روایت دیدار۲
نگاهم به انتهای سالن افتاد. صندلیای روی سکو که پس زمینه آن را پرده چین دار آبی، رنگ میزد. عکس امام، بالای سمت راست پرده جاگذاری شده بود و سمت چپ، پرچم ایران و بالاتر از همه اینها آیهای از قرآن. ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه. صد و بیست و پنجمین آیه از سوره نحل که آخر سخنرانی علت انتخابش را فهمیدم
همه چیز همان بود. بی کم و کاست. عمری از زاویه دوربین این و آن میدیدم و امروز این من بودم که زاویهنگاهم را انتخاب میکردم.
همان رو به رو نشستم. اما فاصلهام زیاد بود. دیر رسیده بودم. اگر آن چهل دقیقه نبود شاید...
سیدی ایستاده بود و با صدایی ابوالفضلی شعار میداد و جماعت طلبه تکرار میکردند
این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده
خونی که در رگ ماست...
شعار اختصاصی هم داشتیم. «علمدار ولایت حوزویان فدایت» که با همین شعار از حضرت آقا استقبال کردیم. مضمونش خوب بود اما کلمه حوزویان کمی رسمی میزد و ترکیبش با این مضمون جور در نمیآمد. اما خب سید میگفت و ما هم تکرار میکردیم
بودند طلبههای مسنی که دم میگرفتند در هرگوشه سالن و جوانتر ها گوش میدادند و تکرار میکردند. حال و هوای حسینیه میرفت که دلها را برای حضور آماده کند. هرچه به زمان ورود حضرت آقا نزدیک میشدیم جوش و خروش بیشتر میشد. حتی یکی دوبار همه بلند شدیم گویا آقا آمدند اما خبری نبود. قابل پیش بینی بود راس ساعت ده خواهند آمد.
و بالاخره آمدند و جمعیت ایستاد و طلبهها همراه با حرکت دست شعار حوزویان فدایت را تکرار میکردند. چه اهمیتی دارد متن شعار چیست. عشق است فدا شدن. عشق است در این لباس برای آقا جان دادن. عشق است لحظه ورود و دیدنش. آقا را عشق است
ایشان بلافاصله قدردانی کردند و دو سه بار فرمودند ممنونم...ممنونم..
نشستیم و آیات قرآن شروع شد. ما کان علی النبی من حرج فی ما فرض الله...
قرآن که تمام شد دست را بالا آوردند و با حرکت سر از قاری تشکر کردند.
در حسینیه امام خمینی و با چنین جمعی و نزدیک ایام محرم، روضه از مسلمات سین مراسم خواهد بود. و التفاتی که نسبت به قاری داشتند بعد از روضه نسبت به روضه خوان تکرار شد.
دقایقی آقای اعرافی به سخنرانی پرداختند و از وضعیت حوزه امروز و نسل جدید حوزه و برنامههای پیش رو گفتند. درخواست دیدار سالیانه هم مطرح شد
و حدود ساعت ده و نیم بود که سخنرانی حضرت آقا شروع شد.
-این آرزوی ما است که بتوانیم در جمع شماها باشیم، با شما باشیم، با شما کار کنیم؛ شما برادران عزیز و خواهران عزیز طلبه جزو بهترین قشرهای مورد اعتماد هستید که انسان میتواند با خیال راحت با آنها کار کند، تلاش کند.
حقیقتا افتخار یعنی همین. حال خوب یعنی همین. معتمد امام بودن صورت و سیرت خوشی دارد. و این جملات بهترین اتفاق دوران طلبگیام را ساختند.
وسط جلسه آقای میانسال جوگندمی لباس طوسی معطل دم در را دیدم که پشت یکی از دوربینهای بزرگ فیلمبرداری بود!
در ادامه آقا دست بردند و از میان گنجینههای حوزه گوهر تبلیغ را بیرون کشیدند و گفتند این باارزش ترین دارایی حوزه است. تبلیغ باید در حوزه اولویت اول باشد. آقا نگران بود. از سیلیای که در صورت غفلت خواهیم خورد نگران بود. همان سیلیای که امام فرمود اگر بخوریم تا سالهای متمادی اثرش خواهد ماند. آقا نگران قبح زدایی از کبائر بود. آقا سالهاست نگران حوزه است..
سخنانشان را درباره تحقق این دغدغه ادامه دادند تا جایی که به صورت جزئی راهکار ارائه دادند؛ یعنی کانون های عظیم حوزوی؛ که اولا موارد تبلیغی به روز را باید تامین کنند دوم اینکه روی شیوههای اثرگذاری تبلیغ کار کنند و سوم اینکه مبلغ تربیت کنند
صحبت ایشان ساعت یازده ونیم به پایان رسید و بلافاصله جلسه را ترک کردند.
جلسه کوتاه بود و محتوای آن یک تلنگر اساسی.
و ما ماندیم و میدان خالی تبلیغ که میدان دار اصلی آن حوزه علمیه است
غلیان
@ghalayan
هدایت شده از هیأت منتظران شهادت
#اعلام_مراسم
◾️مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۴۵
🔸حجت الاسلام سید حسین بخششی
🔸شیخ علی اصغر محمدی راد
🔸برادر سعید شعبانی
🔻زمان: از سهشنبه ۲۷تیرماه به مدت ۱۱شب/ ساعت ۲۰:۴۵
🔻مکان: خیابان بعثت، کوچه ۵، مسجد چهارده معصوم
هیات منتظران شهادت
💠 @montazeraneshahadat_ir
هدایت شده از خانه طلاب جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای مجری! مسیر را اصلاح کنید
در نگاه اول همهچیزش به هم میآید
گزاره اول:یک مجری حرفها و رفتار های معارض با نظام داشته
گزاره دوم: به چنین شخصی در رسانه ملی نباید تریبون داد
گزاره سوم: حالا که این شخص پایش به رسانه ملی باز شده باید جلو او را گرفت
گزاره چهارم: من که تصمیم گیر نیستم. جزء اصحاب قدرت هم نیستم و اختیار دار نصب و عزل صدا و سیما را ندارم. اما اختیار خودم را که دارم. به این کار با قلمم اعتراض میکنم و برنامه خودم را تعطیل میکنم
کجای کار میلنگد؟
اولا آقای شهبازی برخلاف ادعایی که مطرح کردهاند اصلا دستشان خالی نیست ولو تصمیم گیر نیستند اما با اتصال به حلقه افراد و در دست داشتن ابزاررسانه قطعا قدرتش از ما و شما خیلی بیشتر است و بعید است به این موضوع واقف نباشند
دوما با فرض که اینکه ایشان واقف به این موضوع هستند و اصلا به همین نیت که تصمیم سازی کنند دست به چنین اقدامی زدند
خروجی کار چه شد؟
بله آن شخص احتمالا تا مدتی کنار گذاشته میشود. اما به چه قیمتی؟ کمی هزینه فایده کنیم.
اولا ایجاد بی اعتمادی در بدنه وفادار به انقلاب و حزب اللهی نسبت به مدیریت فعلی صداوسیما که پرچم تحول را سر دست گرفته. و بی اعتمادی چنین بدنهای یعنی او که تصمیم گیر است برای چنین کار مهمی یعنی تحول در چنین قسمت مهمی از ساختار یعنی صداوسیما دستش خواهد لرزید
دوما دامن زدن به شکاف بین وفاداران به نظام و مردم عادی که در واقع باید پشت سر این جماعت باشند
سوم ایجاد یک بدعت در تصمیم سازی.
ما تصمیم گیر نیستیم اما میتوانیم تصمیم سازی کنیم. اما از چه طریقی؟ اصلا اصلاح نظام تصمیم گیری از چه مجرایی میگذرد؟
آقای شهبازی تصمیم مدیران را عوض کرد یا خواهد کرد. اما نتوانست بدنه مردم را با خود همراه کند.
فحش و دعوا هارا میگویید؟ این مطلقا همراه کردن نیست. این تیم و تیم کشی است. تقریبا همه کسانی که سنگ ایشان را به سینه میزنند دقیقا متوجه نیستند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. افتادهند وسط دعوا. یک طرف شهبازی و طرفی رشید پور. پس قطعا ما سمت شهبازی هستیم!
مقدمه لازم تصمیم سازی گفتمان سازی است
گفتمان فهم است دعوا نیست
گفتمان تبیین است قهر نیست
گفتمان اصلاح ساختار و همراه کردن مردم است حذف نیست
حالا که انقدر بالا رفتید و قدرت پیدا کردید که کاری کنید لطفا مسیر اصلاح را درست انتخاب کنید
غلیان
@ghalayan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از دَریچه | Daricheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا کسی بهت گفته بر پدرت لعنت؟
وقتی مهدی باکری شهردار بود یه کسی واقعا تو صورتش گفت خدا لعنت کنه پدرشهردار رو😂
(سکانسی از سریال عاشورا)
💠 @mrmohamadirad
دسته دختران
فیلم از وسط درگیری خرمشهر شروع میشود و دوسه زن در حال حرکت به سمت خط مقدم جبههاند.
جایی که فقط مردان هستند و حضور آنها مورد اعتراض واقع میشود.
به دنبال یک ماموریت خیلی مهم و جدیاند که به آنها واگذار شود و در نهایت از سمت خود فرمانده یعنی جهانآرا به آنها ماموریتی داده میشود که آن را با موفقیت انجام میدهند.
فیلم به لحاظ فیلم نامه متوسط است و شخصیت ها، مخاطب را همراه نمیکنند. البته دیالوگ های خوبی از آب در آورده. به لحاظ خط داستانی ضعیف است؛ پرش زیادی دارد و پایان بندی آن خیلی معمولی است. در مجموع فیلم داستان یک خطی سادهای دارد و اینگونه نیست که میخکوبش شوید. اما صحنههایش پر از جزئیات است و خرمشهرِ در معرض سقوط را در سکانسهای مختلف به تصویر میکشد.
اما این محصول به دنبال چیست؟
کارگردان در کشاکش درگیری های خرمشهر با کاشتن چند زن وسط درگیری که مقداری با ابَر روایت موجود از فضای جبههها در تعارض است گویا به دنبال پاسخی به سوال چندین ساله جامعه ایرانی است؛
اگر بنا است زن در جامعه نقش آفرین باشد این حضور به چه شکل است؟
او دستهای دختر را وسط صحنهای کاملا مردانه نشانده و سعی دارد با تمام تعارضاتی که این حضور دارد آنها را موفق نشان دهد. آنها همگی آموزش دیدهاند؛ البته جایی ضعفهایی که ممکن است بر هر زنی در این موقعیت عارض شود را به تصویر کشیده و مطمئنا کاراکتر زنانگی خود را از دست نداده.
اما سوال این است که چرا زنانگی را محدود به روحیات فردی دانسته و نتوانسته نقش زن را به معنای واقعی کلمه به تصویر بکشد و آنها را در موقعیتی کاملا مردانه اسیر کرده؟ ولو اینکه روحیات زنانهشان به قوت خود باقیست.
به نظر میرسد روایت صحیح از نقش آفرینی زن در مسائل اجتماعی که در طول انقلاب اسلامی نیز به وضوح شاهد آن بودیم اینگونه نیست.
بلکه باید نقش زن را وسط عنصر تشکیل دهنده جامعه یعنی خانواده به تصویر کشید. نمیتوان زنان را مثل دسته یا جوخهای تصور کرد که هیچ ربطی به خانوادهاش ندارد و مجبور شویم با وصله و پینه این جنس حضور را به او تحمیل کنیم.
در واقع آنچه که مسئله این روزهای جامعه ایرانی است عدم تبیین صحیح از موقعیت حساس کانون خانواده بودن است. و الا بانوی ایرانی مدتهاست نقش خود را درک کرده و این فرهنگی بیهویت کننده غربی است که سعی دارد او را از جایگاه که طی سالیان به آن پایبند بود متزلزل کند.
غَلَیان
@ghalayan
تبیین شخصیت مقام معظم رهبری با تکیه بر کتاب خون دلی که لعل شد1
نکات کلی
1.دو عامل تعیین کننده در ساخت یک شخصیت وجود دارد که برای آشنایی و اخذ آن شخصیت به هردو عامل نیازمندیم. اول تفکرات او است که از بیاناتش اخذ میشود دوم رفتار و گرایش هایش است که برای درک این دو مورد نیازمند سیرهایم
2.کتاب خون دلی که لعل شد علاوه بر اینکه سیره مقام معظم رهبری را به مخاطب ارائه میدهد دو ویژگی منحصر به فرد دارد. اول اینکه از زبان شخص رهبری است که لازمه این اتفاق بیان گزیده هایی از زندگی ایشان است که برای مخاطب آموزنده است و همه جزئیات زندگی به صورت زیاده نویسی بیان نشده. البته گزیده هایی نیز بیان شده که در شکل گیری این شخصیت حایز اهمیت بوده. و ویژگی دوم متن مختصر و نثر روایی آن است که به متن جذابیت بخشیده و تیپ های مختلف شخصیتی میتوانند با آن ارتباط بگیرند
3.کتاب دو بخش اصلی دارد که در واقع، زندگی مقام معظم رهبری نیز به این دو بخش تقسیم میشود. بخش اول زندگی ایشان از ابتدای تولد و کودکی تا قبل از آشنایی با امام. و بخش دوم از آشنایی با امام به بعد. در واقع آشنایی با امام نقطه عطفی در زندگی ایشان محسوب میگردد.
4.به نظر میرسد فصل بندی و سیر مباحث کتاب نیز هم دارای ترتیب زمانی است هم مراحل شکل گیری شخصیت مقام معظم رهبری را روشن میسازد. ابتدائا به خانواده پرداخته سپس اساتید و آشنایی با نواب و امام خمینی و مبارزات و....
فصل های زندگی
🌿خانواده
-شخصیت مقام معظم رهبری هم متاثر از پدر ایشان بوده و هم مادر. نسبت به پدر مناعت طبع و اهتمام به علم آموزی و استفاده از وقت را اخذ کرده و از مادر ظلم ستیزی و ذوق هنری و علاقه به زبان عربی و البته انس زیاد با قرآن. و به نظر میرسد شخصیت قرآنی ایشان به همان معنایی که خود راجع به امام فرمودند(کان خلقه قرآن) ریشه در همین موانستی است که مادر ایشان برایشان به یادگار گذاشته. البته ظاهرا ایشان در مواجهه با روحیات پدر و مادر کمی حالت خودآگاه داشته و روحیه انزوای پدرشان را پس زده و سعی کرده با افراد مختلف جامعه ارتباط بگیرد که حاصل این مواجهه را در آینده خواهیم دید.
-از آنجا که خانواده ایشان چه از سمت پدر و چه از سمت مادر روحانی تبار بودند او نیز راهی حوزه های علمیه شد و البته این انتخاب متاثر از تاکید های پدر نیز بود. نفس ورود ایشان به حوزه در شکل گیری شخصیت او موثر بود. گرایش های مذهبی شدت یافت و دارای یک ذهن تیز و آخوندی شد.
🌿حوزه علمیه و اساتید
ایشان عمده تحصیلات خود را نزد پدر آموختند و با توجه به اینکه پدرشان قائل به تعطیلات نبودند در طول سال مستمرا در حال تحصیل بودند. به گفته ایشان دروس مقدمات و سطح را تا ابتدای درس خارج طی پنج سال و نیم به پایان رساندند. سفری به نجف و عراق داشتند و در درس علمای آن روزگار شرکت کردند و پس از بازگشت به مشهد دو سال و نیم در درس صلاه آیت الله میلانی حاضر شدند. اینگونه به نظر میرسد که رهبری اساتید زیادی را تا قبل از آشنایی با امام تجربه کرده اند و اظهار نظری که بعد از حضور در درس امام داشتند دارای چنین پشتوانه ای است.
با توجه به جو غالب حوزه علمیه آن زمان که در ستیز با حکومت وقت بود گویا روحیه ظلم ستیزی و مبارزه با دستگاه جبار که بذر آن توسط مادر ایشان کاشته شده بود در فضای حوزه علمیه آن روزگار رشد یافت و تبدیل به نهالی مستعد گردید.
🌿انس با رمان و داستان های مشهور جهانی
میتوان گفت گرایش ابتدایی به هنر که با خواندن شعر های حافظ توسط مادر برای ایشان حاصل شد با مطالعه گسترده رمان های مشهور قوت گرفت. علاوه بر این، مطالعه رمان های دسته اول جهان به ایشان نگاهی واقع بینانه نسبت به مسائل جهانی و فرهنگ و خرده فرهنگ های گوناگون و اصلاحات اجتماعی در ملت های مختلف عطا کرد. تقویت بعد هنری منجر به جامعیت هرچه بیشتر این شخصیت گردید.
نکته: در فصلی از کتاب که به نظر میرسد با اغراضی اصلاح گرایانه نسبت به جماعت عرب زبان بیان شده نکات جالب توجهی یافت میشود. فرصت طلبی ویژه ایشان که یادگار پدر است در زندان و حفظ اشعار و آموزش های دیگر خود را مینمایاند.دیگر اینکه ترجمه کتاب هایی از جبران و سید قطب که نشان دهنده روحیه تغییر و نگاه جهان شمول اوست. و در نهایت توجه جدی به شاعر معاصر عرب زبان یعنی جواهری ارجاعی معنا دار برای مردم جهان عرب است که نیازمند روشن شدن مشعل اصلاح طلبی و تغییر و تحول در وجودشان هستند و چه چیزی بهتر از یک شاعر تحول خواه.
غَلَیان
@ghalayan
تبیین شخصیت مقام معظم رهبری با تکیه بر کتاب خون دلی که لعل شد2
🌱آشنایی با نواب
در دوره آشنایی با نواب اصول وستون های شخصیتی این فرد شکل گرفته و نیازمند تکامل است. ابتدائا همه خواسته خود را در نواب میبیند. لذاست که شیفته او میشود. نواب نیز تاحدودی شخصیت جامعی دارد. هم دارای قوت علمی و معنوی است و هم به شدت در میدان. و این خصوصیت حضور در میدان مبارزه است که بیش از سایر خصوصیت ها مقام معظم رهبری را مجذوب میکند. چنین گرایشی در ایشان در آن مقطع بسیار معنا دارد است. یک طلبه جوان فاضل که میل شدیدی به مبارزه دارد. یعنی بستری کاملا مهیا جهت تبدیل شدن به یکی از استوانه های نهضت بعدی است. البته اگر نهضت نواب ادامه پیدا میکرد مشخص نبود در آینده چه رخ خواهد داد. اما بعد از شهادت او رشته اتصال به نواب صفوی نیز گسسته شد و این عطش باقی ماند. باتوجه به اماراتی که در متن وجود دارد و مویدات دیگری که در خارج از کتاب وجود دارد میتوان چند عامل که باعث شکل گیری این روحیه مبارزه در مقام معظم رهبری شده اند را برشمرد: اول حضور شخصیت هایی مثل شیخ محمد خیابانی در خانواده ایشان دوم روحیات شخصی مادر ایشان و سوم تنفس در فضای حوزه علمیه آن زمان که به شدت با حکومت پهلوی پنجه در پنجه شده بود. البته لمس نهضت فدائیان در تشدید این گرایش تاثیر بسزایی داشته.
در ادامه ایشان نخستین اقدام سیاسیشان را برمیشمرد که بسیار قابل توجه است. به گفته خودشان ایشان به همراه چندطلبه که پیوند عاطفی داشته و حتما به لحاظ اندیشه ای مباحثاتی نیز داشته اند با یکی از نزدیکان نواب مجالست داشته و راجع به نواب گفتوگو میکردند. سپس همین جمع تصمیم میگرد اقدامی نیز داشته باشند و آن تکثیر اعلامیه ای در سالگرد نواب است. یعنی در دوران اختناق آن زمان که هر کس سرش در لاک خود بوده او دارای تشکیلاتی منسجم بوده که دست به اقدام سیاسی نیز میزدند. قطعا از عوامل موثر در تشکیلاتی بودن ایشان روحیه اجتماعی بوده که در مقابل انزوای پدرش برگزیده.
پس از اتصال به نواب و دیدن مبارزات او در سالهای ورود به قم تبدیل به آهن گداختهای میشود که اندیشه اصلاحات اجتماعی در سرش موج میزند تاجایی که با نگاه تیز بین خود در آن سالها متوجه نهادی که نقطه شروع همه اصلاحات است یعنی حوزه علمیه میشود و در حضور یکی از نزدیکان آیت الله بروجردی که رئیس حوزه علمیه آن روزگار بوده به شدت شروع به انتقاد از حوزه علمیه میکند.
🌱منطق رفتاری اصلاح
ایشان در بیان منطق رفتار خودشان در اصلاحات اجتماعی نکتهای را بیان میفرمایند که با آن میتوان بسیاری از مصلحان تاریخ را مورد ارزیابی قرار داد. ایشان تبیین میکنند که من در هیچ یک از دوران مبارزه، چه دوران آزادی عملکرد و چه دوران اختناق دو بال را رها نکردم. یکی تبیین و روشنگری و شناساندن آرمان های اسلامی و الهی و دیگری حضور در میدان و رهبری جماعت انقلابی. در سخت ترین شرایط نیز حاضر به هزینه دادن شدند از قبیل زندان تبعید شکنجه و... اما دست از حضور در میدان نکشیدند. مبارزین نهضت چند دسته بودند دسته ای تنها به تبیین اکتفا میکردند و در میدان حضور نداشتند که در دام محافظه کاری می افتادند و دسته ای در میدان بودند و نسبت به ارتقاء معرفت خود و امت تلاشی نمیکردند که در ادامه دچار تحجر و جمود شدند و همانند خنجری دست صاحب خود را بردیدند و دسته دیگر هردو این بال ها را داشتند. البته باید تفکیک کرد بین افرادی که به لحاظ راهبردی تک عاملی بودند و افرادی که به لحاظ تاکتیکی در مقاطعی یکی از این دوبال را کنار میگذاشتند که ایشان به مصداق ها نیز اشاره میکنند.
در واقع این جنس اصلاح پیامبر گونه است. انبیا نیز تنها به تبیین و دعوت اکتفا نمیکردند بلکه خودشان از پیش میرفتند و امت را نیز به دنبال خود میکشیدند. و اینکه رهبری به هیچ وجه بال حضور در میدان مبارزه را رها نکردند میتواند نشان دهنده شخصیت حداکثری ایشان باشد. همان طور که در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی نیز یکی از مولفه های ایمان اسلامی را حداکثری بودن آن برمیشمرند.
جمع بندی قسمت اول
در همه این ایام موضوعی که جلب توجه میکند چندوجهی بودن شخصیت ایشان است. بعد از خواندن زندگی نامه او احساس نمیکنیم بخشی از ابعاد یک بیرون زدگی جدی دارد. یعنی به طور مثال خیلی اهل مبارزه و حضور در میدان است و علم را رها کرده یا به عکس. هم اهل کار میدانی است و هم علمی. هم هنر میفهمد هم به شدت اهل معنویت است. کاملا احساس میکنیم که هرچیزی در جای خود قرار گرفته و به هرموضوعی متناسب با اقتضائات زمان به حد مکفی پرداخته. و اگر از همه سیره رهبران انقلاب همین موضوع دستگیر ما شود میتوانیم بگوییم انسان انقلاب اسلامی را درک کرده ایم.
غَلَیان
@ghalayan
تبیین شخصیت مقام معظم رهبری با تکیه بر کتاب خون دلی که لعل شد۳
🔹آشنایی با امام خمینی و آغاز نهضت
-با توجه به گرایشات شکل گرفته در ایشان نسبت به اصلاحات اجتماعی، بعد از شهادت نواب همچنان به دنبال مسیری برای تحقق اهداف و آرمان هایشان بودند و هنگام مهاجرت به قم به گفته خودشان افکار تحولی در ذهنشان موج میزد که در آن مقطع با شخصیت امام خمینی آشنا میشوند و هرآنچه را که میخواستند در ایشان یافتند.
-شخصیت امام را اینگونه توصیف میکنند که در مسائل تهذیبی و علمی جدیت داشتند و تا قبل از سال1341 هیچ بروز و ظهور مبارزاتی نداشتند. و این سکوت امام را از بزرگترین ریاضت ها میشمرند. چرا که گرایش عمیق به برخی ارزش ها در جان ایشان شکل گرفته بود و چون مترصد فرصتی مناسب برای اقدامات مقتضی بودند در رفتار ایشان بروز و ظهور نداشت و این انتظار زمان مناسب نسبت به تحقق ارزش هایی که تمایل شدید نسبت به آن وجود دارد خود نوعی صبر است که روح بزرگی میطلبد.
🔸روحیه حداکثری بودن
با توجه به مسئولیت هایی که متوجه ایشان بوده در ایام نهضت و انتخاب هایی که میکردند مشخص میشود که شخصیتی حداکثری در مبارزه داشته اند. از حضور در جلسات حلقه افراد نزدیک به امام گرفته تا رهبری گروه های طلاب و دانشجو، سفر تبلیغی به مناطق دور افتاده کشور، چاپ و تکثیر اعلامیه، ارتباط با علما، برگزاری جلسات تدریس معارف اسلام انقلابی برای جوانان مبارزو... . به عبارتی اینگونه نبوده که دستهای گزیده شده از فعالیت ها را برای خود انتخاب کنند. و این حداکثری بودن یکی از مولفه های ایمان اسلامی است که خود در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی به آن میپردازند.
🔹یک انتخاب معنا دار
در انتخاب بیرجند به عنوان اولین مقصد سفر تبلیغی در ماه محرم سال 1342 میتوان به نکاتی در شخصیت ایشان اشاره کرد:1.بیرجند پایگاه اسدالله علم از شخصیت های تراز اول رژیم شاه بوده که نفوذ بالایی در آن منطقه داشته. ایشان با انتخاب این نقطه از کشور نشان میدهند که آنچه ملاک انتخاب است راهبردی بودن آن منطقه است. چرا که اگر بتواند در میان مردم بیرجند که تحت تاثیر شخصیت اسدالله علم است نفوذ کند پس میتواند در دیگر مناطق کشور که نفوذ آن شخصیت کمتر است نیز نفوذ کند و اندیشه خود را به ذهن قلب مردم برساند. یعنی به عبارتی با این حرکت سعی داشت پایگاه یکی از شخصیت های دست اول رژیم یا به عبارتی دومین نفر بعد از شاه را بزند.2. در انتخاب خود با توجه به روحیه حداکثری که ذکر شد منطقه با رفاه بالا را انتخاب نکرد. بلکه ترجیح داد در منطقه ای با صعوبت و محروم را انتخاب کند. 3.ایشان با انتخاب این منطقه محروم صف اول مخاطبین پیام انقلاب و نهضت را محرومین قرار دادند چرا که این دست از افراد را مستعدتر نسبت به دیگر طبقات جامعه برای قیام لله میدانستند.
🔸انس با قرآن
از مراتب انس ایشان با قرآن تفال های مکرری است که به قرآن میزنند و از متن آن برای اتفاقات پیش رو یاری میجویند.
🔹شخصیت انفعال ناپذیر
در اوج فعالیت های نهضت موارد متعددی رخ میدهد که بستر انفعال ناشی از ترحم، ترس، غم و... در ایشان وجود دارد. حالاتی که ریشه ایمانی ندارند و ناشی از نفس است. چه در حالات شخصی و چه در مواجهه با افراد رژیم. اما ایشان به شدت نسبت به اولا ایجاد انفعال در قلب و روحشان و ثانیا نسبت به بروز و ظهور آن حساسیت دارند. یعنی جایی که افراد رژیم سعی میکنند در ایشان حال مهربانی یا ترس ایجاد شود در مقابل این احساس می ایستند و کاملا برخلاف آنچه که میخواهند رفتار میکند. در مواردی نیز حال ایجاد میشود اما جلوی بروز و ظهور آن را میگیرند که همه این ها نشان دهنده قوت ایمان است.
البته باید توجه داشت مواردی که حال ایجاد شده اما جلوی بروز و ظهور را میگیرند عمل منافقانه ای شکل نگرفته بلکه سعی میشود روح را با این رفتار تربیت کنند و در واقع حرکتی است که از رفتار به سمت قلب و روح در جریان است.
غلیان
@ghalayan
تبیین شخصیت مقام معظم رهبری با تکیه بر کتاب خون دلی که لعل شد۴
🔸مراقبه در خطورات
هنگام انتقال ایشان از زاهدان به تهران توسط ماموران ساواک در هواپیما، افکاری به ذهن ایشان خطور میکند. اینکه آینده این نهضت چه میشود یا امام چه میشود، پدرم در چه حالی است در حالی که دچار بیماری در بینایی شده اند و... اما در لحظه ای از فکر به این امور که جز خدا کسی از این ها آگاه نیست منصرف میشوند. به عبارتی در آن لحظه متوجه حجابی که این افکار در عمل او ایجاد میکنند میشود و با وجود همه تلاطم هایی که دچارشان شده از این حجاب عبور میکنند و متوجه خداوند متعال میشوند. باید توجه داشت برای ملکه شدن چنین مراقبه ای نیاز به مراقبه های شدید در اندیشه و رفتار است.
🔹افراد جبهه مقابل در یک وزان نیستند
در جای جای نهضت ایشان به افرادی برمیخورند که به نوعی در خدمت رژیم هستند و اهداف او را پیش میبرند. اما نوع تعاملشان با هریک متفاوت است. به عنوان نمونه دو مورد را ذکر میکنیم.
شیخ مزدور: راجع به روحانی ای است که در ایام ماه رمضان به زاهدان سفر کرده و به عنوان شیخی که از طرف رژیم است و مردم را به سمت سازش و همراهی با رژیم هدایت میکند معرفی میکنند. ایشان در تعاملشان با این شیخ ذره ای ملاطفت و انعطاف ندارند و او را طرد و رسوا میکنند. و به این موضوع اعتنایی ندارند که شاید بشود با او وارد گفتوگو شد و همراه کرد.
استوار ساقی: یکی از افسران رژیم در زندان که روحیه خاصی داشته. او نسبت به کسانی که سست عنصر بودند و شروع به عجز و لابه میکردند شدت عمل به خرج میداده و نسبت به افراد با اراده و صلابت با انعطاف رفتار میکرده. حضرت آقا تاجایی با او همراه میشود که بعد از انقلاب همراه عده ای دیگر نامه میزنند که ما شکایتی از او نداریم بلکه در مجازاتش تخفیف داده شود.
به نظرمیرسد ایشان همه افراد همراه جبهه باطل را دریک وزان نمیدیده. شیخ مزدور هم نسبت به عمل رژیم آگاه بوده و برای منافع فردی در خدمت آن رژیم بوده و هم دایره اثرگذاری وسیعی داشته و مشغول گمراه کردن مردم بوده اما ساقی فردی جاهل نسبت به عملکرد رژیم بوده و تنها به علت استخدام در ساختار نظامی آن مجبور به چنین اعمال ورفتاری شده و در همان حیطه نیز سعی داشته که حق وانصاف را رعایت کند.
🔸جامعیت همافزا
آیت الله خامنهای شخصیت جامعی و ذو ابعادی اند. اما این ابعاد بی ربط به یکدیگر نیستند. گاهی فردی ادعای جامعیت دارد اما فعالیت علمی او هیچ ربطی به حضور درمیدان ندارد و تهذیبش در علم دیده نمیشود و قس علی هذا. این فرد درواقع جامع نیست بلکه رفتار های بی ربط با صورت های متفاوت نسبت به یکدیگر دارد. اما ایشان اثر تهذیبشان در مبارزه، حال معنویشان هنگام مبارزه، فعالیت علمی مدد دهنده به مبارزه و مهذبانه و... مشهود است. مثلا کتبی را ترجمه میکنند که اثر مستقیم در مبارزه دارد. مطالبی را تدریس میکنند که افراد را برای قیام اماده میکند. در تهذیبشان میل به مبارزه پیدا میکنند و در هنگام مبارزه توجه به خداوند متعال دارند. این آن جامعیتی است که انسان انقلاب اسلامی بدان نیازمند است.
غلیان
@ghalayan