eitaa logo
قنداب(واحد خانواده موُسسه مصاف)
22.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
133 فایل
واحد خانواده جنبش مصاف ارتباط با ادمین @ghandab_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🔆واحد خانواده موسسه مصاف(قنداب) برگزار می نماید: 🔅کارگاه آموزشی "نون و حلوا(مهارت های همسر داری) " 🔅ویژه بانوان 🦠کارگاه باتوجه به رعایت پروتکل ها به صورت وبینار(آنلاین صوتی) برگزار می شود 🦠 📆زمان ثبت نام: تا 21 مهر ماه (ظرفیت محدود) 🔅تعداد جلسات: 4 جلسه 2 ساعته 📆 زمان برگزاری: 🔆دوشنبه ها 🔅21 و 28 مهر 🔅5 و 19 آبان ⏰ساعت کلاس 22 الی 24 🔅جهت ثبت نام وارد لینک زیر شوید: https://evnd.co/RZZ6T 💝 کانال قنداب، واحد تخصصی خانواده موسسه مصاف 🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام http://eitaa.com/joinchat/3052404738C98cfab6798
❣رسول اكرم صلى الله عليه و آله: ✨ وقتى مردى به همسر خود نگاه كند و همسرش به او نگاه كند خداوند بديده رحمت به آنان نگاه مى كند. 📚 نهج الفصاحه ص278 ، ح 621 💝 @ghandab
👼 🤱🏻 مراقبت های جسمی نوزاد: مسائل مربوط به پوشک 6⃣ 🌱_ شورت آموزشی این پوشک ها به علت جنس حوله ای و پشت ضدآبی که دارند، نسبت به شورت های معمولی قدرت جذب بیشتری دارند. شورت آموزشی یکبار مصرف نیز وجود دارد. هر موقع که بخواهید به کودک آموزش دهید موقع دستشویی به شما اطلاع دهد، می توان از این پوشک های آموزشی استفاده کرد. از مزایای این شورت این است که اگر کودک دستشویی خود را اعلام نکرد به هیچ عنوان نم پس نمی‌دهد. همچنین قابل شستشو است. یکی از روش های آموزش کودک این است که عکس های کارتونی روی پوشک وقتی کودک ادرارمیکند کم کم محو می‌شوند مادر می‌تواند به کودکش بگوید که (ببین عکس دوستاته... اسمشون چیه و... بگوید که دوستات دوست ندارند تو توی این شورت جیش کنی، اگه جیش کنی کم کم میروند، تو که دوست نداری دوستهایت جایی بروند، دوست داری؟ ) 💝 @ghandab
💞 ازدواج یک آیه‌ست، یک نشانه‌ست از آیات خدا... 🎙استاد 💝 کانال قنداب، واحد تخصصی خانواده موسسه مصاف 🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام http://eitaa.com/joinchat/3052404738C98cfab6798
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 👤 استاد 📝 ته فهم ما از زندگی خوب 15 میلیون حقوق و خونه و ماشینه یه زندگی تماما گوسفندی... 💝 کانال قنداب، واحد تخصصی خانواده موسسه مصاف: 🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام http://eitaa.com/joinchat/3052404738C98cfab6798
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مگر قرآن نمی گوید: «لا اِکراهَ فِی الدّینِ» (هیچ اجباری در دین نیست).. پس چرا اجبار است؟ 🎙 پاسخ میدهد☝️ 💝 @ghandab
❣پیامبر مهربانی صلی الله علیه و آله و سلم : ✨ از نشانه‏ های برکت زن آن است که خواستگاریش بی تکلف و آسان انجام گیرد. 📚 نهج الفصاحه ص 342 ، ح 929 💝 @ghandab
👼 🤱🏻 مراقبت های جسمی نوزاد: مسائل مربوط به پوشک 7⃣ 🌱_ لگن کودک کودک به زودی می آموزد که لگن برای چیست و از یاد گرفتن یک مهارت جدید به خود می‌بالد. برای کودک لگن مخصوص با رنگ شاد تهیه کنید. 💝 @ghandab
❣﷽❣ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠عمل جراحي طولاني شد و برداشتن غده پشت چشم، با مشكل مواجه شد. پزشكان تلاش خود را مضاعف كردند. برداشتن غده همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد با مشكل جدي همراه شد. 🔻آن‌ها كار را ادامه دادند و در آخرين مراحل عمل بود كه يكباره همه چيز عوض شد... 🌀احساس كردم آن‌ها كار را به خوبي انجام دادند. ديگر هيچ مشكلي نداشتم. آرام و سبك شدم. چه‌قدر حس زيبايي بود! درد از تمام بدنم جدا شد. يكباره احساس راحتي كردم. سبك شدم. 🔅با خودم گفتم: خدا رو شكر. از اين همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چه‌قدر عمل خوبي بود. با اين‌كه كلي دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روي تخت جراحي بلند شدم و نشستم. 🍃براي يك لحظه، زماني را ديدم كه نوزاد و در آغوش مادر بودم! از لحظه كودكي تا لحظه‌اي كه وارد بيمارستان شدم، براي لحظاتي با تمام جزئيات در مقابل من قرار گرفت! چه‌قدر حس و حال شيريني داشتم.در يك لحظه تمام زندگي و اعمالم را ديدم! 🔸در همين حال و هوا بودم كه جواني بسيار زيبا، با لباسي سفيد و نوراني در سمت راست خودم ديدم او بسيار زيبا و دوست داشتني بود. ✅ نمي‌دانم چرا اين‌قدر او را دوست داشتم. مي‌خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگيرم. او كنار من ايستاده بود و به صورت من لبخند مي‌زد. محو چهره او بودم. با خودم مي‌گفتم: چه‌قدر چهره‌اش زيباست! چه‌قدر آشناست. من او را كجا ديده‌ام!؟ 🔹سمت چپم را نگاه كردم. ديدم عمو و پسر عمه‌ام و آقاجان سيد (پدربزرگم) و ... ايستاده‌اند. عمويم مدتي قبل از دنيا رفته بود. پسر عمه‌ام نيز از شهداي دوران دفاع مقدس بود. از اين‌كه بعد از سال‌ها آن‌ها را مي‌ديدم خيلي خوشحال شدم. 🌱زير چشمي به جوان زيبارويي كه در كنارم بود دوباره نگاه كردم. من چه‌قدر او را دوست دارم. چه‌قدر چهره‌اش برايم آشناست. يكباره يادم آمد. حدود 25 سال پيش... شب قبل از سفر مشهد... عالم خواب... حضرت عزرائيل... با ادب سلام كردم. حضرت عزرائيل جواب دادند. 💫محو جمال ايشان بودم كه با لبخندي بر لب به من گفتند: برويم؟ باتعجب گفتم: كجا؟ بعد دوباره نگاهي به اطراف انداختم. دكتر جراح، ماسك روي صورتش را درآورد و به اعضاي تيم جراحي گفت: ديگه فايده نداره. مريض از دست رفت... 🖋ادامه دارد... 💝 @ghandab ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈