▪️حالا دیگر تنها شدی و تا آخر عمر چشم انتظار دیدار دوبارهی مادرت خواهی بود...
شاید ندانی اما بزرگ که شوی حتما خواهی فهمید، خون پاک و اصیل مادرت، حرکت میسازد و حقیقت را بر زبانها جاری میکند...
خواهی دید، خون مادرت، راه میگشاید و بنبستها را درمینوردد...
خواهی دانست، خون مادرت، نور میتاباند و ظلمتهای انباشته بر قلبها و دلها را میزداید تا شاید چشمی باز شود و عزم و ارادهای در وجود ما ریشه کند...
خواهی دانست، این خون مادر توست که تقدیر تاریخ را تغییر میدهد و جسم بیجان اوست که به ما جان میبخشد ...
خواهی دانست که حضور بیریا و مادرانهی مادر توست که او را لایق شهادت و لقای حق میکند و شهادتش راهی برای جمهوری اسلامی متولد میکند و گردبادهای توسعهنیافتگی را از سر او میگذراند، نه حضور متبخترانهی روشنفکرمأبان که بر تخت بیعملی نشستهاند و بار هیچ کاری را بر دوش نمیکشند و راه را در نظریه پردازیهای انتزاعی خود پی میگیرند...
خواهی دانست، رد خون مادرت، ایران را «وطن»، میکند، انسانهای گرفتارِ دوقطبیهایِ متوهمانه را، «مردم» مینماید و «زندگی» را در شریانها جاری میکند...
#شاه_چراغ
#آرتین
#در_پی_وطن_زن_زندگی
#در_چه_وضعی_به_سر_میبریم
✍#مصیر
@gharare_andishe
قرار اندیشه
♦️آمریکای منزوی در نظم جدید جهانی 🔹️ چهار دهه قبل و «بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دست
🔻شاید اگر به این مهم پی ببریم که تفکر و رصد رخدادهای پیرامون، از ضروریات است و بدون فکر همواره گرفتار و اسیر عوارض بنیانهای امور خواهیم بود و رهایی از آن عوارض و آسیبها بدون وجود یافتن در مقابل آنها میسر نخواهد شد.
گویا فهم نظم جدید و برقراری مناسبات متفاوت از گذشته، بیش از آنکه نیازمند قوت تحلیل سیاسی باشد، نیازمند فهمِ عقل حاکم بر جریان رو به افول یا رو به صعودِ امور است که از فرد دارای خرد روشن برمیآید، چه بسا که با این خرد، جریان حرکت مسائل واضح میشود و رهایی از مسائل پراکنده و متنوع میسر.
با درک نسبی بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشآموزان، نوید برقراری جهان دیگر و رخت بستن جهان آمریکایی به گوش میخورد.
نشانهها و ارجاعات ایشان به تغییرات اخیر در سطح اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی و علمی، به تغییر موضع قدرت در آسیا، و تایید آن توسط خود متفکران و فرهیختگان غربی، نشان از آن دارد که شرایط متفاوت از روایتهای مشهور جریانهای مختلف داخلی و خارجی وجود دارد.
با این حال آمریکا در شرایط بغرنج کنونی همچون محتضر در حال احتضار برای خالی نکردن عرصه، بیشتر از پیش مستمسک راهها و ابزارهایی میشود تا همچنان جایگاه خویش را بازیابد و چه بسا از این رو در بیانات حضرت آقا به پیچیدگیهای دشمنی دشمنان اشاره میشود.
گویا با تغییر وضع قدرتهای سیاسی و سطح مسایل پیشرو بیش از پیش اهمیت تفکر که همان توجه به تقدیر در جریان و توجه به بنیاد امور است، برای ما آشکار میشود.
بازیابی دوبارهی خود در افق انقلاب و تذکر به وجود نمایانشده در جهان انقلاب اسلامی و تذکر دوباره به اجمال آن فهم جایگاه ایران در پازل نظم جدید جهانی و تفصیل هر چه بیشتر آن، تنها در سایهی فکر و اندیشه در وضع وجود انسان میسر خواهد شد.
✍#مصیر
@gharare_andishe
🇮🇷لحظهای که شهادت، نقطهی وصلِ فصلهایمان شد...
شاید آنروز که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدیم و لحظهی فروریختن را تجربه کردیم؛ هیچکدام نمیدانستیم سالها بعد چه کلمات و جملاتی بر زبانمان جاری میشود.
آنروز که بعد از شنیدن خبر مهم، شاید سوت ممتدی در گوشمهایمان پیچید و گنگ و مبهم نمیدانستیم چه رخداده است، زمانی برایمان رقم خورد که امروز و این لحظه در آن ایستادهایم.
لحظهای که شهادت، خط وصلِ همهی فصلهایمان شد، ایران دیگر مفهومی بیمعنا نبود که فقط آن را محل زندگی و تولد خود بدانیم، بلکه نخ تسبیحی آمدهبود و همهی آنچه پراکنده و معلق و بیمعنا مینمود، را نقش زد و رنگ و بو داد....
لحظهای که کلمهی مردم، در اشک همزمان همهی ما آشکار شد و مدتها بعد از آن فهمیدیم با هم بودنمان بزرگترین نعمت و جدایی و مرزبندی بزرگترین نقمت است و فتنههایی رنگارنگ در کمیناند تا بوی خون را در مشاممان بیافکنند...
لحظهای که امید را در ما متولد کرد، گرد یأس بیجایی و بیوطنی را از ما زدود و اثری که میتوانیم بر پیرامونمان داشتهباشیم را آشکار کرد ....
لحظهای که ایران را در جمهوری اسلامی درک کردیم و راه و کار موثر در جهان امروز را در پناه انقلاب اسلامی یافتیم....
#امکان_بودن
✍#مصیر
@gharare_andishe
شاید بتوان گفت که دنیای امروز، دنیای بیتعلقی امور به یکدیگر است، در این دنیا انسان همهی توان خود را به کار میگیرد تا شرایط تاثیر و تأثر پدیدهها را فراهم کند و اگر نتیجه و اثری در کارها نبیند، احساس بیهودگی و سرخوردگی به او دست میدهد
و البته ممکن است در این بین انسان به اثرات ظاهری و سطحی دل خوش کند و آنها را ثمرهی واقعی کارها بداند و عمر خویش را با خیال خوش و توهم سپری کند....
«زن» نیز از این حال خارج نیست، شاید او هم به دنبال اثر حقیقی خود در دنیای پیرامونش است و میخواهد ردپایی از خود در زمینههای مختلف بر جای بگذارد، چهبسا بتوان گفت زن امروز بیش از هر کس و هر چیز، اضطرارِ مجسم و ظاهر شدهی انسان است که به هر وسیلهای بغض فروخوردهی خود را فریاد میزند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم، وضع کنونی انسان را در وجود زن، ظاهرتر و واضحتر میتوان دید...زن در پایان راه خود قرار دارد، نه در خانه خود را میبیند و نه در مادری کردن، نه در تحصیلات، نه در شغل و نه حتی در بذل تن خود به نگاههای کاسبکار....
با همهی اینها آنچه در این دنیای معلق، زن را ملجأ است و باعث سکونت او میشود و به بیان دیگر، به او «وجود» هبه میکند، کجاست؟ وجودی که او را واجد اثر میکند چگونه یافت میشود؟
💠شاید زن تشنهی وجود کسیست که بتواند، دستان ناتوان او را بگیرد و حرفهای ناگفتهی او را بشنود و دردِ دلش را التیام بخشد، وجود مبارک کسی که چشم به راه بازگشتِ زن باشد، و در پس احوالات زن امروز انتظار او را ببیند...
💠از اینرو که زن پایان راه را بیشتر تجربه میکند، پس در وجود او انتظار و تمنای شروع راه جدید، نگاه جدید و دنیای جدید بیشتر رخ مینماید و چه بسا از این حیث زن به شروع و بنیان عالم دِگر نزدیکتر است، و به همین سیاق این زن است که راه آینده را میگشاید...
#زن_امروز
#انتظار
#راه_آینده
✍#مصیر
@gharare_andishe
فقط میخواهی روز بزرگداشتش باشی، هرچند مختصر و کوتاه؛ با کولهباری از امید و یأس، اشک و لبخند، یقین و تردید، سؤال و جواب.
بین آدمها و لابلای حضورشان، چشم میچرخانی به این امید که او را حس کنی.
گوش هایت را آماده میکنی شاید صدای آشنایش را، بشنوی که میگوید، ای دل میمانی یا میروی؟
یا شاید نهیبی از سویش بیایید که اى دل! نپندار که تنها عاشورائیان را با بلا آزمودهاند، صحراى بلا به وسعت همهی تاریخ است و کار با یک «یالیتنى کنت معکم» ختم نمىشود!
یا همدلانه در گوشت نجوا کند، یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی..
هر چه هست میآیی به امید دیدارش تا شاید دست یاری به سویت بگشاید و با دم مسیحاییاش، تو را از قبرستان عادات و روزمرگیها رهایی بخشد و اگر همچنان تردید و دودلی در وجودت ببیند بگوید
اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر، پرستویی كه مقصد را در كوچ میبیند، از ویرانی لانهاش نمیهراسد.
#دیدار_آوینی
✍#مصیر
@gharare_andishe
▫️شاید بتوان گفت آنچه درد اصلی ما نیست، نداشتن توان و علم و تخصص نیست، چه، بسیار از این نظر به کفایت و حتی بیش از ضرورت نیروی درسخوانده و متخصص در علوم مختلف داریم.
▫️آنچه ما را در نقطهای متوقف کرده یا توهم حرکت و پیشرفت دادهاست، نبودن مجالی برای رویش هر چه بیشتر تخصصها در زمین مسائل و مشکلات است، چه بسا آنجاست که دانستههای انسان به ثمر مینشیند و احساس اثرگذاری حقیقی به او دست میدهد.
▫️آوینی نمونهی بارز کسی بود که توانست از زمین بایر و بیمحصول هنر انتزاعی یا بینسبت با مردم و به تعبیر دقیقتر هنر روشنفکرانه نجات یابد و همگام با رخدادهای پیرامونش سخن بگوید و آینهی تمامنمای آنها شود. او با کمک عشق و عقل، قدرت یافت تا سایهی سنگین نظم مقبول مردم را کنار زند و یافت خود را در هر موقعیتی با صدایی رسا بگوید ...جایی از مبانی توسعهی غرب بگوید و جایی دیگر از سینما و هنر، جایی عارفانه از شهادت بگوید و وقتی از جهادسازندگی حرف بزند...
▫️... و اگر در آوینی این تنبه تاریخی رخ نداده بود ما از دفاع مقدس چه داشتیم؟
روایت متفاوت او از حقیقت دفاع مقدس پناه امروز ما نبود، هیچ یک جرأت یافتن کربلاهایمان را نداشتیم و به راه آیندهای که انقلاب اسلامی بهنحو ملموس پیش پای ما نهاده فکر نمیکردیم و در طلب آن برنمیآمدیم، انسانهایی کوچک بودیم که در پناه روزمرگی و عادات و مشهورات میخزیدیم و روزگار سپری میکردیم...
▪️آوینی، هنر را در میدان عمل دید و نشان داد و در نسبت با شرایط جامعه اندیشید، شاید به همین خاطر است که شهادتش در فکه رخ داد ، جایی که روح بیقرار و سرشار او قرار ابدی گرفت...به این امید که صدایش به واسطهی خون بر زمین ریخته شدهاش، رساتر و گویاتر به گوش ما برسد...
مِی نابی ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمی آیی چه حاصل...
#دیدار_آوینی
✍#مصیر
@gharare_andishe
در آستانه میلاد دکتر داوری، همچنان به پیوند خود با افکار و تذکار او میاندیشم، که چگونه کلمات و جملات او واضح کنندهی شرایط پیرامونی ماست و چگونه سالها در موضعی سقراطی، همهی امور روزمرهی ما را به بیان در میآورد و همچنان پرسشگری میکند و مسائل اساسی کشور را از میدان مبتذل سیاستزدهگی و عملزدهگی به درآورده و در قلمرو فلسفی اصیل و نه انتزاعزده، مطرح میکند.
داوری، با حکایت پیوسته و منسجم پریشانی، بیفکری و بی سامانی، ما را واجد بینایی و نظرگاهی میکند تا بتوان مشکلات را به عنوان مسئله و عاری از هرگونه پیرایهای، به زبان آورد و در نسبتی دیگر زندگی را تعریف کرد.
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم داوری ، فیلسوف معاصر و زبان گویای امروز ما، مصداقی عینی از وجودی شاعرانه در جهان تکنیکزدهی ماست، که بیهیچ تبختر و خواستهای، به جای انباشت دانشهای بیهوده، پیشوند و پسوندهای روشنفکرانه مانند برخی اصحاب فکر، درد ایران را دارد و راوی زخمهای ملت است و با زبانی زندگیبخش، راه آینده را میگشاید.
✍#مصیر
@gharare_andishe
شاید بتوان گفت خاصترین ویژگیِ روز عاشورا برای ما که با دورترین فاصلهی زمانی به این واقعه مینگریم، کافی بودن این اتفاق است.
در روز عاشورا به هیچ آدابی نیاز نیست، وقتیست که وجود هر فرد را در بر میگیرد تا شاید حسین و لحظهی خودش را دریافت کند.
گویا عاشورا آن نحو از وجود را برای ما ممکن میکند که بدون هیچ کار اضافه و فقط با در بر کشیدن خود واقعه، عظمتش را درمییابیم و میتوانیم بدون توسل به مکررگوییهای هرساله، سهمی از درک حقیقی امام و یارانش داشتهباشیم.
اگر به گفتهی شهید آوینی، کاروان کربلاییان به موازات تاریخ حرکت میکند؛ پس عاشورا «گاه» و لحظه ایست که در اکنون ما جاریست و میتوان به لمس بیواسطهی آن دست یافت، آنجا که از مشهورات دست میشوییم و به دنبال حسین خود میگردیم.
#به_وقت_محرم
#شب_عاشورا
✍#مصیر
@gharare_andishe
شاید بتوان گفت پیاده روی اربعین، آیینه و انعکاسیست از آنچه که میتوان در آینده بود. رستاخیز اربعین از درون انسانها نشأت میگیرد و وامدار هیچ ضرورتی نیست و چون جان انسانهاست که آنها را دعوت میکند، جنبهای از انسان آشکار میشود که در زندگی ملالآور و عادتزده امروز، مستور شده است.
به عبارت دیگر این رویداد میتواند نوری بر راه آینده بیاندازد و آنها را وارد عالمی سیاسی کرده و انسان را واجد عقلی کند که بتواند در دنیای امروز و مناسبات خاصش راهی اصیل بگشاید. پیادهروی اربعین مجموعی از فهم انسانی و سیاسی و وجودیست و از فهم تقدس مآبانه و انزوا طلبانه کاملا جداست و چهبسا به دلیل همین ویژگی میتواند ندایی را درون همهی انسانها طنین انداز کند تا با رهایی از مقابلههای مشهور و کوچک و سطحی با شرایط دنیای معاصر، وجود دیگر بیابد و دنیایی دیگر را لمس کند.
چه بسا بتوان گفت از وجوه مهم اربعین و پیادهروی و مناسبات شاعرانهی آن، نمایش انسانی دیگر بودن است، که با تفکر میتواند به تحقق کامل آن فکر کرد و درک کرد که راهحلهای جزیی و راهکارهای ذهنی گرهی نمیگشاید بلکه با پای در راه اربعین گذاردن میتوان به حکمتی عملی دست یافت که گشایندهی مسائل و مشکلات ما باشد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر
وَه که با خرمنِ مجنونِ دل افگار چه کرد
✍#مصیر
@gharare_andishe
عالم موکب
اگر اعتقاد داشته باشیم که اربعین عالم دارد، میتوان گفت موکب نیز که یکی از ارکان اربعین است، خودْ عالم است. در ظاهر موکب محلیست برای ارایه خدمات غذایی و اسکان، اما میتوان گفت موکب موضوعیت دارد و مکانی برای عاملیت انسان است، انسانی که نسبت عملی با امور دارد، آن هم نه به نحو ارادهی معطوف به قدرت بلکه ارادهی معطوف به خدمت رسانی به دیگری.
موکبداران سعی بر این دارند که هرچه بیشتر خود را خرج زائران کنند و داشتههای خود را با دست سخاوت به آنها ببخشند، به بیان دیگر معنای وجود خود را در خدمت به زائران مییابند و البته به نظر میرسد این موضوع به نحو معجزه آسایی در اربعین رخ مینماید و چه بسا به همین دلیل گفته میشود اربعین آینهی آیندهی انسان است.
در عالم موکب آنقدر انسان در حضور عالم است که نیاز به هیچ امر بیرونی نیست، به عبارت دیگر میان عالم اربعین و عالم موکب و تقدیر تاریخیِ رخ داده به میزانی پیوستگی وجود دارد، که خودبخود واجد حیات و شور و جریان است. گویا موکب و نسبتهای انسانی آن، روضهی محقق است، موکب مجالیست برای آنکه بتوان برای مدتی از عالم سرد و بی روح انسانهای منفرد و بدون مهر و شفقتِ امروز، رهایی پیدا کرد و برای مدتی در دریای کرانناپیدای انسانی دیگر نفس کشید و آنگاهست که چشمهی اشک آدمی جاری میشود و میتوان امید داشت که راه آیندهی انسان از همین نسبت موجود در موکب میگذرد و آشکار میشود.
✍#مصیر
@gharare_andishe
در روزگاری به سر میبریم که برای هر اتفاق و رویدادی، علتهای مختلف بیان میشود و چشمها و گوشها با فهمیدن جریانات پشت صحنهی هر چیزی، احساس امنیت ذهنی میکنند و اگر به این اطلاعات دست نیابند به هیچ ندای قلبی توجه نخواهند کرد و اینگونه است که در دنیای امروز هر رویدادی که میتواند امکان محقق شده یا انتظارِ به نتیجه رسیدهای باشد، تبدیل به اتفاقی عادی و قابل محاسبه میشود، به عبارت دیگر شکوه و عظمت هر رویداد، قابل دسترس و کوچک میشود و شاید بتوان گفت اینگونه است که طی کردن مسیر بیمعنی و امری فرساینده میشود. گویا هیچ روزنهای برای حیات انسان بر روی زمین وجود ندارد و هر روز باید در روالی تکراری، بار سنگین زندگی را به دوش بکشد و روزها را تا نقطهی پایان یکی پس از دیگری طی کند و حال آنکه اگر نتوان نقاط درخشانی که خود را به صورت غیر قابل انتظار نمایان میکند، همانطور که هست ببینیم هیچگاه نخواهیم توانست وسعت انسانی خود را به ظهور درآوریم.
واقعهی طوفان الاقصی نیز جهتی رخداد گونه دارد، به نحوی که در جاییکه به فکر کسی نمیرسید، و همهی بشر مأیوس و کرخت نسبت به همهی قوانین بین المللی، بدون آنکه بدانند میتوانند زیر بمباران بیوقفه، حرف از امید بشنوند و در کنار مرگ، زندگی را ببینند، ظهور انسانی را به نظاره نشستند که در مقابل حرکات جنونزدهی یک قوم، چنان مقاومت کنند و لحظهای از موطن خود پا پس نکشند، که ما ساکنان سرزمین خزانزدهی وجود را نیز به حرکت در آورند و دوباره ماجرای زندگی را به یادمان آورده و چه بسا برای ما ایرانیان داستان آشنای انقلاب را به نحوی دیگر به چشم بیاورد تا بدانیم انقلاب اسلامی نیز رخدادی عظیم و غیر قابل محاسبه بودهاست.
در دنیایی که ارادهی معطوف به قدرت، چهرهی مخوف و بیرحم خود را پشت تئوریهای سیاسی پنهان کردهبود، محور مقاومت نیز به صورت رخدادگونه تبدیل به شبکهای شده تا در نقاط مختلف منطقه، مردمی که نام جهان سوم را یدک میکشید و نمیتوانست توان خود را ببیند، با تمام قوا قدم به قدم و طول مسیر و به مرور توان خود را بازیابد و به استقبال فتح تاریخ خود برود و به خودآگاهی تاریخی دست یابد.
✍#مصیر
@gharare_andishe
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
هیچ چیز به اندازهی غبطه و حسرت فرصتی که آمد و رفت، دردآور نیست.
انگار که قلب در سینه جا نمیشود و تمام وجود انسان هر لحظه آه میکشد، مدام مرور میکند، میتوانستم باشم و نبودم، نگاه میکند که حتی در دورترین حالت نسبت به آن فرصت هم قرار نداشتم، انگار سهم خود از هیچ خواستن را درک میکنی، به توهم خودت از خودت پی میبری و درمییابی که حتی به اندازهی یک حرف از کلمهی هیچ هم سهم نداری، اصلا نیستی، و این عقل مآل اندیش چنان سایهای بر وجودت انداخته و چنان ترس آینده تو را در بیآیندهگی خفه کرده که از خودت خجالت میکشی و اینجاست که حسرت میآید و تمام وجودت را مچاله میکند و بعد مبتلا میشود به دردی که زبان قاصر است از گفتنش....
✍#مصیر
@gharare_andishe