eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
274 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
•••┈✾~🥺~✾┈••• تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی داری کمی فراتر از ادراک می‌شوی هرلحظه از نگاهِ دلم می‌چکی ولی با دستمالِ کاغذی‌ام پاک می‌شوی! این عابران که می‌گذرند از خیال من مشکوک نیستند تو شکاک می‌شوی تو زنده‌ای هنوز برایم گمان نکن در گورِ خاطرات خوشم خاک می‌شوی! باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت وقتی که عاشقی چه خطرناک می‌شوی! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
‏━━━━━━━━━━━ همین دقیقه، همین ساعت..‌. آفتاب، درست کنار حوض، کمی سایه داشت روز نخست تو کنج باغچه، گل‌های سرخ می‌چیدی... پس از گذشتن یک سال، یادم است درست ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است کسی که بعد تو، یک لحظه از تو دست نشست چقدر نامه نوشتم... دلم پر است چقدر امید نیست به این شعرهای ساده‌ی سست دوباره نامه‌ی من... شهر بی‌وفا شده‌است چه خلوت است در این روزها اداره‌ی پست! ‏━━━━━━━━━━━ ❏
فضای خانه که از خنده‌های ما گرم است چه عاشقانه نفس می‌کشم!، هوا گرم است دوباره «دیده‌امت»، زُل بزن به چشمانی که از حرارتِ «من دیده‌ام ترا» گرم است بگو دومرتبه این را که: «دوستت دارم» دلم هنوز به این جمله‌ی شما گرم است بیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است من و تو اهل بهشتیم اگرچه می‌گویند جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است به من نگاه کنی؛ شعرِ تازه می‌گویم که در نگاه تو بازارِ شعرها گرم است 🌹🌹🌹
فضای خانه که از خنده‌های ما گرم است چه عاشقانه نفس می کشم! هوا گرم است دوباره "دید‌ امت"، زُل بزن به چشمانی که از حرارت "من دیده‌ام تو را" گرم است بگو دو مرتبه این را که: "دوستت دارم" دلم هنوز به این جمله‌ی شما گرم است بیا گناه کنیم عشق را ... نترس خدا هزار مشغله دارد، سر خدا گرم است من و تو اهل بهشتیم اگرچه می گویند جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است به من نگاه کنی، شعر تازه می گویم که در نگاه تو بازار شعرها گرم است
    دستور بده شاعر چشمان تو باشم     مجبور كه نه ...گوش به فرمان تو باشم     بوسیدن تو جرم شد و فکر قصاصم     محكوم شدم "نجمه ى" زندان تو باشم     جانم شدی و عشق شود مسئله ى ما     عید ست اگر مست به قربان تو باشم     خورشيد منى بر همه عمرم تو بتابى     ای کاش که من شمع شبستان تو باشم     بيمار شدم زود بیا تا که نمیرم     یا مرگ ویا در پى درمان تو باشم     دردت بكشم تا كه غمى در تو نبينم     با  برگ وفا چتر به  باران تو باشم     ايام به كام دل تو شاد نوازد     من رقص كنان شعر و غزلخوان تو باشم     روزى برسد وعده ى فال تو بگيرم     آنروز دَهَم سر که به دامان تو باشم      نجمه زارع در ۲۹ آذرماه سال 1361 در کازرون به دنیا آمد. او از تاثیرگذارترین غزلسرایان معاصر می باشد که با وجود عمر کوتاه خود آثار به یاد ماندنی بسیاری سروده است. این شاعر توانمند در 31 شهریور سال 1384 به دلیل اشتباه پزشکی در سن 23 سالگی درگذشت. یادش گرامی!