eitaa logo
موکب غمخانه زینب سلام الله علیها
190 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
10 فایل
🔴 کانال رسمی موکب غمخانه زینب سلام الله علیها شب آتش در تب است اینجا لبریز ز کوکب است اینجا چون شمع بسوز بی محابا #غمخانه_زینب است اینجا 🔸ارتباط با ادمین: @molazemezeinab128
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺توصیه حضرت ولیعصر ارواحنا فداه به دوری از 🔺 💥شخص محترمی بنام حاج غلام عباس می گوید: تابستان یکی از سالهای ۴٧ یا ۴٨ شمسی بود، به دهی که زادگاهم بود رفته بودم و پیوسته می خواستم که جمال امام زمان علیه السلام را زیارت کنم و برای زیارت آقا، برنامه ای شامل دعا و نماز، اجرا نموده و در آن حال در عشقش گریه می کردم. ✨💫✨ شبی از شبها که کسالتی هم عارضم شده بود و بنا بود ساعت ١٢ شب طبق دستور پزشک دارو بخورم، ساعت ٩/۵ خوابیدم و نیت کردم که ساعت ١٢ بیدار شوم و بیدار هم شدم. چراغ فانوسی که فتیله اش را پایین کشیده بودم تا در موقع حاجت از آن استفاده شود، خاموش بود. به محض اینکه رفتم تا آن را روشن کرده و دوا را بخورم، دیدم سید جلیل القدر و با وقاری که وجودش خانه را روشن کرد، وارد اتاق شدند. به مجرد دیدن آن جمال دل آرا، مشغول فرستادن صلوات شدم. ✨💫✨ سید آمدند تا نزدیک من و من بلندتر صلوات می فرستادم. قیافه آقا به نحوی نورانی بود که من طاقت مشاهده و ایستادن روی پاهای خود را نداشتم. زبانم یارای تکلم نداشت، در این حال آقا رو به من کرد و فرمود: «هنوز اسیر نفست می باشی؟!» من مانند کسی که برق او را گرفته باشد، مثل یخ افسرده شده، خجالت کشیدم. آقا رفت و من مشغول گریه شدم. 📗شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السلام ص147 علیهماالسلام تسلیت باد ▪️ 🏴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم َ 🌐@ghamkhane_zeinab
از علامه مجلسی (ره) نقل شده است که فرمودند: چون به نجف مشرف شدم، برای اینکه لیاقت تشرف حرم علوی را پیدا کنم، تصمیم گرفتم که چند روزی عبادت کنم. روزها در مقام مقائم و شبها در رواق مطهر مشغول بودم. شبی در عالم مکاشفه، حضرت بقیةالله ارواحنافداه را در حرم پدر بزرگوارش دیدم. فردا به سامرا مشرف و چون وارد حرم شدم، مٙهدی روحی فداه، آن پاره ماه آنجا بود. ایستادم و از دور به طور مداحی و در حالی که با انگشت اشاره به او می کردم، زیارت جامعه را خواندم. فرمودند: بیا جلو! ابهت و عظمت او مانع می شد، تا بالاخره جلو رفتم. به من تلطف کردند و فرمودند: "نعم الزیارةُ هذه" خوب زیارتی است این زیارت. 📚 بحارالانوار، ج 52 ص 353 ▪️شهادت حضرت ام البنین، مادر جان حضرت اباالفضل العباس علیهما السّلام تسلیت باد.🏴 🌴 اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم 🌸 َ 🌐@ghamkhane_zeinab
ذاکر قریب البکا و سرباز امام زمان (عج) روایت می‌کنند، آیت‌الله بهاءالدینی (ره)، استاد این شهید بزرگوار که خود تندیس عرفان و آیینه بصیرت و ‌سالک واصل است، او را «ذاکر قریب البکا» نامید. زمانی که آیت‌الله بهاءالدینی (ره) بعد از شهادت جلال از اصفهان می‌گذشتند، به همراهان گفتند: «من ستون نوری می‌بینم که از یک‌گوشه اصفهان تا عرش اعلی امتداد یافته است» زمانی که همراهان اتومبیل را تا محل موردنظر هدایت کردند، به گلستان شهدای اصفهان رسیدند و آن زمان آیت‌الله بهاءالدینی گوشه‌ای از گلستان شهدا را با دست نشان دادند و گفتند: این ستون نور از اینجا برمی‌خیزد و زمانی که همراهان به محل موردنظر رفتند، سنگ مزار شهید روحانی جلال افشار را مشاهده کردند. حضرت آیت‌الله‌العظمی بهاءالدینی مکرر می‌فرمودند «آنکه اذان را بامعنا می‌گوید، اذان بگوید» و منظور ایشان جلال افشار بود. وقتی هم پس از شهادت او، عکسش را به محضر آیت‌الله بهاءالدینی عرضه کردند، بی‌اختیار اشک از چشمان ایشان جاری شد، به‌طوری‌که قطرات اشک روی عکس جلال افتاد، در همین حین ایشان گفتند: «امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم ومیفرماید که این شهید در زمان ظهور رجعت خواهد کرد، اشک من، اشک شوق است. شهید افشار نام امام زمان را که می‌شنید، بی‌اختیار گریه می‌کرد، یکی از هم‌رزمانش تعریف می‌کند: رفته بودند کوه؛ بعد از نماز مغرب و عشا، دعاى توسل خواند و نام امام زمان (عج) را برد. صداى هق ‌هق گریه‌اش بلند شد و بعد با شور و سوز و وجد و نیاز خواند: بیا بیا که سوختم ز هجر روى ماه تو بهشت را فروختم به نیمى از نگاه تو اگر نیست باورت بیا که روبه‌رو کنم بدان امید زنده‌ام که باشم از سپاه تو. چه سعادتی بالاتر از اینکه سرداری در میدان جنگ در هنگام گفتن اذان و زمانی که به ذکر «محمد رسول‌الله» برسد شهد شهادت بنوشد، آری سرانجام سردار روحانی جلال افشار پس از تلاش و کوشش بسیار در تحقق آیین زلال محمدی در تاریخ 24/4/1361 در عملیات رمضان با زبان روزه و درحالی‌که ذکر اذان بر لبش بود، از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و آسمانی شد. خواندن زیارت عاشورا سرخاک این شهیدتوصیه شده است. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم 🌸 َ 🌐@ghamkhane_zeinab ❤️🌺🌹🌸🍀❤️🌺🌹🌸🍀❤️
💥حاج محمدعلی فشندی می گوید: در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آوردم و با همسرم می آمدم دیدم آقایی نورانی داخل صحن شدند و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم : این سید در هوای گرم تابستان از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد‌. پس از آنکه ظرف آب را پس داد، گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد. ✨💫✨ فرمود: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند و دعاکنند فرج ما می رسد. این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا برای فرج نموده است. 📗داستانهای شگفت و پرواز در ملکوت ص۲۵۳ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم 🌸 َ 🌐@ghamkhane_zeinab ❤️🌺🌹🌸🍀❤️🌺🌹🌸🍀❤️
(قسمت اول): 💥آیت الله مرعشی نجفی می گفتند: برای زیارت حضرت سید محمد پسر امام هادی(علیه‌السلام) که در هشت فرسخی سامرا قبّه و بارگاهی دارد پیاده می رفتم، کم کم راه را گم کردم، گرما و تشنگی به من فشار آورد، تا آنکه روی زمین بیهوش افتادم و چیزی نفهمیدم، ناگاه چشمم را باز کردم، سر خود را روی زانوی شخصی دیدم که به حلقم آب می ریزد، من از آن آب خوردم ولی تا آن روز آبی به شیرینی و خوشگواری آن نخورده بودم. ✨💫✨ سپس سفره نانش را باز کرد و چند قرص نان به من داد و بعد گفت: ای سید در این نهر آب بدن خود را شستشو بده تا خنک شوی. گفتم: در اینجا چون آبی نبود من از تشنگی بیهوش شده بودم و روی زمین افتاده بودم، اینجا آبی نیست. گفت: فعلا ملاحظه کن این نهر آب خوشگواری است که در کنار تو جاری است. من به آن طرف که او اشاره می کرد نگاه کردم دیدم همان نزدیک من به فاصلهٔ دو سه متری نهر با صفائی جاری است که من فوق العاده از دیدنش تعجب کردم، ✨💫✨ با خودم گفتم: نهری به این خوبی در کنار من بوده و من نزدیک بود از تشنگی بمیرم! آن آقا به من فرمود: ای سید قصد کجا را داری؟ گفتم: می خواهم به زیارت حضرت سید محمد (علیه‌السلام) بروم. فرمود: این حرم سید محمد است. من به طرفی که آن آقا اشاره می کرد نگاه کردم، دیدم گنبد حضرت سید محمد معلوم می شود و حال آنکه می بایست من چندین فرسخ از حرم مطهر دور باشم... ادامه دارد. 🌺.🌹 فرا رسیدن ماه شعبان مبارک باد.🌹🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم َ 🌐@ghamkhane_zeinab