📜 #متن |🔰او منتظر ماست!
▫️خيال مى كنيم در سلوكمان، ما اوّل شروع كرده ايم و مى گوييم: خدايا! نكند جواب ندهى! نكند دست ما را نگيرى و من غرق شوم ... نه، اين حرفها نيست!
▫️ اوست كه دعوت كرده و به عناوين مختلف، ما را صدا زده.او با زبان همه انبيايش دعوت كرده است. با زبان تمامى آياتش صدا زده است. با زبان تمامى حوادث، گوش ما را فشرده است.
▫️او داعى است، اما ما گوش نمى دهيم. ما لبيك نمى گوييم، در حالى كه بايد مستجيب باشيم، كه فرموده: «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِى»؛ پس به من جواب دهيد.
▫️خدا شاهد است، عادت كرده ايم كه از خدا طلبكار باشيم و خيال مى كنيم به جايى مى رسيم، در حالى كه او منتظر و مُطالب ماست.
▫️روايتى است كه هر وقت به يادش مى افتم، دلم را مى لرزاند. خداوند اشتياق و انتظار خود را نسبت به بندگانش، اين چنين متذكر مى شود:
▫️ «لَوْ يَعْلَمُ الْمُدْبِرُونَ عَنّى كَيْفَ انْتِظارى لَهُمْ وَ رِفْقى بِهِمْ وَ شَوْقِى الى تَرْكِ مَعاصِيهِمْ لَماتُوا شَوْقاً بِى وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصالُهُمْ عَنْ مَوَدَّتِى»
▫️اگر اينهايى كه به من پشت كرده اند، مى دانستند كه چگونه در انتظار برگشت آنها و مشتاق ترك گناهانشان هستم، از اشتياق من مى مردند.
▫️اين حجم از محبت عظيم حق را چه دلى مىتواند تحمل كند؟!
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۸۹
#⃣ #بریده_کتاب
📜 #متن |🔰بهار یا پاییز؟!
🪴در دنيايى كه شب و روز و بهار و پاييز و زمستان و تابستان با هم است، نمى توان از شب رنجيد، كه روز در راه است.
🪴نمى توان به روز دلخوش بود، كه گرفتار شب است.
نمى توان در بهار غزل خوان شد، كه پاييز در راه است.
نمى توان در پاييز غصه دار ماند، كه بهار مى آيد.
🪴پس در اين دنياى بى آرام، نمى توان نشست. نمى توان مغرور و مأيوس بود.
🪴آنها كه شب و روز را و بهار و پاييز را مقصد گرفته اند، هر دو به پوچى مى رسند.
🪴 آنها كه حركت را و كوچ را و رحيل را فهيمده اند و بانگ رحيل را شنيده اند، آماده اند و بهره بردار.
🪴اينها در رنج، راحت هستند و ديگر به انتظار موقعيت هاى خوب نيستند؛ كه فهميده اند بايد در هر موقعيت، كارى كرد و بهره اى برداشت. به جاى موقعيت و امكانات، به موضع گيرى هاى مناسب روى آوردند.
❛❛ عینصاد
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۸۰