🔹حكايت گويند شخصى در بن درختى خفته بود. مارى🐍 سر از درخت 🌴فرو كرد و سر خفته بگزيد. مرد🧔 بيدار شد. مردى👱♂ گفت مار سر تو بگزيد. آهى بكرد و جان بداد.
#سبب آنك اول #ايمن بود، چون بترسيد #مسام وى بگشود و #زهر در #عروق و #اعماق تن برفت و بمرد.
#كتب طبى انتزاعى (فارسى) (عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات)، ج2، ص: 617
📚آدرس کانال :
https://t.me/noskheh_teb_sonnati