eitaa logo
غلط ننویسیم
15.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
269 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت هشتاد و چهارم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
4_6037353021665443916.mp3
1.7M
توضیحاتی درباره‌ی تلفظ‌ها در شاهنامه 🖊@ghalatnanevisim
همیشه شاهنامه را با تلفظ فارسی معیار شنیده‌ایم؛ چیزی نزدیک به گویش فارسی در تهران. اما در این‌جا تلفظ‌هایی می‌شنویم که دور از این گویش رسمی‌ست. این‌تلفظ‌ها نه حاصل ذوق و خوش‌آمدِ پیرایشگر بوده –آن‌طور که مجریان رادیووتلویزیون یک‌شبه تصمیم می‌گیرند که "کارکَرد" را کارکِرد" تلفظ کنند- که اثر پژوهش‌ها و واکاوی‌های سالیان است. نشانه‌هایی از درون خود شاهنامه و نشانه‌هایی از بیرون آن در این‌راه چراغ بوده‌اند. بعضی از این‌نشانه‌ها بسیارروشن خودنمایی می‌کرده‌اند و بعضی‌بیشتر، کورسویی بوده‌اند؛ حدسی، که دراثر پیگیری و مداقه‌ی بسیار به یقین رسیده‌. و البته که پُرروشن است ما هیچ‌گاه به گویش خود فردوسی نخواهیم رسید. چون صدای ضبط‌شده‌ای از آن‌دوران وجود ندارد و خط فارسی هم به‌دلیل ویژگی‌هایش، ازجمله نداشتن نشانه برای مصوت‌های کوتاه (زیر و زبر و پیش)، کمکی در این‌راه نیست و اصلاً خود، سرچشمه‌ی اختلاف خوانش بوده است. اما نمی‌توان به‌این‌بهانه راه را بر جست‌وجو بست؛ و باید از هر روزن کوچکی در این تاریکنا نوری جست. همان‌طور که پژوهش‌ها درمورد خوانش، دست‌کم نکات زیر را به‌روشنی آشکار کرده: فاصله‌ی زمانی پایان زبان فارسی میانه تا دوره‌ی سرایش شاهنامه بسیاراندک است. و مأخذ مهم شاهنامه‌ی منثور ابومنصوری که مرجع سرودن شاهنامه‌ی فردوسی بوده، یکی از دستنویس‌های خداینامه به پارسی میانه بود و زبان آن شاهنامه به پارسی میانه بسیار نزدیک بود. براین‌اساس، فارسی میانه بهترین معیار برای تلفظ واژه‌هاست. با این‌معیار باید "اَژدها" خواند و"هَنگام" و "گُمان" و "نِشیب". همچنین باوجود تغییرات تدریجی در زبان، در زمان شاهنامه برخی قالب‌های دستوریِ فارسی میانه هنوز جاری بوده و مثلا در جلوی واژه‌هایی که با مصوت شروع می‌شده‌اند، استفاده از حرف اضافه‌ی "به" هنوز رایج نشده بوده و همان حروف اضافه‌ی "بَذ" و "بَد" استفاده می‌شده. مثلا "به مازندران" داشته‌ایم اما "به این" هنوز رایج نشده بوده و به‌جای آن، گفته می‌شده "بَدین" و "به او" را "بَدو" می‌گفته‌اند و "به‌این‌سان" را "بَدین‌سان". اما قافیه‌های خود شاهنامه نشان می‌دهد که تلفظ واژه‌ها همیشه هم تلفظ فارسی میانه نبوده. فرضاً در فارسی میانه "موبِد" داریم اما در شاهنامه قافیه‌شدن این‌کلمه با "بخرَد"، خوانش آن را به‌صورت "موبَد" مقید می‌کند. همین‌طور درمورد "سپهبَد". قافیه یکی از مهم‌ترین‌ نشانه‌های درون‌متنی‌ست در کمک به فهمیدن تلفظ درست کلمات. فرضا چون واژه‌ی "سَخُن" با واژه‌های "بُن" و "کُن" هم‌قافیه شده، اما هیچ‌گاه با "مَن"، "تَن" و "انجمَن" هم‌قافیه نشده، این‌واژه قطعا "سَخُن" خوانده می‌شده و نه "سُخَن". همین‌طور درمورد واژه‌ی "کَهُن". همین‌طور، هم‌قافیه‌شدن کلمه‌ی "نَو" با کلمه‌هایی چون "گَو" و "پَهلَو"، نشانگر آن است که واج مرکب "اَو" (au) -و محتملترست که (aw)- در زمان شاعر هنوز به خوانش امروزه‌ی آن "اُو" (ou) تبدیل نشده بوده و این‌کلمه را باید "نَو" خواند و نه "نُو". و شبیه این‌ها "خسرَو" خواهیم داشت و "شَو". و به‌همین‌قیاس، درست است که "فردَوس" بخوانیم و "سَوگند" و "نَوروز". به‌همین‌ترتیب، در زمان فردوسی واج مرکب "اَی" (ay) هم هنوز به خوانش امروزی آن "اِی" (ei) تبدیل نشده بوده؛ بنابراین "پَی" داریم و "کَی" و "نَی" و "مَی" و.. نکته‌ی دیگر این که گویش فارسی در طوس، شهر فردوسی، هم لزوماً منطبق بر فارسی معیار آن روزگار نبوده؛ که این شهر هم قطعا برای خود گویشی داشته. باتوجه به نشانه‌های درون‌شاهنامه‌ای و بیرون آن، بعضی موارد اختلاف را می‌توان دریافت. مثلا تلفظ شناسه‌های "اُم" و "اِش" به‌جای "اَم" و "اَش". فردوسی به‌جای "بفشاردَم" گفته است: "بفشاردُم" و به‌جای "لشکَرَش" گفته است: "لشکَرِش". ما امروزه در ساختن حاصل‌مصدر، هنگام افزودن پسوند "ای" به کلمات منتهی به مصوت بلندِ "او"، یک واج میانجیِ "ی٘" استفاده می‌کنیم. فرضاً نیکو——->نیکویی. اما در زمان شاهنامه این واج میانجی "وْ" بوده. بنابراین برای زمان شاهنامه "نیکُوْی" و "جادُوْی" درست است و نه "نیکویی" و "جادویی". و همین‌طور درمورد واژه‌های منتهی به واج مرکب "اَو" (au): "نَوّی" درست است و نه "نُویی" (برخی نام‌خانوادگی‌های امروزی را به یاد بیاورید: خُسروَی، مینَوی). این‌ها کلیاتی بود درباره‌ی تلفظ و خصوصاً تلفظ‌هایی که به گوش تازه می‌نمایند اما درواقع قدیمی‌ترند و در شاهنامه، اصیل‌تر. درباره‌ی برخی تلفظ‌های دیگر بعدتر صحبت خواهیم کرد. فقط اضافه می‌کنیم که به‌عنوان کلیدی در خوانش شاهنامه، همیشه باید در یاد داشت که گویش زبان شاهنامه‌‌ی فردوسی بسیار نزدیک به گویش امروزه‌ی فارسی افغان‌ها، تاجیک‌ها و بعضی نقاط ایران است تا هر گویش دیگر –ازجمله گویش معیار تهران. 🖊@ghalatnanevisim
-زرنگار: به‌آب‌طلا نقاشی‌شده -خرم‌بهار و ماه‌روی: صفت به جای اسم است برای رودابه. -یکایک: درجا -شگفتی: شگفت‌زده، حیران -ندانست کش چو ستاید‌همی / بر او چشم را چون گشایدهمی: سام که با دیدن زیبایی رودابه ناگهان حیران شده بود، کلامی برای ستایش او پیدا نمی‌کرد و از زیبایی بسیار رودابه، نمی‌توانست به او حتی نگاه کند. از تصویرسازی‌های بسیار زیبای فردوسی. -ببستند بندی بدآیین و کیش: طبق رسم و آیین عقدشان بستند. -بیاورد پس دفتر خواسته / همه نسخت گنج آراسته // بر او خواند از گنج‌ها هر چه بود: می‌تواند رسم خواندن صورت جهیزیه‌ی عروس باشد که هنوز هم در بسیاری جاها معمول است. -ایوان: هم به معنی کاخ و خانه است و هم به‌معنی ایوان امروزی که در این‌جا معنی دوم را می‌دهد که البته بسیاربزرگ است و جای جشن شده. همه از جای جشن به داخل کاخ برگشتند. -ساز چیزی گرفتن: به چیزی پرداختن -دستبند: حلقه‌ای که مردان و زنان زینتِ دست می‌کرده‌اند در باریابی به کاخ. -تفتن: شتابیدن -رکیب: رکاب -عماری و هودج و مهد: هر سه یعنی کجاوه -ماه را درنِشاخت: رودابه را (در کجاوه) نشاند. -برون برد لشکر به فرخنده‌فال: سام در روزی که اخترشناسان آن را فرخنده دیده بودند، به گرگساران لشگر کشید. -دل و دیده با کسی راست داشتن: صاف‌و‌صادق/روراست بودن با کسی -یکزخم: صفت سام است که تنها یک ضربه‌ی گرزش برای کشتن حریف بس بوده. -یال برافراختن: گردن کشیدن، به‌نشان سربلندی و غرور 🖊@ghalatnanevisim
ناویراسته👇 گاهی اوقات آن‌ها فقط می‌خواهند بگویند این حرف‌ها مفید فایده نیست. ویراسته👇 گاهی آن‌ها فقط می‌خواهند بگویند این حرف‌ها فایده ندارد. نکته👇 یکی از آفت‌هایی که موجب بدنویسی می‌شود، «حشو» است؛ یعنی نوشتن کلمه یا عبارتی که اضافی است. در این جمله «اوقات» و «مفید» حشو است. 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب اول : در سیرت پادشاهان 🌺 حکایت ۳۴ 💫 يكى از پسران هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسى ) در حالى كه بسيار خشمگين بود نزد پدر آمد و گفت : فلان سرهنگ زاده به مادرم دشنام داد. هارون، بزرگان دولت را احضار كرد و به آنها گفت: جزاى چنين شخصى كه فحش ناموسى داده است چيست ؟ يكى گفت: جزايش، اعدام است. ديگرى گفت: جزايش بريدن زبانش است. سومى گفت: جزايش مصادره اموال او به عنوان تاوان است. چهارمى گفت: جزايش تبعيد است. هارون به پسرش رو كرد و گفت: اى پسر! بزرگوارى آن است كه او را عفو كنى و اگر نمى توانى، تو نيز مادر او را دشنام بده، ولى نه آنقدر كه انتقام از حد بگذرد، آنگاه ظلم از طرف ما باشد و ادعا از جانب او. 🔸نه مرد است آن به نزديك خردمند 🔹كه با پيل دمان پيكار جويد (1) 🔸بلى مرد آنكس است از روى تحقير 🔹كه چون خشم آيدش باطل نگويد 1_ دمان: خروشان و خشمگین 🖊@ghalatnanevisim
👇👇 سفرنامه اعتمادالسلطنه👇👇 👇👇👇قسمت پنجاه👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
منزل هشتم سيورك ، نه ساعت، از توابع مملكت «خارپوت»، قصبه اى است آباد، حمام و مسجد دارد، شب عيد نوروز است. روز دوشنبه چهاردهم ربيع الثانى، هشت ساعت و نيم از روز رفته تحويل حمل شد، منزل ما با جمعى از مخاديم، و «حاجى ميرزا محمود حكيم باشى»، در سكّو [ى] طويله، متعلق به «حاجى ميرزا محمد» وزير «مهد عليا» بود، اسباب هفت سين: سر، سينه، سرين، ساق، ساعت، سماور، سكّو [ى] طويله، داشتيم، بعد از تحويل، «حضرت مهد عليا»، پنجاه شصت تومان شاهى سفيد، به ملتزمين مرحمت فرمودند، دويست عدد هم دور از حاضران به حقير رسيد، ضابط چاپار خانه كه عثمان نام داشت، آمد كرايه اسب چاپارى مى خواست، و حال اين كه حق كرايه نداشت، و به حكم دولت است، به حقير مى دادند، خيلى هرزگى كرد، بزرگان اردو هم نتوانستند حمايت كنند، اگر چه وجه را داديم وليكن عثمان را، به قدر امكان مشلّق كرديم. بالاخره هشت شبانه روز على الاتصال باران آمد، و محبس غريبى براى مردم واقع شد، روز نهم فى الجمله تخفيف يافت، مردم بى اختيار حركت كردند، نعوذ باللَّه از آن حركت، راهى كه هشت شبانه روز متصل باران آمده، خاك قرمزى كه شب از شبنم گل مى شود، بايد دانست كه در اين باران چه حالت دارد، نيم فرسخ به اين تفصيل رفتيم، از تنگى جاده و سنگلاخ و گل، جمعيت ما مثل «بنات النعش» [۱] متفرق شدند، آقاها بى نوكر، فرسخى پياده تشريف بردند، بعد لاعلاج شده سوار اسب، با چار پنج نفر از خاصان، خود را به سياه چادر اكراد رسانيده، شب را به يك نوع پريشانى و بدگذرانى صبح نموده. منزل نهم قراباغچه روز ديگر با همان چهار پنج نفر حركت نمودند، ربع فرسخى كه رفتند باز تخت مى شكند، باز قدرى پياده و قدرى سوار اسب مى روند، تا مغرب به منزل نهم «قراباغچه» [۱] كه قشلاق كردنشينى است مى رسند، دو شب را در خانه هاى قشلاقى به سر مى برند، از عقب مانده‌ها خبرى نمى رسد، ناچار با همان چند نفر حركت كرد، كسى كه در مدت عمر سوار اسب نشده، و پائى كه بجز روى فرش پياده نرفته بود، در روى اين سنگ هاى درشت، پياده و گاهى سواره قدم مى زد، آن قليل جمعيت از شدت سرماى زمْهَريرى متفرق شدند، خودشان تنها، نه فرسخ راه را به اين زحمت رفته، يك ساعتى [از] شب [رفته] وارد شهر [ديار بكر شدند]. منزل دهم دياربكر ص: ۱۴۴ خانه كدخداى محله منزل نموده، مال و بنه و اسباب كلًا عقب بود، خدا رحم كرد كه روز وارد شدند، كه جز مايه افتضاح چيزى نبود اما (كيفيّت حقير)، از «سيورك» تا «رودخانه»، كه تخت «مهد عليا» زمين خورده همراه بودم، و اول كسى كه به حمايت پياده شد من بودم. بعد از آن كه اسباب تفرقه ميان آمد، «نواب حاجى بيكم خانم»، همشيره بزرگ «اعليحضرت شاهنشاه»، تختشان در گل فرو رفت، و احدى كمك نكرد، تكليف هم از مردم برداشته، و توقّع جايز نبود، به جهت خواهرى سلطان، كسى نزديك نمى رفت، روز وانفسائى بود، حقير بى اختيار خدمت ايشان رفتم اگر چه خودم تنها بودم، ولى مردِ راه گذر را، به اصرار مى آوردم، تخت را بلند مى كرديم، قدم به قدم سوار مى شدند و تخت به گل مى رفت، مغرب دست‌ها از كار، و مال‌ها از رفتار مانده، ناچار اسب يكى از جلو داران پيدا شد، خانم را سوار كرده به يكى از زاغ هاى كُردان، كه جاى گاو و گوسفند است رسانيديم، آتش فراهم كرديم، لقمه نان و اسباب چاى، در نزد آدم حقير بود، به خانم پيشكش كرديم، و خودمان مثل «قراول روس»، در زاغه ايستاديم، با رخت تر و گلى، نه آتش نه بالا پوش، سركار «آصف الدوله» هم، با آن همه نوكر و خدمتكار و اسباب سفر به زاغه پناه آورد، آن شب را به همان طور صبح كرديم، گويا خدمتى كه در حق شاه زاده خانم اتفاق افتاد، در حق هر گدائى بود، تا چه رسد كه شاهزاده باشد، تا قيامت منظور مى داشت، انشاء اللَّه ايشان هم ملاحظه خواهند فرمود. ---------- [۱]: ستاره معروف به هفت ستارگان در شمال و جنوب، چهار تاى آن را نعش و سه تاى آن را بنات گويند [۲]: در نقشه «قراجه طاغ» آمده است 🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
🛑 عبا و کت و مانتوی جواهردوزی شده ی ، اینستا ،با نصف قیمت 😱 اومد ایتاااااا🎊🥳 ‌ ‌ ‌ 💚 تولید کننده ایم 💚 ❤️‍🔥 طرح های اختصاصی که هیچ جا ندیدی 🥺 🛑 به قدو سایز خودت با هر رنگ جواهردوزی که بخوایی ،برات سریع آماده می کنیم😍😘👇اینجا👇بزن روش👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2873360934Cb9463004f9 https://eitaa.com/joinchat/2873360934Cb9463004f9 ♨️ 👆 خاص باش 👆 ‼️آماده ی همکاری بامزون ها و کانال دارها😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا