eitaa logo
💕ܦ̈ـܝ‌ߊ‌ܝ‌ܫߊ‌ܢܚ݅ـܦ̈ـے💕
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
5.3هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪔«🎧» 🖌✓اینستاگرام را که باز می‌کنم... اینستاگرام را که باز میکنم 😔 بهترین تعریف از اینستاگرام بود این کلیپ ┏━━━━━🍃💖🍃━┓ @ghararasheghi2 https://eitaa.com/joinchat/2088632617C42c80e1104 ┗━🍃💖🍃━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚📚📚 کتاب سلام بر ابراهیم ۱ و ۲ در مورد زندگینامه حیرت انگیز شهید والامقام ابراهیم هادی است این کتاب در میان کتابهای خاطرات شهدا بسیار پرطرفدار بوده و تاکنون بیش از پانصدهزار نسخه از آن منتشر شده است به جرات می توانم بگویم این کتاب حیرت ‌انگیز ارزش یکبار خواندن که نه ارزش صدبار خواندن دارد نظر حاج آقای پناهیان و آیت ا... بهجت در مورد کتاب سلام بر ابراهیم:  به مردم و جوان‌هایی که این کتاب را نخوانده‌اند هم توصیه می‌کنم که حتماً به مطالعۀ این کتاب بپردازند و مطمئن باشند که نگاه و رفتارشان قبل از خواندن این کتاب، با بعد از مطالعۀ آن متفاوت خواهد شد. و حتی می‌توانند تاریخ زندگی خود را دو قسمت کنند: یکی قبل از خواندن این کتاب و یکی بعد از خواندن این کتاب. بنده مبالغه نمی‌کنم و مطمئن هستم هر کسی این کتاب را بخواند و با این شخصیت آشنا شود، عرض بنده را تأیید خواهد کرد. حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) می‌فرمود: مطالعۀ زندگی خوبان به منزلۀ کلاس اخلاق است. و شما با مطالعۀ این کتاب، اثر معنوی آن را در وجود خودتان لمس خواهید کرد. 📌استاد علیرضا پناهیان: ‍ ⭕️برای جوانهایی که اهل تفریح و خوشگذرانی هستند؛ پیشنهاد می‌کنم این کتاب را بخوانند تا ببینند که با کتاب هم می‌شود تفریح کرد و خوش‌گذراند. ┏━━━━━🍃💖🍃━┓ @ghararasheghi2 https://eitaa.com/joinchat/2088632617C42c80e1104 ┗━🍃💖🍃━━━━━┛ ختم ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لهم الفداء👇🏻👇🏻👇🏻 https://EitaaBot.ir/counter/0o2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 🌹🍃 🍃 قسمت اول 🍃 ▪️چرا ابراهيم هادی؟ 💠تابستان سال ۱۳۸۶ بود. در مسجد امين‌الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه‌ی سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم. بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با کمال تعجب ديدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل اينكه مسجد، جزيره‌اي در ميان درياست! امــام جماعت پيرمردي نوراني با عمامه‌اي ســفيد بود. از جا برخاســت و رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد. از پيرمردي كه در كنارم بود پرسيدم: امام جماعت را ميشناسي؟ جواب داد: حاج شــيخ محمد حســين زاهد هستند. اســتاد حاج آقا حق شناس و حاج آقا مجتهدي. من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد بسيار شنيده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش مي‌كردم. سكوت عجيبي بود. همه به ايشان نگاه مي‌كردند. ايشان ضمن بيان مطالبي در مورد عرفان و اخلاق فرمودند: دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق مي‌دانند و... اما رفقاي عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملي، اين‌‌ها هستند. 🍃بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. تصوير، چهره‌ی مردي با محاسن بلند را نشان مي‌داد كه بلوز قهوه‌اي بر تنش بود. خوب به عكس خيره شدم. كاملا او را شناختم. من چهره‌ی او را بارها ديده بودم. شک نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، ابراهيم هادي! سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد، استاد عرفان و اخلاق كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كرده‌اند چنين سخني مي‌گويد!؟ او ابراهيم را استاد اخلاق عملي معرفي كرد!؟ در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهد كه... او كه سال‌ها قبل از دنيا رفته!! هيجان زده از خواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد ۱۳۸۶ مطابق با بيست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اكرم (ص) بود. اين خــواب، روياي صادقانه‌اي بود کــه لرزه بر اندامــم انداخت. كاغذي برداشتم و به سرعت آنچه را که ديده و شنيده بودم نوشتم. ديگر خواب به چشمانم نمي‌آمد. در ذهن، خاطراتي كه از ابراهيم هادي شنيده بودم مرور كردم. 📿فراموش نمي‌كنم، آخرين شــب ماه رمضان سال ۱۳۷۳ در مسجد الشهداء بودم. به همراه بچه‌هاي قديمي جنگ به منزل شهيد ابراهيم هادي رفتيم. مراســم به‌خاطر فوت مادر اين شــهيد بود. منزلشان پشــت مسجد، داخل كوچه‌ی شهيد موافق قرار داشت. حاج حسين الله‌كرم در مورد شهيد هادي شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. من تا آن زمان از هيچ‌كس شبيه آن را نشنيده بودم! 🌱آن شب لطف خدا شــامل حال من شد. من كه جنگ را نديده بودم. من كه در زمان شــهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكي از بندگان خالصش را بشناسم. اين صحبت‌ها، ســال‌ها ذهن مرا به خود مشغول كرد. باورم نمي‌شد، يک رزمنده اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه گمنام باشد! عجيب‌تر آنكه خودش از خدا خواســته بود که گمنام بماند! و با گذشت سال‌‌ها هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبي هم از او نقل نگرديده! و من در همه‌ی كلاس‌‌هاي درس و براي همه‌ی بچه‌ها از او مي‌گفتم. 🍁هنوز تا اذان صبح فرصت باقي است. خواب از چشمانم پريده. خيلي دوست دارم بدانم چرا شــيخ زاهد، ابراهيم را الگــوي اخلاق عملي معرفي كرده؟! فرداي آن روز، بر سر مزار شــيخ حسين زاهد در قبرستان ابن بابويه رفتم. با ديدن چهره او كاملا بر صدق رويائي كه ديده بودم اطمينان پيدا كردم. ديگر شک نداشتم که عارفان را نه درکوه‌ها و نه در پستوخانه‌هاي خانقاه بايد جست، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ يكي از رفقاي شهيد هادي رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزديک شهيد را از او گرفتم. تصميم خودم را گرفتم. بايد بهتر و كامل‌تر از قبل ابراهيم را بشناســم. از خدا هم توفيق خواستم. شــايد اين رســالتي اســت که حضرت حق براي شناخته شــدن بندگان مخلصش بر عهده‌ی ما نهاده است. 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... ┏━━━━━🍃💖🍃━┓ @ghararasheghi2 https://eitaa.com/joinchat/2088632617C42c80e1104 ┗━🍃💖🍃━━━━━┛ ختم ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لهم الفداء👇🏻👇🏻👇🏻 https://EitaaBot.ir/counter/0o2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 🌺﷽🌺 🍀 مـحـمـد صلی الله علیه و آله و سلم ، حسابش از بقیه انبیاء جدا بود. براي خدا مخاطب خاص بود. شرایط که سخت می شد، خدا برایش به شب و روز قسم میخورد که تنهایش نگذاشته است: وَالضُّحَىٰ ، وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ (ضحیٰ/۱تا۳) برای خدا عزیز بود. نازش را میخرید. می‌گفت آنقدر به تو عطا کنیم تا راضی شوی: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ (ضحیٰ/۵) بعضی وقت ها هم نگرانش می شد: لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ(شعرا/۳) محمد(ص)، تنها رسول خدا نبود او حبیب خدا بود ... ┏━━━━━🍃💖🍃━┓ @ghararasheghi2 https://eitaa.com/joinchat/2088632617C42c80e1104 ┗━🍃💖🍃━━━━━┛ ختم ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لهم الفداء👇🏻👇🏻👇🏻 https://EitaaBot.ir/counter/0o2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕ܦ̈ـܝ‌ߊ‌ܝ‌ܫߊ‌ܢܚ݅ـܦ̈ـے💕
🍃🌹 #سلام_بر_ابراهیم 🌹🍃 🍃 قسمت اول 🍃 ▪️چرا ابراهيم هادی؟ 💠تابستان سال ۱۳۸۶ بود. در مسجد امين‌الد
🍃🌹🌹🍃 🍃قسمت دوم🍃 ▪️زندگی نامه 🔸 ابراهيم در اول ارديبهشت سال 1336 در محله شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود. او چهارمين فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، مشهدي محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔸ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔸حضور در هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود. 🔸در دوران پيروزي انقلاب شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. 🔸ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد. 🔸در واليبال وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد. مردانگي او را مي توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي مي کند. 🔸در والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي گردان هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. سرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد. او هميشه از خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه گمنامي صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش را مستجاب كرد. ابراهيم سال هاست كه گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... جهت تعجیل در فرج آقا و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ ┏━━━━━🍃💖🍃━┓ @ghararasheghi2 https://eitaa.com/joinchat/2088632617C42c80e1104 ┗━🍃💖🍃━━━━━┛ ختم ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لهم الفداء👇🏻👇🏻👇🏻 https://EitaaBot.ir/counter/0o2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتما بخوانید: بسیار زیباست🌹🌹🌹 نظافتچی ساختمان ما یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک ۴-۵ ساله‌‌ش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه... . پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول! رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله‌. بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم... مامان: امروز دیگه هیچ‌جا. شنبه‌ها روز خاله‌بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح می‌ریم اون‌جا که یه بار من رو پله‌هاش سُر خوردم... بچه از خنده ریسه می‌رود. مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست. نمیدانم ساختمان بستنی چیست. ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب‌شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند... دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه‌پله پیاده‌اش میکنند که "بره پیش بچه‌هاش... بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم" . نظافت طبقه ما تمام میشود... دست هم راه میگیرند و همین‌طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن‌دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام‌زمینی گیر افتاده بودند. . مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند. مادرانگی‌ای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. . ساختن دنیای زیبا وسط زشتی‌ها از مادر، مادر می‌سازد. سودابه فرضی پور ┏━━━━━🍃💖🍃━┓ @ghararasheghi2 https://eitaa.com/joinchat/2088632617C42c80e1104 ┗━🍃💖🍃━━━━━┛ ختم ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لهم الفداء👇🏻👇🏻👇🏻 https://EitaaBot.ir/counter/0o2