تبیین شخصیت مقام معظم رهبری با تکیه بر کتاب خون دلی که لعل شد۳
🔹آشنایی با امام خمینی و آغاز نهضت
-با توجه به گرایشات شکل گرفته در ایشان نسبت به اصلاحات اجتماعی، بعد از شهادت نواب همچنان به دنبال مسیری برای تحقق اهداف و آرمان هایشان بودند و هنگام مهاجرت به قم به گفته خودشان افکار تحولی در ذهنشان موج میزد که در آن مقطع با شخصیت امام خمینی آشنا میشوند و هرآنچه را که میخواستند در ایشان یافتند.
-شخصیت امام را اینگونه توصیف میکنند که در مسائل تهذیبی و علمی جدیت داشتند و تا قبل از سال1341 هیچ بروز و ظهور مبارزاتی نداشتند. و این سکوت امام را از بزرگترین ریاضت ها میشمرند. چرا که گرایش عمیق به برخی ارزش ها در جان ایشان شکل گرفته بود و چون مترصد فرصتی مناسب برای اقدامات مقتضی بودند در رفتار ایشان بروز و ظهور نداشت و این انتظار زمان مناسب نسبت به تحقق ارزش هایی که تمایل شدید نسبت به آن وجود دارد خود نوعی صبر است که روح بزرگی میطلبد.
🔸روحیه حداکثری بودن
با توجه به مسئولیت هایی که متوجه ایشان بوده در ایام نهضت و انتخاب هایی که میکردند مشخص میشود که شخصیتی حداکثری در مبارزه داشته اند. از حضور در جلسات حلقه افراد نزدیک به امام گرفته تا رهبری گروه های طلاب و دانشجو، سفر تبلیغی به مناطق دور افتاده کشور، چاپ و تکثیر اعلامیه، ارتباط با علما، برگزاری جلسات تدریس معارف اسلام انقلابی برای جوانان مبارزو... . به عبارتی اینگونه نبوده که دسته‌ای گزیده شده از فعالیت ها را برای خود انتخاب کنند. و این حداکثری بودن یکی از مولفه های ایمان اسلامی است که خود در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی به آن میپردازند.
🔹یک انتخاب معنا دار
در انتخاب بیرجند به عنوان اولین مقصد سفر تبلیغی در ماه محرم سال 1342 میتوان به نکاتی در شخصیت ایشان اشاره کرد:1.بیرجند پایگاه اسدالله علم از شخصیت های تراز اول رژیم شاه بوده که نفوذ بالایی در آن منطقه داشته. ایشان با انتخاب این نقطه از کشور نشان میدهند که آنچه ملاک انتخاب است راهبردی بودن آن منطقه است. چرا که اگر بتواند در میان مردم بیرجند که تحت تاثیر شخصیت اسدالله علم است نفوذ کند پس میتواند در دیگر مناطق کشور که نفوذ آن شخصیت کمتر است نیز نفوذ کند و اندیشه خود را به ذهن قلب مردم برساند. یعنی به عبارتی با این حرکت سعی داشت پایگاه یکی از شخصیت های دست اول رژیم یا به عبارتی دومین نفر بعد از شاه را بزند.2. در انتخاب خود با توجه به روحیه حداکثری که ذکر شد منطقه با رفاه بالا را انتخاب نکرد. بلکه ترجیح داد در منطقه ای با صعوبت و محروم را انتخاب کند. 3.ایشان با انتخاب این منطقه محروم صف اول مخاطبین پیام انقلاب و نهضت را محرومین قرار دادند چرا که این دست از افراد را مستعدتر نسبت به دیگر طبقات جامعه برای قیام لله میدانستند.
🔸انس با قرآن
از مراتب انس ایشان با قرآن تفال های مکرری است که به قرآن میزنند و از متن آن برای اتفاقات پیش رو یاری میجویند.
🔹شخصیت انفعال ناپذیر
در اوج فعالیت های نهضت موارد متعددی رخ میدهد که بستر انفعال ناشی از ترحم، ترس، غم و... در ایشان وجود دارد. حالاتی که ریشه ایمانی ندارند و ناشی از نفس است. چه در حالات شخصی و چه در مواجهه با افراد رژیم. اما ایشان به شدت نسبت به اولا ایجاد انفعال در قلب و روحشان و ثانیا نسبت به بروز و ظهور آن حساسیت دارند. یعنی جایی که افراد رژیم سعی میکنند در ایشان حال مهربانی یا ترس ایجاد شود در مقابل این احساس می ایستند و کاملا برخلاف آنچه که میخواهند رفتار میکند. در مواردی نیز حال ایجاد میشود اما جلوی بروز و ظهور آن را میگیرند که همه این ها نشان دهنده قوت ایمان است.
البته باید توجه داشت مواردی که حال ایجاد شده اما جلوی بروز و ظهور را میگیرند عمل منافقانه ای شکل نگرفته بلکه سعی میشود روح را با این رفتار تربیت کنند و در واقع حرکتی است که از رفتار به سمت قلب و روح در جریان است.
غلیان
@ghalayan
تبیین شخصیت مقام معظم رهبری با تکیه بر کتاب خون دلی که لعل شد۴
🔸مراقبه در خطورات
هنگام انتقال ایشان از زاهدان به تهران توسط ماموران ساواک در هواپیما، افکاری به ذهن ایشان خطور میکند. اینکه آینده این نهضت چه میشود یا امام چه میشود، پدرم در چه حالی است در حالی که دچار بیماری در بینایی شده اند و... اما در لحظه ای از فکر به این امور که جز خدا کسی از این ها آگاه نیست منصرف میشوند. به عبارتی در آن لحظه متوجه حجابی که این افکار در عمل او ایجاد میکنند میشود و با وجود همه تلاطم هایی که دچارشان شده از این حجاب عبور میکنند و متوجه خداوند متعال میشوند. باید توجه داشت برای ملکه شدن چنین مراقبه ای نیاز به مراقبه های شدید در اندیشه و رفتار است.
🔹افراد جبهه مقابل در یک وزان نیستند
در جای جای نهضت ایشان به افرادی برمیخورند که به نوعی در خدمت رژیم هستند و اهداف او را پیش میبرند. اما نوع تعاملشان با هریک متفاوت است. به عنوان نمونه دو مورد را ذکر میکنیم.
شیخ مزدور: راجع به روحانی ای است که در ایام ماه رمضان به زاهدان سفر کرده و به عنوان شیخی که از طرف رژیم است و مردم را به سمت سازش و همراهی با رژیم هدایت میکند معرفی میکنند. ایشان در تعاملشان با این شیخ ذره ای ملاطفت و انعطاف ندارند و او را طرد و رسوا میکنند. و به این موضوع اعتنایی ندارند که شاید بشود با او وارد گفتوگو شد و همراه کرد.
استوار ساقی: یکی از افسران رژیم در زندان که روحیه خاصی داشته. او نسبت به کسانی که سست عنصر بودند و شروع به عجز و لابه میکردند شدت عمل به خرج میداده و نسبت به افراد با اراده و صلابت با انعطاف رفتار میکرده. حضرت آقا تاجایی با او همراه میشود که بعد از انقلاب همراه عده ای دیگر نامه میزنند که ما شکایتی از او نداریم بلکه در مجازاتش تخفیف داده شود.
به نظرمیرسد ایشان همه افراد همراه جبهه باطل را دریک وزان نمیدیده. شیخ مزدور هم نسبت به عمل رژیم آگاه بوده و برای منافع فردی در خدمت آن رژیم بوده و هم دایره اثرگذاری وسیعی داشته و مشغول گمراه کردن مردم بوده اما ساقی فردی جاهل نسبت به عملکرد رژیم بوده و تنها به علت استخدام در ساختار نظامی آن مجبور به چنین اعمال ورفتاری شده و در همان حیطه نیز سعی داشته که حق وانصاف را رعایت کند.
🔸جامعیت هم‌افزا
آیت الله خامنه‌ای شخصیت جامعی و ذو ابعادی اند. اما این ابعاد بی ربط به یکدیگر نیستند. گاهی فردی ادعای جامعیت دارد اما فعالیت علمی او هیچ ربطی به حضور درمیدان ندارد و تهذیبش در علم دیده نمیشود و قس علی هذا. این فرد درواقع جامع نیست بلکه رفتار های بی ربط با صورت های متفاوت نسبت به یکدیگر دارد. اما ایشان اثر تهذیبشان در مبارزه، حال معنویشان هنگام مبارزه، فعالیت علمی مدد دهنده به مبارزه و مهذبانه و... مشهود است. مثلا کتبی را ترجمه میکنند که اثر مستقیم در مبارزه دارد. مطالبی را تدریس میکنند که افراد را برای قیام اماده میکند. در تهذیبشان میل به مبارزه پیدا میکنند و در هنگام مبارزه توجه به خداوند متعال دارند. این آن جامعیتی است که انسان انقلاب اسلامی بدان نیازمند است.
غلیان
@ghalayan
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایگاه بسیج در لندن
🇵🇸آیا پایگاه بسیج داشتن در لندن چیز بدی است؟ آیا نشان دهنده عمق نفوذ جمهوری اسلامی در قلب دنیای استکبار نیست؟
آن ابله چرا اقدام به پراکندن چنین شایعه‌ای میکند؟ و رهبری چرا این را نفی میکند؟ و چه چیزی را اثبات میکند؟
🇵🇸از ابتدای حماسه طوفان الاقصی، جمهوری اسلامی همه آن چیزی که در فلسطین رخ داده را به خود فلسطینیان منتسب و نقش جمهوری اسلامی در این عملیات را نفی کرد.
در طرف مقابل اما اصرار بر این مسئله وجود داشت که این عملیات با حضور ایران بوده اما در ادامه به دلیل برخی ملاحظات سیاسی-نظامی انکار کردند.
🇵🇸اما هر اتفاقی در حاشیه این عملیات رخ میدهد، از تظاهرات در کشورهای اسلامی و اروپایی گرفته تا زدن پایگاه آمریکایی و حملات حزب‌الله گرفته و موشک های یمن همگی به دنبال دستی ناپیدا از سمت جمهوری اسلامی هستند.
به خیالشان ایران مثل آمریکا به عنوان گادفادر بازی مهره‌هایش را چیده و در هرلحظه به هریک دستور فلان کار به خصوص را میدهد و او آن کار به خصوص را انجام میدهد.
🇵🇸در حالی که ایران همواره تاکید کرده که نقش حامی را در این میدان بازی میکند. اصلا رهبری را حمایت معنا میکند. یعنی حفاظت از قیامی که شکل گرفته. اساسا بنا نیست جمهوری اسلامی به جای کسی یا کشوری یا گروهی تصمیم بگیرد و عمل کند. چرا که وقتی قیام صورت گرفت او خود را متصل به جبهه‌ای هماهنگ و دارای اهداف و راهبرد‌های مشخص میبیند و او خود است که میفهمد و تصمیم میگیرد و اراده میکند
🇵🇸تظاهرات اروپا منشاش صبر مردم فلسطین است در مقابل ظلم. صبر و توکلی که دلهای آماده را مشتاق قیام میکند. چرا که صبر آنها بروز قدرتی است که هر انسان دارای فطرت روشن خود را متصل به آن میبیند و اجازه قیام در مقابل ظالم را به خود میدهد.
🇵🇸آن که به دنبال ابزار قدرتی از جنس نفوذ و ایجاد پایگاهی در لندن است برای انتساب تظاهرات اروپا به کشور ایران حقیقتا یک ابله است. چرا که منطق قدرت جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت را درک نکرده.
غلیان
@ghalayan
دمنده‌گان روح مقاومت
صبر مردم غزه پدیده عجیبی است. باید فعلشان دقیق دیده شود. باید بفهمیم چه اتفاقی را رقم میزنند.
مردم غزه و رژیم صهیونیستی نماینده دو جبهه اند. دو جبهه که به قدمت کل تاریخ با یکدیگر درگیر شده‌اند در هر مقطع اراده یکی در تقابل با دیگری قرار گرفته. در هر مقطع صبر و توکل جبهه حق بوده که در مقابل ابزار مادی جبهه باطل قرار گرفته.
اما شدت درگیری در کل جبهه همواره به یک اندازه نیست. گاهی یک نفر نوک پیکان درگیری است، گاهی یک خانواده، گاهی یک قوم و گاهی یک ملت. نوک پیکان بودن که میدانید به چه معناست؟ یعنی در آن نقطه است که همه چیز رقم میخورد. در آن نقطه است که همه اراده‌های حق و باطل تجمیع میشود و در آن نقطه است که تنش بالاست، هزینه ایستادگی بالاست. در آن جاست که خیلی بیش از آن چیزی که تصور کنیم صبر و توکل لازم است. غزه امروز، ته گودال سال شصت و یک هجری است. دقیقا نوک پیکان مصاف حق و باطل.
و اراده‌های نوک پیکان هستند که بیش از همه اراده‌ها تعیین کننده‌اند. و اصلا آنها هستند که دمندگان روح ایستادگی به کل جبهه اند.
مردم غزه سرو قامتانی هستند که حال معنوی دلواپسی‌مان برای جبهه حق را، اتحادمان را، دست و پا زدن برای فهم نقشه ولی را، خلاص شدن از حال بد انفعال را مدیونشان هستیم.
مردم غزه دست ما را گرفته و بالا می‌کشند.
غلیان
@ghalayan
اقدام عملی دولت‌های اسلامی
چرا در چنین شرایطی عمده تمرکز نظام روی دیپلماسی با کشورهای منطقه است؟
از ابتدای ماجرای طوفان الاقصی، هدف جمهوری اسلامی در میدان کنونی فلسطین آتش بس بوده که سعی داشته این مهم را از طریق دیپلماسی عملی کند. دیپلماسی‌ای که به دنبال اقدام عملی دولت‌های اسلامی است.
اینکه چرا آتش بس هدف است واضح است. اما چرا از طریق دیپلماسی با دولت‌های اسلامی؟
آنچه که در حال اقدام است در چند لایه مورد توجه قرار میگیرد
لایه اول مسئله خود غزه است که لازم است هرچه زودتر این جنایت پایان یابد و خون‌های کمتری ریخته شود و به گونه‌ای باید ورود کرد که در دستگاه محاسبه هزینه فایده اسرائیل دست کشیدن از این حملات ناگزیر باشد و این تنها در صورتی محقق میشود که اسرائیل حیات کنونی‌اش که با مواد غذایی و نفت تامین میشود به خطر بیافتد. نرسیدن مواد غذایی باعث ایجاد التهاب در مردم و قطع واردات نفت خالی کننده دست حاکمیت است.
طبیعی است که این نتیجه تنها با همکاری همه کشورهای منطقه قابلیت تحقق دارد.
هدف بعدی برهم زدن توافق‌های پیش از ۷اکتبر است. یعنی خراب کردن طرح آمریکا در منطقه. اقدام عملی علیه یک کشور در دیپلماسی کشور‌ها معنا دارد. یعنی هرکشور در جمع بندی خود نسبت به اسرائیل باید به این نتیجه برسد که منافعش در طولانی مدت با اقدام علیه اسرائیل به خطر نمی‌افتد. اقدام عملی صرفا مربوط به زمان حال نیست و اینگونه نیست که پس از پایان این درگیری همه چیز به شکل ابتدایی خود بازگردد. اقدام عملی یعنی ضربه زدن به روابط دوطرفه
هدف بعدی جمهوری اسلامی اقدامی در راستای وحدت امت‌های مسلمان است. هر عملکرد دولت‌های اسلامی برآیندی از اراده عمومی آن ملت است و آثار آن به خود آن ملت بازگشت دارد. به عبارتی اگر به دنبال فهم اراده یک ملت هستید ببینید دولت آن دست به چه اقدامی میزند. و ملت‌ها ناگزیر از آثار فعل دولتشان هستند.
حال در این ماجرا که بیداری در ملت‌های مسلمان شکل گرفته تا زمانی که تبدیل به اقدام عملی دولت‌ها نشود عقیم است. یعنی بیداری مردم فعلی را در صحنه درگیری کنونی رقم نزده. و اما اگر اقدام در این راستا صورت گیرد یعنی یک ملت به تمامه فعلی را تحقق بخشیده که مدد دهنده به یک جبهه واحد است. تکمیل کننده اراده جبهه حق و بر هم زننده اراده جبهه مقابل است. در صورت تحقق چنین فعلی دو اتفاق رخ میدهد. اولا اتصال به این جبهه شدید تر میشود و این یعنی بیداری بیشتر و جریان یافتن روح مقاومت. دوما پس زدن دست و پای جبهه مقابل و شفاف شدن مرز بندی با طاغوت. و این جدی ترین اتفاق در به هم زدن پروژه ایجاد کشور اسرائیل است.
غلیان
@ghalayan
کالاهای جذاب و مادران مبارز
🪴گلی را تصور کنید که به ملاحت در گلدانی جا گرفته و با طراوت خودسرانه اش، محیط را از رایحه‌ای ذاتی پر میکند. دو نفر با گل مواجه میشوند. یکی از زیبایی و خوش عطری آن میگوید و حس خوشایند ملاقات گل اما دیگری به آتشی که بر افروخته می‌اندیشد و ساقه خشک شده این گل را هیزم متاعی برای آتشش می‌یابد.
او فقط یک گل است و نامش گویای حقیقتش. اما این زاویه نگاه هریک از آن دو فرد است که گل را به سمتی میکشد.
🔻جنس زن در طول تاریخ همواره مورد ظلم واقع شده. اما در هیچ دوره‌ای به اندازه این دوران به او ستم نشده. در دوره های پیشین لااقل به گوشه ای واگذاشته بودندش و سرش در کارهای خود بود. و حضرت ختمی با بعثتش دست نوازش بر سر دختران کشید و سیاهی را از قلب جاهلین دانست و نه در این حقیقت پاک. و طولی نکشید که دختر مطهرش شد سیده نساء العالمین و بلکه الگوی احاد بشر.
🔺اما در این دوران زن واگذارده نشده. بلکه شیاطین به قدرت او پی برده و آن را وسط معرکه آورده اند. آنان که به دنبال پول و قدرت اند مانند آن شخص آتش افروز که به دنبال هیزم است زن را صرفا کالایی جذاب برای کسب منافع خود میبینند و البته گاهی ابزاری برای لذت جویی و عیاشی. و همه منطق نمای تمدن غرب در موضوع زن خلاصه میشود در سودجویی و لذت جویی.
🔹اسلام اما زن را آنگونه که هست میبیند. آن را همان گل با طراوتی میبیند که کارش عطرافشانی است و زینت بخشی. اسلام زن را در مجرای خلقتش قرار میدهد. اسلام زن را نه در کنج انزوا میخواهد و نه وسط معرکه کامیابی دیگران. بلکه اسلام زن را مادران مبارز میخواهد.
زن را حقیقتی میداند که هم میتواند به اقتضای زن بودنش، در خانواده نسل پروری کند و نیروی خورشیدی باشد که منظومه خانواده را در مدار خود نگه میدارد
و هم به اقتضای انسان بودنش میتواند نسبت به حرکت کل جامعه احساس مسئولیت کند و دوشادوش مردان بلکه جلوتر از آنان حرکت کند و کل جامعه را به سمت خیر وصلاح حرکت دهد. زنان مبارزان گمنام بلکه رهبران قیامند.
🔹و جامعه ایرانی جامعه ای است که نظام ارزشی خود را بر اساس ارزش های اسلام آراسته. ارزش های جامعه ایرانی ارزش های اسلامی است و این ارزش ها هستند که نسبت به حقیقت زن زاویه نگاه میدهند. و این ارزش ها هستند که زن ایرانی را جایابی میکنند و به او هویت واقعی خودش را هدیه میدهند. و این ارزش های جامعه ایرانی است که سیده نساءالعالمین را الگوی زنان ایرانی قرار میدهد.
زنان ایرانی مادران مبارزی هستند که در خط مقدم تهاجم به تمدن غرب اند.
غَلَیان
@ghalayan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوامون خرابه حاجی
اخراج قدرتمندانه
🔺این دوکلمه عبارتی است که حضرت آقا در معنای کلمه حشر بیان میکنند.
نام سوره‌ای که اشاره به یک واقعه سیاسی در صدر اسلام یعنی اخراج یهودیان از شهر مدینه دارد.
آیه اول و آخر آن تسبیح خداوند متعال است و صفات عزیز و حکیم را توجه میدهند.
🔺آنچیزی که در این اخراج قدرتمندانه مورد توجه است یک سنت الهی است. و آن اینکه کفار و منافقین در مقابل ایمان مومنان و مکر الهی تاب مقاومت ندارند و کاملا آسیب پذیرند.
البته آسیب پذیر بودنشان نه به این معنا که آنها نیز تدبیر میکنند و تدبیرشان خطا میرود و مومنین تدبیر میکنند و آنها را از پای در می‌آورند.
🔺با نگاهی دقیقتر باید گفت تدبیر آنها در واقع تدبیر خداوند را تکمیل میکند. آنها خود بخشی از طرح حرکت مومنین هستند. مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین. یعنی هر دست و پایی که آنها میزنند در واقع در حال جلو بردن طرح جبهه حق و مومنین‌اند و این است معنای انتم الاعلون ان کنتم مومنین.
این اخراج را در حالی قدرتمندانه وصف میکنند که اصلا جنگی بین مسلمانان و یهودیان شکل نگرفت. یعنی قدرتمندانه به این معنای سخت ظاهری محقق نشد. بلکه از اتفاق دیگری تعبیر به قدرت میکند و آن را آتاهم الله من حیث لم یحتسبوا میداند که همان قذف فی قلوبهم الرعب است.
از جایی ضربه خوردید که گمان نمیکردید.
🔺این است معنا موضع برتر و دست بالا را داشتن. تا جایی که خود بیوتشان را تخریب کردند و فعلشان نقشه مومنین را تکمیل کرد.
از جهت دیگری نیز این اخراج قدرتمندانه است. اخراج یهودیان تسبیح امت مسلمان بود. تسبیحی که بروز و ظهور میدهد صفت عزیز و حکیم را. نفی و تنزیهی که خود از بروزات صفت عزیز خداوند متعال است.
🔹مومن اگر به ایمانش تکیه کند و آن را بالا بگیرد احساس ضعف و انفعال نمیکند. هیچ گاه در فکرچاره جویی برای برون رفت از مشکلات نیست. بلکه همواره در موضع تهاجم است. در موضع حمله است. مومن از موضع اعلی به جبهه کفر ضربه میزند
توجه به این سنت الهی به مومنین احساس قدرت میدهد. مومنین را امیدوار میکند. گره امید را همین احساس قدرت باز میکند.
سوره حشر را این روزها بیشتر قرائت کنیم.
غَلَیان
@ghalayan