#دنیا
اونجا که حاجحیدر تو بادیگارد میگه خستهام،
خوابم میاد
و چشماشو روی دنیا و همهچیزش میبنده...
@ghalamzann
#زنان_زندگی_به_دوش
#برای_زهرا_کوچولو_دعا_کنیم
چند سالی هست که میشناسمش
از آن زمان که هنوز مادر نشده بود
و با فروش پیاز سرخ شده و سبزی پاککرده زندگی میگذراند و البته هنوز هم همینکار را میکند،
شوهرش مردکی معتاد و لاابالی بود
که کاری نمیکرد
هرازگاهی زن را به باد کتک میگرفت
و نان زحمت زن را میخورد
چهارسال پیش وقتی باردار شد دلم گرفت برای بچهای که قرار بود در این خانه متولد شود
زن داروی اعصاب میخورد و دکترها گفته بودند که نباید باردار شود و حالا ترسانده بودنش که بچه سالم نخواهد بود
گریه میکرد و میگفت گفتند بچه باید سقط شود و حداقلش این است که منگل باشد و زیر بار نمیرفت
میگفت نذر کردهام که سالم باشد
و بچه سالم متولد شد!
و از آن روز دخترک زیبا و دوست داشتنیاش را وقت فروش پیاز و سبزی با خودش میآورد.
دخترک. بزرگتر که شد شیرینزبانی هم
به کمالاتش اضافه شد
آنقدر باهوش و خوش کلام که میگفت همه میگویند ببریدش برنامهی کودک،
میشود شما کاری کنید؟
و نمیدانست که هیچوقت نخواستهام دخترکی وارد این فضا شود!
القصه روال کارش این بود که دوهفتهای یکبار یا ماهی یکبار زنگ بزند و بگوید صدتومن برایم بریزید یا 70 تومن و گاهی کمتر یا بیشتر... که برود مواد اولیه بخرد و آماده کند و برای فروش بیاورد و درست روزی که میگوید برگرداند و اگر یک روز دیرتر شود زنگ بزند و عذرخواهی و طلب حلالیت! و جز قرض گرفتن هیچوقت کمک دیگری نخواهد...
همین زن، همین زنِ عزتمندِ غیرتمندِ زحمتکش،
دیروز چندبار زنگ زده بود و شمارهاش را دیدم، گرفتار بودم گذاشتم بعد تماس بگیرم که پیامش آمد تروخدا جواب بدین خیلی مهمه... سراسیمه زنگ زدم
گریه میکرد زهرایم بدحال شده گفتند علائم دلتاست گفتند باید بستری بشه داره از دستم میره شما که میدونین همیشه مرگ خواستم از خدا و اگه زندهام بخاطر زهراست گرفتار شدم
پول لازم دارم نمیدونم کی میتونم کار کنم اما قول میدم اگه مردم حقی به گردنم نمونه قول میدم تسویه بشه... میگفت و گریه میکرد و حرفهایم را نمیشنید،
تلفن را قطع کردم برایش مفصل نوشتم
ازینکه همه چیز درست خواهد شد و مشکلی نخواهد بود و و و...
اما او در جواب شماره خواهرش را فرستاد که معلم قرآن است و حتما قرض اورا پرداخت خواهد کرد، آنقدر وسواس و تاکید روی برگرداندن دارد که برایت سوال میشود براستی روزگار تلخش چرا از او مدل دیگری نساخته است؟!
زن رفته که زهرای 4 سالهاش را بستری کند با دلی که شکسته و همراهی که ندارد، بیشتر از همه آنچه این روزها شنیدهام دلم سوخته است،
برایش دعا کنید.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
دوستان ارجمند
مامان زهراکوچولو فعلا نیاز به کمک نقدی ندارند
ممنون از توجه و محبت شما
برای ایشون و همه بیمارانی که این روزها درگیر هستند دعای خیر داشته باشیم🌸
1_1134266564.pdf
3.41M
#عارضه_تربیتی_کرونا
#خانوادهی_مراقب
مطلبی در این مورد نوشتهام که اگر تمایل دارید میتوانید در صفحه 6
نشریه "لبیک" مطالعه بفرمایید.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#دعای_هفتم
#حال_خوب
دارند دعای هفتم صحیفه را حفظ میکنند،
شروعش سخت بود
عبارات دعا برای بچهها ملموس نیست
و این نگرانی را ایجاد میکرد که نکند
دوستش نداشته باشند و نکند دلزده شوند،
دعا را با نماهنگ #حسین_حقیقی
برایشان میگذارم
و این خوانش و لحن و آهنگ رادوست دارند،
هر بار یک جمله را برش میدهم
و همان را حفظ میکنند،
چندنفری ریزش داشتیم
خستهترها!
که فضای مجازی تمرکز و حوصلهشان را
مستهلک کرده است،
اما بقیه ماندند و خوب هم ماندند،
اشتیاقشان هر بار به جمله بعدی
یک معجزه است
معجزهای که با محاسبات و تصورات مادی
و کوچک من جور درنمیآید،
هنوز از معنی دعا برایشان نگفته بودم که انسشان برقرار شد،
این فطرت آنهاست که دارد حرکتشان میدهد
و جاذبه مضامین الهی و ملکوتی را
دریافت کرده است،
حالا ترجمه دعا را با زبان ساده برایشان دکلمه کردهام تا حس و لطافتش را دریافت کنند و قرار است آنها هم دکلمه و برایم ارسال کنند،
چندتایی مادرانشان را هم همراه کردهاند،
در خانه با هم گوش میکنند و حفظ،
دخترها میگویند آنقدر در خانه میخوانیم که بقیه هم یاد گرفتهاند،
مادری میگفت چه خوب که وسط این روزهای سخت این دعا شده ورد زبانمان،
یکی از دبیرستانیها میگفت جایی بودم که این دعا را پخش کردند و کلی کیف کردم که
من بلدم دعا را بخوانم
دخترک خوشصدا با هیجان تعریف میکرد
که عادتم شده راه بروم
و فقط این دعا را با خودم بخوانم
بعد از 10 جمله یک هدیه کوچک دریافت کردند
تا انگیزه شود مثلا برایشان،
حالا به جمله 16 رسیدهاند
و قول دادهام تمام که شود
جایزه خوبتری بگیرند،
اگرچه خودشان میگویند
حفظ شدن دعا برایشان شده جایزه!
و میدانم که تعارف نمیکنند،
وقتی قلب با آنچه سنخیت دارد انس بگیرد، کمترین آوردهاش یک حال خوب است.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#نامه_سرگشاده
#نوجوانی
... عزیز
دخترک 13 ساله من
شاید روزی این نوشته را به دستت برسانم روزی که بدانم مهیای خواندن و شنیدن این حرفها هستی
در این چندماهه آشناییمان همیشه در حال پرسیدن بودی
پرسیدنهایی که جنسهای مختلف داشتند گاهی سوال خودت بودند گاهی سوال کسانی که تو را احاطه کردند
و به شکل مداوم ذهن و دلت را نشانه گرفتهاند
عزیزکم
میدانی که دوستت دارم حتی وقتی تندتند جوابهای خودت را میدهی و مغرورانه حرفهای پدر الکلیات را برایم تکرار میکنی
حتی وقتی که همه آنچه برایم مقدس است مورد عتاب و سوال قرار میدهی
دوستت دارم چون تشنهای چون عطش داری چون همیشه در جستجوی جوابی چون منفعل و بیخیال و باری به هر جهت نیستی
و این دوست داشتنت مرا از تو فارغ نمیکند، دیروز گفتم که دلتنگت هستم وسط روضه شب عاشورا آمدی
میدانم که اهل روضه و این چیزها نیستی و حوصلهاش را نداری
اما آمدی و شدی پای پذیرایی هیئت و قدم به قدم همراهی کردی
باشد قبول بخاطر روضه نبود آمدنت،
اما تو چه میدانی که این رزق و روزیها کجا و چطور تقسیم شدهاند
حتی برای تویی که اصرار داری بگویی چیزی را قبول نداری!
دخترکم
وقتی وسط روضه پرسیدی میدانید چرا امام حسین کشته شد؟
فهمیدم که باز ذهن و دل توی معصوم را پر کردهاند،
جوابت را دادم
گفتی اما من خوانده ام که دعوا
برسر یک زن بوده است!
بغضم گرفت گفتم خودت چه فکر میکنی؟ یکنفر همهی هستی و عزیرانش را آورده تا شریک دعوا بر سر یک زن باشد؟!
سرت را پایین انداختی
شاید هم بغض کردی نمیدانم
وقتی سرت را بلند کردی گفتی فکر میکنم حق با شما باشد!
راست گفتی یا تعارف کردی نمیدانم اما مثل همیشه ناآرام بودی و پر از تشویش،
گفتم باز هم بپرس
شروع کردی از اینکه امام زمان وجود ندارد ازینکه قصه مسلمانان است تا سرمان گرم شود ازینکه دنیا چنین عاقبتی نخواهد داشت و و و...
و تمام روضه به سوالات تو و جوابهای الکن من گذشت
سوالاتی که تمام نمیشدند و توی 13 ساله را اینهمه به هم ریختهاند
کاش فرصتی بود تا بزرگترهای اطرافت را میدیدم و عاجزانه از آنها میخواستم که به کودک بودنت رحم کنند به زلال بودنت به اینکه حق ندارند عقدههای مانده در وجودشان را در روح و روان یک دخترک 13 ساله فرو کنند
همان کسانی که مدعی هستند که تو در فضای آزاد داری بزرگ میشوی و بزدلانه دروغ میگویند
چون شبانه روز ذهن و دل تو را هدف حرفهای ساخته و پرداخته ذهن بیمارشان قرار دادهاند،
عزیزدل
روزی به تو خواهم گفت که آدمها فقط با سوال و جواب به جایی نمیرسند
یک جایی و یک نقطهای باید علامت سوال ذهنت را برداری و خودت را به این جاری خروشان بسپاری
تا وجودت را دربربگیرد و با خودش ببرد
روزی باید زیر اینهمه تردیدی که قساوت میآورد، بزنی و به چشمانت اجازه باریدن بدهی و به قلبت اجازه شکستن،
باور کن وجود آدمها
برای اینهمه مقاومت ساخته نشده است...
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
9 سال قبل در جشنواره فجر
فیلم #هیس_دخترها_فریاد_نمیزنند
از خانم #پوران_درخشنده اکران شد
و حواشی خودش را داشت
همان موقع مطلبی درباره فیلم نوشتم
و حالا مواجه شدن با یک اتفاق،
آن فیلم و آن نوشته را برایم زنده کرد،
مطلب قدری طولانیست اما خواندنش بد نیست بویژه بندهای پایانیاش...
خدا کند هیچوقت به هیچ دختربچهای
در هیچ جای دنیا چنین جفا نشود:
http://old.alef.ir/vdchxwnzz23nqwd.tft2.html?179931
@ghalamzann
#روزنوشت
#راض_بابا
بخاطر شرایط جدی کرونا
برنامههای حضوری بچهها به طور موقت تعطیل شده است، اما خبر داشت سهشنبه میتواند کجا بیاید و آمد،
پرانرژی و پرصحبت است و تقریبا لحظهای را در سکوت نمیگذراند!
گاهی نفس کم میآورد موقع حرف زدن و از دست خودش کلافه میشود و باز نفس میگیرد و ادامه میدهد و عجیب شیرین است،
تا نشست گفت کتاب "راض بابا" را شروع کردم، این کتاب را روز دختر سال گذشته از مسجد هدیه گرفته بودند،
گفتم چه دیر،
گفت اول برایم سخت بود خواندنش،
اما حالا یکسال بزرگتر شدم،
بعد شروع کرد به توصیف کتاب و اینکه چقدر عاشق "راضیه" شده و چقدر دوست دارد شبیه او باشد،
با حرارت تعریف میکرد که "راضیه" موقع ظرف شستن کتابش را پشت شیر آب میگذاشته و کتاب میخوانده و کتابش خیس میشده،
بعد با هیجان گفت "راضیه" نماز شب میخوانده و به نامحرم نگاه نمیکرده،
و گفت دیشب به اینجای کتاب که رسیدم نیمه شب بود
رفتم وضو گرفتم و یواشکی مفاتیح را از اتاق مامان و بابا برداشتم و نمازشب خواندم!
گفتم دخترم دورکعت هم بخوانی کافی هست، گفت نه همهاش را خواندم
نماز وترش طولانی بود العفوهایش را گفتم!
باز تاکید کردم که دو رکعت هم قبول است
و قبول کرد،
دخترک کلاس پنجمی عجیب متاثر از کتاب بود و از شخصیت "راضیه"،
و وقتی دربارهاش حرف میزد
چشمانش براق میشدند،
وقتش رسیده باور کنیم بچهها
با #کتاب خواندن تربیت میشوند،
یک: کتابخوانشان کنیم.
دو: کتاب خوب در اختیارشان بگذاریم.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
Hojat Ashrafzadeh _ Jane Mani To (128).mp3
3.53M
وای از دلِ دیوانه
که دیوانه بخواهد...
@ghalamzann
#تربیت
🔹خانوم صبحها ساعت چند بیدار میشین؟
🔹خانوم چندساعت کتاب میخونین؟
🔹خانوم راسته میگن متولدین ماه شما این خصوصیتو دارند؟
🔹خانوم چه فیلمایی نگاه میکنین؟
🔹خانوم کدوم خواننده رو بیشتر دوست دارین؟
🔹خانوم نظرتون در مورد بیتیاس چیه؟
🔹خانوم به مامانم گفتم شبیه چادر شما برام بگیره
🔹خانوم شما چقدر حرم میرین؟
🔹خانوم اگه دوستتون بهتون اینو بگه بهش چی میگین؟
🔹خانوم شما چه تفریحی رو بیشتر دوست دارین؟
🔹خانوم شما چطوری برنامهریزی میکنین؟
🔹خانوم اگه هیچکس درکتون نکنه چکار میکنین؟
🔹خانوم وقتی حوصله تون سر میره چکار میکنین؟
🔹خانوم کیو تو دنیا از همه بیشتر دوست دارین؟
🔹خانوم جانمازتونو از کجا گرفتین؟
اینها بخشی از سوالات مداوم بچهها
از مربی هستند،
حواسمان باشد حتی اگر بچهها از شما سوال نپرسند اما به طور مداوم شمارا رصد میکنند،
سیستم نظارتی آنها "خداگونه" است،
با دقت و تمرکز عجیب،
و همه چیز را ثبت میکنند!
متوجه شدت تاثیرگذاری و تأثیرپذیری لااقل در سلوک ظاهری باشیم.
@ghalamzann
Naser Abdollahi - Ba Hameye Bi Saro Samaniam (128).mp3
5.15M
خوبترین حادثه میدانمت...
@ghalamzann
#روزنوشت
#کودکی #نوجوانی
مدتی بود که میگفت برایم برنامهریزی کنید، فرصتی پیش نمیآمد
دیروز عصر آمد و دفترچه گلگلی روز دخترش را گذاشت و گفت لطفا برایم برنامه بریزید.
کار سختی بود،
وقتی مقتضیات زندگی دیگران را نمیدانی، نمیتوانی درست برنامه بدهی
آن هم برای یک دختر کلاس پنجمی عاشق که فکر میکند هرچه بگویی حتما کلام مُنزل است!
اول از تکالیف روزانهاش پرسیدم
اینکه چه کارهایی وظیفه هستند
و بعد درباره کارهای مورد علاقهاش
با هم حرف زدیم،
اینکه فرهنگ بیدارشدن و خوابیدن خانواده چگونه است و زمان غذاخوردن و رفتوآمدها و موارد دیگر،
کارها و زمانها را برایش نوشتم
و جلوی هر کاری یک نقاشی یا آیکون
از همان کار برایش کشیدم
دخترک خندان با دیدن هرکدامش ریسه میرفت
و چشمانش برق میزد،
مدتیست کتابخوان شده و بعدتر نوشتن را شروع کرد، قصه مینویسد و انصافا خوب و شیرین هم مینویسد
خوب هم اجرا میکند دخترک دوستداشتنی،
هنوز ظهر نشده قصهاش را فرستاد
و اینکه خوب به برنامه عمل کرده
و چقدر دوست داشته برنامه داشتن را،
دخترک با این همه انرژی و انگیزه
در خانواده ای زندگی میکند که برایش حوصله ندارند،
حتی وقتی گفتم تو دختر خندان منی
گفت "من تو خونه اصلا نمیخندم کسی حوصله شوخی کردن و خندیدنهای منو نداره و حتی حرفزدنهامو"
پدرومادر محترم،
مراقب ظرفیتهای قدرتمند اطرافمان باشیم، گاهی زمان میگذرد و فرصت شکوفاشدن
از دست میرود،
تکراریست اما
بچهها باید اولویت اول زندگی باشند!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی
و دلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم
و گشتم در شهر
هیچ کس،
هیچ کس اینجا
به تو مانند نشد...
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*نماهنگ زیبای #دهه_هشتادیا
🌱تقدیم به دهه هشتادی زندگیام🌱
دهه هشتادیها همینقدر دوستداشتنی هستند همینقدر پرانرژی
و همینقدر دلزده نسبت به جامعه بزرگترها!
دهه هشتادیها متعلق به نسل خودشان هستند،
نسلی پرشور، تنوعطلب و عاشق،
نسلی که اگرچه به درک بزرگترها نمیآیند، اما صاحب سبک و سلوک و سیره هستند،
با اراده آهنین و اعتماد به نفس بالا،
آنها خودشان را خیلی قبول دارند
هرچند بزرگترها به حسابشان نیاورند،
دههی هشتادیها قدرتمند هستند
و کارهای بزرگ میکنند
کافیست دیده شوند
کافیست به حساب بیایند
کافیست برایشان وقت گذاشته شود
کافیست به آنها اعتماد شود
و کافیست کار به دستشان سپرده شود
دهه هشتادیها را خوب میشناسم
و ادراکشان کردهام
آنها فرزندان #حاج_قاسم هستند
فارغ از سروشکل ظاهری
و سبک و سیاق حرف زدنشان،
خوش بحال ما که
در عصر دهه هشتادیها زندگی میکنیم!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#بی_تی_اس
#کی_پاپ
🔹تولد آقای "هاجیمه" را تبریک میگویند که برایشان بهترین لحظات را در "انیمه اتک" خلق کرده است!
🔹فلان پست "تهیونگ" را برای هم میفرستند و یکدیگر را به لایک کردن تشویق میکنند تا لایکهایش بیشتر از "لیسا" شود!
🔹و اینکه فلان روز سالگرد فوت مادربزرگ "تهیونگ" است و باید این مطلب را پست کنند و استوری بگذارند تا "آرمیا" ببیند چون تهیونگ تولدش را تبریک نگفته بوده و سر این موضوع دارد "هیت" میگیرد و این حالش را بدتر میکند و باید کمک کنند تا حالش بهتر شود!
اینها بخش کوچکی از روزمره دخترکان نوجوان 12 _ 13 ساله این اطراف هستند،
سلبریتیهای بزک کرده کرهای که زن بودن و مرد بودنشان قابل تشخیص نیست،تمام جزئیات زندگیشان مورد رصد این بچههاست،
آنها هنجار و نظم و قانون را به هم میریزند و امکان تربیتپذیری را در خمیره شکلپذیر این بچهها نابود میکنند،
موسیقی فلان یا گروه فلان
یا فلان بازیگر و انیمه و هرچیز کرهای دیگر،
دنیای این بچههارا سحر کرده است و ما حواسمان نیست و آن را جدی نمیدانیم،
این سوال که اینها چرا اینهمه جذاب هستند
و چه چیزی سبب اینهمه عشق و علاقه
و دلبستگی شده است،
یک موضوع است و دوری والدین و بزرگترها
ازین دنیای عجیب و غیردوستداشتنی
یک موضوع دیگر،
سلبریتی کرهای دارد کار خودش را با پلان بزرگترهایش که لزوما کرهای نیستند،
انجام میدهد
و ما حتی گرایش فرزندمان به یک
خواننده یا بازیگر داخلی را جرم و گناه نابخشودنی میدانیم
اگر فاصلهها را کم نکنیم
و همچنان به دنبال انکار باشیم،
بازی را واگذار کردهایم
کرهای ها و به زبان عامتر اجنبیها
تا دل خانههایمان آمدهاند،
دلخوش نکنیم که پایین لباسمان را جمع کردهایم
تا آلوده نشود،
وقتی آلودگی بیاید همه را درگیر میکند،
گرفتاری فرزند همسایه
یعنی گرفتاری فرزند من...
ما نیازمند یک مراقبت و پدافند جدی هستیم!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann