نماز جمعه در میانه جنگ
آیا نماز جمعه فردا تلاشی برای شکستن فضای رعب است؟ آیا اقدامی در واکنش به تهدید اسرائیل است؟
شاید این نیز باشد اما فقط همین نیست.
اساسا تحلیل هایی که کنش رهبر انقلاب را در سطح یک استراتژیست تقلیل میدهند آزاردهنده است. رهبر انقلاب استراتژیست نیست. او یک ولی الهی است.
ولی الهی مثل یک شطرنج باز که مهره هایی دارد و هر مهره را در وقت لازم حرکت میدهد نیست. ولی الهی با یک فعل خیر کثیر جاری میکند.
علت این چنین ویژگی، شناخت او از نظام آفرینش است. او میداند که اگر منطبق با جریان نظام احسن فعلی صادر شود، در همه وجوه این نظام خود را نمایان میکند. نظام احسن فعل ولی الهی را تبدیل به افعال حسنی میکند.
لازم است در تحلیل رفتار رهبر به مغز و عمق این رفتار اشاره نمود. عمقی که ولی الهی آن را هدف گرفته و در پس آن است که خیرات جاری میشوند. خیرات مثل همین مواردی که این روزها در تحلیلها میشمرند.
راستش را بخواهید این حال منتظر بودنمان در حقیقت انتظار خطبههاست که بفهمیم آقا چگونه صحنه را رهبری میکنند. اما نماز جمعه که فقط خطبه نیست. نماز جمعه نماز هم هست!
در واقع رهبر انقلاب تصمیم دارند در میانه نبرد نمازی در اندازه یک امت اقامه شود.
همه تلاش های فکری و عملی ما در مبارزه با اسرائیل یک طرف ماجراست که در خطبه ها خواهیم شنید. اما طرف دیگر ماجرا ذل عبودی است که در رکوع و سجود نماز فردا خواهیم دید. نیاز کانونی جبهه مقاومت توجه به حقیقت حی و قیوم است.
در واقع نماز جمعه فردا مظهر اذکرالله ذکرا کثیرا است. و همه خیرات در پس این ذکر کثیر در میانه مدیریت نبرد است.
غَلَیان
@ghalayan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
📸#عکس_نوشت
⁉️آیا نماز جمعه فردا تلاشی برای شکستن فضای رعب است؟!
⁉️آیا اقدامی در واکنش به تهدید اسرائیل است؟!
❇️ شاید این نیز باشد اما فقط همین نیست
#نماز_تاریخی
#لبنان #غزه
#راه_نصرالله
🔹.............🔹............🔹
💫 به "خانه طلاب جوان" بپیوندید:
🌐 @khanetolab
امشب تو خونه حرف نماز جمعه فردا بود.
خالهام سرش رو آورد جلو و آروم بهم گفت: نکنه فردا امام زمان میخواد ظهور کنه؛ رهبرم پرچم رو بده بهش!
یک لحظه جا خوردم. با خودم گفتم عجب حرف خیال انگیزی.
اما ایشون خیلی ساده این مطلب رو به زبون آورد. اصلا فکر نکرد داره چیز عجیبی میگه.
یک خورده که فکر کردم بهش حق دادم. باید هم انقدر ساده این احتمال به ذهنش بیاد. چندین ساله حیاتش با این وجود مقدس گره خورده. میفهمید که چی میگم؟
یک جماعت خیلی زیادی همین دور و اطرافمون دارند با امام زندگی میکنند. هرروز و هرهفته دارند به ظهور و دیدن امام فکر میکنند. احتمال ظهور تو این وضعیت تاریخی در جهان چنین افرادی، اصلا اتفاق بی معنایی نیست.
اما کاری با این بخش ماجرا ندارم
من دارم به مسئله فرج فکر میکنم
نمیدونم فردا دقیقا چه اتفاقی قراره بیافته.
اما این رو خوب فهمیدم. جایی که مومنین همه توانشون و همه داراییشون رو میارن وسط باید منتظر فرج و گشایش بود..
قیام در میانه جنگ
لازم است روی دلالتهای روشن خطبههای امروز بایستیم، بیاندیشیم و تبیین کنیم
لازم است روی این هدایت قرآنی عمیقا اندیشید و بسط آن را در مفاهمه امت اسلامی و امتدادش تا نقطه عمل را بارها مرور کرد و آن را توسعه داد.
جداً به این تلاش فکری محتاجیم.
در خطبه امروز مبنای پربسامد قرآنی یعنی "ولایت" تبیین مختصری شد و اثر آن در حیات مومنان مورد توجه قرار گرفت که عبارت بودند از زندگی عزتمندانه(شکستناپذیری) و هماهنگ با نظام آفرینش.
این خطبه تکملهای دارد که ایشان ۳۱شهریور در دیدار با سفرای کشورهای اسلامی مطرح کردند.
در این دیدار یک طرح عملیاتی مبتنی بر همین مبنای قرآنی(ولایت) ارائه شد اما اینبار با کلیدواژه "قدرت درونی".
علت انتخاب این کلیدواژه ارزشمندبودن بودن مفهوم قدرت نزد آحاد است و توجهات را روی مولفه حقیقی قدرت جبهه مقاومت میبرد.
اما یک سوال را میتوان در پس ذهن یافت که همه ما را کم و بیش قلقلک میدهد
چرا امروز و چرا این ایام روی این مسئله یعنی شکل گیری "امت اسلامی" و تبیین زوایای آن تکیه میشود؟
این مهم، آرمان سده اخیر مصلحان اجتماعی و در رأس آنان حضرت امام است و برای تحقق آن تلاشهای فراوانی صورت گرفته.
در اهمیت آن همین بس که کل هیکل جمهوری اسلامی و دولت اسلامی نقش مقدمی برای تحقق این آرمان دارند.
اما چرا این مفهوم اخیرا در بیانات رهبر انقلاب پر تکرار شده؟
شکل گیری امت اسلامی در واقع یک اتفاق انفسی در اندازه یک امت است که البته بروزات بیرونی هم ممکن است داشته باشد. این اتفاق انفسی همان شکل گیری پیوند ایمانی بین آحاد امت است(ولایت) و نتیجه آن مرزکشی با دشمن میباشد.
برای چنین اتفاقی نیازمند یک اتفاق پشینی هستیم و آن توجه امت اسلامی به دارایی ایمان خود است. لازم است ایمان اسلامی یگانه مولفه تعیین کننده رفتار امتاسلامی باشد.
بهترین موقعیتی که میتوان به رخ دادن چنین اتفاقی در جان امت امیدوار بود هنگام درگیری آن با قوای شرارت در عالم است. اصلا فلسفه وجودی قوای شرارت در عالم همین زمینه سازی قیام و ارتقاء ایمانی است.
ولی الهی میداند درگیری با شیطان اکبر بهترین فرصت برای ارتقاء ایمانی جامعه است و این روزها به نقطه اوج این درگیری رسیدهایم.
جنگ امروز بهترین فرصت برای ورانداختن حاکمیت غرب بر ارادههای امت اسلامی است.
غَلَیان
@ghalayan
تبیین در میانه جنگ
بعد از جنگ احد که لشکر مشرکین سرمست از پیروزی بودند، ابوسفیان برفراز تپهای رو به مسلمانان ایستاد و خطاب به پیامبر گفت: "یا محمد! جنگ و پیروزی به نوبت است". یعنی جنگ بدر شما پیروز بودید وماشکست خورده و امروز در جنگ احد ما پیروزیم و شما شکست خوردهاید.
ابوسفیان به دنبال فتح بالاتری از خود جنگ بود؛ یعنی احساس شکست در لشکر اسلام. یعنی فتح ذهن و قلب مسلمانان.
پیامبر خطاب به مسلمانان فرمودند که در پاسخ بگویید "ما با شما مساوی نیستیم. کشته های ما در بهشت و کشته های شما در جهنم اند". پیامبر در مقام تبیین و تنظیم روحیه لشکر اسلام، به یک اصل اعتقادی که بعدها آیات آن نازل شد اشاره فرمودند یعنی احدی الحسنیین.
ابوسفیان با بیان خود سعی داشت محاسبات و چرتکه دنیایی را مبنای تحلیل شکست و پیروزی قرار دهد و نظام محاسبات مسلمانان را به هم بریزد و در نتیجه آنها را دچار یاس کند.
اما پیامبر با یک پاسخ مبیّن، دو اتفاق را رقم زد:
اولا از عمق اعتقادات مسلمانان یعنی مسئله بهشت و جهنم بهره برد و خطای محاسباتی در کمین مسلمانان را با یک منطق عمیق که رنگ و بوی ایمانی به خود گرفته بود اصلاح کرد.
دوما ابوسفیان را در حضور لشکر مشرکین در موضع انفعال قرار داد. چرا که پاسخی که به او داده شد یک اصل روشن اعتقادی بود و جمله "ما بردیم و شما شکست خوردید" تحلیل ساده انگارانهای از جنگ بود. لذا ابوسفیان خود را ناگزیر دید در پاسخ، وارد ساحت اعتقادی لشکر مشرکین شود. لذا در پاسخ گفت نحن لنا الغزی و لا عزی لکم.
او هرچند از روی دست پیامبر اما خوب فهمید که باید روی چه نقطه ای از قلب و ذهن لشکر مشرکین بایستد. اما ندانست که تحول آفرین ترین و محرک ترین بنیان اعتقادی مسلمانان را به مصاف اعتقادشان به عزی فراخوانده. او ندانست که هماورد این سخنش منطق مستحکم توحیدی اسلام است.
تصویری که او از عزی ارائه داد یک تصویر بی خاصیت بود. ما عزی داریم و شما ندارید. عزی یک موجود بی فایده هست که البته خب هست.
اما پاسخ پیامبر به این سخن از پاسخ پیشین طوفنده تر بود.
ایشان فرمودند الله مولانا و لا مولالکم. تو از داشتن عزی بی خاصیت میگویی؟ ما الله را داریم که او هم جبهه ماست. او با همه بی نهایتی و قدرتش با ما در یک سنگر است و یکسره پشتیبان این لشکر است. نه اللهی که در پستوی خانه سرسجاده جایی برای او باز شود و تمام. نه! الله همینجا در همین معرکه پشتیبان ماست.
ابوسفیان احمق بود. ندانست که منطق مستحکم توحیدی اعتقادی بی خاصیت نیست. توحید، اعتقادی است حاضر در همه عرصه های این حیات مادی. توحید اعتقادی زندگی ساز است. و البته توحید اعتقادی ظفرآفرین در جنگ است.
در زد و خورد امروز نیاز به تقریری داریم با همین طنین و با همین نفوذ و با همین وضوح از توحید و مبانی روشن ایمانی. جدا نیازمند تبیین در تراز جنگ امروز هستیم.
غَلَیان
@ghalayan
تله اخبار
حالمان حال نشستن است.
فکرش را نمیکردم. اما گویا خون سید هم نمیتواند مدت زیادی تب و تاب جدی در ما ایجاد کند. یک احساس برافروخته که از حمایت اندیشه برخوردار نیست و در نهایت مرداب زندگی روزمره.
به خروش اندیشه در دهه شصت فکر میکنم. یا حتی قبلتر از آن. دهه چهل. بعد از حادثه وحشتناک اما پیش برنده پانزده خرداد. سید علی خامنهای توصیف جالبی از سالهای بعد از پانزده خرداد دارد. او میگوید از بعد پانزده خرداد، مبارزه وارد یک مرحله جدید شد و آن عمق بخشیدن به حرکت بود. یعنی دوران اندیشه سازی. حزب اللهی دهه چهل فهمید باید اندیشه بکارد که شانزده سال بعد عمل درو کند. در واقع حادثه اندیشه ساخت و اندیشه قیام.
این سالها اما مرگ اندیشه و اندیشیدن را شاهد هستیم. برای عمیق ترین حوادث سطحی ترین روایت ها ساخته میشود و ذهنیت ها شکل میگیرد. قصه ما و ایرانیان و مسلمانان نیست. این دردی جهانی است. ویروسی که توسط مجازی مدام در حال پراکنده شدن است و تمامی ندارد.
ما امت حزب الله نیز مستثنی نیستیم. به شدت مبتلا شده ایم و به نظر میرسد روز به روز اوضاع بدتر میشود. اندیشه در صحنه کمیاب است و غالبا با عمق کم. و این ما حصل زیست مجازیمان است.
چگونه؟
روح انسان مجاهد و قیام کرده، حقیقت جو است و بیقرار فهم حقیقت و این ودیعه ای است الهی. شاید از بلندترین ارزش های یک انسان قیام کرده، درک حقیقت باشد و این لابهلای زندگی بندگان صالح خدا به چشم میخورد. در واقع درک و عرفان حقیقت است که انسان را به قیام وامیدارد و او را حرکت میدهد.
اما میتوان همین طالب حقیقت را نیز از حقیقت بازداشت. هنگامی که او را با واقعیت مشغول کنیم. واقعیت خیلی شبیه به حقیقت است. خیلی نزدیک به حقیقت است. اما همه ماجرا نیست. واقعیت تنها دروازه ما به حقیقت است.
و خبر درگاه واقعیت.
اتفاقی که در حال رخ دادن است بسیار دردناک است. مدت هاست که مجازی اخبار را به گونه ای به ما عرضه میکنند که احساس میکنیم هرآنچه که لازم بوده از حقیقت دریافته ایم. در حالی که حقیقت دارای عمقی است که تنها تیغ اندیشه قدرت نفوذ در آن را دارد. و این بمباران اخبار است که ما را از اندیشیدن بازداشته. در حالی که همه این حوادث، آیاتی برای اندیشیدن بود قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ.
رشد قارچی کانال های خبری در ایتا را دست کم نگیریم. کانال هایی که عضو هستید را مرور کنید. چند درصد آنها خبررسان هستند؟ احتمالا در جریان هستیدکه ایتا این روزها اخبار را زودتر از تلگرام و بعضا توییتر دست به دست میکند.
همه اینها قبل از نوع خبررسانی ای است که در حال اتفاق افتادن است. اوضاع وقتی بدتر میشود که بدانیم اخبار حتی واقعیت را نیز برایمان آشکار نمیکنند.
غَلَیان
@ghalayan
43.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنچه که در این چند دقیقه میبینیم، تراکمی از اندیشه است. اندیشه اسلام ناب انقلابی.
انسان تربیت یافته جمهوری اسلامی در مقام اجابت ولی، کنار ملتی ستم دیده حاضر شده و نقش پشیتبان را برای خط مقدم مبارزه ایفاء میکند.
کتاب ها باید نوشته شوند تا بتوانند گوشه ای از این فتح الفتوح جمهوری اسلامی را تبیین کنند. این انسان را.
شاید دیدن این عزم ها و اخلاص ها قدم های سنگین ما را هم حرکت دهد
غَلَیان
@ghalayan
هدایت شده از حرف بیحساب| جواد موگویی
روزهای جنگی-۱۲
صدام اینها رو خوب مینوشت
۱۹مهر:
هنوز خبر رسمی از سرنوشت سیدصفیالدین نیست. شد یکهفته. پهپادهای اسراییلی تیمهای امدادی را میزنند تا کسی نزدیک محل انفجار نشود. خدا کند در پناهگاهها، کپسولهای اکسیژن زیاد باشد.
عمده وقتم به خرجکردن دلارهای خیرین میگذرد، تا نوشتن. امروز رفتم کمپ آوارهها در بیمارستان الشرقالاوسط. ۱۱طبقه، بدون آسانسور و متروکه. سالهاست مخروبه شده.
چند ایرانی در اتاقی دیدم. مهدی خانجانی(طلبه قم): «طبقه طبقه بیمارستان را تمیز و برقکشی و لولهکشی میکنیم و تحویل آوارهها میدیم.»
۱۰-۱۵نفری میشوند. هرکدام از یک شهری آمدند. محمد(طلبه-مهندس برق) از خرمآباد به همراه رفیقش محمود (معلم) آمدند. با ۳۰۰دلار از نجف خود را میرسانند به بیروت. در فرودگاه خانجانی را میبینند.
اتاق کناری، ۳-۴ نفر جمعاند دور قلیان؛ دوسیب خالی!
دو نفرشان برادرند. سیدکمیل: «من ۴تا بچه دارم، معین ۳تا. آقا که پیام داد ما راه افتادیم. که اگر این بیناموسها زمینی حمله کردند بریم جنوب. یه پولی گذاشتیم خانه و یاعلی. سابقهداریم! با برادرم چندسال سوریه جنگیدیم. چند شب در ضاحیه خوابیدیم تا بچههای اینجا را پیدا کردیم. فعلا مشغولیم به کارگری.»
سید داوود پیرمرد است. ۶۰ساله. از جنگ تحمیلی، عراق و سوریه بوده تا الان! گفت ۱۸تیر۷۸ هم بودم! همان دسته معروف به گروه انصار. عکس نوهاش را نشان داد، با ذوق. پیرمرد سروحال و باروحیهایست.
کاظم بازنشسته ایرانخودروست. از هشتگرد آمده. یکی دیگر متولد فرانسه است، درسخوانده استرالیا. دکترایIT.
شگفتانگیزند آدمهای این بیمارستان. هرکدام از گوشهای خود را رساندند به قلب جنگ.
هیچکدام نه نظامیاند، نه حقوقبگیر! سیدکمیل میگوید «ماها شغل دولتی نداریم تا بوقتش دستوپایمان جایی گیر نکند.»
نقل است پس از تصرف شهر فاو در عملیات والفجر۸، صدام گفته بود من اگر این بسیجیها را داشتم دنیا را فتح میکردم!
صدام راست میگفت کجای دنیا میتوان این آدمها را یافت؟
پاکباخته
و رها، در این خرابههای جنگی،
کیلومترها دور از وطن،
آمدهاند برای مقاومت
#جواد_موگویی
@javadmogoei
شام آخر گولانی
در جریان جنگ احزاب بعد از اینکه احساس ضعف میان مومنین پراکنده شد، کشته شدن عمربن عبدود توسط امیرالمومنین بر هم زننده این احساس اجتماعی بود و نقطه آغاز پیروزی مومنین بر احزاب.
بعد از این دلاوری امیرالمومنین، همه چشمشان به دهان پیامبر بود که ایشان چه واکنشی نسبت به این رویداد خواهند داشت و چه خواهند گفت. و این بیان پیامبر یک امر تعیین کننده در ادامه جنگ احزاب بود و حتما روحیه اجتماعی را متناسب با محتوای خود، رنگ میزد.
در واقع همه افراد در انتظار روایتی بودند که پیامبر از این ماجرا ارائه میکنند. تا جایی که به نظر میرسید این روایت پیامبر به اندازه خود رویداد حائز اهمیت است. و در این بستر بود که روایت "ضربة علی یوم الخندق افضل من عبادة ثقلین" از ایشان صادر شد.
اما اثر اجتماعی این روایت در جامعه آن موقع چه بود و چه گامی در جنگ برداشته شد؟
روایت ایشان از ماجرا صرفا تهییج کننده احساسات مومنین نبود. بلکه یک اتفاق مهم را در عمق معرفتی آنها رقم زد و آن اثبات برتری یک "ضربه راهبردی حین مبارزه با طاغوت" از عبادت ثقلین است. و به نظر میرسد این مقایسه بازگشت به ظاهر گرایی دارد که جامعه مسلمین در ابتدای شکل گیری با آن مواجه بود.
این افزونه معرفتی ابتدایی ترین و مهمترین اثرش بالارفتن میزان ارزش شمشیر زدن حین جنگ بود. و بعد از شکستن احساس رعب و یاس در مسلمین با عمل امیرالمومنین، باوری در دل مسلمین کاشته شد که به سمت مبارزه حرکت کنند.
این روزها روایت ما از خط مقدم نبرد باید توضیح روشنی در نحوه اثر گذاری بر حرکت اجتماعی در عقبه نبرد داشته باشد.
یعنی اولا باید توجه داشته باشیم نیاز فوری و ضروری به روایت اتفاقات حین درگیری جبهه لبنان و فلسطین با اسرائیل داریم. چرا که این روایت به مثابه ابزاری برای ایجاد حرکت در اجتماع است.
ثانیا باید توجه کرد که این روایت گامی مجزا در راستای طرح کلان جبهه باشد و در خدمت آن باشد.
ثالثا باید روایت با عمق ایمانی درگیر باشد و صرفا تهییج کننده احساسات زودگذر نباشد.
در این روزها که نیاز به یک خیزش اجتماعی برای کمک به حزب الله داریم نیاز به روایتی از صحنه درگیری است که مردم ایران را به این سمت حرکت دهد. حرکتی ناشی از عمق ایمانی.
توصیف قدرت نظامی حزب الله یا آسیب پذیری پدافند اسرائیل بد نیست. اما ما نیاز به توصیفی از ایمان های رقم زننده این اتفاقات داریم. باید عزم هایی را که بعد از این حجم از هزینه همچنان در حال مبارزه ای این چنین هستند را روایت کنیم. ما باید انسان مومن را روایت کنیم
غَلَیان
@ghalayan
واقعی
کتاب بدایه را باز نکرده بودم که تلفن زنگ خورد.
مادرم بود؛ از بیروت.
اصرار داشت هرچه سریع تر به سمت شمال حرکت کنم. اف35ها شروع به بمباران جنوب لبنان و بیروت کردهاند.
جدی نگرفتم تا اینکه با صدای انفجار به خودم آمدم. خاک نبطیه بود که بعد هر انفجار بالا می آمد.
مسیر دو ساعته تا بیروت، چهارده ساعت طول کشید.
گفتن ندارد؛ ردیف ماشین ها به طول چندین کیلومتر حتما هدف ساده ای برای جنگنده های نسل پنجم هستند.
بعد هر انفجار یک اشهد دوباره میخوانم. بمب فلان تنی بعدی کجا فرود می آید؟ این سمت جاده یا سمت دیگر؟ یا باهوش مصنوعی وسط این دو نقطه را محاسبه میکند؟ چه میگویم؟ هوش مصنوعی که هدف زنده نمیزند. اسمش گواه مرامش است؛ هوش! پیجر نیست که نداند کی و در کنار چه کسی منفجر شود. احمقهای سنگدل. چه بر سر فرزند رفیقمان آورده بودند. دختربچه بعد از صدای هشدار با ذوق به سمت آن میرود و ناگهان..! چشم های زیبایش..دستان ظریف و رنگ پریده اش..
صدای انفجار اتومبیلی در چند کیلومتری همه را لرزاند. دودش هوا شد.
لبها به جنبش در آمده. اشهد یا ذکر؟ یا ناسزا؟ یا چه؟ نمیدانم.
شمال بیروت دوستمان جایی تدارک دیده. اینجا کشوری دیگر است. جنگنده پر نمیزند. ترافیکی هم نیست. خاکی بالا نمیرود و ساختمانی هم پایین نمی آید. اما تا دلت بخواهد دلگیر است. لباس روحانیت و عبایه جزء اقلام ممنوعه است. منطقه مسیحی نشین است و حزب قباد قدرت اینجاست. کلمه حزب الله برایشان نامانوس است...بگذریم.
منتظرم پدرخانم برادرم خبر دهد. درخواست بلیطی به مقصد تهران داشتیم.. با همسر پا به ماه بیروت ماندن ریسک است.
زنگ زد. فرودگاه شلوغ شده و بلیط به این آسانی پیدا نمیشود. باید برویم فرودگاه راهی پیدا کنیم..
(خاطره محمدعلی، طلبه لبنانی از روز اول جنگ)
غَلَیان
@ghalayan
ای خدای سنوار
ای خدای نصرالله
ای خدای هنیه
ای خدای سیدابراهیم
و ای خدای حاج قاسم
مرگا به ما که اگر لحظهای به تو سوظن داشته باشیم چرا که از اعظم کبائر است
تو خود فرمودی به عهد من وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم
من بی همه چیز و روسیاه را نبین
خدایا مردانی در این معرکه هستند که از غیرتمندان به عهدالله اند
بارالها! روی این زمین مردانی گام برمیدارند که از سنگینی نگاهشان و از سختی بازویشان دشمن معذب است و تو خود با آنها به گفتوگو نشستی که يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ
اینجا مومنین ضعیفالایمانی هستند که چشم انتظار عذاب وعیدند چرا که سینههامان از سنگینی ابتلائات در فشار است.
این لبهای ماست که با نجوای متی نصرالله به جنبش درآمده
و این قلوب ماست که به درگاه گلویمان رسیده
اما نگاهمان به صلای مردانمان است
الا ان نصرالله قریب
مقتل سنوار
این حماسه جاری شده در روح امت اسلامی را دست کم نگیریم.
دشمن صهیونی احمق نبود که این تصاویر را منتشر کرد. بعد از هفت اکتبر و طی یکسال، سنوار تبدیل به قهرمانی امتی بلکه جهانی شده بود و او این تصویر را هم میخواست خراب کند.
او گمان میکرد تصویری ضعیف و درمانده از لحظات آخر سنوار به نمایش میگذارد که همه داراییاش یک چوب دستی است و آن را همانقدر بیهدف و بی ثمر پرتاب میکند؛ اما همه چیز کاملا بر خلاف انتظار او رقم خورد.
این یک سوال جدی است. چرا تصویر مقتل سنوار به جای احساس مظلوم واقع شدن و ضعیف بودن، حس حماسه و پیروزی را در جان امت اسلامی دمید؟ چه شد که این معنا سبقت گرفت در ادراک امت اسلامی؟
سیدعلی خامنهای در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی یکی از نویدهای ایمان اسلامی را نور میداند. نور یعنی در ادراک این فرد مومن یک بُرندگی در حجابها به سوی حقیقت حاصل میشود. انسان مومن با نور ایمان به حقایق عالم دسترسی پیدا میکند.
دستگاه حجاب افکن طاغوت سعی داشت حقیقت این واقعه را نیز مخفی کند. حقیقت شهادت سنوار یعنی دست برتر و قدرت بالاتر او حتی در قربانگاه و ضعف جسمانی؛ یعنی آن تفوق روحی که سرّ قدرت نوار غزه بر کل دستگاه استکبار است. اما در پوشاندن این حقیقت ناکام ماند. چرا که امت اسلامی در پرتو ایمان خود دچار خطای ادراکی نشد و در نتیجه حس حماسه پیدا کرد.
چنین ادراکی در جلوداران امت شاید طبیعی مینمود اما اینکه در بدنه امت و حتی ملتهای دیگر چنین احساسی پدید آمده یعنی ضربههای سهمگینی به دستگاه حجاب افکن طاغوت در این مدت وارد آمده و این نوید بخش آینده ای متفاوت است.
غَلَیان
@ghalayan
بعد از حماقت اسرائیل در انتشار تصویر لحظات شهادت یحیی سنوار، شاهد گفتار بی ادبانه شبکه سعودی بودیم
اولی روح حماسه را در امت دمید و دومی خشم مقدس را در امت اسلامی برانگیخت
گویا دستگاه تبلیغاتی، ضد کارکردش عمل میکند
شاهد فتح آخرین سنگرهای استکبار در غرب آسیا
هستیم
#يحيى_السنوار
غَلَیان
@ghalayan
روانشناسی جریان سازش
روانشناسی جریان سازش به سادگی نیست. چرا که هربار رنگ عوض میکند. گاهی شیپور جنگ میزند و گاهی صلح طلب میشود. و البته همیشه توصیه هایی در پستو دارد که هرگاه احساس کند مقبول میافتد (در حالی که نزدیک است ذوق مرگ شود)، آنها را رو میکند و "سعی دارد در همه شرایط نیت خیرخواهانه خود را به جامعه ثابت کند"¹. اصلا راحتتان کنم. هرگاه احساس کردید یک جریان بیش از اندازه از نیت خود میگوید به آنها مشکوک شوید.
اما این جریان امروز دم از سازش میزنند چرا که بوی شکست به مشامشان رسیده.
اینها به دنبال عهد و قرارداد دیگری هستند. "اینها عهد الهی را که دستور داد پشت به دشمن نکنید نقض میکنند تا با طاغوت ببندند"². "اینها جلو جلو احساس شکست میکنند و برای دامن کشیدن از هزینه های جنگ، از حالا برادری خود را به اربابانشان ثابت میکنند"³. و "دیگران را نیز دعوت میکنند"⁴.
اینها ها را اذیت نکنید. "بیچارگان از ترس جنگ، شب و روزشان یکی شده و خود را در بد مخمصه ای گرفتار میبینند"⁵. "از حال بدشان همین بس که آرزو دارند شهروند ساده یکی از کشور های عقب افتاده در قارهای پرت بودند و جنگ گردشان نمیچرخید"⁶. "این جماعت از حالا به پذیرش قوانین همجسنگرایی در فلان کشور اروپایی هم فکر کردهاند"⁷. خلاصه که روزهای خوبی را سپری نمیکنند.
"طبیعی است که چنین موجودی حتما قوای ادراکی خود را از دست میدهد"⁸. او چه میداند شکست چیست و پیروزی چگونه است. بیچاره فلک زده لشکریانی دیده و عنان از کف داده و حالا در واویلای چه کنم چه کنم نسخه ای هم پیچیده. آخر او هنگامه نصر چه میفهمد؟
و در نهایت این آشفتگی روحی آنها را به خودکشی میکشاند. "و مرگ این جریان به رو شدن این آشفتگیشان است"⁹.
بیانیه ها و نطق های سازشکارانه این روزها را به فال نیک بگیریم. چقدر باید فریاد میزدیم تا ثابت کنیم پوچ بودنشان را؟
امت اسلامی امروز در متن خود یک جریان سازشکارانه را ادراک میکند و "امید است که در طی همین جنگ نسخه اینها را هم بپیچد."¹⁰
غَلَیان
@ghalayan
غَلَیان|علی محمدی راد
روانشناسی جریان سازش روانشناسی جریان سازش به سادگی نیست. چرا که هربار رنگ عوض میکند. گاهی شیپور جنگ
۱) اعراف/آیه۲۰
۲)احزاب/آیه۱۵
۳)حشر/آیه۱۱
۴)احزاب/آیه۱۸
۵)احزاب/آیه۱۹
۶)احزاب/آیه۲۰
۷)احزاب/آیه۱۴
۸)نساء/آیه۱۴۳
۹)آل عمران/آیه۱۶۷
۱۰)آلعمران/آیه۱۶۷
وضعیت جنگی
نفر اول مبارزه با اسرائیل از بعد طوفان الاقصی، به شهادت رسیده
فرمانده و پرچم دار مقاومت در منطقه هنوز مجال تدفین و تشییع پیدا نکرده، جانشینش هم شهید شده
برجسته ترین فرماندهان نظامی ایرانی در اثر بمباران های رژیم صهونیستی شهید میشوند.
رژیم صهونیستی منطقه شمال غزه را تخلیه کرده و به دنبال تسلط دائمی بر آن منطقه است
جزایر ایران مورد طمع حاشیه خلیج نشین ها قرار گرفته و یک اجماع بین المللی برای غصب آن شکل داده اند
اتحادیه اروپا پروازهای از مبدا تهران را به مقصد اروپا تحریم و میکند و وابسته به ترکیه میشویم
هر روز منتظر حمله رژیم صهونیستی به خاک ایران هستیم و از ادعای زدن هر نقطه ای پروا ندارند
جمعیت میلیونی یکی از کشورهای مقاومت، خانه و زندگی را رها کردهاند و مشخص نیست تا کی این وضعیت ادامه دارد
یک جنگ مرگ و زندگی بین جبهه حق و جبهه باطل شکل گرفته
در این سطح از درگیری، انگشت اشاره سیدعلی خامنهای کدام سمت را نشانه میرود:
من میگویم الان احتیاج کشور به این جوانها کمتر از روز جنگ نیست. امروز ما [به اینها] احتیاج داریم؛ چرا؟ برای خاطر اینکه جنگ دشمن آن روز یک جنگ سختافزاریِ نمایان و آشکار بود، امروز یک جنگ ترکیبی است؛ هم جنبهی سختافزاری در آن هست، هم جنبهی نرمافزاری در آن هست؛ هم جنگ جسمانی است، هم جنگ روانی است. امروز دشمن اینجوری وارد میشود. هم جنگ با سلاح آتشین و مانند این حرفها است ــ آن وقتی که لازم بدانند ــ هم جنگ با سلاح فرهنگ است. امروز وضع کشور ما اینجوری است.
... آن روز هم جوانها رفتند سینه سپر کردند. آیا جوان امروز آنچه را شما راجع به شهدا میدانید، از بن دندان میداند؟ این مهم است. یعنی آیا جوان امروز ما و نسل آیندهی ما به عمق این ارزش و اهمّیّتی که آن روز حضور شهید در میدان جنگ داشت و کاری که او کرد، امروز واقف است یا نه؟ آیا آن اخلاص را، آن گذشت را، آن اخلاق اسلامی را، آن رفتارهای منطبق با شریعت را که جوانهای ما آن روز در میدان جنگ داشتند، جوان امروز درست شناخته، دانسته، میداند یا نه؟ به این سؤالها شما باید جواب بدهید. این کنگرهها باید به این سؤالها جواب بدهد و اگر خلأیی هست، آن خلأ را پُر کند.
...کارهایی که انجام دادهاید که فیالجمله و کوتاه و پُرمغز سردار شمردند، کارهای بسیار خوبی است، اینها همه خوب است؛ منتها این کارها برای چیست؟ برای اثرگذاری است دیگر. بروید سراغ خروجی این کارها؛ ببینید کتاب شما را چند نفر خواندند، چند نفر استفاده کردند، چند نفر یادداشت برداشتند، چند نفر نقاط برجستهی آن شهیدی را که شما در آن کتاب معرّفی کردید در دفترچهشان یادداشت کردهاند برای اینکه از آن استفاده کنند؛ بروید سراغ اینها و روی اینها کار کنید، روی اینها تکیه کنید. مخاطب کارهای شما جوانهایند؛ باید این مجموعهی کارهایی که انجام میدهید روی جوانها اثر بگذارد.
غَلَیان
@ghalayan
خطای محاسباتی ما و آنها
چرا عدهای در داخل دچار خطای کوچک انگاری حمله رژیم صهیونیستی شدند؟
چگونه است که هم بزرگنمایی آنها خطاست هم کوچک انگاری داخلی ها؟
حمله اسرائیل با سطوح مختلفی در داخل مورد توجه قرار گرفت
سطح اول شدت خود حمله به لحاظ نظامی بود. چند موشک یا جنگنده یا ریز پرنده مورد استفاده قرار گرفت. حجم آتش چقدر بود؟
یک سطح دیگر اثرات این حمله نظامی در بلند مدت بود. چه مراکزی مورد هجوم قرار گرفت. چقدر این مراکز حیاتی بودند؟ در بلند مدت این حمله چه آثاری میتواند داشته باشد؟
سطح دیگر از منظر بازدارندگی در محدوده مولفه های قدرت نظامی بود. یعنی آیا این حمله در واقع مقدمه ای بود برای حملات دیگر؟ آیا با این حمله توانمندی دفاعی ایران مورد بررسی قرار گرفت یا به آن خدشه ای وارد شد؟
سطحی دیگر که مورد ارزیابی قرار گرفت از منظر رفتارشناسی دشمن صهیونیستی بود. که او سگ هار است. اگر کوتاه بیایی حتما گام بعدی را گستاخانه تر خواهد برداشت.
وقتی تصاویر حمله منتشر شد افرادی که در سطح اول شروع به تحلیل کردند دچار خطای کوچک انگاری شدند. البته این افراد همیشه روایت اول را منتشر میکنند. چرا که همین تصاویر کم رمق حمله برای این سطح از تحلیل کافی است و داده بیشتری نیاز ندارد. نسخه این دسته روشن نبود. اما لازمه سخنانشان بی نیازی از پاسخ بود.
سطوح دوم و سوم کمی محتاطانه نظر دادند. نظر نهایی خود را متوقف بر انتشار اطلاعات بیشتر راجع به اهداف و میزان خسارات کردند و اینکه دقیقا حمله به چه صورت عملیاتی شده. و این دسته هم بعد از بدست آوردن اطلاعات که عمدتا از سمت رسانه های صهیونیستی بود غالبا دچار بزرگنمایی و یاس آفرینی شدند. و نسخه شان هم پاسخ بود با شدت عمل بالا.
اما سطح چهارم بدون معطلی در همان ابتدای حمله خط تحلیلی اش پرهیز از کوچک نمایی بود. چرا که آنها به یک نقطه عمیق تری از ماجرا مینگریستند و آن منطق پشت سر این حمله بود. مهم نیست ابعاد حمله چقدر است. مهم این است که حمله کننده چه موجودی است. به عبارتی بیشتر از خود فعل به فاعل توجه داشتند.
این خط تحلیلی برای توضیح حمله رژیم صهیونیستی رو به جلو است اما یک نقص جدی دارد. و آن اینکه نمیتواند تا نقطه چگونگی پاسخ ایران در ذهن جلو بیاید. چرا که اصلا بنا ندارد به خود فعل توجه کند و پاسخ ایران حتما علاوه بر فاعل به فعلی که رژیم مرتکب شده هم باید ربط روشنی داشته باشد.
اما آنچه که رهبری فرمودند ورود دیگری به ماجرا بود. در تحلیل او بزرگنمایی خطا بود چرا که واقعا حمله بزرگی صورت نگرفت و رژیم صهیونیستی سعی داشت یک حمله نظامی کوچک را بزرگتر از آنچه که بود جلوه دهد.
اما کوچک انگاری نیز خطا بود. چرا که این حمله به شدت معنا دار بود. و این معنا به قدری معنای خطیری است که امیدپراکنی های غیرواقعی و طنزپردازی های بعد از حمله در واقع فروکاست این معناست.
و آن معنا این بود که به ملت ایران حمله شد؛ با هر شدت و هزینهسازی و قصد و منطقی که پشت آن است. ملت ایران در آن شب احساس کرد به او حمله شده درحالی که از بعد هشت سال دفاع مقدس هیچ دولتی رسما چنین اقدامی مرتکب نشده.
هرچند در پس این حمله احساس ترس نکرد که این ناشی از شجاعت ملت است. اما نمیتوان اصل ماجرا را نادیده گرفت.
خطیر بودن حمله به ملت ایران، از جهت خدشه ای است که به هویت یکپارچه این ملت وارد میشود. اگر به ملتی حمله نظامی صورت بگیرد حتما در احساس شخصیت این ملت اختلال ایجاد میشود و این ضربه ای کاری به پیکره نظام جمهوری اسلامی است که خود را برآمده از همین هویت انقلابی میداند.
از طرفی خطای محاسباتی رژیم صهونیستی نیز در همین نقطه است. که او احساس کرد این ملت از هویت انقلابی خود تا حدی کوتاه آمده پس میتوان به او حمله کرد. و در خطا بودن این محاسبه همین بس که اگر در وعده صادق یک و دو بخشی از جامعه ایرانی فریاد انتقام سر میدادند اکنون عمده جامعه ایرانی در چنین وضعیتی هستند.
و این همان فرصت در دل تهدید است. باید حمله ای که این هویت انقلابی را در متن خود مورد تهاجم قرار داد پاسخی را باعث شود که نتیجه آن گسترش هویت انقلابی در جامعه ایرانی است. و لذاست که رهبر انقلاب فاعل این پاسخ را ملت ایران و جوانان که مظهر هویت ایران اسلامی هستند بیان کردند. یعنی اکنون نیاز به یک مطالبه عمومی و ملی داریم و این پاسخ حقیقی به حمله اسرائیل است.
غَلَیان
@ghalayan
آگاهی تاریخی
تبیین حوادث مربوط به غزه و لبنان باید اضلاع جدی ای را در خود داشته باشد و بدون اینها نمیتوان به همراهی آحاد مسلمین داخل ایران یا خارج آن با جبهه مقاومت امیدوار بود.
از مهمترین این اضلاع آگاهی تاریخی است.
آگاهی تاریخی در مقابل مقطعی دیدن است. آگاهی تاریخی یعنی در پس حوادثی که رخ میدهد یک ارتقاء معنایی از حادثه درک شود به گونهای که هریک از این حوادث به عنوان اجزاء متماسک تکمیل کننده یک کلان پروژه تاریخی بازتعریف شوند.
در این نگاه حوادث مقطعی نادیده انگاشته نمیشوند بلکه معنا پیدا میکنند. سرانجام این نگاه، وعده آینده و رویا فروشی که منجر به تخدیر میشود نیست. بلکه یک فهم عمیق از حادثه است که منجر به ارتقاء ایمان میگردد و در پس آن حرکت.(احزاب/آیه22)
راجع به شخصیت های جبهه حق نیز باید چنین تقریری ارائه داد. در معرفت یک شخصیت میتوان مقطعی و صرفا دوران حیات او را دید و مرتبه بالاتر میتوان تاریخی دید که از آن تعبیر به مکتب یا اسوه میشود. البته این تعبیر به جهت آثار حیات مادی شان بر جبهه حق است. در یک نگاه متنی تر باید گفت که بعد از رحلت، اصل حیاتشان در کل پیکره جبهه باقی است و نه فقط آثار زندگی مادیشان(آل عمران/آیه169).
آگاهی تاریخی از ملزومات معرفتی مدد رساندن به جبهه حق است. چرا که اساسا درک ماهیت جبهه حق نیازمند یک آگاهی تاریخی است. متن عالم از حق پر شده و چیزی جز آن نیست. اما این حقیقت، عالم پر کن است و چشم پر کن نیست. مگر با نگاه کلان و عمیق به انسان و عالم. افرادی که خود را در مدار حق تنظیم کرده اند جز در یک پهنه تاریخی نمیتوانند حقانیت خود را به تماشا نشینند. در مقابل، جبهه باطل فقط حوادث مقطعی است و عمق ندارد و حیات آن به همین مقاطعی است که هست. یعنی در متن عالم چیزی ندارد جز حادثه.(رعد/آیه17) لذاست که مقطعی دیدن صرف از ابزارهای اختلال در نظام محاسباتی افراد جبهه حق است.
با چنین آگاهی ای پیروزی مقطعی و شکست مقطعی مخل حرکت نخواهد بود. چرا که در صورت پیروزی مقطعی مومنین متوجه رسالت تاریخی خود و ادامه دار بودن جهاد میگردند و در صورت شکست با علم به اینکه حرکت رو به جلوی جبهه حق علی الدوام است دچار یاس نمیشوند و به اصلاح خطای های خود میپردازند.
در این وضعیت میتوان امیدوار بود در مقابل روایت های غلط از صحنه، جبهه لااقل دچار سکون نمیگردد.
غَلَیان
@ghalayan
دو خبر و یک پیام
-72درصد صهیونیست ها علاقهمند به رای آوردن ترامپ هستند
-61درصد مردم ایران تفاوتی بین نامزدهای انتخابات آمریکا نمیبینند.
🔸عملیات طوفانالاقصی حیاتی ترین پروژه قرن جهت حفظ نظم مطلوب آمریکایی را به چالش کشید. لذا این یک جنگ وجودی نه فقط برای اسرائیل که برای آمریکا نیز هست. و طبیعی است که بین آنچه در انتخابات آمریکا رخ میدهد و این نبرد یک نسبت مستقیم وجود دارد.
🔸جمع بندی جامعه صهیونیستی این است که برای حفظ موجودیت اسرائیل و به تبع آن نظم مطلوب آمریکایی و در نهایت حفظ منافع خود در جهان، باید افسار اصلیترین ابزار قدرتش یعنی دولت ایالات متحده را به شخصیتی با مختصات ترامپ بسپارد. و خود دولت اسرائیل هم به سمت قدرت گرفتن هرچه بیشتر کابینه افراطی حرکت کند.
اما برای پاسخ به این سوال که چرا جامعه صهیونیستی علاقه مند به رای آوردن ترامپ است باید اصلی ترین تنظیمگر رفتار آنها یعنی جامعه ایران را مورد بررسی قرار داد. (جهت روشن شدن این تنظیمگری سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا را مطالعه کنید)
🔸پس خبر دوم اهمیت پیدا میکند. خبر دوم روی دیگرش آن است که جدی ترین نسخه پیش روی مردم ایران برای ادامه زندگی یعنی مذاکره با غرب عملا کارایی خود را از دست داده است. چرا که همیشه در ذهن جامعه ایرانی گزینه دموکرات یعنی امید به مذاکره و مذاکره هم یعنی رونق اقتصادی و حالا این گزینه نزد عموم جامعه ایرانی تفاوتی با گزینه دیگر ندارد. پس فقط یک گزینه دیگر باقیست و آن مقاومت است. یعنی مقاومت تنها مسیر دستیابی به یک زندگی آسوده است و این در بدنه مردم ایران پذیرفته شده است.
🔸عملیات طوفان الاقصی این حقیقت را به چشم آورد. و به عبارتی این عملیات تعین یافتن ایران و به تبع آن کل محور مقاومت را در موضع مقاومت سرعت بالایی بخشید.
در حالی که برنامه ریزی چند ساله برای محو جبهه مقاومت و خنثی سازی جمهوری اسلامی وجود داشت، این عملیات خطای محاسباتی آنها را به چشم آورد و روشن شد که ملت ایران و محور مقاومت برخلاف تحلیل آنها انگیزهاش برای تحقق آرمان مقاومت بیشتر شده و حالا صورتبندی جنگ نظامی پیدا کرده لذا جنگ وجودی ادبیات عمومی پیدا کرد. و طبیعی است حالا که جنگ وجودی شده باید کسی مدیریت را به دست بگیرد که از همه بیشتر پایبند به آرمان صهیونیست و منافع آن در جهان است.
🔹اما پیام مشترک این دو خبر آن است که هر دوجبهه با سرعت بالایی به سمت خالص شدن در حال حرکت اند و از این منظر رای آوردن ترامپ را به فال نیک باید گرفت.
غلیان
@ghalayan
شکست در دل شکست
🔹همزمان با انتخاب ترامپ و یکدست شدن کابینه افراطی رژیم صهیونیستی، عملیات موسوم به ژنرال ها برای تثبیت موقعیت در شمال غزه سرعت بیشتری گرفته. بعد از سه هفته حملات رژیم به ضاحیه از سرگرفته شده و مسیر حمایت حزب الله از سوریه مورد حملات جدی قرار میگیرد. اسرائیل آتش بس را پذیرفته به شرط عقب نشینی حزب الله تا پشت رودخانه لیتانی و تهدید کرده که در صورت عدم پذیرش، حملات شدید تر میشوند.
در داخل از طرفی با چنگ و دندان نشان دادن ترامپ عده ای ترسیده و دم از پایان خصومت میزنند و از طرفی با انتشار مصاحبه های افشاگرانه بر آتش بی اعتمادی به مسئولین در روزهای قبل از وعده صادق3 میدمند. تا جایی که نتانیاهو نیز خود را در این پروژه بی اعتماد سازی موثر میبیند و فیلم پر میکند.
در بین الملل نیز شاهد خیز اتحادیه اروپا جهت تصویب قطعنامه ضد ایرانی و سفر گروسی جهت فعال کردن اهرم فشار سیاسی هستیم.
مجازی بی دروپیکر نیز هرروز یک خبر قتل و خودکشی و تجاوز بالا می آورد و پمپاژ بی اعتمادی سیبل خود را از مسئولین تغییر داده و حالا مردم نسبت به یکدیگر و اقوام کشور بی اعتماد میشوند.
در جنوب شرق کشور گروهک های تروریستی فعال شده و عملا بخشی از توان نظامی امنیتی را متوجه خود کرده اند. جریان برانداز و تجزیه طلب نیز به دنبال زنده کردن نعش مرده خرابکاری های 1401 است.
همه اینها و خیلی از اقدامات دیگر که نمیدانیم همه یک پیام دارند. جبهه مقاومت در آستانه پیروزی نهایی است و همه این خصومت ها جهت مجبور کردن جبهه مقاومت به پایان جنگ است. پایان دلخواه آمریکا
🔹پرونده اسرائیل باید هرچه سریعتر برای آمریکا بسته شود و اکنونِ آمریکا تاب درگیری طولانی مدت در جبهه اسرائیل را ندارد. اما حل و فصل این ماجرا برای آمریکا تنها در صورتی به صرفه است که تا حدودی اسرائیل را از این جنگ وجودی نجات دهد. و الا پایان درگیری با وضعیت کنونی میدان، یعنی شکست مطلق و عقبگرد اسرائیل به هفتاد سال قبل. این یعنی پایان خوش این ماجرا برای اسرائیل و آمریکا در گرو بازگشت احساس امنیت نسبی ساکنین سرزمین های اشغالی است.
لذا در هریک از جبهه هایی که علیه آنها ایجاد شده در نهایت باید به یک بازدارندگی ولو غیر واقعی دست یابند.
بازدارندگی در جبهه لبنان را از طریق عقب راندن حزب الله به پشت رود لیتانی دنبال میکند و بازدارندگی در جبهه فلسطین را نیز با تثبیت موقعیت خود در شمال غزه و بلعیدن کرانه باختری. و راجع به ایران نیز سعی دارند با انواع ابزارهای دیپلماتیک و روانی در دستگاه تصمیم گیری اختلال ایجاد کنند و از وعده صادق3 جلوگیری یا آن را کم رمق کنند. زیرا در این صورت اسرائیل میتواند با دستگاه تبلیغاتی خود این انگاره را جا بیاندازد که عکس العمل ایران را نیز کنترل کرده.
🔹اما آنچه که واضح است در هیچ یک از این جبهه ها نشانهای از پیروزی به چشم نمیخورد. و نتیجه آن شکستی در دل شکست است
اسرائیل یکبار در خود روز هفت اکتبر شکست اطلاعاتی و نظامی خورد. یکبار در اهدافی که برای خود تعیین کرد از جنگ غزه شکست تاکتیکی خورد. یکبار در بازگرداندن بازدارندگی شکست راهبردی خورد و در نهایت با نشان دادن چهره واقعی غرب شکست تمدنی خورد.
غَلَیان
@ghalayan