وقتی خدا بهشت معطر درست کرد
از برگ گل برای تـو پیکر درست کرد
می شد که مهربان و پر ازعشق و با وفا
اما تو را بـه شیوه ی دیگر درست کرد
یعنی برای عشوه ی خونریزت ای عزیز
ابرو نساخت ، تیغه ی خنجر درست کرد
او قصد خیر داشت که زیبایت آفرید
اما قشنگ بودن تو شر درست کرد
بالا بلند من تو کجایی و من کجا ؟
ما را مگر نه اینکه برابر درست کرد ؟
دانست که تا ابد به تو هرگز نمی رسم
روز ازل دو چشم مرا تر درست کرد
با چند استخوان قفس سینه ی مرا
زندان بی دریچه و بی در درست کرد
تا خویش را همیشه بکوبد به سینه ام
قلب مرا شبیه کبوتر درست کرد
این شعر هم که مملو از اشک و آه شد
باید دوباره خط زد و از سر درست کرد
#مهدی_مردانی