در فارسی از قدیم گرایش (و نه قاعده) این بودهاست که واژههای دارای دو تکواژ دوحرفی و گاه سهحرفی سرهم نوشته شوند:
آبدار
آبرو
پیشرو
دلبر
دلربا
دلگیر
رهبر
رهپو
رهرو
شهپر
همتا
همسر
یکتا
در فارسی هرچه دو تکواژ سازندۀ یک واژه طولانیتر شود، گرایش به جدانویسی آن افزایش مییابد.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
Abozar Biukafi - Navahang - Mamnonam Imam Hosein.mp3
9.68M
🔉 #نواهنگ | ممنونم امام حسین
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
🔸ویژه فرارسیدن محرم الحرام ۱۴۴۶
🎬 تنظیم: علی افسری
🎵 نسخۀ #استودیویی
🖌 متن شعر
✨ #امام_حسین_ع #نسل_حسینی
🇮🇷 صفحۀرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
#هم
🔶«هم» همواره جدا از کلمهٔ پس از خود نوشته میشود، مگر در موارد زیر:
🔴 کلمه بسیطگونه باشد:
همشهری، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان
🔴 جزء دوم تکهجایی باشد:
همدرس، همسنگ، همکار، همراه
در صورتی که پیوستهنویسیِ «هم» با کلمهٔ بعد از خود موجبِ دشوارخوانی شود، مانند همصنف، همصوت،همتیم جدانویسیِ آن مرجّح است.
🔴 جزء دوم با مصوتٍ «آ» شروع شود:
همایش، هماورد، هماهنک
🔶در صورتی که قبل از حرف «آ» همزه در تلفّظ ظاهر شود، «هم» جدا نوشته میشود:
همآرزو، همآرمان
✅ دستور خطّ فارسی / مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، نشر آثار، چاپ یازدهم، ۱۳۹۱، ص ۲۳.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
سلام علیکم وقت بخیر
لطفاً در ارسال مطالب دقت نظر داشته باشید
ایشاالله: یعنی خدا را به خاک سپردیم. (نعوذبالله) (استغفرالله) .
انشاالله: یعنی ما خدا را ایجاد کردیم.(نعوذبالله) (استغفرالله) .
ان شاءالله: یعنی اگر خداوند مقدر فرمود.(به خواست خدا) .
✍️سلام علیکم
«ایشالله»؛ یک خطای محاوره ای و عرفی است و الا منظور گوینده، همان «إن شاء الله» است؛ لذا حرام نیست.
هم چنین «انشالله»؛ این نیز خطای محاوره ای است، البته از نظر نوشتار، اشتباه و خطا است، ولی حرام نیست و معنای آن هم «ما خدا را ایجاد کردیم» نیست، زیرا؛
1. گوینده چنین قصدی ندارد که با گفتن این عبارت، منظورش بوجود آوردن و ایجاد کردن خداوند باشد؛ لذا اگر کسی بگوید او مرتکب حرام شده است؛ صحیح نیست.
2. از نظر ریشه لغوی، بین این دو، تفاوت هست:
«شاء» (خواستن)، از ریشه « ش ی أ» است
«إنشاء» (ایجاد کردن و به وجود آوردن)، از ریشه «ن ش أ» است
لذا از نظر لغوی، دو واژه مستقل و جداگانه هستند، با معانی متفاوت.
3. «انشالله» معنایش «ما خدا را ایجاد کردیم» نیست، زیرا باید می گفت «أَنْشَأْنا»، نه «انشا»
توجه داشته باشید که «أَنْشَأْنا»، یک کلمه است؛ ولی «إن شاء» یا «إنشاء»، ترکیب شده است از «إن» شرطیه + فعل «شاء»
🔶نکته:
در عربی به صورت «إن شاء الله»نوشته می شود ولی در فارسی ممکن است به علت ساده نویسی «إنشاء الله» هم نوشته شود؛ این تفاوت، تفاوت ظاهری و در نوشتن است و الا مراد هر دو، یکی است.
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ ... همیشگی،
✅ ... دائمی،
✅ ... نیکی باشه.
❌ امروز ازخدای
خوبیها خواهانم
خوشبختی تون همیشگی
خنده هاتون داعمی☂️
زندگیتون پرازمهرو محبت
و مقصدتون
خیرو نیکی باشه❣️
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب اول : در سیرت پادشاهان
🌺 حکایت ۴۱
💫 از اسكندر رومى (شاه معروف يونانى كه در سالهاى ۳۲۳ تا ۳۳۶ قبل از ميلاد بر جهان حكومت مى كرد و بسيارى از كشورها را فتح نمود) پرسيدند: چگونه كشورهاى شرق و غرب را گرفتى و فتح كردى؟ با اينكه شاهان پيشين نسبت به تو ثروت و عمر و لشگر بيشترى داشتند، ولى نتوانستند مانند تو پيشروى كنند؟
اسكندر در پاسخ گفت : به هر كشورى كه دست يافتم ، به مردمش ستم نكردم و نام بزرگان را به بدى ياد ننمودم.
🔸بزرگش نخوانند اهل خرد
🔹كه نام بزرگان به زشتى برد
(پايان باب اول )
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#روز_نویس
هر بار که از کلیشهای استفاده میکنید فرصت افزودن بر تجربه خواننده خود را از دست میدهید.
به مثال زیر دقت کنید. ببینید نویسنده چگونه با کنار گذاشتن کلیشهها تجربه تازهای پدید آورده.
بیماری آخرش خوشبختانه زودگذر، اما بسیار هولناک بود. سرطان چنان به سرعت سراسر بدنش را گرفت که گویی برای قرار ملاقات مهمی که با باقی انواع درد و مرضهای پیروز میدان در بدنش داشت دیرش شده بود.
ویل سلف، نظریه کمیت دیوانگی
چگونه از کلیشهها عبور کنیم؟ کافیست عبارتهای نخنما شده زیر را در نظر بگیرید و به جای آنها از تشبیههایی استفاده کنید که خودتان ساختهاید.
🔹به سختی پیدا کردن سوزنی در کاهدان
🔸سریع مثل برق
🔹سفت مثل سنگ
🔸کند مثل لاک پشت
🔹لرزیدن مثل بید
🔸شل و وارفته مثل ماست
🔹سفید مثل برف
🔸باارزش مثل طلا
🔹مکار مثل روباه
🔸شیرین مثل عسل
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
در برخی شاهنامهها در این بخش دو روایت "کشتن رستم دیو سپید را" و "رفتن رستم به کوه سپند" آمده که با دلایلوشواهد زیر این روایات نمیتوانند از فردوسی باشند و بعدها توسط دیگران به شاهنامه افزوده شدهاند:
-این دو روایت در بسیاری از دستنویسهای قدیمی شاهنامه وجود ندارند. همچنین در ترجمهی قدیمی شاهنامه به عربی، "بُنداری"، نیز اثری از آنها نیست.
-همینطور در غررالسیر ثعالبی که قصهی رستم در آن منطبق بر شاهنامه است این دو روایت وجود ندارد. نیز در مجملالتواریخ.
-از لحاظ شیوه این دو گفتار دور از شیوهی فردوسیاند از جمله این که چند واژهی عربی در آنها به کار رفته که فقط یک بار همینجا استفاده شدهاند و هیچ جای دیگر شاهنامه بهکار نرفتهاند: هزیمت، حاجت، شفقت، قیمت، عزیز، عیار.
-طبق این دو روایت، رستم در نوجوانی، در زمان پادشاهی منوچهر، فیلی را میکشد و دژ سپند را میگشاید که سام و نریمان نتوانسته بودهاند بگشایند، اما بعد در طول پادشاهی نوذر و زوطهماسپ و بارها حملهی افراسیاب به ایران و کشته شدن نوذر خبری از رستم نیست تا پس از مرگِ زوطهماسپ تازه بهشکل جوانی وارد قصه میگردد که هنوز اسب هم ندارد و پی یافتن اسبی برای خود است!
-بعدها در قصهی "رستم و اسفندیار" نیز هنگام رجزخوانی، رستم به همهی پهلوانیهای خود، حتی بهصورت تکراری، اشاره میکند اما از کشتن فیل سپید و گرفتن دژ سپند خبری نیست.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
4_5798490945234141535.mp3
1.02M
پیشدادیان #منوچهر (بخش ۶۲)
#داستان_زال_و_روداوه (بخش ۶۱)
گفتار اندر اندرز کردنِ منوچهر نوذر را
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-دو شست: صدوبیست
-همی ز آسمان داستانها زدند: از سرنوشت او سخن گفتند.
-ندیدند روزش کشیدن دراز: چیز زیادی از عمر او باقی ندیدند.
-نگر تا چه باید کنون ساختن / نباید که مرگ آورد تاختن: مراقب باش که پیش از رسیدن مرگ، هر کار ضروری مانند پندواندرز و وصیت و تعیین جانشین را انجام دهی.
-داننده: دانشمند
-به رسم دگرگون بیاراست گاه: منوچهر برای انجام سفارش موبدان، دستور میدهد تخت را متفاوت از همیشه و متناسب با این مراسم بیارایند.
-فسوس: شوخی، چیزی که جدی نباید گرفت.
-باد: هیچوپوچ
-ماندن: متوقف کردن
-ویژه: پاک
-پتیاره: آفت و بلا
-بسی شهر کردم، بسی بارهها: شهرها و حصارهای بسیاری ساختم.
-چنانم که گویی ندیدم جهان / شمار گذشته شد اندر نهان: (عمر دراز من) چنان زود گذشت که انگار هیچ از جهان ندیدم و حساب آن را نداشتم.
-چنان دان که خوردی و بر تو گذشت / به خوشترزمان باز بایدت گشت: اینطور بپندار که از همه چیز زندگی برخوردار گشتی و زندگی تمام شد و درست در خوشترین روزها باید به جهانِ دیگر بازگردی.
-کلاه: تاج
-برزد یکی باد سرد: آهی (سرد) کشید.
-شد: رفت، مُرد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim