eitaa logo
قلب فرهنگی شهر
3.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
4.9هزار ویدیو
101 فایل
قلب فرهنگی شهر " رسانه رسمی سپاهانشهر اصفهان" اخبار و اطلاعیه های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پیگیری معضلات اجتماعی و فرهنگی ارتباط و دریافت گزارشات: @Admin_GhalbeFarhangiShahr
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓‌ جمعہ ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ ۲۲ محرم ۱۴۴۲ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۰ 🔸 روز سینما 📿 ذکر روز: اللّهم صلِّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم (صدمرتبه) ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
✋ بے‌فایده‌ست روضہ و ماتم ‌بدون ‌تو بے‌فایده‌ست اشڪ دمادم بدون تو اے منتقم....جان عمو جان تان بیا بےفایده ست ماه محرم بدون تو چنگے ‌بہ دل نمیزند آقاے ‌غصه‌دار بیرق علم سیاهے و پرچم ‌بدون‌ تو 😭 سلام مولاے من زیباترین آرزوے من✋💚 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
🔸زیارت حضرت مهدی(عجل‌الله‌فرجه) 🔹 در روز جمعه: ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣُﺠَّﺔَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻓِﻲ ﺃَﺭْﺿِﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻋَﻴْﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻓِﻲ ﺧَﻠْﻘِﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧُﻮﺭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﻳَﻬْﺘَﺪِﻱ ﺑِﻪِ ﺍﻟْﻤُﻬْﺘَﺪُﻭﻥَ ﻭَ ﻳُﻔَﺮَّﺝُ ﺑِﻪِ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻤُﻬَﺬَّﺏُ ﺍﻟْﺨَﺎﺋِﻒُ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻮَﻟِﻲُّ ﺍﻟﻨَّﺎﺻِﺢُ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺳَﻔِﻴﻨَﺔَ ﺍﻟﻨَّﺠَﺎﺓِ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻋَﻴْﻦَ ﺍﻟْﺤَﻴَﺎﺓِ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺻَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻭَ ﻋَﻠَﻰ ﺁﻝِ ﺑَﻴْﺘِﻚَ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺒِﻴﻦَ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮِﻳﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻋَﺠَّﻞَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻟَﻚَ ﻣَﺎ ﻭَﻋَﺪَﻙَ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻨَّﺼْﺮِ ﻭَ ﻇُﻬُﻮﺭِ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻣَﻮْﻻ‌ﻱَ ﺃَﻧَﺎ ﻣَﻮْﻻ‌ﻙَ ﻋَﺎﺭِﻑٌ ﺑِﺄُﻭﻻ‌ﻙَ ﻭَ ﺃُﺧْﺮَﺍﻙَ ﺃَﺗَﻘَﺮَّﺏُ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺗَﻌَﺎﻟَﻰ ﺑِﻚَ ﻭَ ﺑِﺂﻝِ ﺑَﻴْﺘِﻚَ ﻭَ ﺃَﻧْﺘَﻈِﺮُ ﻇُﻬُﻮﺭَﻙَ ﻭَ ﻇُﻬُﻮﺭَ ﺍﻟْﺤَﻖِّ ﻋَﻠَﻰ ﻳَﺪَﻳْﻚَ، ﻭَ ﺃَﺳْﺄَﻝُ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﺃَﻥْ ﻳُﺼَﻠِّﻲَ ﻋَﻠَﻰ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﺁﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﺃَﻥْ ﻳَﺠْﻌَﻠَﻨِﻲ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﻨْﺘَﻈِﺮِﻳﻦَ ﻟَﻚَ ﻭَ ﺍﻟﺘَّﺎﺑِﻌِﻴﻦَ ﻭَ ﺍﻟﻨَّﺎﺻِﺮِﻳﻦَ ﻟَﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﻋْﺪَﺍﺋِﻚَ ﻭَ ﺍﻟْﻤُﺴْﺘَﺸْﻬَﺪِﻳﻦَ ﺑَﻴْﻦَ ﻳَﺪَﻳْﻚَ ﻓِﻲ ﺟُﻤْﻠَﺔِ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ ﻳَﺎ ﻣَﻮْﻻ‌ﻱَ ﻳَﺎ ﺻَﺎﺣِﺐَ ﺍﻟﺰَّﻣَﺎﻥِ ﺻَﻠَﻮَﺍﺕُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻭَ ﻋَﻠَﻰ ﺁﻝِ ﺑَﻴْﺘِﻚَ ﻫَﺬَﺍ ﻳَﻮْﻡُ ﺍﻟْﺠُﻤُﻌَﺔِ ﻭَ ﻫُﻮَ ﻳَﻮْﻣُﻚَ ﺍﻟْﻤُﺘَﻮَﻗَّﻊُ ﻓِﻴﻪِ ﻇُﻬُﻮﺭُﻙَ ﻭَ ﺍﻟْﻔَﺮَﺝُ ﻓِﻴﻪِ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﻋَﻠَﻰ ﻳَﺪَﻳْﻚَ ﻭَ ﻗَﺘْﻞُ ﺍﻟْﻜَﺎﻓِﺮِﻳﻦَ ﺑِﺴَﻴْﻔِﻚَ ﻭَ ﺃَﻧَﺎ ﻳَﺎ ﻣَﻮْﻻ‌ﻱَ ﻓِﻴﻪِ ﺿَﻴْﻔُﻚَ ﻭَ ﺟَﺎﺭُﻙَ ﻭَ ﺃَﻧْﺖَ ﻳَﺎ ﻣَﻮْﻻ‌ﻱَ ﻛَﺮِﻳﻢٌ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻻ‌ﺩِ ﺍﻟْﻜِﺮَﺍﻡِ ﻭَ ﻣَﺄْﻣُﻮﺭٌ ﺑِﺎﻟﻀِّﻴَﺎﻓَﺔِ ﻭَ ﺍﻟْﺈِﺟَﺎﺭَﺓِ ﻓَﺄَﺿِﻔْﻨِﻲ ﻭَ ﺃَﺟِﺮْﻧِﻲ ﺻَﻠَﻮَﺍﺕُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻭَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﻫْﻞِ ﺑَﻴْﺘِﻚَ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮِﻳﻦَ. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✨ 🌺شهيد توکل قره گزلو: به معنای خود از خوی‌ها و عادات حيوانی است. هرگاه صفات رذيله را از وجود خود بيرون نموديم آنگاه خود را می‌شناسيم و هرگاه خود را شناخيتم خدای خود را بهتر می‌شناسيم.🌷 يكی از بهترين راه‌های شناختن نفس و تهذيب خود، به جای آوردن است كه در آن فقط و فقط خداوند مد نظر باشد.🦋 📿 🤲 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸هیچ ذکری گهربارتر ازصلوات نیست 🌸گر تو خواهی درهای رحمت بسویت باز شود 🌸سرتاپای وجودت با نام زیبایش نور باران بشود 🌸معطر بنما کام خویش با ذکر زیبای صلوات اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
خطبه اول 21 شهريور.mp3
7.92M
🔹 🔸خطبه اول ⏱تاریخ: ۹۹/۰۶/۲۱ ✅ نماز جمعه این هفته به امامت امام جمعه محترم سپاهان شهر حضرت حجت الاسلام و المسلمین ملکیان (زید عزه) اقامه گردید. @ghalbefarhangishahr
خطبه دوم 21 شهريور.mp3
7.13M
🔹 🔸خطبه دوم ⏱تاریخ: ۹۹/۰۶/۲۱ ✅ نماز جمعه این هفته به امامت امام جمعه محترم سپاهان شهر حضرت حجت الاسلام و المسلمین ملکیان (زید عزه) اقامه گردید. @ghalbefarhangishahr
👆(پزشک) یاحسین جان ⁣فقط با تو می‌گویم که بی زبانی مرا می‌شنوی 👈 ۲۸ روز مانده تا حسینی باشد قرار ما جنت الحسین ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
خدایی شب 22 محرم.MP3
24.16M
🏴 موضوع: شرح حدیث عنوان بصری 🎙•°سخنران: حجت الاسلام و المسلمین خدایی (زیدعزه) 🚩🕌•°مکان: مسجد صاحب الزمان (عج) سپاهان‌شهر ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ✨ شما از جمله کدام دسته از یاران حضرت صاحب الزمان (علیه‌السلام) هستید؟ ☄ بر اساس منابع معتبر یاران امام مهدی(علیه‌السلام) به چهار گروه تقسیم می شوند: ١- اوتاد افرادى هستند که به اندازه ی یک چشم برهم زدن از خداى خویش غفلت نمى‌کنند و به دنبال مال دنیا نیستند، مگر آنچه که نصیب و روزى آنها شود و خطاها و لغزش هایى که از افراد دیگر صادر مى‌شود از آنها سر نمى زند و در آنها عصمت شرط نیست. این گروه بى واسطه با حضرت (علیه‌السلام) در ارتباط هستند. ٢- ابدال یک درجه از اوتاد پایین تر و در مرحله ی بعدى هستند که ممکن است گاهى از آنها غفلتى صادر شود ولى بلافاصله با تذکّر و تنبّه آن غفلت را از خود دور مى‌کنند و هرگز گناه عمدى از آنها سر نمى‌زند. ٣- نجباء در رتبه ی بعد از ابدال قرار دارند و با واسطه ی اوتاد و ابدال با امام عصر (علیه‌السلام) در ارتباط هستند. ۴- صلحاء افراد با تقوایى هستند که متّصف به صفت عدالت هستند، اما ممکن است گاهى اوقات از آنها خطایى سر زند که بلافاصله استغفار کرده و پشیمان مى‌شوند. صلحاء با سه واسطه با حضرت مهدى (علیه‌السلام) در ارتباط هستند. ✨اگر یکى از اوتاد کم شود، یکى از ابدال جایگزین او مى‌شود و جاى آن ابدال را یکى از نجباء پر مى کند و به جاى او یکى از صلحاء وارد دسته ی نجباء مى‌شود و هر گاه یکى از صلحا کم شود از بقیّه ی مردم که صلاحیّت و لیاقت داشته باشند جایگزین صلحاء مى‌شوند. 📚 منابع: 🔽 ۱. سوره ملک، آیه ۳۰. ۲. امام حاضر، مدیر ناظر، صص۷۶-۷۵. ۳. مصباح کفعمی ص۵۳۴، حاشیه بر دعای امّ داوود. ۴. کافى، جلد ۳، ص ۱۴۱. ۵. تاریخ غیبت کبری، محمّد صدر، ص۱۹۵ به نقل از غیبت طوسی ص۱۰۲. ۶. مصباح کفعمى، ص ۷۰۴. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
گرجی شب 23 محرم.MP3
13.82M
🏴 موضوع: وظایف ما در مناسبتها 🎙•°سخنران: حجت الاسلام و المسلمین گرجی (زیدعزه) 🚩🕌•°مکان: مسجد صاحب الزمان (عج) سپاهان‌شهر ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
سکانس 1️⃣ ✅ حضرت آقا :باید گفت که اولین جرقه های انگیزش انقلابی اسلامی به وسیله نواب به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد. سکانس 2️⃣ ✅ میگفت: اگر با کاشتن گندم برپشت بام خانه ها میتوانی رفع احتیاج از بیگانه کنی، بهتراست بر این کار اقدام کنی تا این که دست گدایی به سوی دشمنان اسلام دراز کنی امشب به یاد شهید سید مجتبی نواب صفوی ❤️🌹🌸🌺 🎥🎞 لینک مستند امشب به یاد شهید نواب صفوی ▪️ https://www.namasha.com/v/5LvPgTbe ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
رهبر انقلاب: اهانت به پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. ... ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
رخ مهـ🌙ـتاب -باور کن پول لازمم و گرنه آنقدر اصرار برای فروش نداشتم! - بازار خوابیده سید دست ما نیست الان کسی پول نقد نداره که یه زمین بخره اونم تو روستا...! - خیلی بهت زحمت دادم خبری شد زود بگو... - چشم سید جان حتما! - دمت گرم یا علی... - یا علی. √ مریم استکان چای را مقابل سید گذاشت و پرسید: زمین رو می‌خوای بفروشی؟؟! - سید چای را کشید جلوی خودش به استکان خیره شد و از نگاه به چشم های مریم فرار کرد... - مریم متعجب سکوت سید را که دید گفت: نمی‌گی واسه چی از خیرش میخوای بگذری؟! تو واسه اونجا برنامه‌ها داشتی یادت رفته؟؟!🙁 اونجا یادگار پدر بزرگته که قرار بود زائر سرا بشه واسه زائرهای امام زاده ی روستا... - سید باز هم سکوت کرد!! لج مریم در آمد. - با دست چانه ی سید را بالا گرفت و سید بر خلاف میلش چشم در چشم شد با او... - سید فقط آرام گفت: نمی‌تونم بگم بهم زمان بده همین باشه؟! √ مریم آهی کشید و به حالت قهر به پشتی تکیه داد و سرش را روی زانویش گذاشت... - سید کاملاً حق به جانب گفت: قرار به ناراحتی باشه من باید ناراحت باشم!!! - مریم سرش را بلند کرد و با مظلومیت گفت: تو؟؟؟؟؟؟!!!! 🤨 - سید لبخندی زد و گفت: اره من!!! ☺️واسه چی ماکارونی که شام خوردیم ته دیگش نون بود!!! سیب زمینی نبود؟؟! - مریم که لحن اول کلام سید را باور کرده بود. حالا از شوخی سید حسابی عصبانی شد؛ خیز برداشت تا سید را بزند که در چشم بر هم زدنی فرار کرد و رفت توی اتاق زینب که خواب بود و در را هم از پشت بست. - از پشت در گفت: بعدا بهت می‌گم همه چیز رو.... دوسِت دارم...!! 😊 - مریم که به در تکیه داده بود و می‌خواست به زور باز کند... با شنیدن دوسِت دارم در را ول کرد و با خنده ای آرام گفت: کاش من نداشتم!!! مریم می‌دانست وقتش که بشود همه چیز را می‌فهمد اما بدجوری دلش شور موقعیت فعلی سید را می‌زد...! - فردا سید اولین کاری که کرد؛ رفتن سراغ حاج آقا فاتحی بود. √ حاج آقا تا سید را دید تعارف کرد برود توی مغازه نشستند. سید بی مقدمه رفت سراغ اصل مطلب و گفت: حاجی چیکار کردی واسه ما؟! - حاجی سرش را پایین انداخت و سکوت کرد.... سکوتش برای سید یک دنیا حرف داشت. - بلند شد و گفت: خداحافظ حاجی. داشت می‌رفت بیرون که از پشت حاجی بازویش را گفت. سید برگشت. - حاج آقا لبخند محوی😌 زد و چکی را دست سید داد و گفت: باور کن با اعتبارم بیشتر از این نتونستم قرض کنم... - سید چک را گرفت و دست حاجی را فشرد و گفت: دم شما گرم خدا خیرتون بده. پول حاج آقا فاتحی یک پنجم مبلغ چکی بود که دست امیر داشت. اما همین هم خودش فرجی بود. - سید صدای اذان را که شنید رفت توی مسجد از حوض حیاط وضو گرفت و دلش را به دریای بیکران الطاف خالقی زد که تا اینجای زندگی برایش کم نگذاشته بود...! |•° سید باور داشت خدای دیروزش خدای امروز و فردا و ابد هم هست...! - بعد از نماز سوار موتور شد و رفت سراغ امیر می‌دانست شرکت بزرگی به هم زده و آدرسش را از یکی از دوستانشان گرفت. - پله های شرکت را بالا رفت به ورودی اتاق مدیر که رسید؛ منشی جلویش را گرفت. - سید سر به زیر گفت: بگید سید علی اومده. خانم منشی هماهنگی کرد و سید منتظر ایستاده بود. - چند لحظه گذشت گفت: بفرمایید تو! سید در زد و بعد از اینکه امیر گفت: بیا تو. داخل شد. امیر از جایش بلند نشد و به صندلی تکیه داده بود... - سید سلام کرد. اما جوابی نشنید... - چک را از جیبش در آورد و گفت: مقداری از بدهی رو جور کردم. اینو بگیر و فعلا سند خونه رو بده بقیه اش رو هم سعی می‌کنم ظرف چند روز آینده جور می‌کنم. √ امیر کاملا بی تفاوت به چکی که سید روی میز گذاشت سیگاری آتش زد و به بیرون خیره شد... - سید خیلی عصبانی بود اما به روی خودش نیاورد. - گفت: امیر لطف کن این قضیه رو بیشتر از این کشش نده... - امیر ناگهان از جا پرید و گفت: بایدم همه چیز برای تو و رضا تموم شده باشه اما واسه من همه چیز بعد نامردی شما شروع شد... 😠 سید با کلافگی گفت: تو همون موقع هم نمی‌خواستی بشنوی که نامردی در کار نبوده هر چی بود قانون بود و حق!! - امیر خشمگین از پشت میزش بلند شد و به سمت سید آمد و داد زد: کدوم حق؟؟؟! حق رو تو تعیین می‌کنی یا رضا؟!! 😠 - سید زیر لب گفت: لا اله الا الله. اون بیچاره مُرده. واسه چی تنش رو تو گور با عذاب مادرش می‌لرزونی؟!! چرا از گذشته نمیای بیرون؟؟!! ... 🖊 کبری کرمی ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 💥 دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [تعجیل] فرج دعا کنند». 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣۶٣ ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــدایا در سر آغـاز صبحـم با یـاد و نـام تـو دریچه قلبـم را خالصانـه بہ سـوی تـو می‌گشایم تا نسیـم رحمتت بہ آن بوزد و نـوری از محبت و عشـق تـو بہ قلبـم ببـارد 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃     🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
🗓‌ شنبہ ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ ۲۳ محرم ۱۴۴۲ ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰ 🔸 سالروز تخریب حرمین عسکریین (علیهماالسلام) 📿 ذکر روز: يا رَبّ العالَمين (صدمرتبه) ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بنده ای که در دلش به وزن یک دانه خردل تکبر باشد، هرگز وارد بهشت نخواهد شد. 🗒منبع: الکافی، ج۲، ص ۳۱۰ ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
💠 متن دعای هفتم صحیفه سجادیه وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ : يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. 🔰 ترجمه دعای هفتم: نيايش آن حضرت در كارهاي مهم اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده مي‌شود، و اي آن كه سختيِ دشواري‌ها با تو آسان مي‌گردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست. سختي‌ها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به اراده‌ي تو موجود شوند، و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند. تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواري‌ها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني. اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگيني‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمده‌ام كه با آن مدارا نتوانم كرد. اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آورده‌اي و به سوي من روان كرده‌اي. آنچه تو بر من وارد آورده‌اي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كرده‌اي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند. پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشوده‌ام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه. و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار. اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بي‌طاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو مي‌تواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايسته‌ي آن نباشم. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
dcc_48b54142968388a8bc7e24d72350989c.mp3
10.5M
📖 دعای هفتم صحیفه سجادیه 💠 دعای (علیه‌السلام) برای رفع حوادث ناگوار و دشواری‌ها 🎙بانوای: 🔺همراه با نجوا ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
▫️امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند لاَ تَزَالُ شِيعَتُنَا فِي حُزْنٍ حَتَّى يَظْهَرَ وَلَدِيَ اَلَّذِي بَشَّرَ بِهِ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ شیعیان ما دچار غم همیشگی هستند تا زمانی که فرزندم که پیامبر صل الله علیه و آله مژده ظهورش را داده ظهور کند 🔸خدایا این غم را با ظهور حضرت حجت ارواحنا فداه ازین امت دور کن و توفیق صبر در زمان غیبت را به ما بده و مارا ازمنتظران حقیقی و شیعیان واقعی حضرت قرار بده 📚 دوران رهایی صفحه ۲۱۰ ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
اجازه دهید بچه ها خلاقیت خودشون رو بروز دهند و با امر و نهی های مداوم اونها رو سرکوب نکنید. کودکان خلاق به بزرگسالانی تبدیل می‌شوند که با روش‌های منحصر و متفاوت از عهدهٔ مشکلات برخواهند آمد. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای تو کم نیست سردار و سر لشکر ...! مرا راه ندادند به خِیل پیاده ها...!! ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
گرجی شب 24 محرم.MP3
16.83M
🏴 موضوع: تکلیف ما در مساله عاشورا 🎙•°سخنران: حجت الاسلام و المسلمین گرجی (زیدعزه) 🚩🕌•°مکان: مسجد صاحب الزمان (عج) سپاهان‌شهر ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
رخ مهـ🌙ـتاب - امیر می‌خواست یقه ی سید را بگیرد اما پشیمان شد و فقط با دست به سینه‌ی او زد و گفت: چون داغ گذاشتید رو دلم چون زندگیم رو تباه کردید ... √ سید داد زد: تو خودت زندگیتو تباه کردی تو با کارات خودت واسه خودت جهنم ساختی - امیر خنده ی عصبی کرد و گفت: باشه حالا باش و ببین چطور زندگی تو رو هم جهنم می‌کنم. رو به سید گفت: از شرکت من برو بیرون... - سید با خشم چک را برداشت و در اتاق را که باز کرد نزدیک بود بخورد به کسی که پشت در بود... √ ستاره تنها کسی بود که سید نه توقع دیدنش را داشت و نه تحملش را.... - ستاره اما جا نخورد و از جلوی سید کنار نرفت... - سید با خشمی که داشت کاملا مؤدبانه سلام کرد و خواست رد بشود که ستاره گفت: سید علی ... - صدای ستاره سید را برد به عمق گذشته به جایی که اصلا دلش نمی‌خواست برود به روزهایی که از برگشتن به آنها خوشش نمی آمد اما کنترل ذهن سید از دست او خارج شد و رفت به بی کران خاطراتی دور...! •° ستاره مثل همیشه سلانه سلانه کیفی روی دوش از خیابان گذشت و به مغازه‌ی سید مرتضی وارد شد از قفسه کیک کوچکی برداشت و پولی مچاله شده از جیب کیفش در آورد و منتظر شد سید رفته بود زیر پیشخوان دنبال چیزی می‌گشت و متوجه ستاره نبود...! - ستاره آرام صدا زد: عمو مرتضی؟! - اما به جای سید مرتضی علی را دید که خودش را بالا کشید و با خجالت گفت: سلام ببخشید معطل شدید. √ ستاره لبخندی زد و با شیطنت گفت: سید علی اون پایین دنبال چی می‌گشتی؟؟!! - سید سرش را به زیر انداخت و سرخ شد و گفت: هیچی پول یه بنده خدایی افتاده بود می‌گشتم پیداش کنم که... - ستاره حرفش را قطع کرد و گفت: که من اومدم و نشد آره؟؟!! سید چیزی نگفت. ستاره پول را روی پیشخوان گذاشت و کیک را برداشت و رفت. - سید پول را که دید فهمید زیاد است مابقی را از دخل در آورد و دوید سمت در ستاره کمی دور شده بود. سید آرام صدا زد: ستا...ره..خانوم؟! اما نشنید. √ دوباره گفت: خواهر امیر...! ستاره برگشت سید خودش را به او رساند و مابقی پول خردها را گرفت سمتش و گفت: مابقی پولتون. √ ستاره خنده ای کرد و گفت: ممنونم سید علی...!! - این خاطره ظرف چند ثانیه از ذهن سید گذشت و حالا دید ستاره کنار رفته تا او از اتاق امیر بیرون برود... - مثل فراری ها با عجله از دفتر امیر بیرون زد...! •° کابوس گذشته برگشته بود چیزی که سید را می‌ترساند... اما سید را چیزی آرام کرد هر چه که شد هر کس که نبود خدا هست... ... 🖊 کبری کرمی ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr