را نمیدانی، نمیتوانی درست برنامه بدهی
آن هم برای یک دختر کلاس پنجمی عاشق که فکر میکند هرچه بگویی حتما کلام مُنزل است!
اول از تکالیف روزانهاش پرسیدم
اینکه چه کارهایی وظیفه هستند
و بعد درباره کارهای مورد علاقهاش
با هم حرف زدیم،
اینکه فرهنگ بیدارشدن و خوابیدن خانواده چگونه است و زمان غذاخوردن و رفتوآمدها و موارد دیگر،
کارها و زمانها را برایش نوشتم
و جلوی هر کاری یک نقاشی یا آیکون
از همان کار برایش کشیدم
دخترک خندان با دیدن هرکدامش ریسه میرفت
و چشمانش برق میزد،
مدتیست کتابخوان شده و بعدتر نوشتن را شروع کرد، قصه مینویسد و انصافا خوب و شیرین هم مینویسد
خوب هم اجرا میکند دخترک دوستداشتنی،
هنوز ظهر نشده قصهاش را فرستاد
و اینکه خوب به برنامه عمل کرده
و چقدر دوست داشته برنامه داشتن را،
دخترک با این همه انرژی و انگیزه
در خانواده ای زندگی میکند که برایش حوصله ندارند،
حتی وقتی گفتم تو دختر خندان منی
گفت "من تو خونه اصلا نمیخندم کسی حوصله شوخی کردن و خندیدنهای منو نداره و حتی حرفزدنهامو"
پدرومادر محترم،
مراقب ظرفیتهای قدرتمند اطرافمان باشیم، گاهی زمان میگذرد و فرصت شکوفاشدن
از دست میرود،
تکراریست اما
بچهها باید اولویت اول زندگی باشند!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی
و دلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم
و گشتم در شهر
هیچ کس،
هیچ کس اینجا
به تو مانند نشد...
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*نماهنگ زیبای #دهه_هشتادیا
🌱تقدیم به دهه هشتادی زندگیام🌱
دهه هشتادیها همینقدر دوستداشتنی هستند همینقدر پرانرژی
و همینقدر دلزده نسبت به جامعه بزرگترها!
دهه هشتادیها متعلق به نسل خودشان هستند،
نسلی پرشور، تنوعطلب و عاشق،
نسلی که اگرچه به درک بزرگترها نمیآیند، اما صاحب سبک و سلوک و سیره هستند،
با اراده آهنین و اعتماد به نفس بالا،
آنها خودشان را خیلی قبول دارند
هرچند بزرگترها به حسابشان نیاورند،
دههی هشتادیها قدرتمند هستند
و کارهای بزرگ میکنند
کافیست دیده شوند
کافیست به حساب بیایند
کافیست برایشان وقت گذاشته شود
کافیست به آنها اعتماد شود
و کافیست کار به دستشان سپرده شود
دهه هشتادیها را خوب میشناسم
و ادراکشان کردهام
آنها فرزندان #حاج_قاسم هستند
فارغ از سروشکل ظاهری
و سبک و سیاق حرف زدنشان،
خوش بحال ما که
در عصر دهه هشتادیها زندگی میکنیم!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#بی_تی_اس
#کی_پاپ
🔹تولد آقای "هاجیمه" را تبریک میگویند که برایشان بهترین لحظات را در "انیمه اتک" خلق کرده است!
🔹فلان پست "تهیونگ" را برای هم میفرستند و یکدیگر را به لایک کردن تشویق میکنند تا لایکهایش بیشتر از "لیسا" شود!
🔹و اینکه فلان روز سالگرد فوت مادربزرگ "تهیونگ" است و باید این مطلب را پست کنند و استوری بگذارند تا "آرمیا" ببیند چون تهیونگ تولدش را تبریک نگفته بوده و سر این موضوع دارد "هیت" میگیرد و این حالش را بدتر میکند و باید کمک کنند تا حالش بهتر شود!
اینها بخش کوچکی از روزمره دخترکان نوجوان 12 _ 13 ساله این اطراف هستند،
سلبریتیهای بزک کرده کرهای که زن بودن و مرد بودنشان قابل تشخیص نیست،تمام جزئیات زندگیشان مورد رصد این بچههاست،
آنها هنجار و نظم و قانون را به هم میریزند و امکان تربیتپذیری را در خمیره شکلپذیر این بچهها نابود میکنند،
موسیقی فلان یا گروه فلان
یا فلان بازیگر و انیمه و هرچیز کرهای دیگر،
دنیای این بچههارا سحر کرده است و ما حواسمان نیست و آن را جدی نمیدانیم،
این سوال که اینها چرا اینهمه جذاب هستند
و چه چیزی سبب اینهمه عشق و علاقه
و دلبستگی شده است،
یک موضوع است و دوری والدین و بزرگترها
ازین دنیای عجیب و غیردوستداشتنی
یک موضوع دیگر،
سلبریتی کرهای دارد کار خودش را با پلان بزرگترهایش که لزوما کرهای نیستند،
انجام میدهد
و ما حتی گرایش فرزندمان به یک
خواننده یا بازیگر داخلی را جرم و گناه نابخشودنی میدانیم
اگر فاصلهها را کم نکنیم
و همچنان به دنبال انکار باشیم،
بازی را واگذار کردهایم
کرهای ها و به زبان عامتر اجنبیها
تا دل خانههایمان آمدهاند،
دلخوش نکنیم که پایین لباسمان را جمع کردهایم
تا آلوده نشود،
وقتی آلودگی بیاید همه را درگیر میکند،
گرفتاری فرزند همسایه
یعنی گرفتاری فرزند من...
ما نیازمند یک مراقبت و پدافند جدی هستیم!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
قدح چون دورِ ما باشد
به هشیاران مجلس دِه
مرا بگذار
تا حیران بماند
چشم در ساقی
@ghalamzann
#غلط_نگوییم
#زن #دلبری #خانواده
#ظلم_جاهلانه
(پیشنوشت: این مطلب به دلیل انتشار عمومی به این شکل نوشته شده است
و در فضای تخصصی میتواند کاملا شفاف باشد)
پس از مدتها توفیق حضور در روضه خانگی
(در فضای باز) نصیب شد،
خطیب مجلس از مشاهیر شهر بودند
و میدانستم که بیان و سواد مناسبی دارند
علیایحال موضوع پندواندرزها طبق روال غالب مجالس خانگی، هدایت بانوان بود تا همسرانی باشند ایدهآل و مطیع و مایه آرامش
که البته خیلی هم خوب است
و یقینا مایه سعادت و سکینت خانواده،
اما سخن باز به اینجا رسید که زن باید "دلبری" کند تا مرد مرتکب خطایی نشود
و خطیب محترم کار زنان بیچاره را به اینجا رساند که "لهجه تهرانی داشته باشید!
عوض کردن لهجه که کاری ندارد زحمت بکشید
و عوضش کنید و ازین حرفها
تا دلبری کنید و مردتان سروگوشش نجنبد!"
اینطور وقتها اگر حرمت صاحب مجلس نباشد باید یا مجلس را ترک کنی
یا آن قدر رو داشته باشی که وسط منبر صدایت را بلند کنی و اعتراض بهجایت را به گوش صاحب منبر برسانی
گرچه حتما سودی ندارد و این درمانگری غلط و تک بعدی با هزارتوجیه همیشه مدعی بوده است.
در سالهای اخیر، عَلَم روشنگری و تربیت زنان در زندگی مشترک در یک جهت خاص رشد کرد
کلاسها و دورههای آموزشی در سطح شهر گسترده و گسترده تر شدند
تا زنان یاد بگیرند خصوصیهای متفاوتی داشته باشند
همین چندسال قبل بود که در یکی از جلسات موسوم به سیاستگذاری وبرنامهریزی خانواده
که باید فضایی عالمانه میداشت، بر این دورهها
و مربی سرشناس آن صحه گذاشته شد
و به عنوان یک مصداق از کارهای موثر شمرده شد!
آنجا خدمت مسئولان مربوطه عرض کردم
که این نگاه تکبعدی تا چه اندازه غلط است و چقدر میتواند جامعیت کارکرد یک زوج را در خانواده محدود و سطحی کند
اما کارشناسان حاضر خیلی عالمانه پاسخ دادند که خیر، دلیل همه نابسامانیهای خانواده
همینهاست!
یک روانشناسی خانوادهی کاملا حدخورده با نگاه عوامانه که همه سعادت و اثربخشی
خانواده و زوجین را در یک موضوع میداند و اصلا توجه نمیکند که بلدترین زنان و مردان
اگر به جهت روحی و روانی نتوانند مکملهای خوبی باشند دیگر زوج نیستند
و این آموزهها صرفا کارکردی را به آنان میدهد که ربطش به خانواده پایینترین ربط ممکن است.
خانواده خوب و موفق معلول کنار هم بودن زن و مردیست که بتوانند روح و روانشان را به هم پیوند بزنند و اگر این نباشد باقی موارد به واقع نقش مهمی ندارند، حالا شما مداوم بنشینید و زن بیچاره را نصیحت کنید که دلبر باشد اما هیچ برنامهای برای مردش نداشته باشید
و اصلا روح و روان زن را نبینید و به غلط گمان کنید آموزه دینی را به کار گرفتهاید، غافل آنکه دین برنامه زندگیست و مطابق با فطرت زن و مرد تدوین شده است و حتما و حتما برای روح که اساس آفرینش است،
بیش از جسم برنامه دارد که کالبدی موقت و مادی و صرفا برای حضور در دنیاست،
اگر همه تمایلات انسانی زن و مرد را دیده بودید و خانواده را محدود ندیده بودید،
حتما امروز حال خانوادهها بهتر بود.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#شکرانه
آدمها بسته به سلوکشان انواع مختلف دارند
و ویژگیهای خوب و ناخوب متنوع،
میشود بنشینیم و همه خوبیهای دیگران را بنویسیم و ببینیم که چقدر نعمت در همین نزدیکی وجود دارد و کمتر برایشان شکر کردهایم.
وسط همهی خوبها اگر کسی را میشناسید
که قابل اتکا هست
که مورد اعتماد است
که وقت انجام کار همیشه یک پای قصه است
که بیسروصدا بار برمیدارد
که ادعایی ندارد
که میتوانید همیشه رویش حساب کنید
که در مواجهه با او احساس امنیت میکنید
که خیلی خوب میفهمد
که صبور است و ظرفش بزرگ است
حتما برای بودنش شکرانه به جای آورید
که این نعمتها عجیب بزرگند.
خداوند حافظ بندگان خوبش باشد.
@ghalamzann
#فرزند_صالح
#گلی_از_گلهای_بهشت
دخترک حافظ کل قرآن است
متعلق به یک خانواده خوب و سالم مذهبی،
دوست داشتنی و نورانی ست
دلت از دیدنش سیر نمیشود
شب آخر روضه وقتی همه رفتند
نشست پای عکس شهدا
دلش نمیخواست برود
کنارش نشسته بودم و حرف میزدیم
بغض داشتیم که قرار است جمع بشود...
میگفت می نشینم تا وقتی بخواهید جمع کنید،
سوال میکرد جواب میخواست
میگفت که چقدر دوست دارد این جمع و فضا را و برایش عجیب است که چطور اینهمه بچه متفاوت دورهم جمع شدهاند!
گفتم امام حسین همه را جمع میکند،
گفت دختری که در مراسم اعلام کرد اعتقادی به این چیزها ندارد، خیلی عجیب بود که هرشب میآمد من فکر میکنم امام اینهارا بیشتر از ما دوست دارد!
دلم لرزید!
دخترک مثل یک دسته گل است از زلالیت و مهربانی و معنویت و ذره ای چیز دیگر در وجودش پیدا نمیکنی اما حالا فکر کرده کسی که متفاوت است و تازه امام را پیدا کرده،
حتما محبوبتر است!
میگویم اصلا اینطور نیست
کسی که مثل تو انتخاب کرده در مسیر امام باشد امام خیلی دوستش دارد،
میگوید آنها متحول میشوند اما ما نه،
میگویم تحول مرتبه دارد و تمام شدنی نیست مسیر شبیه امام شدن آنقدر مرتبه دارد که هرجا ایستاده باشی جایی برای تحول هست میگوید ما مذهبی ها چه تحولی داریم میگویم رشد تمام شدنی نیست دخترم مهم این است هرجا هستی جلوتر و جلوتر بروی تا شبیه امام شدن...
میخندد گویی که چراغ امیدی برایش روشن شده، مینشیند تا دیروقت...
با تلفن مادرش بلند میشود که برود
همراهش میشوم که تنها نرود
عجیب مشتاق است و تازه میفهمم کارکردن با یک بچه مذهبی خوب و سالم و درست تربیتشده چقدر راحت و شیرین و دلچسب است
تجربهای که تابحال نداشتم!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
Alireza Ghorbani - Pardeh Neshin_1.mp3
4.47M
اینجا
برای
از تو نوشتن
هوا کم است...
@ghalamzann