بسم الله
#مزاج_شناسی (فصل اول) 1
#استاد_خیراندیش
#موسسه_سخن_سدید
🔰مزاج شناسی | استاد خیراندیش (جلسه اول/ بخش1)
🔹مقدمه: روشهای تشخیص
✓ نبض
این روش هم کاربرد عمومی دارد و هم کاربرد فوق تخصصی. نباض ماهر، هم باید یک سری اطلاعات نظری داشته باشد و هم باید هوشیاری لازم.
این روش بیشتر برای مواقعی ضرورت دارد که بیمار خودش نمی تواند از حال خودش بگوید. مثل بیماران اطفال، کهنسالان، در کما رفته و امثال آن.
انوع نبض: نبض عمومی 9 نوع است. نبض تخصصی 27 نوع است. نبض فوق تخصصی 104 نوع است. نبض ضروری 3 نوع است.
✓ ادرار و مدفوع
گرچه امروزه در آزمایشگاه ها به صورت دقیق ذرات ریز ادرار و مدفوع را آنالیز می کنند اما خیلی از ویژگی های آنها استخراج نمی شود.
✓ مزاج
کامل ترین، جامع ترین و کاربردی ترین روش تشخیص، مزاج شناسی است. شناخت عمومی مزاج برای همه مردم ضروری است.
این روش، روش مشترک طب اسلامی و سنتی است.
🔹ضرورت تحصیل مزاج شناسی
اگر مزاج شناسی خوب به جامعه معرفی شود، گویا نقشه یک شهر را به صورت جامع کشیده ایم و نسبت به آن احاطه داریم.
مزاج شناسی برای همه مردم. اعم از جامعه شناس، روانشناس، متخصص علوم تربیتی وعلوم سیاسی، مدیر و معلم، پدران و مادران، پزشکان جدید و غیره لازم و ضروری است. در پزشکی جدید هم اگر مزاج را بشناسیم، داروهای شیمیایی هم اثر بیشتری خواهند داشت.
دوره مزاج شناسی، سطح خلاصه 12 ساعته دارد. یک سطح تخصصی 50 ساعته دارد و یک سطح فوق تخصصی و علمی بیش از 300 ساعته نیز دارد.
🔹 جهت گیری درمانی در طب اسلامی
1- تطهیر جسمی
2- تطهیر معدی
3- تطهیر خونی
4- تطهیر جنسی
5- تطهیر روانی
@gharar03
بسم الله
#چالش_های_تربیت_اسلامی_در_دنیای_معاصر
#پژوهشگاه_فقه_نظام
#نشست_اول ۷
🔰 مسائل کلان نظام آموزش عمومی کشور و نسبت آن با آموزش دینی | استاد رضا ملایی (بخش هفتم)
⏩ ادامه مسأله پنجم ⏬
✔️ اگر این مسأله درست شود، تحصیلات طولانی مدت و مشکلات برآمده از آن هم حل می شود. چون هنرستان ها رونق ندارند، دانش آموزان برای کسب درآمد و تأمین شغل، وارد دانشگاه می شوند و نتیجه آن طولانی شدن مدت تحصیل است. شخص 12 سال مشغول مدرسه است، 4 سال کارشناسی، 3 سال ارشد، 4 سال دکتری. یعنی مجموعا 23 سال مدت تحصیل اوست. در پسران دو سال سربازی نیز به این اضافه می شود.
این مدت تحصیلیِ طولانی، ازدواج، اشتغال، استقلال و توانمندی محصّلین را به تاخیر می اندازد و هریک از اینها آسیب ها و تبعات خود را به دنبال دارد.
این آسیب در آموزش عالی حوزوی نمود بیشتری دارد چرا که نظام آموزشی آن یک نظام آموزشیِ فوق العاده بلند مدت است در حالی که می توان در یک بازۀ زمانی کوتاه تر طلاب مجتهد و ثمره ده تحویل داد.
ما باید کاری کنیم که تحصیلات طوری شوند که بازدهی و ثمره دهی را به تأخیر نیاندازد و کسانی که تحصیلات عالی می خواهند، در کنار آن تحصیلات را ادامه دهند.
✔️ بعلاوه حجم ورود به دانشگاه را کاهش می دهد چراکه بسیار از افراد توانمند می شوند و دیگر نیازی به حضور در دانشگاه نمی بینند. در شرایط فعلی دانشگاه فضایی است که منزلت اجتماعی و فرصت شغلی را تامین می کند اما با تغییر وضعیت هر دوی این امور برای بخش قابل توجهی در آموزش عمومی تأمین می شود و دیگر نیازی به حضور در دانشگاه نیست.
☑️ تفکیک جنسیتی در آموزش مهارت های زندگی و شغلی:
غیر از اینکه مدارس، نظری محور است نه مهارت محور، در همان ماده های آموزشی مهارتی موجود هم، جنسیت زایی رخ داده است. یعنی آموزش های مهارتی میان دختران و پسران واحد شده است. [درحالیکه ظرفیت ها و استعدادهای دختران و پسران متفاوت است و یکسان سازی مهارت ها، کاری عاقلانه و بهینه نیست]
🔶 تفاوت چهره آموزش و پرورش مهارت محور و تفکر محور با آموزش و پرورش حافظه محور:
در مجموع اگر آموزش، متناسب با نیاز جامعه و استعدادهای دانش آموزان، مهارت محور و تفکر محور شود، به کلی حرکت آموزش و پرورش را متفاوت می کند. عملکرد معلمان، تکنولوژی آموزشی، چهره کتب درسی و امور دیگر مدارس را تغییر می دهد.
البته این تغییر مشکلاتی هم دارد. به عنوان مثال، نظام آموزشی مهارت محور، از جهاتی خرجش بیش از نظام آموزشی حافظه محور است. [هرچند در برایند سود اقتصادی بیشتری برای کشور خواهد داشت].
@gharar03
21.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین با وفاست
حسین اهل معرفته
ـ تو دلم میگم موقع جون دادن سید، حتما ابی عبدالله سرشو به دامن گرفته.
حالت خریدنی بود سید
کجا رفتی سید...😭
بسم الله
#مزاج_شناسی (فصل اول) 2
#استاد_خیراندیش
#موسسه_سخن_سدید
🔰مزاج شناسی | استاد خیراندیش (جلسه اول/ بخش2)
🔷 تطهیر جسمی
🔻حمام
حمام با کاربری درمانی با حمام امروزی بطور کل متفاوت است. حمام فضایی است که چهار محیط مختلف و با کارکرد متفاوت دارد.
▪️اول محیطی به نام سردخانه که سقفش مرتفع است و نه سرد و نه گرم است.
▪️بعد وارد محیط دومی به نام گرمخانه میشویم که در اینجا سقف کوتاه تری دارد با فضای گرم تر.
▪️بعد وارد محیط سومی می شویم که محل شستشوی بدن است. سقف مرتفع تری دارد با هوای گرم و مرطوب که چیزهای متعددی در این میحط هست.
انواع آبهای مختلف: جای آب سرد، جای آب ولرم، جای آب گرم، جای آب جوش.
در قفسه ای انواع روغن های مختلف با مزاج های مختلف وجود دارد. روغن گرم مثل روغن کنجد، روغن معتدل مثل روغن زیتون، روغن خیلی گرم مثل روغن زنجبیل و روغن خیلی خیلی معتدل مثل روغن گل بنفشه.
همچنین انواع ابزار ماساژ وجود دارد. جای سنگلاخ با سنگ های غلوه سنگی که روی آن راه برویم. جای سنگ متخلخل مثل سنگ پا و جایی حلقه های گردونه که خودش کشف و بدن را ماساژ بدهد
و همچنین انواع کیسه پشمی و نخی و ابریشمی که به تناسب مزاج و نوع پوست از اینها استفاده می شود.
و بالاخره انواع شوینده ها. از شوینده لایه بردار مثل روشور و شوینده چربی زدا مثل انواع صابون.
در این محیط سوم، اول با آبهایی که بیرون هست بدنش را خیس می کند. بعد می نشیند و از روغن های متناسب با مزاجش استفاده می کنند. بعد صبر می کنند و بدنش را ماساژ می دهد. سپس در حالی که روی سنگلاخ ها راه می رود تا سودایش جابه جا شود، کتف و گردن را ماساژ می دهد و بدنش هم آرام آرام دارد روغن را جذب می کند. محیط هم مملو از بخار گرم است و رگ و پی را نرم می کند. سپس ماساژور از نوک با تا نوک دست را فشار می دهد و آخر هم جای حجامت را ماساژ می دهد. بعد از ماساژ، شست شو انجام می دهد. بعد کیسه کشی و در آخر با صابون های مختلف آخرین چربی بدن را می گیرد و با آب گرمی که در پایین قبل از خزینه وجود دارد. بدنش را تمیز میکند.
▪️محیط چهارم خزینه است. خزینه یعنی همان وان بزرگ با دیواره آهکین (چون آهک ین هایی را به آب خزینه میدهد که سیمان نمی توانند بدهد). و لایه زیرین متصل به حرارتش باید مس باشد؛ چون حرارتی که به مس داده می شود ین مس وارد آب خزینه میشود و جذب بدن می شود که برای بدن مفید است که نباید خورده شود.
مدت حضور فرد در خزینه منطبق با مزاج او است. بیشترین میزان حضور به ترتیب برای مزاج سوداوی، بعد مزاج بلغمی بعد مزاج دموی و کمترین مقدار حضور برای مزاج صفراوی است. مثلاً می گوییم، سوداوی یک ساعت بلغمی چهل و پنج دقیقه و دموی نیم ساعت و صفراوی یک ربع.
▪️بعد از اتمام خزینه، برای خروج، ابتدا وارد گرمخانه می شود. در این جا مقداری می ماند. سپس برای جلوگیری از سرماخوردگی و برای سازگار کردن سرمای محیط سردخانه پایش را با آب سرد آشنا می کند.
▪️بعد وارد سردخانه می شود و به تناسب مزاجش نوشیدنی هایی می خورد. اگر صفراوی و دموی است؛ هندوانه یا آب انار ترش می خورد. اگر سوداوی است. آب انار شیرین یا خربزه می خورد. اگر بلغمی است، شربت شیرین می خورد.
▪️سپس لباس خود را می پوشد. سرمه به چشم میکنند و سرش را با کلاهی می بندد و از حمام خارج می شود.
🔻زدودن موهای زائد بدن
ابزارهای مختلفی برای این کار وجود دارد اما با زبان علمی ثابت شده است که زدایش موهای زائد بدن با ترکیبات آهکی سابق، موافق تر با سرشت، سلامت زاد و لطیف کننده پوست است. در این زمینه دو یا سه پایان نامه دکتری در بغداد نوشته شده است که باید به ایران بیاوریم اما در اینجا کار خاصی ظاهراً نشده است.
@gharar03
بسم الله
#چالش_های_تربیت_اسلامی_در_دنیای_معاصر
#پژوهشگاه_فقه_نظام
#نشست_پنجم 3
🔰چالش های پیش روی دانش تربیت اسلامی | استاد محمدجواد درودی (بخش سوم)
2️⃣ چالش دوم: قلمرو دانش تربیت
🔹مراجعه به آثار اندیشمندان نشان می دهد قلمرویی که برای تربیت انتخاب کرده اند، متفاوت است. [از حیث میزان پوشش نسبت به مخاطب تربیت (متربی)، چهار دیدگاه قابل طرح است].
🔻اول: از پیش از تولد تا انتهای حیات مادی. مثل آیت الله ابراهیم امینی و آقای سیدمحمدباقر حجتی. استدلال این گروه این است که تحول انسان، لزوما به واسطه کارهایی که نسبت به خودِ متربی انجام می شود، نیست بلکه رفتارها و مراعات های پیش از تولد نیز در نسبت با او موثر است.
🔻دوم: از هنگام تولد تا پایان عمر.
🔻سوم: از هنگام تولد تا 21 سالگی. مثل آقا مجتبی تهرانی؛ منطق آن هم روایات سبع سنین است.
🔻چهارم: از بلوغ تا پایان عمر. برنامه های تربیتی قبل از بلوغ از باب تمهید است. مثل آقای صفائی حائری و آقای خسرو باقری.
با تأمل در این اختلاف، این سوال مطرح می شود که چرا تلقی این اندیشمندان (که غالبا در حوزه دینی نظریه پرداز هستند)، از تربیت متفاوت است؟ با چه معیار و شاخصی باید میان این نگاه ها، داوری و ارزیابی کرد؟ به عبارت دیگر درک این افراد از تربیت چه بوده است که تربیت را تا این حد متفاوت دیده اند؟ و اساسا ملاک و معیار مرزبندی علوم چیست؟
نسبت به سوال اول باید گفت: به نظر می رسد اندیشمندان ما در فهم معنای تربیت و عناصر ماهوی و اساسی آن، درک های متفاوتی داشته اند که بر تعیین قلمرو تربیت موثر بوده است. مثلا آقای صفایی چون معتقد است تربیت اسلامی یکی از عناصر مهمش اختیار مخاطب است و از طرفی در بحث های انسانی شناسی، اختیار را یک عنصر عالی ای می بیند که در دورۀ بلوغ شکل می گیرد، لذا تربیت را از آنجا شروع می کند.
همچنین آیت الله اعرافی چون دیگر سازی را یکی از عناصر مهم تربیت می دانند، لذا تربیت را جایی می داند که دو طرف مربی و متربی باشند و خودسازی را اخلاق می داند. اما آقا مجتبی تهرانی که این دیدگاه را ندارد، بحثهای تربیتی ایشان با بحث های خودسازی، بسیار آمیخته است.
✔️ سوال و جواب
سوال: اینکه تغییر و تحول کودک غیربالغ، داخل در تربیت است یا تمهید تربیت، ثمره ای ندارد. در هر صورت، طبق هردو نگاه، برای کودک غیربالغ برنامه تربیتی وجود دارد.
جواب: اگر برنامه قبل از بلوغ را از باب تمهید بدانیم، تمام آن زمینه سازی برای بعد از بلوغ است. به تعبیر دیگر تمام اهداف دوران تمهید، رقیق شده همان اهداف دوران بعد از بلوغ است. مثلا آقای صفایی که اهداف قبل از بلوغ شخصیت، تفکر و حریت می داند، این سه هدف رقیق شده همان اهداف بعد از بلوغ مثل آزادی از اسارت ها و روش تدبر و... است.
اما طبق نگاهی که برنامه قبل از بلوغ را داخل تربیت می داند مثل نگاه سبع سنین، مراحل قبل از بلوغ، خودشان مستقلا مرحله ای از تربیت هستند و لزوما مقدمه مرحله بعدی نیستند.
@gharar03
بسم الله
#چالش_های_تربیت_اسلامی_در_دنیای_معاصر
#پژوهشگاه_فقه_نظام
#نشست_اول 8
🔰 مسائل کلان نظام آموزش عمومی کشور و نسبت آن با آموزش دینی | استاد رضا ملایی (بخش هشتم)
6️⃣ مسأله ششم: تنوع مدارس و تمرکزگرایی در مدیریت
🔶 تنوع مدارس در آموزش عمومی
برخلاف آموزش عالی حوزوی، در آموزش عمومی و آموزش عالی دانشگاهی، انواعی از مدارس و مراکز علمی وجود دارد.
🔻در آموزش عمومی، هفت نوع مدرسه وجود دارد:
1. مدارس دولتی که طیفی از آنها هیئت امنایی اداره می شوند.
2. مدارس غیر انتفاعی.
3. مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد). مدتی این نوع مدارس منحل شد و دوباره با ورود شورای عالی فرهنگی، احیا شد. بعضی اشکالاتی به این نوع مدارس دارند: مثل تمرکز بر حوزه علوم تجربی و ریاضی و همچنین خالی شدن این مدارس از امور پرورشی و فعالیت زیاد در امور آموزشی.
4. مدارس معارف. این مدارس در دهه 60 تأسیس شده اند که تک رشته ای هستند. سالیانه حدود 15 هزار نفر در متوسط دوم جذب دارند. البته اندک مدارسی هستند که علاوه بر رشته های ریاضی و تجربی و انسانی، رشته معارف هم دارند.
5. مدارس مسجد محور
6. مدارس طبیعت محور
7. بعضی از مدارس اختصاصی علوم انسانی مثل مدارس فرهنگ
🔻در دانشگاه هم تکثر و تنوع هست ولی نه به اندازه مدارس و آموزش عمومی. سه نوع مراکز دانشگاهی وجود دارد:
1- دانشگاه دولتی؛ که قسمی وزارت علومی هستند و قسمی وزارت بهداشتی هستند. قسم دیگر فرهنگیانی هستند. قسم دیگر دانشگاه های وزارت نفت هستند که البته دانشگاه فرهنگیان و نفت، ذیل وزارت علوم هستند.
2- دانشگاه غیرانتفاعی مثل شهاب دانش و ... .
3- دانشگاه آزاد
🔶 ساختار گریزی در مدارس
در دانشگاه گرچه تنوعاتی است ولی قانونا ذیل وزرات علوم هستند و باید از آنها تبعیت کنند اما در مدارس پدیده ای اتفاق افتاده است به نام ساختار گریزی. چنانچه این ساختار گریزی در نظام بهداشت و درمان و در نظام بانکداری و گروه های جهادی و... رخ داده است. ساختار بهداشتی کشور با رقیبی تحت عنوان طب سنتی یا طب ایرانی مواجه شده است. این مجموعه تلاش کرده بیرون از سیستم بهداشت و درمان عمل کند. سیستم پزشکی چندان به آن توجه نشان نداده اما در بدنۀ عمومی با اقبال مواجه شده است. قرض الحسنه های خانگی را می توان رقیبی برای سیستم بانکی کشور برشمرد. گروه های جهادی نیز در عرصه های مختلف خارج از سیستم به شمار می روند. البته گروه های جهادی در بسیاری از موارد به تقابل با سیستم نپرداخته اند بلکه کمک کار سیستم و دولت عمل کرده اند.
در مدارس مسجدمحور هم این اتفاق افتاده است. این افراد کسانی هستند که نسبت به ساختار موجود، ادبار کرده اند و بیرون ساختار به آموزش و پرورش پرداختند. هم مکان و محیط آموزش آنها متفاوت است. هم محتوا و کتاب درسی آنها. اساسا سیستم آموزشی کشور را قبول ندارند. با الگوگیری از این اقدام عده ای، دانش آموزان اهل تسنن را از مدارس خارج کرده و خود متکفّل آموزش آنها شده اند.
🔶 چالش تنوع مدارس و ساختار گریزی
➖این تنوعات مدارس در کلان آموزش و پرورش، مسأله ای به وجود آورده است. کسانی که دغدغۀ انتقال فرهنگ و مفاهیم علمی واحد دارند، چنین شرایطی را اگر یک شرایط تهدید آمیز قلمداد نکنند، قطعا یک شرایط سخت و دشوار برای فعالیت به شمار می آورند. چراکه تعلیم و تربیت و تغییر فرهنگی در سنین ابتدائی شدنی تر است و به همین جهت آموزش عمومی از آموزش عالی مهمتر است.
➖دورکِیم که از پایه ریزان علم جامعه شناسی است برای ایجاد تغییر فرهنگی در جامعه و از بین بردن سیطرۀ کلیسا، از آموزش عالی به آموزش عمومی هجرت کرد و نظام مدرسه را تغییر داد و با تغییر در نظام مدرسه هم سیطرۀ کلیسا را از بین برد و هم فرهنگ مدرن را پایه ریزی کرد. دریافت او این بود که آموزش عمومی از آموزش عالی، مهمتر و عالی تر است. تربیت در آموزش عمومی، موثرتر و تغییر و تحول فرهنگی در آن شدنی تر است. این سنین ایام شکل گیری شخصیت افراد است و با تغییر در آن می توان فوج فوج جامعه را به سمت خود فراخواند نه تک تک. لذا برای تحقق این هدف مهم، تمرکزگرایی در آموزش و پرورش و وحدت رویه در میان مدارس ضرورت دارد و تنوع مدارس، بیش از اینکه فرصت باشد، یک تهدید است.
ادامه مسأله ششم در پست بعدی ⏪
@gharar03
والله والله والله
از مهـــــــمترین شئون عاقبـتــــــ بهخیـــــری
نسبت شمــا با جمهــــــوری اسلامـی و انقلابــــــ استـــــــــ
✓ شهید سلیمانــــــے
@gharar03
بسم الله
#چالش_های_تربیت_اسلامی_در_دنیای_معاصر
#پژوهشگاه_فقه_نظام
#نشست_پنجم 4
🔰چالش های پیش روی دانش تربیت اسلامی | استاد محمدجواد درودی (بخش چهارم)
3️⃣ مسأله سوم: نسبت دانش تربیت با دانش های مجاور مخصوصا روانشناسی و مشاوره
در هم آمیختگی مرزبندی تربیت با دانش مشاوره و روانشناسی، از مهمترین چالش های جدی دوران اخیر می باشد. چالش این است که دانش روانشناسی و مشاوره، در عمل دارد جای علم تربیت را می گیرد. اگر مسیری در پیش رو، به همین شکل باشد، در دهۀ آینده دانش تربیت خنثی و حذف خواهد شد. یکی از شواهد تعریف رشته های تخصصی است. در رشته های تخصصی تربیت، سهم قابل توجهی از مواد درسی آنها، دانش های روانشناسی و تربیت است اما در در رشته های تخصصی روانشناسی و مشاوره، سهمی به علوم تربیتی داده نمی شود.
🔹نسبت بین روانشناسی و دانش تربیت
سه تلقی پیرامون نسبت بین روانشناسی و تربیت وجود دارد؛ در برخی از این تلقی ها، دارای مسامحاتی است که ثمره آن این شده که تربیت جای خود را به روانشناسی داده است.
🔻تلقی اول (بر اساس ماهیت دانش):
روانشناسی، انسان شناسی تجربی است، ماهیت توصیفی دارد ولی دانش تربیت، ماهیت تجویزی دارد؛ درنتیجه روانشناسی، تکیه گاه دانش تربیت و مقدمه آن است. چراکه بیان تجویزات جهت تغییر انسان، زمانی به خوبی صادر می شود که توصیف مناسبی از انسان صورت وجود داشته باشد. توصیف و شناخت انسان، دارای لایه هایی است. یکی لایه آن انسان شناسی پایه است که این لایه یا از فلسفه گرفته می شود و یا از وحی. لایه دیگر آن، انسان شناسی تجربی است که روانشناسی به آن می پردازد. بنابراین دانش روانشناسی، یک دانش مقدمی و پیشینی است و به همین دلیل در رشته های تخصصی تربیت، پای روانشناسی به میان می آید.
🔻تلقی دوم (بر اساس هدف دانش):
روانشناسی انسان را درمان و به حد تعادل می رساند اما تربیت انسان را به تعالی و شکوفایی می رساند. اساسا درک حاکم بر روانشناسی، مسأله درمانگری است. درمانگری را رسالت اصلی خودش را می دانست. جریان روان تحلیل گری، شناخت گرایی و انسان گرایی، مسأله همه آنها مسأله سلامت و درمان اختلالات است. برخلاف تربیت که مخاطبش، شخص بیمار نیست.
🔻تلقی سوم (بر اساس نقش اجتماعی دانش):
دانش تربیت متناظر با علوم تربیتی (اجوکیشن) است. علوم تربیتی یعنی تربیت رسمی. تربیت رسمی با آموزش و پرورش کار می کند. علوم تربیتی حدود 16 تا 20 شاخۀ علمی هستند که نگاه نهادی به دانش تربیت دارند. یعنی مسألۀ آنها مجموعه آموزش و پرورش است. علوم تربیتی شامل مجموعه ای از دانش ها است. از دانش های نظری مثل فلسفه تعلیم و تربیت گرفته تا دانش های میانی مثل اقتصاد آموزش و پرورش، جامعه شناسی آموزش و پرورش و برنامه درسی و تا دانش های کاربردی مثل روشها و فنون تدریس و غیره. بنابراین در این تلقی، تربیت به تربیت رسمی و نهاد آموزش و پرورش می پردازد و روانشناسی به تربیت غیررسمی و عمومی.
جالب این است که در دهۀ شصت و هفتاد، اولین فعالیت هایی که برای تربیت اسلامی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و بعد موسسه امام خمینی ره شکل گرفته، گروه های علوم تربیتی بوده اند. یعنی قلمرو کار خود را تربیت رسمی می دیده اند. در جای خودش باید بحث کنیم که آیا ما در اسلامی کردن تربیت، صرفا باید علوم تربیتی و تربیت رسمی را اسلامی کنیم؟
🔹مرزبندی میان دانش تربیت و روانشناسی
ظاهرا بر اساس هر سه تلقی مرزبندی ها روشن است ولی در عمل و واقعیت این تلقی ها حفظ نشده است و امروز تغییر کرده است.
✓ در تلقی اول روانشناسی، کارش توصیف است اما امروزه روانشناسی تجویزات هم دارد. تمام مکاتب روانشناسی، امروزه تجویز و توصیه دارند.
✓ در تلقی دوم که روانشناسی برای درمان است، امروزه این هم تغییر کرده است. امروزه مکاتبی مانند روانشناسی کمال، روانشناسی مثبت گرا وجود دارد که هدفش شکوفایی و تعالی است نه صرف درمان.
✓ در تلقی سوم که روانشناسی برای تربیت غیررسمی است هم تغییر کرده و امروزه شاخه ای به نام روانشناسی یادگیری شکل گرفته که کارش در حوزه تربیت رسمی و مدرسه است. همچنین بعضی از شاخه های دیگر روانشناسی در قالب مشاوره تحصیلی یا استعدادیابی در حوزه تربیت رسمی وارد شده اند.
در مجموع به نظر می رسد این مرزبندی ها شکسته و امروزه روانشناسی جای علوم تربیتی را گرفته است. و لذا یکی از چالش های جدی، چالش مرزبندی دانش تربیت با دانش های همجوارش یعنی روانشناسی و مشاوره است.
ادامه مسأله سوم در پست بعدی⏪
@gharar03
بسم الله
#چالش_های_تربیت_اسلامی_در_دنیای_معاصر
#پژوهشگاه_فقه_نظام
#نشست_پنجم 5
🔰چالش های پیش روی دانش تربیت اسلامی | استاد محمدجواد درودی (بخش پنجم)
⏩ ادامه مسأله سوم ⏬
🔸تأثیر قدرت در توسعه دانش
گرچه کار ما در این بحث، صرفا مسأله شناسی است اما اگر بخواهیم زمینه های اولیه ای برای پاسخ و حل مسأله طرح کنیم، باید بدانیم که این نزاع صرفا یک نزاع علمی نیست. اساسا توسعۀ دانش، صرفا بر اساس گفتگوهای علمی نیست بلکه قدرت دانش است که تعیین می کند آن دانش تا چه مرزهایی حرکت کند. مثلا در دوره ای ما به دست خودمان مشاوره را وارد حوزه کردیم و تلقی مان از مشاوره، مشاوره اخلاقی بود. در آن زمان، اساتید مشاور هم بیشتر اساتید اخلاقی حوزوی بودند. آرام آرام عنوان مشاوره باعث شد، معنایی فراتر از مشاوره اخلاقی بگیرد و ادبیات و پروتکل های این دانش وارد این عرصه شوند و بعد از مدتی، اساتید اخلاقی هم از گردانه مشاوران خارج شدند.
این کلاه در دوره های دیگر تاریخی و در حوزه های مختلف، سرمان رفته است. مثلا زمانی ما تکنولوژی را وارد ایران کردیم. بعد دانش آن وارد و ترجمه کردیم. بعد از مدتی دیدیم همه چیز را تغییر داده است.
🔸سهل اندیشی ما در مواجهه با دانش های غربی
[اساسا ما نسبت به ورود دانش های غربی و استفاده از آنها، دچار سهل اندیشی هستیم]. به نظر ما زیست اندیشمند غربی، مبانی و پیشفرض ها، روش تحقیق، یافته ها و اهداف و انگیزه های دانش های غربی، همه اینها محل بحث و تأمل است. اگر ما در حوزه علمیه احساس خطر نمی کنیم، علتش این است که ما در فرایند آموزشی، مستقیم وارد مسائل علم می شویم نه فلسفه علم. اگر ما فلسفه علم غربی را بدانیم و علم دینی را خوب بشناسیم، به راحتی زیر بار علوم غربی نمی رویم.
🔸لزوم نگاه جریان شناسانه به علوم
در مجموع به نظر می رسد نقطۀ شروع مواجهه با دانش، بررسی فرایند تاریخی شکل گیری بحث ها و دانش ها است. یعنی باید بررسی کنیم که اساسا یک دانش چگونه وارد جامعه شده است؟ آیا لزوما خلأی در جامعه وجود داشته و آن خلأ باعث شده سراغ آن دانش برویم یا آن دانش با قدرتش، خودش را تحمیل کرده است؟ به نظر می رسد این اتفاق، نتیجه جنگ میان دانش ها است و دانشی که از قدرت بیشتری برخوردار باشد، مرجع قرار می گیرد.
ما در فضای اسلامی، میراث عظیمی در فضای اخلاق و عرفان داریم. اخلاق و عرفان صرفا بحثش از رذائل و فضائل نبوده بلکه به دنبال تربیت اخلاقی بوده و بخاطر تربیت اخلاقی، از تربیت جسم هم سخن گفته است. چه شده است که بجای آنکه این میراث را با توجه به نیازهای روز زمانه فرآوری کنیم، کلا آن را کنار گذاشته ایم و به سراغ دانش های موجود غربی رفته ایم؟
اصلا اینطور نیست که اخلاق و عرفان در تراث ما ضعیف و ناقص بوده و ما ناگزیر به سراغ دانش های غربی رفته ایم. همانطور که عبور ما از طب سنتی به سمت طب مدرن غربی نیز، بخاطر ضعف طب سنتی نبوده بلکه در دوره ای رضاخان همانطور که با زور حجاب را از سر زنان کشید، باب طب سنتی را هم بسته و علوم جدید را وارد کرده است.
ادامه مسأله سوم در پست بعدی⏪
@gharar03