دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم
از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم
عمر، سرگرمی طفلانهی روز و شب ماست
دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم
بیهدف این همه چون باد دویدن تا کِی!
دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم
در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر
بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم
دلْ نه دیوانهی عشق است، نه فرزانهی عقل
هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم
#هادی_محمد_حسنی
برای فتح تو ترفند من یقینی نیست
که ناشناختهتر از تو سرزمینی نیست
تو باردار هزار احتمال مجهولی
که در هوای تو امکان پیشبینی نیست
بیا به متن مضامین عشق برگردیم
مناسب من و تو حاشیهنشینی نیست
به گریه رفتم و گفتم که دوستت دارم
ولی به بدرقهی اشک آستینی نیست
تمام مردم دنیا به دین خود باشند
برای من که مقدستر از تو دینی نیست
#هادی_محمد_حسنی