حتما بخوانید: بسیار زیباست🌹🌹🌹
نظافتچی ساختمان ما یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک ۴-۵ سالهش میآید.
امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه...
.
پاورچین، بیصدا، کاملا فضول! رفتم پشت چشمیِ در.
بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله.
بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم...
مامان: امروز دیگه هیچجا. شنبهها روز خالهبازیه...
کمی بعد بچه میپرسد: فردا کجا میریم؟
مامان با ذوق جواب میدهد: فردا صبح میریم اونجا که یه بار من رو پلههاش سُر خوردم...
بچه از خنده ریسه میرود.
مامان میگوید: دیدی یهو ولو شدم؟
بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا...
مامان همانطور که تی میکشد و نفسنفس میزند میگوید: خب من قویام.
بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی...
مامان میگوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.
نمیدانم ساختمان بستنی چیست. ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوبشور هم حرف میزنند.
بعد بچه یک مورچه پیدا میکند... دوتایی مورچه را هدایت میکنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راهپله پیادهاش میکنند که "بره پیش بچههاش... بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم"
.
نظافت طبقه ما تمام میشود...
دست هم راه میگیرند و همینطور که میروند طبقه پایین درباره آندفعه حرف میزنند که توی آسانسور ساختمان بادامزمینی گیر افتاده بودند.
.
مزهی این مادرانگی کامم را شیرین میکند.
مادرانگیای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست.
.
ساختن دنیای زیبا وسط زشتیها از مادر، مادر میسازد.
سودابه فرضی پور
#خاطرات_یک_مشاور
#اندکی_تامل
┏━━━━━🍃💖🍃━┓ @ghararasheghi2
https://eitaa.com/joinchat/2088632617C42c80e1104
┗━🍃💖🍃━━━━━┛
ختم ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لهم الفداء👇🏻👇🏻👇🏻
https://EitaaBot.ir/counter/0o2