eitaa logo
قَمَرِ هَشتُم
540 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
12.6هزار ویدیو
66 فایل
قَمَر هَشتُم: قرارگاه مجازی روشنگری و امیدآفرینی پایگاه مقاومت بسیج شهید مدافع حرم حسین هریری قطارشهری مشهد ادمین‌ها: ۱- سیاسی: @Roohi_bazi ۲- عقیدتی-دینی: @ghasemi_ahmad ۳-فرهنگی: @Hb5810 ۴-علمی-اقتصادی: @Diagnostics ۵-اطلاع‌رسانی: @Saeidmpm
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ نذارید این خیانت در سکوت انجام شود 🔻نذارید گرانی‌ها را گردن جنگ بیندازند توضیح دکتر جبرائیلی درباره علت گرانی لبنیات ┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
❌دن بیلزریان یه نظرسنجی گذاشته و نوشته عمده مشکلات جهان ناشی از کدام گزینه است؟ ✖️ دو و نیم میلیارد مسیحی ✖️ دو میلیارد مسلمان ✖️ یک میلیارد و دویست هندو ✅️ 16 میلیون یهودی ┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واکنش آیت الله میرباقری به تیتر روزنامه هم میهن ⭕️ تئوریسین جنگ، اربابان شما هستند، تئوریسین جنگ، آمریکاست ما تئوریسین دفاع و مقاومت هستیم و شما تئوریسین سازش و تسلیم هستید. ┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای نماز شیخ ارده شیره 🎙  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کار تمیز و قشنگ رسانه‌ای به این میگن! ┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
این عوضی‌ها فکر میکنن همه مثل خودشونن از ترس ماتحتشون استودیوشونو از لندن بردن آمریکا صد البته که حقوقی که از موساد میگیرن از گوشت سگ نجس تره و آدم رو این طوری بی‌شرف و دروغگو میکنه وقتی که مخاطب خیلی خر فرض میکنن😉 ┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🪴 شهادت مرگ تاجرانه است 🔥     ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
هرطور فکر می‌کنم از دست رفتن بزرگ‌ ترین و نورانی‌ترین رهبران و قهرمانان جهان اسلام در این مدت کوتاه قضیه عادی نیست و نمیتوان صرفا به چشم تحولات دنیا به آن نگاه کرد. بعد از شهادت سیدحسن جمله‌ای شنیدم که امروز مرا به فکر فرو برد: در آستانه طلوع خورشید، ستارگان یک به یک غروب می‌کنند ┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔@ghamar8th
⚠️ریشه دشمنی سعودی ها با السنوار چه بود؟ 🔰 انیس منصور مشاور رسانه ای و استراتژيست عرب بعد از اینکه سعودی ها را به دلیل شادی از مرگ سنوار 《کثیف ترین سگها》خطاب کرد، گفت: دلیل دشمنی آنها با سنوار این است که یحیی سنوار این جمله حوثی ها را تائید کرد "راه آزادسازی بیت المقدس با آزادسازی سرزمین حرمین(عربستان) آغاز میشود " ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
🔺خطیب مسجد امام ابوحنیفه النعمان: باید برای دفاع از وطن آماده شویم زیرا دشمن قصد دارد عراق و کشورهای عربی دیگر را به نقشه خود ضمیمه کند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
👤 توییت قابل تامل «حمید رسایی» ✍ در جلسه دیشب نمایندگان تهران با رئیس‌جمهور، از ابقای غیرقانونی «ظریف» در جایگاه معاونت ریاست‌جمهوری پرسیدم. 🔸پزشکیان پاسخ داد: «آقای ظریف بیرون مانده بود، اپوزیسیون ما می‌شد، داخل دولت که باشد کنترل می‌شود!» 🔸یعنی هرکس به این شیوه عمل کرد، یک پست می‌گیرد! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅▪️ﷻ▪️┅┅┅┄┄ | عضوشوید 👇 🆔 @ghamar8th
قَمَرِ هَشتُم
#داستان #قسمت5 #نفوذموساد #حضور در بیروت ایده ی خوبی بود و مرتضی راه خوبی پیدا کرده و به دنبال
در بیروت مرتضی شلیک کرد و صدای گلوله درهوا پیچید به هدف انگار نخورد او سریع بلند شد و شروع به دویدن کرد به سوی انتهای کوچه در انتهای کوچه قطراتی سرخ رنگ روی زمین ریخته شده بود جاسوس مجروح شده بود و با همان جراحت پشت موتور سیکلت نشست تا حرکت کند. قشنگ مثل یک گیج حرکت میکرد و مسیر مستقیم را نمیتوانست بی خطاطی کند. به سرعت در حال دور تر شدن از مرتضی بود، مرتضی دوباره نشانه گرفت. از انتهای خیابان که او ایستاده بود تا جایی که جاسوس در حال فرار بود شاید ۷۰۰ متر فاصله بود. سرعت و فاصله ی او بیشتر شد و ناگهان از یکی از خیابان ها یک خودرو ون با سرعت خارج شد. صحنه ی وحشتناکی بود، موتورسیکلت و خودرو برخورد کردند و جاسوس از روی موتور به هوا بلند شد و کمی بعد محکم به زمین خورد... شرایط عادی نبود و همه ی آنهایی که باقی مانده بودند می‌خواستند فرار کنند. ون که اصلا توقف هم نکرد و به مسیر خود ادامه داد. مرتضی آرام به سوی موتور شروع به حرکت کرد. شاید حدود ۲۰۰ متر از جایی که بود جلوتر رفت که از پشت سرش دختری فریاد: عمو ! مرتضی به عقب نگاه کرد و هرچه توانست بر سرعتش افزود. او حالا به خوبی فهمیده بود بهترین کمک به هر کسی این است که از او فاصله بگیرد چرا که قطعا هدف قرار می‌گرفت. خودش را به جاسوس رساند. دست در جیبش کرد. هیچ چیزی جز یک کارت شناسایی و یک گوشی همراهش نبود. تلفن همراه که رمزگذاری شده بود و عملا کمکی به مرتضی نمیکرد، مرتضی در حال برداشتن کارت بود که تلفن همراه شروع کرد به زنگ خوردن. مرتضی گوشی را برداشت، کسی از آن سوی خط یک سوال پرسید: عملیات انجام شد؟ چه کردی؟ الو.. برخلاف افراد قبلی که ارتباطشان کاملا در بستر مجازی بود این یکی با کسی که در همین میدان بود (و احتمالا یک شبکه ی جاسوسی سر پا کرده بود هماهنگ شده بود) و علت رصد دقیق تحرکات مرتضی هم احتمالا همین بود. فقط ۲۰ دقیقه تا زمان قرار مرتضی و علی مانده بود. مرتضی به سرعت به راه افتاد. شهر نه ویرانه اما کاملا متروکه شده بود. تقریبا همه قبل از آنکه چرخ اولین مرکاوا ها به آنجا برسد منطقه را ترک کرده و تنها جاسوس ها و مجاهدین مانده بودند. وسط راه احساس کرد باید به یک سرویس بهداشتی برود. درب یکی از خانه ها باز بود. نزدیک شد. یادش افتاد در سوریه وقتی خانه ها از ترس داعش تخلیه شده بود نامه ای چیزی برای صاحب خانه می‌گذاشتند و اگر از اموال خانه استفاده کرده بودند حلالیت می طلبیدند. وارد دستشویی شد و وقتی بیرون آمد با خودش گفت: یادم رفت از شیخ میثم بپرسم فقط وقتی در خانه های مردمی که گریخته اند غذا می‌خوریم یا حضور داریم باید حلالیت بطلبیم یا توالت رفتن هم نیاز به حلالیت دارد؟ برای توالت چه بنویسم؟ بنویسم: صاحبخانه در خانه ات توالت رفتم، امضا مرتضی؟ بالاخره که چی ؟ باید بنویسم. اگر بنویسم صاحبخانه توالت رفتم حلال، و فردا برگشت و خانه اش را دید و کاغذ را پیدا کرد در شبکه های اجتماعی چه می‌گویند؟ مسخره نمی کنند؟ لعنت بر شیطان ! دیر هم دارد می‌شود و علی هم منتظر است. اصلا ولش کن، نمی نویسم. مرتضی در حال خارج شدن از خانه بود که یک دفعه برگشت. سریع روی کاغذی نوشت: صاحبخانه، مجبور شدم وارد خانه ی شما شوم و کاری انجام دهم. حلال کنید. بله این طوری بهتر بود. هم گفته بود کاری کرده هم نگفته بود، فردا سوژه هم نمیشد یک وقت.... مرتضی خودش را به علی رساند. علی گوشه ای کنار یک درخت نشسته بود. حتی سرش را هم بالا نیاورد و داشت می‌نوشت. مرتضی سلام کرد. علی در پاسخ گفت: به خیابان هایی که امروز رفتی تا فردا مراجعه نکن! مراقب نوع ترددت هم باش! که خیلی تابلو نشوی! ضمنا به ۸ خیابانی که برایت نوشتم اصلا تردد نکن ! آنجا نیروهایی تازه به تیم ما اضافه شده‌اند و حواسشان هست. مرتضی در پاسخ به علی گفت: کار جذاب تر اینجا نیست؟ قایم باشک بازی با جاسوس‌ها برای من کسل کننده است، بچه ها هم می‌توانند این ماموریت را انجام دهند. علی خندید. گفت: کارهای دیگر ممکن است مرحله ی بعدی نداشته باشد ها؟ مرتضی گفت: نه اگر کار مهم تری هست بگو من همان را انجام دهم. علی گفت: این شهر تقریبا به یک تیم سپرده می‌شود. ساختار امنیتی را تقریبا با بچه های خودی چیده‌ام. فقط باید حواسم باشد یکی را از بین خودشان مأمور کنم اگر کسی ترور یا حذف شد، فوراً نیرو جایگزینش کنند و خودشان خودشان را مدیریت کنند، حواسشان هم باشد در دست و پای نیروهای مجاهد نباشند. یک روستای مرزی است که احتمالا خودم را برسانم آنجا، اگر خواستی تو هم می‌توانی بیایی ! مرتضی گفت: کی بریم؟ علی گفت: بیا پشت ساختمان یک وانت بار پر از لوله های فاضلاب بود. علی به مرتضی گفت: بشین پشت فرمان، حدود عصر به بعد راه بیفت سمت روستا ! لوله هایی که از دور شبیه یک خودروی حمل موشک به نظر می‌رسید. مرتضی باید با این خودرو راهی میشد...