پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میآمد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
#مریم_سقلاطونی
#محرم
#امام_حسین
21.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شیرینی فروشی که شعرش از دوره قاجار به یادگار مانده و همه ایرانیها روز عاشورا میخوانند کیست؟
بحث بنفش وسبز وسیاه وسفید نیست
اصلا به هیچ وعده ی رنگی امید نیست
هرچند خواب آدم مومن عبادت است
خوابیدن زیادی مومن مفید نیست
شیطان چه خاضعانه به او سجده میکند
این آدم آدمی که خدا آفرید نیست
هرگزنمیرد آنکه دلش زنده شده به عشق
هرکس که عاشقانه نمیرد شهید نیست
ای آنکه زیر بار ستم می روی نرو
راه تو جز ادامه ی راه یزید نیست
ترسم لباس آل علی را قبا کنند
چون از بنی امیه که کاری بعید نیست
#مسلم_حسن_شاهی
* واژهی کاریکلماتور برای اولین بار توسط احمد شاملو بر روی آثار پرویز شاپور در مجلهی «خوشه» نامگذاری شد. کاریکلماتور از دو واژهی کاریکاتور و کلمه ساخته شده و درواقع همان کاری که کاریکاتوریست در عالم نقاشی و طرح انجام میدهد، اکنون قرار است نویسندگان آن را با کلمات انجام دهند.
یکی از ویژگیهای اصلی در کاریکلماتور آشنازدایی است که در آن نویسنده با گریز از هنجارها و ساخت واژههای جدید و خروج از نرم عادی زبان، اثری ماندگار خلق میکند.*
«خوش به حال ماهی که آب دیده است» مجموع ۹۴ کاریکلماتور خلاق از نویسنده، شاعر و کاریکلماتوریست جوان کرجی (جناب آقای سجاد حقیقی) است که عنوان و طراحی جلد بسیار زیبایی دارد. آقای حقیقی با وجود داشتن مشغلههای بسیاری در این برهه از زندگی، با اشتیاق فراوان در همین مدت کوتاه و با خواندن آثار سایر بزرگان و تمرین و ممارست فراوان، توانستهاند آثار ارزشمندی را به ثبت برسانند.
در کتاب «خوش به حال ماهیها که آب دیدهاند»، دید کاریلکماتوریست به سوژهها، بسیار خلاقانهست و ایشان با دید نویی که دارند ما را لحظاتی به دنیایی از تخیل و تفکر پرواز میدهند.
*پ.ن: بخشی نوشتههای اصغر گماری در مقدمهای این کتاب.
تک بیت عاشورایی
کرببلا حماسه ی تکرار عاشقی ست
آری کتاب عشق به پایان نمی رسد!
#حسین_کیوانی
محرم ۱۴۰۳
#چندکاریکلماتوربخوانیم
🔴 بدبینها، در نیمهٔ خالی لیوان غرق میشوند!
(سعید دهفولی)
🔵 زبان همه را باز میکند، پول بیزبان!
(محمدمهدی معارفی)
🔴 سرخی لبهایش، چراغ قرمزی است برای همهٔ عابران!
(محمد آئینپرست)
🔵 گوشها را گران کردند که ثروتمند شدند!
(محمد مستقیمی)
🔴 تکلیفم را با چراغ مطالعه روشن کردم!
(ناصر رعیتنواز)
🔵 گل رویت را که میبینم، بلبلزبان میشوم!
(طاهر نیکآزاد)
🔴 کشیدن سیگار، لباس عافیت را نخکش میکند!
(سعید دهفولی)
🔵 باندهای فاسد، زخم فقیر را عمیقتر میکنند!
(موسی رئیسی)
🔴 پایان کارِ کارخانهها تلخ است، حتی کارخانهٔ قند!
(رضا وارسته)
🔵 چشمانم آهسته، تر شد وقتی صدای انسانیت آهستهتر شد!
(علی مبارکی)
🔴 باندهای فاسد، زخم فقیر را عمیقتر میکنند!
(موسی رئیسی)
🔵 برای آنکه روسیاه نشوم، آفتابی نمیشوم!
(کامران سخنپرداز)
🔴 پایش بیفتد، برادر جانبازم را روی سر مینشانم!
(طاهر نیکآزاد)
🔵 شعر آبکی، سیل نقد به راه انداخت!
(حدیثه شریفی)
🔴 در طول زندگیاش، نتوانست نفس راحتی بکشد، جاروبرقی...
(محمدمهدی معارفی)
🔵 فقط لاستیکها با باد هوا زندگی میکنند!
(وحید نوری تفت)
🔴 دست بعضیها در یک کاسه است و در دست بعضیها، یک کاسه...
(فردین اَروانه)
۱۹ تیر سالروز درگذشت مهدیه الهیقمشهای
(زاده سال ۱۳۱۶ تهران – درگذشته ۱۹ تیر ۱۳۹۵ تهران) شاعر، مولویشناس و پژوهشگر ادبیات عرفانی
او به تحقیق در مثنوی مولوی و تحلیل و تفسیر ادبیات عرفانی و تطبیق آنها با موضوعات قرآنی میپرداخت و حدود ۶۰۰۰ بیت از ابیات مثنوی را از حفظ داشت و خود او نیز با ذوق ادبیاش شعر میگفت و «آتش» تخلص میکرد.
وی از کودکی در خدمت پدرش مهدی الهیقمشهای، بهشعر و ادب علاقهمند شد و شعر میخواند و با مثنوی اطفال آشنا شده بود. استادانش علاوه بر پدرش «جلال همایی» «شهابی» «صدرالدین محلاتی» «رضازاده شفق» و «محمدتقی جعفری» بودند.
حسین الهیقمشهای، نظامالدین الهیقمشهای، کمالالدین الهیقمشهای و مرتضی الهیقمشهای برادران او هستند. افشین علا داماد اوست.
آثار:
بهار عشق: منتخب اشعار، نشر: خط زرین (۱۳۸۷).
معبد عشق، مجموعه اشعار، تألیف: مهدیه الهیقمشهای، نشر: علم (۱۳۸۲).
کربلا وادی عشق، سروده: مهدی الهیقمشهای، باز سرایی: مهدیه الهیقمشهای، نشر: فاران (۱۳۸۸).
«خاطرات من با پدرم»
سیری در گلزار مثنوی: شرح حکایتهای مثنوی معنوی، ناشر :آستانقدس رضوی(۱۳۹۴)
آرامگاه وی در آرامستان توک مزرعه در لواسان است.
السلام علیک یا ابا عبدالله....
......
.......... غزل ماه عشق
ماه تو بوی محرّم می دهد
آبرویت طعم زمزم می دهد
قطره های اشک مظلومیتت
طعنه بر پاکی شبنم می دهد
تو مسیحای خدایی یا حسین
خاک راهت بوی مریم می دهد
کربلا آغاز انسانیت است
عاشقی را یاد آدم می دهد
از همان روزی که افتادی به خاک
جنس هستی بوی ما تم می دهد
مکتب ودانشسرای عشق تو
درس جانبازی به عالم می دهد
گریه کردن در عزای تو حسین
حس باران های نم نم می دهد
طعم چای با صفای روضه ات
مزه ی شیرینی غم می دهد
با دل عالم چه کردی کاینچنین
دم به دم شور دمادم می دهد
من یقین دارم که از خوان کرم
سهم ما را نیز کم کم می دهد
#حسین_کیوانی