#حكايت:
در كتاب «فرج بعد از شدت» مذكور است كه در مصر طبيبى بود قطيعنام وقتى مردى از معارف مصر به #سكته گرفتار شده طبيبان هرچند در آن باب معالجات كردند فايدۀ بر آن مترتب نگشت اولياى او باسباب تجهيز او مشغول گشتند قطيع گفت خود شما دل از او برداشتهايد مرا تدبيرى بخاطر رسيده بدان عمل نمايم اگر از حيات او چيزى باقى باشد شفا يابد و الا ضررى بوى نرسد قطيع تازيانه طلبيده برخاست و ده تازيانه بقوت تمام بر وى زد و نبض او را احتياط كرده حركتى در او نيافت غلام را فرمود تا ده #تازيانۀ ديگر بقوت هرچه تمامتر بر مسكوت زد هم اثر نكرد و ده تازيانه ديگر فرمود تا بر وى زدند چون ملاحظه نمود اندك حركتى در #نبض او بديد آمد قطيع اطبا را گفت كه #نبض مرده حركت ميكند گفتند نه آنگاه فرمود كه تازيانه بر وى ميزدند تا ناليدن آغاز كرده چشم بماليد و بنشست از او پرسيدند كه ترا چه حالت پيش آمد و خود را چگونه مىيافتى گفت مرا خوابى برده بود كه هرگز خوابى چنان نكردهام قطيع غذائى موافق باو داده صحت يافت
🔹اطبا از قطيع پرسيدند كه باين معالجه چگونه متفطن شدى ؟
جواب داد كه نوبتى بسفر حجاز ميرفتم و جمعى از اعراب را به بدرقه گرفته بودم يكى از آن طايفه از شتر افتاده سكته شد پيرى هم از رفقاى ايشان تازيانه بر وى ميزد تا #مسكوت برخاست من دانستم كه بضرب تازيانه #حرارت_غريزى در بدن او #اعادت كرده او را برافراخته گرداند
#نجات_سکته
#زینت_المجالس
#نويسنده: مجدی، محمد بن ابی طالب
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#حكايت: آوردهاند كه نوبتى #حجاج ظالم با #طبيبى از دردسر شكايت كرد طبيب گفت بيگاه طعام خوردۀ حجاج گفت چنين است طبيب گفت بفرماى تا طشتى پر از آب گرم حاضر كنند و پاى در آنجا نه #خواجهسرائى در آنجا ايستاده بود بر زبان آورد كه پاى را بسر چه نسبت است امير از درد سر شكايت ميكند و تو ميگوئى پاى در آب نه طبيب جواب داد كه سر را با پاى همان نسبت است كه خايه را با زنخدان كه چون #خايۀ ترا كشيدند موى از #زنخدان تو بيرون نيامد.
#زینت_المجالس
https://eitaa.com/ghanoonfeteb