eitaa logo
قرار اندیشه
249 دنبال‌کننده
462 عکس
180 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @mmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه است که پیش از آمدنتان، غیبتتان این‌چنین راحت قلب جد بزرگوارتان را سلب کرده است؟! @gharare_andishe
🔰مواجهه با کتاب امروزه در میان انبوه صفحه‌ها و سایتهای مجازی که مملو از اطلاعات هستند، مواجهه با کتاب بسیار سخت شده است. در دنیای خواندنهای مجازی پستها و استوری‌ها، مطالعه، یک سرگرمی محسوب می‌شود که در رقابت با دیگر سرگرمی‌ها شکست می‌خورد و این اطلاعات کم‌عمق، اگر مواجهه با مسائل را برای مخاطب نداشته باشند، حداقل احساس دانایی به مخاطب می‌دهند. از سویی دیگر مطالعه‌های تخصصی و پژوهشی به جهت تعامل کمرنگ با جامعه، روز به روز پیچیده‌تر می‌شود و از عهده حل مسائل برنمی‌آید. اگر بتوان به زندگی فکر کرد، شاید از احساس دانایی حاصل از اطلاعات کم‌عمق صفحات مجازی و تحلیل‌های بی‌اثر و پیچیده تخصصی رها شد و مواجهه با کتاب برایمان میسر شود. @gharare_andishe
در این دنیا که برای همه یکسان است، بعضی‌ها زیبا و لذت‌بخش زندگی می‌کنند و بعضی‌ها زشت و جانکاه! علتش چیست؟ دنیا یا آن آدم‌ها؟! شاید نگاه آن آدم‌ها است به دنیا و زندگی که سرنوشتشان را رقم می‌زند. هر چه هست حیرت‌انگیز است که چقدر راه و مسیر انسانها در این دنیا می‌تواند متفاوت باشد! وقتی از بالا نگاه می‌کنی، یک انسان است، یک زمین است، یک خدا، اما در درونش چه چیزها که نمی‌گذرد... و چه سرنوشت‌ها که به اختیار و انتخاب و نگاه این انسان که رقم نمی‌خورد. پس نگاه و بینش ما افکار ما و انتخاب‌هایمان را می‌سازد و سرنوشت ما را رقم می‌زند. ✍ @gharare_andishe
تصویر را با دقت نگاه کن.. خانه‌ای که وحشیانه می‌کوبندش... خانواده‌ای که به ظلم از هم جدا افتادند و مصیب پشت مصیبت... اما این کودکان چه خوب می‌فهمند زندگی بازی‌ای بیش نیست... «انما الحیاه الدنیا لعب و لهو».... در میان سقف آوار روزنه‌ای به نور هست و دقیقا از همین‌جا بچه‌ها متصل شده‌اند! و به سخره گرفتند بزرگترین قدرت‌های بشری را.. و از همین‌جا پوزخند می‌زنند به همه‌ی معادلات دنیا و این را نمی‌فهمی مگر اینکه هر لحظه مرگ را در کنارت احساس کنی، مزمزه کنی که بفهمی دنیا چه کوچک و چه فریب است... و خوشا این شهیدان که «عند ربهم یرزقون» الی الابدند... غزه تاریخ مصور قرآن شده است!!! و همین بس که هر آیه‌ی قرآن در غزه هی نازل می‌شود!.. هی تصویر می‌شود.. و مگر این همه قرآن که می‌آید، می‌شود که آخرش به غیر قرآن ختم شود! در آخر این همه آیه: می‌آید و تصویر می‌شود: «زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»... @gharare_andishe
گذراست.mp3
859.7K
🔰باور کنیم که همه‌چیز به دست اوست... @gharare_andishe
اخلاق در شرایط کنونی.MP3
47.55M
🎙 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری 🔹بخش چهارم: نسبت تاریخی میان علم و اخلاق 🔹فصل سوم: شرایط تاریخی پدیدآمدن علم 🔹 ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ @gharare_andishe
قرار اندیشه
🎙#مسئله_اخلاق 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم ان
🔹نسبت اخلاق و علم، نسبت اخلاق و پیشرفت کجاست؟ اخلاقی که در دنیای جدید می‌شود به سراغ آن رفت، چیست؟ در یک شرایط تاریخی این اخلاق، با این علم جدید یک همنوایی دارد و گویا ما دوباره باید به چنین چیزی فکر کنیم. تعابیر مختلفی از اخلاق و نسبت آن با علم وجود دارد؛ مانند اینکه افراد راستگو و درستکار غالبا کسانی هستند که در راه علم نیز می‌توانند پیش بروند. بحث در اینجا اخلاقی است که در دوره جدید متولد می‌شود. اخلاقی که این انسان خود به عهده می‌گیرد که جهان خود را بسازد و به تعبیری خود را بسازد. 🔹فهم رایج در فضای روشنفکری ما این است که ما روحیه و اخلاقی برای پیشرفت نداریم. در مقابل روشنفکری شاید گفته شود ما اخلاق دینی و اسلامی در جامعه خود داریم که می‌توانیم با آن اخلاق پیشرفت کنیم. اینجا دکتر داوری نشان می‌دهد که نسبت اخلاق و علم در جهان توسعه چیست و چه اخلاقی است که با علم همنواست؟ پیش آمدن این اخلاق و علم نیز باهم است. در یک توجه تاریخی است که این دو باهم می‌تواند پیش بیاید. @gharare_andishe
هدایت شده از فرصت…
هیئت هنر اصفهان جلسه یازدهم.mp3
35.16M
🎙«این قصه بی حضور تو معنا نمی‌شود» 🔹سلسله جلسات «واره» 👤حجت‌الاسلام امیر نجات بخش 🔸جلسه یازدهم 💠به مناسبت تولد حضرت معصومه (س) و روز دختر 📆 یکشنبه،۲۳اردیبهشت ماه 1403 📍دانشگاه هنر اصفهان|هیئت هنر اصفهان @forsat_soha
اخلاق در زندگی کنونی.MP3
36.59M
🎙 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری 🔹بخش چهارم: نسبت تاریخی میان علم و اخلاق 🔹فصل چهارم: علم در دهه‌های اخیر 🔹 ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ @gharare_andishe
گویا این سنت انقلاب اسلامی است، آنان که خالصانه خدمت می‌کنند را خوب خریداری می‌کنند... رقص جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سخنان امام خمینی (ره) صبح روز ۹ شهریور ۱۳۶۰ ساعتی پس از ترور ناجوانمردانه شهید رجائی و شهید باهنر @gharare_andishe
لیک مرگِ دیگری هم هست دردناک اما شگرف و سرکش و مغرور مرگِ مردان ، مرگِ در میدان با تپیدن های طبل و شیونِ شیپور با صفیر ِ تیر و برق ِ تشنه ی شمشیر غرقه در خون پیکری افتاده در زیرِِ سمِ اسبان وه چه شیرین است رنج بردن پا فشردن در ره ِ یک آرزو مردانه مردن ! وندر امید ِ بزرگ ِ خویش با سرود ِ زندگی بر لب جان سپردن آه ، اگر باید زندگانی را به خون ِ خویش رنگ ِ آرزو بخشید و به خون ِ خویش نقش ِ صورت ِ دلخواه زد بر پرده‌ی امید   من به جان و دل پذیرا می شوم این مرگ ِ خونین را @gharare_andishe
به لحظه‌های آخر فکر می‌کنم.. وقتی که سقوط بالگرد شروع شد.. حتما باهم سلامی به حسین بن علی داده‌اید... دوخط روضه... و تمام و بعد از آن جواب سلام‌تان را در محضرش شنیدید... هنیأ لکم..... ✍ @gharare_andishe
این روزها، با اتفاقات اخیر، نیاز هرچه بیشتر به داشتن زبانی که بتواند رویدادها را معنی وسیع و گسترده بدهد، حس می‌شود، صحنه‌ی سیاست و دیپلماسی در ایران، این روزها ورق جدید خورده و شاید بتوان گفت آینده‌ی انقلاب در همین رویدادها واضح‌تر خود را نشان می‌دهد، راهی که صدق خود را با شهادت، نشانمان می‌دهد، از چه مسیری میگذرد؟! شهادت هنر مردان خداست و این هنر چگونه خود را آشکار می‌کند؟ هنر، عالمی را حاضر کردن است و این متفاوت است با به کار بردن راهکارهای دیپلتماتیک و شاید بتوان گفت در میدان عالمی این چنین، سیاست، جمع و تفریق جبری منافع و مضرات نیست، بلکه غایت، آینده‌ی ایران است و هرکس در این وادی قدم گذارد و بتواند، پروای چنین عالمی را داشته‌باشد، میتواند در مقام شهادت حاضر شود. @gharare_andishe
رفته‌ام گلستان شهدا... آنجا که وقت دلتنگی، مأمن است؛ مردم دسته دسته می‌آیند... در حسینیه نشسته‌ام؛ چه اشک‌ها که در چشم‌ها به دنبال بهانه است برای ریختن... همه منقلبند ...کنار خانومی می‌نشینم. بی‌تاب است...مدام اشک می‌ریزد...می‌گوید: «من هنوز داغ امام خمینی را یادم نرفته... داغ بهشتی و هفتاد و دو تن، داغ رجایی و باهنر، داغ حاج قاسم»... نام «شهید رئیسی» که می‌آید، انگار همه آن داغها برایش تازه شده... گریه امان نمی‌دهد. می‌گوید: «باورکردنی هست این همه معنویت روز میلاد امام رضا؟ همه‌اش به برکت این سید است...» دلهایمان به لرزه درآمده و اشکهایمان جاریست... لابلای گریه می‌گوید: «همه دعایم این است که در راه انقلاب بمانم. می‌شود ما هم به درد انقلاب بخوریم؟ از ما هم کاری می‌آید؟» و تو گویی شهید، همین راه است... همین تمنا و آرزوست و ما را در این تمنا قرار می‌دهد. می‌شود ما هم به درد انقلاب بخوریم؟ می‌شود این تمنا همه وجود ما را هم بگیرد؟ می‌شود آنچه او را عاشق خود کرده بود، ما را هم ببرد؟ و راستی شهید جمهورمان امروز چقدر این نوا را بین ما طنین‌‌انداز کرده بود: ای صفای قلب زارم هرچه دارم، از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر ز کویت برندارم @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه شد ناگهان؟ ناگهانی بود؟! تا آخرین لحظه برای من قابل تصور و پذیرش نبود... همه اشک ریختیم ...هزاران بار به یاد سادگی و بی‌طمطراق بودنت اشک ریختیم ...در پس همه این‌ها، این بودن را خواستیم. بودنی که تو به ما نشان دادی ... بودنی که مسیر این ملت است ... آسمانی، بیشترین حضور زمینی داشتن... برای هر رئیس جمهوری هر لحظه هر جا این مرگ ممکن است... اما این رفتن تو نحوه بودنی را برای دولت و ملت خواستنی کرد ... این نحوه بودن برای ملت، همان است که ولیِ بحق ولیِمان، ما را به آن توجه دادند... مشارکت مردم... این بودنی که تو به اجمال در قلب‌های ما روشن کردی، ابتدای راه مشارکت مردم است... و چه راهی است و چه بودنی ... بودنی که در پس بالا و پایین‌ها و شُک‌ها و بلایا و.... به نحوی حاضر شویم که هیچ اختلالی در کارهایی که بر عهده داریم پیش نیاید و کارها منظم پیش برود... اما نه نظم تکنیکی مرسوم ... میخانه را چه به نظم زاهدانه ... @gharare_andishe
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن به که کار خود به عنایت رها کنند... 🏴🏴🏴 @gharare_andishe
احساس من به شما متفاوت بود، الان که دارم باهاتون صحبت میکنم یک شبانه روز از خاکسپاری شما گذشته، ولی من هنوز فرصت عزاداری پیدانکردم؛ حتی براتون ننوشتم، هیچ متنی رو پست یا استوری نکردم! از زمان وقوع حادثه ی بالگرد تا چند ساعت بعد از شهادتتون اطرافیان و دوستانم باهام تماس میگرفتن چون از علاقه ی من به شما خبر داشتن؛ اما با گذشت پنج روز من هنور فرصت عزاداری پیدا نکردم! هنوز حس اون امیدی که با دیدن پیرهن مشکی مجری خبر خشکید، همراهمه؛ برمیگردم به دی ماه 1398، اگه برای تشییع پیکر تهران نمیومدم، از درون متلاشی میشدم؛ و میدونستم فقط اینجوری آروم میشم! روز تشییع و بعد از اون خاکسپاری شما رسید و من شرایط حضور ندارم، من نمیرسم این مراسم رو زنده تماشا کنم. من حتی فرصت عزاداری ندارم! سفارش مردم، امانت مردم باید به دستش برسه، من نمیتونم به خاطر آروم شدن دل خودم به بقیه آسیب بزنم. من تعهد اخلاقی دارم، من فرصت نمیکنم عزاداری کنم! چرا این شرایط برای من پیش اومد؟ چرا ارادم دست خودم نیست؟ چرا تا این حد دست و پام بسته است؟ چرا راهی جز بی تعهدی برای همراه شدن با شما ندارم؟ چرا آزاد نیستم به دنبال دلم برم؟ یاد جمله ی استاد الهه سادات طباطبایی فرد میفتم: آزادی یعنی رفتار در حد و حدود انسانیت! مگه انسانیت غیر از تفکر کردنه؟! من آزادم هر لحظه فکر کنم! من فکر میکنم، من از لحظه شهادت شما فکر میکنم به اینکه چرا من فرصت عزاداری پیدا نمیکنم؟! من چرا میخوام بیام برای تشییع؟ چرا قرار گرفتن توی اون "جو" از قرار گرفتن توی "راه" شما برام مهمتره؟ چرا میخوام آروم بشم؟ چرا میگفتم ای کاش رئیس جمهور نمیشدید؟! چون این ساختار های از پایه غلط به اسم شما نوشته نشه یا بنظرم تخصص شما مناسب این منصب نبود؟! یادتون میاد وقتی که تولیت آستان قدس بودید، چندین بار برای عرض سلام و ادب خدمت میرسیدم؟ اون موقع وقتی که شما بعد از اقامه ی نماز، تفسیر قرآن میکردید و گاهی روضه میخوندید، اون کسی که روی منبر نشسته بود، یه طلبه ی ساده ی خدمت گذار امام رئوف بود نه کسی که از سالهای اول جوانی بزرگترین منصب ها رو داره! زمان ریاست جمهوریتون هم همینطور؛ شاید بالاترین قدرتی که میتونستید به دست بیارید همین بود ولی بازم ساده و بی آلایش و اجازه ندادید قدرت شما رو در دست بگیره! باز هم همون طلبه ی ساده ی خدمت گذار مردم. من به انتظار چی بودم از یک رئیس جمهور؟ از یک انسان؟ من چقدر شما رو میشناسم؟ چقدر باورتون دارم؟ من کجای راه شما قرار دارم؟ چرا میخوام برای شما عزادار باشم؟! فکر میکنم من تازه اهمیت عزاداری برای خودم رو پیدا کردم!!! ✍ @gharare_andishe
قرار اندیشه
. قبلا چندین و چند بار صحبت‌هایتان را می‌خواندم... بعد نتوانستم صدایتان را نشنوم و به صوت صحبت‌هایتان رو آوردم و حالا چند وقتی است صدایتان کفایتم را نمی‌کند. چندین و چند بار فیلم‌هایتان را می‌بینم و کیف می‌کنم. آنچه را یافته بودم، بیشتر می‌یابم... من هر بار که شما را می‌بینم، می‌گویم به خدا این آقا آخوند است... یعنی اگر یک آخوند در این جهان باشد، خود شمایی... بقیه روحانی‌اند... کیف می‌کنم از سادگی‌تان و چقدر این سن و سال برازنده‌تان است که من ذوق مرگ می‌شوم... از نحوه بیانت این بیان ساده.... یعنی عمیق ... عمقی که فراموش شده در پس صحبت‌های پرطمطراق ... آخرین صحبت‌هایت که مرا دیوانه کرد، دیدارت با قاریان قرآن و خانواده شهید رئیسی بود... وقتی آقا رسول‌الله را توصیف فرمودید، از ذوق جانم داشت در می‌آمد که تا حالا اینقدر عاشق آقا رسول‌الله نشده بودم و او را این‌قدر در هیأت انسانی که واقعا بوده، نیافته بودم. فکر کنم قبل از این بیان شما یا ایشان را فرشته می‌دانستم یا اصلا خیلی قبول نداشتم که وجود داشته و خودم هم نمی‌دانستم... به خدا که با صحبت شما ایمان آوردم... از بس ساده گفتید. اصلا نمی‌دانم قبل از شما آدم‌ها چطور ایمان می‌آوردند؟! خدا را شکر که من با تو ایمان می‌آورم... یعنی خدا را شکر که در هوای تو نفس می‌کشم... ایمان عمیق، ساده است... نمی‌دانم چه می‌شود که وقتی ایمان در تمام جان آدم‌ها رسوخ می‌کند، این‌قدر ساده می‌شوند... ساده می‌گویند... ساده می‌خندند ... ساده مثال می‌زنند و همین حرف‌های ساده جان انسان را تازه می‌کند... در عمق وجودم آدم، شعفی زنده می‌شود... ✍ @gharare_andishe
هدایت شده از غزه آری کربلا گشته
. چادرها را سوزاندند، همان خیمه‌ها، خیمه‌هایِ رفح، آن هم به راحتی، همانند آب خوردنی، جنایتی‌ست عجیب اما... چقدر آشناست، این واژه‌ها و این قصه‌ها همین خیمه‌ها که سوزانده شد، آدم هایی که کشته شد، مانند روز عاشورا، در سرزمین کربلا که راست گفت:«کلُ ارضٍ کربلا و کلُ یومٍ عاشورا» روضه‌ایست برایمان. قصه همچنان جاریست، تکرار می‌شوند رخدادها، ولی حق هم‌چنان باقیست. و بدبخت‌ آن کس که نفهمید، حقیقتِ بشر در چیست! 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🔰ایران، ایرانِ امام رضاست...   اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏ @gharare_andishe
تقدیر جبرآلود گردش ماه و خورشید بر ما سنگینی می‌کند... بدجور خودمان را در این حساب و کتاب قرار دادیم... از سنگینی‌اش پاهایمان ناتوان از رفتن و ایستادن... معلولیت پذیرفته شده‌مان را با ماشین‌ها زینت داده‌ایم... مسخ تقدیر شده‌ایم، تقدیری شوم و پذیرفته شده، و چنین است که خجالت‌زده نیستیم و واهمه‌ای نداریم شاید اگر دوباره دست به دست هم دهیم، بندهای دوستی را گره بزنیم... چشمانمان آینه انعکاس معصومیت عشق‌ها شود... دوباره یکی شویم... با تقدیر دیگری پیوند بخوریم ✍ @gharare_andishe
47.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاعر کیست؟ شاعرانگی چیست؟ چرا همه‌ی ما شاعران را ساکن خانه‌های خاص، کنار جوی‌ها و درختان انار و دیگ‌های گلاب‌گیری تصور می‌کنیم‌؟! این‌ها شاعران کدام عصرند؟ شاعر بر زمین صاف سکنی نمی‌گزیند، او بر لبه‌ی پرتگاه‌ها سرمستانه بالا و پایین می‌پرد... پاها و دستانش را نمی‌دانم... روحش گویی پینه بسته اما سرد و منجمد نشده... او خود را به دست امواج می‌سپارد... شکست‌ناپذیر و با‌صلابت... آیا ندیدن این جولان در میدان حق خیانت به بشریت نیست؟! ز آفتاب غم یار ذره ذره شدیم تو را که این هوس اندر جگر نخاست، بخسب ✍ @gharare_andishe