eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
349 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
555 ویدیو
112 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
مُذّذّاکره😋😋😋 خوب و شیرین، باقلوا: مُذّذّاکره بهترین مشکل گشا: مُذّذّاکره هست طعمش بهتر از چایی نبات بهر هر دردی دوا: مُذّذّاکره آنچه ما را از پسِ اهمال‌ها می‌کند حاجت روا: مُذّذّاکره واقعا به‌به چه حالی می‌دهی چون کُنی با کدخدا، مُذّذّاکره شادی ما قابل توصیف نیست: دیش دیریم دیش دامبالا مُذّذّاکره هیچ رنگ آن نرفته سال‌هاست اصلِ اصل است این حَنا: مُذّذّاکره وای دارم خواب می‌بینم؟ ببین جونمی جون، ای خدا مُذّذّاکره هر که را نوعی تخصص داده‌اند شد تخصص‌هایِ ما: مُذّذّاکره از برایِ زندگی کردن بدان: هست مانند هوا مُذّذّاکره بوسه بر هر جا بگوید می‌زنیم تو فقط پاشو بیا مُذّذّاکره حاصل آن نیست یک‌ ارزن مهم حسِ آن دارد صفا مُذّذّاکره کَس چه داند لذت این کار را؟ کیف دارد این هوا🤷‍♂:مُذّذّاکره گرچه بی‌حاصل دوباره می‌کنیم بارها و بارها: مُذّذّاکره مثلِ تفریح است ما در آن خوشیم پس ندارد انتها مُذّذّاکره ای خدا هرچیز خواهی را بگیر مرحمت فرما به ما: مُذّذّاکره طنز
به‌ بهانه ی سالروز گرامیداشت مقام سعدی شیرازی رحمه الله علیه هزار جهد بکردم که خانه را نفروشم عذاب بودی و آتش،نشد که با تو بجوشم به هوش بودم از اول در این محله بمانم رذایل تو که دیدم نه عقل ماند و نه هوشم چه فحشها ز دهانت به گوش جان من آمد که فحشهای زمانه حکایت است به گوشم بی آبرویی و جوشی، فضول و هیز و روانی چگونه باشم و از تو همیشه چشم بپوشم من رمیده برآنم در این محله نباشم که گر خودم نگریزم برند خلق به دوشم اگر روم به بیابان به این محله نیایم که زد شراره به جانم غمِ پریشب و دوشم چنان بدی بنمودی،که بر لب آمده جانم که بنده خانه ی خود را به ارزنی بفروشم به پاسگاه محله نمودم از تو شکایت که سوخت قلب فراجا ز فرط آه و خروشم زنم به شکوه بگفتا ؛فروش خانه رها کن ولی چه فایده گفتن که من سخن ننیوشم بدون خانه و مسکن ،به از سکونتِ اینجا اگر چه در پیِ خانه، به قدر وسع بکوشم شعر طنز
پیاز🧅 اگر چه گه به فرودی و گه فراز، پیاز همیشه و همه جا بوده‌ای نیاز، پیاز همیشه از لجِ آنچه نبوده در سفره زدیم ما به تو با شور و شوق گاز پیاز مکن گلایه که با نانِ ما کبابی نیست به نانِ خالی ما بی‌کسان بساز پیاز برای لقمه‌ی نان‌های خالی مایی کباب بره و آهو و کبک و غاز، پیاز ناهار ما تویی ای نیکتر ز بوقلمون و وقت شام تو هستی به سفره باز پیاز برای ما شده کیوی و موز، غیر مُجاز برای ما فقرایی خودت مجاز ،پیاز تو میوه‌یِ فقرایی متاب روی از ما مکن ز بزم فقیرانه احتراز پیاز همیشه سفره‌ی ما با تو گشت رنگانگ برای حسرتِ مایی تو چاره‌ساز پیاز که گفته بوی تو را گند؟ ای گلاب ای هِل! برای ما نکن از این کلام ناز پیاز همیشه مونس ما باش ای گرامی جان به جاده‌هایِ گرانی دگر مَتاز پیاز که سود نرخِ تو را آن خورد که بادش کوفت تویی فداییِ شمشیر حرص و آز، پیاز برای جیب رعیت تو هیچی و دلال گرفته است ز نرخِ تو امتیاز، پیاز شدی برای رعیت بلا و دلالی شده ز سود فروش تو سرفراز، پیاز کسی به داد رعیت رسد که بیچاره هوار می‌زند از عمقِ جان: پیاز پیاز
هاای کاسب... ای حبیب‌الله،کاسب، باش فکرِ دین عمو هی نکن کالا گران، با ما نکن همچین عمو بار سنگینی‌ست بر دوشِ خلائق از فساد بار مردم را نکن زین بیشتر سنگین عمو سعی کن دردی نباشی روی دردِ مردمت سعی کن در اینکه دردی را دهی تسکین عمو قیمت شلغم کجا و نرخ امروز دلار!!! آمده شلغم مگر از روسیه یا چین عمو؟ می‌کُند کام تو را روز جزا بسیار تلخ هر چه بوده سودهایِ ناروا شیرین، عمو می‌زنی روزی لگد در گور، جایِ هرچه که کرده‌ای با سود بی‌جا دیش‌دارام‌دیش‌دین عمو هست قانونی برایِ نرخِ کالاها یقین قیمت کالایِ خود را خود نکن تعیین عمو داری از این مملکت امنیتِ و بازارِ کار باید از قانون این کشور کنی تمکین عمو داری از این مملکت ویلایِ زیبایِ شمال داری از این مملکت آن بنزِ لیموزین عمو هااای دعوا نیست که بهر چه مشتم می‌زنی؟ با محبت بنده دارم می‌کُنم تبیین عمو گر نگردی هوشیار از این نصیحت، می‌شوی هوشیار از هر تکانِ لحظه‌ی تلقین عمو ای که وقتی ارز بالا رفته با شوقِ زیاد نرخ بالا برده‌ای...حالا بکش پایین عمو
مااااااااااگاویم گاویم و مشتاقانه دنبال ترامپیم در منطقه مسئولِ اَعمالِ ترامپیم آمال مان را برده ایم از یاد عمریست تنها پیِ تحقیقِ آمال ترامپیم تنها نه از اظهارِ او گردیم خرکیف حتی اسیرِ بویِ اسهال ترامپیم اغفال هایش بهرِ ما مثل سبوس است ما عاشق هرگونه اغفالِ ترامپیم بستیم چشم خویشتن را بر حقیقت ماتِ نظر بر ویدئو والِ ترامپیم می دوشد او از شیرمان وقتی بخواهد ما عاشقِ این کارِ باحالِ ترامپیم حرف تمامِ ما همین مصراع باشد: ما ما،ماما، ما ما،ماما مال ترامپیم
مالُ البیت چونکه بیت المال مال البیت شد بی نهایت خوش به حالُ البیت شد گاه شد صرفِ جنوب و کیشِ بیت گاه هم صرفِ شمالُ البیت شد چون کمال بیت خیلی بود اُوکی هرچه شد صرفِ جمال البیت شد از طلا هرچه پس اندازیده شد صرفِ تختی خیالُ البیت شد آنچه صرف جوج و کتف و بال شد گوشت روی کتف و بال البیت شد آنچه ماند از ساید بای سایدِ فلان صرف در ویدئو وال البیت شد چون ندا آمد که: بیت المال! وااای موجبات قیل و قالُ البیت شد چونکه گفتند این حقوق مردم است موجب آه و ملال البیت شد روز محشر این ندا آید ز عرش: هان که وقت اشتعال البیت شد
رباعی ‌ در مورد حال خویش تحقیقیدم خود را به هزار شیوه تطبیقیدم دیدم که تمام مشکلاتم حل شد با یک سِرُم چای که تزریقیدم☺️ ☑️رباعیطنز
نزدیکِ پایان....⚰ خیلی گرفتار و پریشانی! نتانی افسرده‌حال و درب و داغانی، نتانی! ای اُسکلی که با تمام اُسکلی‌هات فرمانروایِ اُسکُلستانی، نتانی! در خواب و بیداری نحسِ خود مداوم درگیر با کابوسِ ایرانی، نتانی! هر موشک ما می‌خورد رویِ ملاجت مثلِ تلاویوی ز ویرانی، نتانی! از سوزش سختی که داری در تن خویش با واق‌واق خویش می‌خوانی، نتانی! این روزها با هر صدایِ رعدِ موشک عازمِ پیِ تعویض تُمبانی، نتانی! بهر دفاعی از هجوم موشکِ ما در التماس انگلستانی، نتانی! مثل تمام موش‌های کورِ دیگر در اضطرابی سخت زندانی، نتانی! گفتی حریف مردم ایران زمینم گفتی ولی دیدی نمی‌تانی، نتانی؟! شیریم و از هر وق‌وقِ سگ‌هایِ چون تو بیمی درون سینه‌ی ما نی، نتانی چون سگ پشیمانی ز رفتار خود اما سودی ندارد این پشیمانی، نتانی! خیلی عجله داشتی از بهر رفتن! وقتش شده، نزدیکِ پایانی، نتانی!⚰
دفاع مقدس همیشه کشور ما دشمنان بی‌حد داشت همیشه دشمن ما هجمه‌های ممتد داشت اگر چه در دل آتش همیشه این ققنوس پدید آمدنی، رویشی، مجدد داشت شبیه رود خروشید و سوی دریا رفت اگرچه فتنه به فتنه به راه خود سد داشت همیشه بر لب ما یک کلام، باید، بود اگرچه دشمن‌مان بر لبش نباید داشت هزار فتنه اگر هست می‌رسد به هدف کسی که چشم به یارای آل احمد داشت مدافع حرم اقتدار ایرانیم و این دفاع مقدس ادامه خواهد داشت
فرشچیان رفت... گفتند:که از خامه یِ جانبخش تو جان رفت تا عرش در این واقعه از سینه فغان رفت پیغمبرِ اعجاز سُرایِ قلم و رنگ با رفتنت از جسم هنر تاب و توان رفت اعجازگر آن سان که ز سیرِ هنرِت دل از بوم تو تا خلوتِ اسرارِ نهان رفت از واقعه ها طرحِ شگفتانه کشیدی آنگونه شگفتانه که هوش از سرِمان رفت گفتند بزرگی و شکوه هنرت را هر جای جهان نام بلندت به زبان رفت از فرش،قلم،طرحِ غم انداخته تا عرش وقتی خبر آمدبه جهان: فرشچیان رفت
اربعین در اربعین داغت همیشه در دلِ تنگِ زمین است ایامِ عالم اربعین در اربعین است پایان نخواهد داشت این داغ جهان سوز حتی اگر گردد چهل قرن این چهل روز ما و جدایی از غمت؟! امکان ندارد تا هست عالم داغ تو پایان ندارد ما را جدایی از عزیز در سفر نیست پایان این غم آخرِ ماهِ صفر نیست کی لحظه ای از داغِ جانکاه تو دوریم؟ مانند زینب غصه داریم و صبوریم بعد تو یارِ غصه و همراهِ آهیم دلسوخته در روضه هایِ قتلگاهیم ما از خرابه خاطری آزرده داریم با یاد غمهای رقیه اشکباریم دلخون ز یاد دردهایِ کاخ شامیم سرشار خشم از دشمنان بدمرامیم دلهایمان در روضه ات آتشفشان است رویِ لب ما نیز ردِ خیزران است دلهای عالم بیت الاحزان است از غم هر ماه عالم هست همرنگ محرم حتی اگر با مرگ هم آغوش گردیم حاشا از این آتش دمی خاموش گردیم ما سینه چاکِ این غم جانسوز هستیم از باده ی این عشق بی اندازه مستیم ما زنده از لبیک هایِ یا حسینیم ما ملت اوییم ،آری،با حسینیم ناجی در این طوفان محنت زا حسین است حلال مشکلهای عالم یا حسین است حتی اگر در خانه ها حسرت نشینیم با قلب مان در جاده های اربعینیم با عشق تو آسوده دل از هر بلاییم در گرمیِ مرداد هم در کربلاییم با روضه های تو سر وسامان گرفتیم ما جسم بودیم و ز عشقت جان گرفتیم هستیم مشتاق فدا گشتن در این خط روی لبِ ما ذکر" ارزقنی شهادت" راهت برای عاشقانِ حق،مسیر است عشق تو از عزت جدایی ناپذیر است در مکتبِ مختار و کیسان عاشقانه هستیم فکر کشتنِ شمر زمانه با غیرتِ ما قصه ی مختارنامه تا کشتن شمر زمان دارد ادامه کی لحظه ای آسودگی در خاطر ماست تا در زمانه،کربلایِ غزه برپاست وقتی ز عالم محو اسراییل گردد آیینِ هیات هایِ ما تکمیل گردد سوگند بر حق بی هراس از این نبردیم گر تن به تن روزی شهیدالقدس گردیم ما را نباشد ذکر،جز نصرُ من الله سیدعلی تا هست پرچمدارِ این راه در مکتب حق بی نشان از بیم هستیم خاکی شبیه سیدابراهیم هستیم هستیم در این راه پرشور و مقاوم فرمانده ما مرد میدان،حاج قاسم داریم در دل غیرت سید حسن را داریم ما در سَر ،سَرِ بی سَر شدن را باجان و دل آماده ی پیکار هستیم بیگانه با بیمیم چون سنوار هستیم ما در مسیر عاشقی آماده هستیم در راه حق یک فوج حاجی زاده هستیم هستیم از این آستانِ عشق حامی تا جان به تن داریم مانندِ سلامی در سینه ی ما قابِ یادِ باقری هاست یادِ شهیدانِ خدا همواره با ماست در راه سرخ شیرمردانِ رشیدیم فکر تقاصِ خونِ یارانِ شهیدیم هستیم با جان عاشق خدمت به میهن سرباز حق هستیم نه سربازِ دشمن! با دشمنانِ مکتبِ حق ناظریفیم هر خصم تا دندان مسلح را حریفیم بیگانه ایم از سازش و تسلیم بودن از های و هوی دشمنان در بیم بودن داغ تو را تا جاودانه داغداریم روز ظهورِ نور را چشم انتظاریم اوکه حضورش فصل آغاز بهار است وقتِ خروشِ تازه ای از ذوالفقار است ما لشکر آزادگان بی شکستیم چشم انتظار مهدیِ موعود هستیم