eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
347 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
552 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود دو چشم ابری او بر بخار کتری بود هزار جوش دلش را کسی نمی‌فهمید که هفت پشت دلش از تبار کتری بود چگونه گریه کند؟ ها! چگونه آه کشد؟ کسی که تاول دستش دچار کتری بود چه بغض‌ها که دم آورد قوری گل سرخ خوشا به حال دلش رازدار کتری بود نه اینکه چای فقط دم کشید بر کتری تمام خانه‌ی او وام‌دار کتری بود چقدر بار غمش را کشید سینی چای! چقدر مست شد اما خمار کتری بود! به روزمرگی خود داغ تازه‌ای بخشید کسی که شرح غمش روزگار کتری بود دوباره در سر او بی‌اراده سوت کشید دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود