eitaa logo
طب و منطق
307 دنبال‌کننده
21 عکس
6 ویدیو
1 فایل
⭕️کپی باذکر منبع بلا مانع است. ادمین: @Ad_k_e_15 کانال در تلگرام: @noskheh_teb_sonnati سایت: http://as937183.blogfa.com/ ترجمه کتاب طبی ترجمه نسخه های خطی طب سنتی تایپ نسخه های خطی طب سنتی
مشاهده در ایتا
دانلود
در گندم لزوجتى هست كه ممكن است راه‏بندان در كبد بوجود آورد قانون (ترجمه شرفكندى)، ج‏4، ص: 310
. نبايد بگذارى كه بيمار گرسنه شود، كه در حالت گرسنگى كرمها به هيجان مى‏آيند و معده را گاز مى‏گيرند و شايد بيمار به كلى اشتها را از دست بدهد. کسانی که کرم دارند (ترجمه شرفكندى)،
صواب آن باشد كه چون خواهند داد پيش از كشكاب به دو ساعت دهند تا خلط را كند و مستعد طبيعت كند چون از پس دو ساعت كشكاب‏ خورده شود معده مستعد هضم آن باشد آن را نيك قبول كند و زود هضم كند و خلطى را كه با سكنگبين لطيف كرده باشد بشويد و دفع كند و رگ‏ها و گذرهاى اخلاط را پاك كند و گاه باشد كه دفع به ادرار بول كند و گاه باشد كه به عرق و اگر از پس كشكاب به چهار ساعت شربتى ديگر سكنگبين خورد هر چه كشكاب آن را معتدل كرده باشد و نضج داده زود دفع شود و منفعت سردى و تَرى كه از كشكاب حاصل آمده باشد به همه تن رسد ذخيره خوارزمشاهى، ج‏1، ص: 840
پختن كشكاب چنان بايد كه يك پيمانه كشك جو باشد و بيست پيمانه آب و او را مى‏پزند تا به پنج پيمانه باز آيد و آنچه رقيق‏تر باشد از وى بپالايند كشكاب رقيق كه ياد كرده آمده است اين باشد تن را غذا كمتر دهد لكن تَرى بيشتر كند و ماده را بهتر پزاند و رگ‏ها را پاك‏تر شويد و سردى به اعتدال كند و زودتر هضم شود و كمتر ترش كند و كشكاب آنجا بكار بايد داشت كه بيمارى ساكن باشد و عرضى خطرناك و دردى صعب نباشد و نه به فصد و (نه) به اسهال حاجتى نباشد كه مهلت نبود.
از آن جمله است امتزاج سركه با شكر و يا عسل در سكنجبين براى كسر سورت و سرعت نفوذ سركه و تسكين ثوران و هيجان صفراء و سوداء جهت آن كه ترشى حاد محض، مهيج صفراء و سود است. و نيز شكر و عسل به سبب لزوجتى كه دارند مانع شدّت و نفوذ سركه و كاسر حدّت آنند و داخل نمودن چند شاخه «1» نعناع در آن براى منع غثيان و تقويت معده است و طبيعت و قوّت كبدى به سبب كمال رغبت و ميلى كه به شيرينى دارند، به زودى آن را جذب مى‏نمايند و افعال مطلوبه از آن از شكستن حدّت صفراء و نفوذ در جميع مسالك و مجارى و تفتيح سدد و غير را كما ينبغى از آن صادر مى‏گردد. خلاصة الحكمة، ج‏2، ص: 287
✅و سببه الغائي أن يكون معدّا لتغذية البدن عند فقدان الغذاء و ترطيبه و تغذية بعض الأعضاء التي يجب أن يكون في غذائها قسط من البلغم ✅ و سبب غائى بلغم چند چيز است: 1️⃣ يكى آنكه آماده باشد جهت آنكه چون بدن وقتى غذا نيابد او خون شود و غذاى بدن گردد. 2️⃣ دوم آنكه ترطيب بدن نمايد. 3️⃣ سوم آنكه در غذاى بعض اعضا داخل گردد . القلوب (شرح قانونچه)، ص: 33📘
[شهوت صادق و كاذب‏] پس اگر اين انصباب بعد خلو معده و به حسب تقاضاى معتاد طبيعت است اين را گويند و علت غائى از همين قسم است و الا شهوت كاذب خوانند و او مرضى است و المرض لا يكون علة غائية أبدا لأن الغاية هي المطلوب الطبيعي و ذلك ليس بمطلوب. القلوب (شرح قانونچه)، ص: 34
سوم در است. و آن عبارت است از شدن بر به حيثيتى كه اجزاى ماده مستحيله به حسب مزاج هر عضوى كه آن جزو بدان منسوب است مستعد و متكيف گردد. پوشيده نماند كه چون در عروق اخلاط نضج مى‏يابند اين نيست كه آنهمه يكبارگى مستحيل به رطوبت ثانيه مى‏گردند و جنس خلط در عروق نمى‏ماند بلكه اخلاط مع بقائها في العروق بعضى از آن وقتا بعد وقت مستحيل به رطوبت ثانيه مى‏گردد پس در عروق رطوبت اولى در رطوبت ثانيه هميشه موجود است، بخلاف كيلوس كه او از معده به جگر مى‏آيد و چون پخته شد همه آن يكبارگى مستحيل به اخلاط مى‏گردد و كبد از نوع ماده كيلوسى خالى مى‏گردد تا كيلوس ديگر برسد و اخلاط نيز در جگر تا تمامى نضج مى‏باشند بعده هر يكى بمحل خود روان مى‏شود مگر قدرى كه به غذاى او كار مى‏آيد و اگر احيانا خلطى زياده از آنچه بايد در جگر بماند احداث سده و ورم نمايد. (شرح قانونچه)، ص: 34📘
[انواع رطوبت ثانيه‏] بالجمله رطوبت ثانيه كه در صدد ذكر آن هستيم از دو نوع بيرون نيست: يكى آنكه فضول بود و بدن را بدين حاجت نيست و او داخل اخلاط ناطبيعيه است و اخراج او واجب و اگر اخراج نكند متعفن شود و حميات احداث كند. دوم آنكه غير فضول بود يعنى محتاج اليه بدن باشد. و اين چهار قسم است يكى آنكه در عروق صغار دقاق موجود است. دوم آنكه مستحيل شود به جوهر عضو به حسب مزاج فقط و مقصود از همين است. سوم آنكه به منزله طل يعنى در اعضا منتشر است. چهارم آنكه التيام و التصاق اعضا بدان است. و در اعضاء است و آن عبارت است از استحاله رطوبت ثانيه قابل التغذيه به اعضا و غذا بالفعل همين‏جا مى‏شود، زيرا كه ماده، غذاى عضو مى‏شود و فضله اين دو هضم به مثل عرق و اوساخ كه از بدن و بينى و گوش برمى‏آيد مندفع گردد (شرح قانونچه)، ص: 34
دشمن سرسخت انباشتن آن از خوراك است؛ به دليل همين انباشتن معده از خوراك است كه چشم گرسنه نمى‏شوند زيرا خوراك را چنان‏كه بايدوشايد هضم نمى‏كنند. اما كسانى كه غذا مى‏خورند و هنوز كاملا سير نشده‏اند و هنوز اشتهاى خوردن دارند، دست از خوردن مى‏كشند چاق مى‏شوند زيرا خوراك را به خوبى هضم مى‏كنند. (ترجمه شرفكندى)، ج‏4، ص: 70 ✅صغری هرکس بیش از اندازه غذا بخورد ، غذایش درست هضم نمیشود ✅کبری هرکس غذایش درست هضم نشود ، غذا به اندازه کافیاندامش نمی رسد ✅نتیجه هرکس بیش از اندازه غذا بخورد غذا به اندامش نمی رسد ✅صغری : هرکس بیش از اندازه غذا بخورد غذا به اندازه کافی ، به اندامش نمی رسد ✅کبری : هرکس غذا به اندازه کافی به اندامش نرسد چاق نمی شود ✅نتیجه : هرکس بیش از اندازه غذا بخورد چاق نمی شود
اين را هم بدان! كه خوددارى كردن از بيرون دادن مدفوع و خوددارى كردن از فرو هليدن باد شكم بسيار بد و زيان‏آور است. اگر هنگام بيرون راندن مدفوع فرا رسيد و انسان از آن خوددارى كرد ممكن است مدفوعى كه پايين آمده است و آماده بيرون رفتن است و بيرون داده نشده، از پيچ‏وخمى به پيچ‏وخم ديگر رو به بالا منتقل شود و سرانجام به معده برگردد كه آزارى طاقت‏فرسا براى انسان روى دهد و هيچ بعيد نيست و بسيار احتمال دارد كه از اين برگشتن مدفوع به معده بيمارى «ايلاوس» و پژمردگى و اشتها از بين رفتن روى آورد. (ترجمه شرفكندى)، ج‏4
(ترجمه شرفكندى)، ج‏4، ص: 71 مسئله نگهداشتن و به هنگام بيرون ندادن آن، ممكن است در حركت خود به معده برگردد، در معده به تبديل شود و بالا رود و به رسد و آزار شديد و بيش از حد به بار آيد و در برگرفته معده را به تباهى كشاند.