#چالش
اسم بهترین که کتابی که تا حالا خوندی چی بوده؟
اینجا بگو:)👇
@green_2218_heart
در آن هنگامه طوفان میان گریه باران
در آواز قناری ها میان سوسن و لاله
و عطر و بوی آلاله
تو را می جویمت یارا
ز هجرت گشته ام حیران
تو را می جویمت یارا
میان نخل و نخلستان
در آواز نی محزون خرمشهر و خوزستان
در آن سرمای کردستان
میان سیل جمعیت
شلوغی شب تهران
تورا میجویمت یارا
ز هجرت گشته ام حیران
راستش گاهی وقتا به خودت هم حسودی میکنم...
وقتی به آیینه نگاه میکنی و خودت رو میبینی:)
ماه مهمانی اللّه تمام شد ولی ما هیچ بهره نبردیم از این مهمانی...
عیدتون مبارک رفقا:)💚
@ghalbe_sabz
#چالش
بهترین شعر یا متنی که تا حالا خوندی رو برامون بفرس😉
https://harfeto.timefriend.net/16788870317693
اینجا بفرس👆
غرق در دریای چشمانت شدم
همان دریای پر موج و بی ساحل
که با هر طوفان جهانی را زیر آب میکرد
و چه کشتی های شکسته ای که یک به یک
در آن غرق میشدند
و چه ماهی ها که در اعماق طوفان جان می دادند
و من هم یکی از هزاران قربانی دریای طوفانی چشمت هستم
که چنان سودای دریا را دارم
که اگر هزاران بار دیگر هم در این طوفان غرق شوم باز هم دل به دریا میزنم...
همه مستانه رقصیدند و ما مستانه جان دادیم
همه باده و می خوردند و ما می بر جهان دادیم
جهان بر وفق این رسم است دشمن را نمی بخشند
ولی هربار بخشیدیم و دشمن هم امان دادیم
جهان را عمری میگفتیم بر معشوق سر دادیم
ولیکن دغدغه این بود ارزان یا گران دادیم
میان عاشق و معشوق نباشد هیچ میزانی
سر ساقی سلامت باد سر دادیم و جان دادیم
ازش پرسیدم کلمه "هیچ" یعنی چی؟
گفت یعنی چیزی که ما تو کل زندگی دنبالشیم...
وقتی که برای اولین تو را دیدم
جنگی داخلی میان قلب و مغزم در گرفت
گاه دل پیروز میشد
پیغامی برایت میفرستادم
گاه مغز غلبه میکرد
و همان پیغام را پاک میکردم
البته هر گاه دل پیروز میشد
سوی تو می آمد
و از تو شکست می خورد
و باز مستعمره تو بود
تنها قربانی این جنگ ها چشم هایم بودند
که با هر شکست و پیروزی میگریستند
حالا که این قطع نامه صلح را میخوانی
جنگ تمام شده اما
جوهر خودکاری که با آن
این قطعنامه امضا شده
از خون من است...
عاشقان عالمی دارند به از هر دو جهان
بـــی خـــیـــال غـم و انـــدوه جــهــان گذران
در دلم رازی نهفته کـه نـگویم هـمه کس را
مگر آن دلبر شیرین که ربودست نفس را
روز تولدم رو دقیق یادش بود
حتی برام کادو گرفته بود
وقتی کادو رو باز کردم دیدم عطر خریده
دلیلش رو که پرسیدم
گفت اخه میگن عطر جدایی میاره...
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
#حافظ
منم آن برگ درختی
که به سرمای خزان
زیر پا افتاده ام
هر که رد شد لگدی کرد مرا
از صدای استخوانم لذتی برد
که زیر چکمه هایش خورد میشد
باغبانی تکه هایم برداشت
گوشه ای انبار کرد
پک ز سیگارش زد
و مرا آتش زد
از لب پنجره معشوق نگاهم میکرد
قطره اشکش به روی آتش افتاد و مرا جان بخشید...
جامه دران به ره زنم سجده کنان به کوی تو
در هوس سپیده دم در غم آرزوی تو
گر به ره وصال تو کشته شدست عاشقی
نیست خطای عشق من یا که خطای روی تو
چشم رقیب در پی چشم تو بود جان من
ورنه نه من خطا گرم نه در غضب چو خوی تو
گر به بهای خون او محکمه ها مرا برند
شِکوهء زلفی میکنم شِکوهء تار موی تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام دادم و گفتم بیا خوشم می دار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو...
#سعدی
@ghalbe_sabz
دست من بسته و معشوق شکایت دارد
جان من میبرد و شِکوهء غارت دارد
کار دنیا بس عجیب است دلا میبینی؟
ای همه عمر وفا کرده جفا میبینی
عذر هم از طرف چشم ترا میخواهم
گر همین چشم نبود اشک نبود همراهم
گر همه جرم من این است نگاهش کردم
بس همه عمر دلم سوخت هوایش کردم
جرم او نیست همین بس که مرا میراند؟
ای دلا داد مرا کیست از او بستاند؟