قول و قرار الکی 😂😂😂
از علیرضا محمودی
قول دادم به زنم میشوم انسان که نشد
میخورم آب فقط از لب لیوان که نشد
گفتم او را: بخور امروز چو دیروز پنیر
عید نوروز خرم ماهی بریان که نشد
گر کمک خواست ز من بیوه زن همسایه
میکنم لطف فقط از سر احسان که نشد
گر چه امسال گلیم است کف خانهیمان
میخرم سال دگر قالی کرمان که نشد
رفتم و وام گرفتم که بگیرم لگنی
گوجهای رنگ ز پیکان جوانان که نشد
وعده داده است رییسم که حقوقم بدهد
نو کنم پالتو، پیراهن و تنبان که نشد
اجل آمد بَرَدم روضهی رضوان روزی
تا کشم دست نوازش سر حوران که نشد
نذر کردم که پزم آش به مسجد شاید
بفروشم دگر این منزل داغان که نشد
قول دادم پسرم را شب یلدا امسال
بخرم فندق و هم پستهی خندان که نشد
وعده داده است فلانی که بخشکاند فقر
همه اجناس شود مفت و فراوان که نشد
بس که دادم به زنم قول و قرار الکی
خواستم جان کنم این بار به قربان که نشد
#شعر طنز
#قولوقرارالکی
#علیرضامحمودی