#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۲۰
『 #دعای صد و بیست – روز چهاردهم ماه رمضان 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
إِلٰهىٖ وَسَيِّدِي بِكَ عَرَفْتُكَ، وَبِكَ اهْتَدَيْتُ إِلیٰ سَبِيلِكَ، وَأَنْتَ دَلِيلِی عَلیٰ مَعْرِفَتِكَ، وَلَوْ لاٰ أَنْتَ مٰا عَرَفْتُ تَوْحِيدَكَ، وَلَا اهْتَدَيْتُ إِلیٰ عِبَادَتِكَ. فَلَكَ الْحَمْدُ عَلیٰ مٰا هَدَيْتَ وَعَلَّمْتَ، وَبَصَّـرْتَ وَفَهَّمْتَ وَأَوْضَحْتَ مِنَ الصِّـرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ.
اى معبود و آقاى من، تو را به تو شناختم و بهوسيلۀ تو به راهت رهنمون گرديدم و تويى راهنماى من بر شناختت و اگر تو نبودى، هرگز به يگانگىات راه پيدا نـمىكردم و تو را نـمىشناختم و به پرستش تو هدايت نـمىشدم. پس ستايش خدا را در برابر اينكه مرا هدايت نـمود و آموخت و بينا كرد و فهماند و راه راست را روشن كرد.
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي، وَإِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِینَ يَدْعُونِی. وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي، وَإِنْ كُنْتُ بَخِيلًا حِینَ يَسْتَقْرِضُنِي. وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي أُنَاجِيهِ لِحَاجَتِي إِذَا شِئْتُ، وَأَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ بِسِـرِّي، فَيَقْضِی حَاجَتِي.
ستايش خدا را كه به درگاه او دعا مىكنم و دعايم را مستجاب مىكند، هرچند که من دیر اجابت میکنم هرگاه که مرا میخواند. و ستايش خدا را كه از او درخواست مىكنم و عطايم مىكند، اگرچه وقتى او از من قرض مىطلبد، بخيل و تنگچشمم. و ستايش خدا را كه هرگاه او را بخوانم، براى برآوردن حاجتم با او مناجات مىكنم و هرگاه بخواهم راز خود را با او در ميان مىگذارم و او حاجتم را برمىآورد.
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي لاٰ أَرْجُو غَیْرَہُ، وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَہُ لَأَخْلَفَ رَجَائِی. وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي، وَلَمْ يَكِلْنِي إِلَی النَّاسِ فَيُهِينُونِی. وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَیَّ وَهُوَ غَنِيٌّ عَنِّي، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي یَحْلُمُ عَنِّي حَتّٰى كَأَنِّی لاٰذَنْبَ لیٖ، فَرَبِّی أَحْمَدُ، وَهُوَ أَحَقُّ بِحَمْدِي.
و ستايش خدا را كه به غیر او اميد ندارم و اگر به غیر او اميد بسته بودم، اميدم را نااميد مىكرد. و ستايش خدا را كه مرا به خود واگذار نـمود و گرامى داشت و به مردم واگذار نكرد تا به من اهانت و مرا خوار كنند. و ستايش خدا را كه باوجود بینيازى از من، با من اظهار دوستى كرد. ستايش خدا را كه چنان بردبارى كرد و مرا عفو نـمود كه گويى گناهى نكردهام. بنابراين، پروردگار من ستودهترين و زيبندهترين كس به ستايش است.
يٰاذَا الْمَنِّ وَلاٰ يُـمَنُّ عَلَيْكَ، يٰاذَا الطَّوْلِ، يٰاذَا الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ، لاٰ إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ ظَهْرَ اللَّاجِینَ، وَجَارَ الْمُسْتَجِیرِينَ، وَأَمَانَ الْخَائِفِینَ، إِلَيْكَ فَرَرْتُ بِنَفْسِی يٰا مَلْجَأَ الْخَائِفِینَ، لاٰأَجِدُ شَافِعاً إِلَيْكَ إِلّٰا مَعْرِفَتِي بِأَنَّكَ أَفْضَلُ مَنْ قَصَدَ إِلَيْهِ الْمُقَصِّـرُونَ، وَآمَلُ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ الْخَائِفُونَ،
اى خداى بخشنده اى كه هيچكس نـمىتواند بر تو منّت بگذارد، اى بخشنده اى بزرگوار و گرامى، معبودى جز تو وجود ندارد و تويى پشتوانۀ پناهندگان و همسايۀ پناهجويان و ايـمنىبخش بيمناكان، به درگاه تو گريختهام اى پناهگاه هراسناكان و به درگاه تو شفاعتكنندهاى جز شناخت من به اينكه تو برترين كسی هستى كه كوتاهىكنندگان آهنگ تو را كردهاند و آرزومندترين كسی هستى كه بيمناكان به درگاه تو پناه آوردهاند، ندارم.
أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الطَّوْلَ وَالْقُوَّةَ وَالْقُدْرَةَ وَالْحَوْلَ، أَنْ تَحُطَّ عَنِّي وِزْرِي، وَتَعْصِمَنِي وَتَجْعَلَنِي مِنَ الَّذِينَ انْتَجَبْتَهُمْ لِطَاعَتِكَ، وَأَدْخَلْتَهُمْ بِالتَّقْوَى فیٖ سَعَةِ رَحْمَتِكَ وَرِضْوَانِكَ، يٰا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَآلِهِ وَسَلَّم.
به اينكه بخشش و قوت و قدرت و بازدارندگى از آن تو است، از تو خواهانم كه بار گناه مرا از دوشم بردارى و مرا نگاه دارى و از كسانی بگردانی كه براى طاعتت برگزيدهاى و به واسطۀ پرهيزكارى در رحمت گستـرده و خشنودىات وارد كردهاى، اى مهربانترين مهربانان. صلوات خداوند بر حضـرت محمّد پیامبـر و خاندانش و سلام او بر آنان باد.
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۱۳۴ - فریادرسی از درمانده بیابان
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
سید جلیلی که از اهل علم و قطعِ به صدقْ و سَداد و تقوای او هست وقتی پیاده از سامرا برای زیارت حضرت سید محمد(علیه السلام) می رفته و جاده را گم کرده بوده و پس از یأس از زندگی خود به واسطه عطش🥵 فوق العاده و گرسنگی و وزیدن باد سموم در قلب الأسد، بیهوش شده روی خاکهای گرم افتاده بود، دفعتاً چشم باز کرده سر خود را بر دامن شخصی می بیند.
آن شخص کوزه آبی به لب او رسانده.
سید می گوید چنین آبی در مدت عمر در شیرینی و گوارایی نچشیده بودم؛
پس از سیراب شدن سفره را باز نموده دو سه قرص نان ارزن به جهت سید تهیه فرموده سید غذا میل نموده و آن عرب به سید فرمود یا سید در این نهر جاری خود را شستشو بده.
سید می گوید عرض کردم یا أخا ! اینجا نهری نیست، من از عطش مُشرِف به هلاکت بودم و شما به داد من رسیدید.
عرب فرمود این آب است و جاری و زلال و خوشگوار؛
می گوید به مجرد صدور این کلمه از شخص عرب متوجه شدم دیدم نهر باصفایی است و تعجب کردم نهر به این نزدیکی و من از عطش مُشرِف به تلف بودم.
الحاصل ، عرب فرمود یا سید قصد کجا را داری؟
عرض کرد حرم مطهر حضرت سیدمحمد(علیه السلام).
عرب فرمود این حرم سیدمحمد است.
سید می گوید دیدم نزدیک سایه بقعه حضرت سیدمحمد (علیهالسلام) هستم و حال آنکه محلی را که راه را گم کرده بودم قادسیه بود و مسافت زیادی تا سیدمحمد(علیه السلام) بود.
به هرحال از فوایدی که در این چند قدم آن عرب مذاکره فرموده بود تأکید شدید در #تلاوت قرآن مجید و انکار شدید بر کسانی که می گویند قرآن تحریف شده حتی نفرین فرمودند بر رُواتی که جعل احادیث تحریف را نموده اند.
و نیز تأکید در برّ والدین حیّاً و میّتاً و تأکید در زیارت بقاع متبرکه ائمه و امامزاده ها و تعظیم آنها و تأکید در احترام ذرّیه علویه و تأکید در #نماز_شب و فرمود یا سید! حیف است از اهل علم که خود را وابسته به ما بدانند و مداومت بر این عمل ننمایند و سفارشهای دیگری هم فرمود.
سید می گوید چون به نظرم خطور کرد که این شخص عرب کیست که این امور غریبه از او دیدم و این نصایح از او شنیدم، فوراً از نظرم ناپدید شد.
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/56360
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
انسان شناسی 141.mp3
12.4M
#انسان_شناسی ۱۴۱
#استاد_شجاعی
#استاد_میرباقری
✓ مهمترین
✓ کاربردی ترین
✓ ارزشمندترین
✓ و ضروری ترین
نعمت خدا به انسان چیست؟
🤔 وظیفه انسان در برابر چنین نعمت یا امانتی چه میباشد؟
@Ostad_Shojae
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 کتاب کرایه میکردم و هر جلدش را یک شبه میخواندم...
🔹️بازنشر مستند غیررسمی۶ به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
khl.ink/f/55271
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تصاویر کمتر دیده شده از بازدید رهبر انقلاب از ادوار مختلف نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و گفتوگوی صمیمانه با غرفهداران و اهالی نشر
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
https://eitaa.com/ghararemotalee/5166
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #نسخه_کامل #مستند غیر رسمی۶؛
🖥 روایتی از انس رهبر انقلاب با #کتاب و اهالی فرهنگ
07:47 سفید کردید ...
09:00 فریده خانم ...
10:00 کتاب فروختن به من آسان است.
11:18 هبه معاوضه کردند ...
12:22 نه؛ امضا نمی کنم
14:36 عبدالکریمی
15:03 آیت الله سبحانی
15:58 آقای هژار، ترجمه قانون بوعلی
18:18 این هم که جوابی ننویسند، جواب است.
19:37 کمون کریستو را کرایه کردم.
20:39 مادرم ...
21:02 کرایه رمان ها
22:50 برای پدر کتاب میخواندم
28:29 اشکال شما اینه که حافظه تون خیلی خوبه!
☝این مستند آبانماه امسال و همزمان با هفته کتاب در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد و پس از نمایش برای مخاطبان تخصصی، اکنون به قاب تلویزیون رسیده است.
قسمت اول
https://eitaa.com/mabaheeth/12935
قسمت دوم
https://eitaa.com/mabaheeth/16017
قسمت سوم
https://eitaa.com/mabaheeth/22799
قسمت چهارم
https://eitaa.com/mabaheeth/38233
قسمت پنجم
https://eitaa.com/mabaheeth/62147
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#یادداشت
برای کراجکی کتابی است به نام «التعجب» است.
در این کتاب میگويد یک وقت بانویی که در عالم دومی ندارد، مثل صدیقه کبری سلاماللهعلیها، چندین شب و روز مردم را دعوت کرد، فرمود: بیائید علی بن ابی طالب را یاری کنید، حاضر نشدند!!
در همین شهر زنی برخاست گفت بیائید علی بن ابیطالب را بکشید، هزارها نفر آماده شدند؛ «العجب»!
چگونه میشود که دختر پیامبر از این مردم دعوت کرد بیائید علی را یاری کنید، کسی جواب نداد؛ دختر ابوبکر آمده گفته علی را بکشید هزارها نفر شمشیر کشیدند.
شما و ما باید بدانیم که داریم در این عالم زندگی می کنیم؛ آن وقتی که عصر، عصر عصمت بود؛ اینطور گذشت.
نکته:
1⃣ این شگفتانه نشان میدهد عنصر اثرگذار در جریانهای اجتماعی، اعتبار و اعتماد اجتماعی است، نه حقانیت و حتی عصمت!
2⃣ این شگفتانه نشان میدهد گاه جریان عصمت نیز (که پاک از اشتباه است) اعتبار و اعتماد اجتماعی را از دست میدهد؛ هر چند نادرست است.
3⃣ این شگفتانه نشان میدهد ناکامی جبهه حق، فقط به خاطر اشتباه حقمداران نیست! گاه گفته میشود ببینید چه کردهاید که مردم به شما اعتماد نمیکنند! هرچند اشتباه عملکردها و نقش آنها را در کاهش اعتماد اجتماعی نمیتوان نادیده گرفت؛ اما باید دانست که اعتماد و عدم اعتماد اجتماعی تابع حق و باطل نیست؛ میشود معصوم و بر حق بود، اما افکار عمومی و اعتماد اجتماعی را نداشت.
4⃣ این شگفتانه نشان میدهد پدیدههای اجتماعی تابع قوانین خاص خود است که نیازمند شناخت دقیق، سپس تئوریزه کردن و در نهایت برنامهریزی اجتماعی است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بازشدن درب خانه حضرت زهرا (س) برای اولین بار
دراین فیلم به درخواست رییس جمهور چچن، درب خانه حضرت زهرا (س) به دست سعودیها گشوده میشود و رمضان احمدوویچ قدیروف،جلوی چشم وهابیها، خاک کف خانه بی بی را میبوسد و به در و دیوار آن تبرک میجوید...
داخل بیت حضرت را تماشا کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه خوانی #رهبر_انقلاب
حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند...
چقدر دل میسوزونه این کلمات و حرفها😔
• به حوادث پیرامونت عادی نگاه نکن!
از همهی آنچه رخ میدهد عبور کن؛ برای نورانیت و سلامت قلبت!
و حرکت به سمت ساختن آیندهای که برای آن به زمین آمدهای!
دریافت رایگان کارگاه تفکر :
media.montazer.ir/?p=23039
کارگاه تفکر ۷.mp3
12.37M
#کارگاه_تفکر ۷
آنچه در #پادکست هفتم میشنوید :
- فکر چگونه قادر است بدون تغییر مکان انسان، او را تا قیامت و بعد از قیامت جابهجا کند؟
- چگونه فکر میتواند جهنمِ درون انسان را خاموش کند و او را به سلامت به برزخ متولد کند؟
- قرآن میفرماید: کسانی که اهل تفکر نیستند، تولیدکنندگانِ جهنمند! چگونه؟
@ostad_shojae | montazer.ir
—— ⃟ ————————
قسمت قبلی ↓
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
نقشۀ راه کارگاه تفکر، جلسۀ هفتم.pdf
851.7K
⤴️ نقشه راه پادکست هفتم از مجموعه کارگاه تفکر
Blog.montazer.ir
┅─────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍕 بسیاری از ناآرامیها و بیماریهای روحی، فقط با یک تغییر در رژیم غذایی، درمان میشوند!
#استوری | #استاد_شجاعی
📝 #معرفی_کتاب | چرا باید «مرد ابدی» را خواند؟
👈 چهل سال تلاش برای زدن اسرائیل
🔹هرچند حسن #طهرانیمقدّم پیش از این با آثار دیگری مانند «مردی با آرزوهای دوربرد» و «خطّ مقدم» به ویترین کتابفروشیها راه پیدا کرده و مورد استقبال کتابخوانان هم قرار گرفته بود؛ امّا «مرد ابدی» را میتوان مفصّلترین، کاملترین، جزئیترین و البتّه مستندترین روایت از تولّد تا شهادت مردی دانست که وصیّت کرده بود روی سنگ مزارش بنویسند «اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند».
🔍 ادامه را بخوانید:
khl.ink/f/58292
#نابودی_اسرائیل
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۵۲
『 #دعای صد و پنجاه و دو – درخواست دوری از مکر دشمنان 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
إِلٰهیٖ هَدَيْتَنِي فَلَهَوْتُ، وَوَعَظْتَ فَقَسَوْتُ، وَأَبْلَيْتَ الْجَمِيلَ فَعَصَيْتُ ثُمَّ عَرَفْتُ مٰا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِيهِ، فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ، فَعُدْتُ فَسَتَـرْتَ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلٰهیٖ تَقَحَّمْتُ أَوْدِيَةَ الْهَلَاكِ، وَحَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ تَعَرَّضْتُ فِيهٰا لِسَطَوَاتِكَ وَبِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِكَ،
خدای من راهنماییام کردی، ولی به کارهای پوچ و بیهوده پرداختم و پندم دادی، اما سنگدل شدم و نعمت زیبا عطایم کردی، به نافرمانی گراییدم، چون هدایت و نعمت و عطایت را به من شناساندی و من به توفیقت آنها را شناختم و به زشتی گناهانی که در کنار این همه مواهب انجام دادم، آگاه شدم از حضـرتت درخواست آمرزش کردم و تو مرا آمرزیدی و عذرم را پذیرفتی باز به گناه برگشتم و تو گناهم را پوشاندی و رسوایم نکردی، خدای من تو را سپاس خود را در وادیهای هلاکت انداختم و در درّہهای تباهی و نابودی وارد شدم، با ورود به آن درّہها، خود را در معرض سختگیریهایت قرار دادم، و با فرود آمدن به آنها، خود را در معرض عذابهایت گذاشتم،
وَوَسِيلَتِي إِلَيْكَ التَّوْحِيدُ، وَذَرِيعَتِي أَنِّی لَمْ أُشْـرِكْ بِكَ شَيْئاً، وَلَمْ أَتَّخِذْ مَعَكَ إِلَهاً، وَقَدْ فَرَرْتُ إِلَيْكَ بِنَفْسِی، وَإِلَيْكَ مَفَرُّ الْمُسِیءِ، وَمَفْزَعُ الْمُضَيِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئ. فَكَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضیٰ عَلَیَّ سَيْفَ عَدَاوَتِهِ، وَشَحَذَ لیٖ ظُبَةَ مُدْيَتِهِ وَأَرْهَفَ لیٖ شَبَاحَدِّہِ، وَدَافَ لیٖ قَوَاتِلَ سُمُومِهِ، وَسَدَّدَ نَحْوِي صَوَائِبَ سِهَامِهِ، وَلَمْ تَنَمْ عَنِّي عَیْنُ حِرَاسَتِهِ، وَأَضْمَرَ أَنْ يَسُومَنِي الْمَكْرُوهَ، وَيُجَرِّعَنِي زُعَاقَ مَرَارَتِهِ،
وسیلهام در پیشگاهت توحید برای نجاتم، و دستگیرهام این است که چیزی را شـریک تو قرار ندادم و همراه تو معبودی نگرفتم، با همۀ وجودم به سویت فرار کردم، گریزگاهِ بدکار و پناهگاه آنکه سود و بهرۀ خود را تباه کرده و اکنون پناهنده شده به درگاه توست، چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنیاش را علیه من از نیام بیرون کشیده و دم تیغش را بر ضد من تیز کرده و سـرِ نیزهاش را به قصد حمله بر من نازک ساخته و زهرهای کشندهاش را به آشامیدنیام در آمیخته و تیرهای اصابت کنندهاش را به سوی من نشانه رفته و دیدۀ نگهبانی و مراقبتش نسبت به من نخفته، تصمیم گرفته که مرا هدف شکنجه و آزار و ناراحتی قرار دهد و جرعۀ تلخ و مرارتش را به کام من ریزد،
فَنَظَرْتَ یٰا إِلٰهیٖ إِلیٰ ضَعْفِي عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ، وَعَجْزِي عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِـمُحَارَبَتِهِ، وَوَحْدَتِی فیٖ كَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی وَأَرْصَدَ لیٖ بِالْبَلَاءِ فِيمٰا لَمْ أُعْمِلْ فِيهِ فِكْرِي، فَابْتَدَأْتَنِي بِنَصْـرِكَ وَشَدَدْتَ أَزْرِي بِقُوَّتِكَ ثُمَّ فَلَلْتَ لیٖ حَدَّہُ، وَصَيَّـرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِيدٍ وَحْدَہُ، وَأَعْلَيْتَ كَعْبِي عَلَيْهِ، وَجَعَلْتَ مٰا سَدَّدَہُ مَرْدُوداً عَلَيْهِ، فَرَدَدْتَهُ لَمْ يَشْفِ غَيْظَهُ، وَلَمْ يَسْكُنْ غَلِيلُهُ قَدْ عَضَّ عَلیٰ شَوَاهُ وَأَدْبَرَ مُوَلِّياً قَدْ أَخْلَفَتْ سَـرَايَاهُ.
ولی ای خدای من تو ناتوانیام را از تحمّل بارهای گران و عجزم را از پیروزی در برابر کسی که آهنگ جنگ و مبارزۀ با من را دارد، دیدی؛ و تنهاییام را در برابر عدّۀ زیادی که با من به عداوت و دشمنی برخاسته و در حال بیخبـری من، در کمین گرفتار کردنم نشستهاند، مشاهده فرمودی. پیش از آنکه از تو یاری بخواهم، بیمقدّمه به یاریام برخاستی، و پشتم را به نیرویت محکم کردی، سپس سطوت و صولت و تندی و تیزی دشمن را شکستی و پس از آنکه در میان عدّہای انبوه و افرادی فراوان جا داشت، تنهایش گذاشتی و مرا بر او قدرت و برتری دادی و آنچه را به سوی من نشانه رفته بود، به خودش برگرداندی و او را از عرصهگاه جنگِ بر ضد من بازگرداندی، در حالی که خشمش بهبودی نیافت و کینهاش آرام نشد و سـرانگشتانش را به دندان گزید و رخ برتافت و به میدان جنگ پشت کرد، در حالی که سپاهیانش از آنچه وعدهاش داده بودند، تخلّف کردند.
وَكَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِـمَكَائِدِہِ، وَنَصَبَ لیٖ شَـرَكَ مَصَائِدِہِ، وَوَكَّلَ بیٖ تَفَقُّدَ رِعَايَتِهِ، وَأَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِيسَتِهِ، وَهُوَ يُظْهِرُ لیٖ بَشَاشَةَ الْمَلَقِ، وَيَنْظُرُنِی عَلیٰ شِدَّةِ الْحَنَقِ.
و چه بسیار متجاوزی که با حیلههایش به حقوق من تجاوز کرد و دامهای شکارش را برایم نهاد و مراقبت و نگهبانیاش را بر من گماشت و چون درندهای که به انتظار به دست آوردن فرصت، برای شکار کردن صیدش کمین کند، در کمین من نشست؛ در حالی که خوشرویی چاپلوسانه را برایم آشکار میکند و با شدّت خشم مرا میپاید.
فَلَمَّا رَأَيْتَ یٰا إِلٰهیٖ تَبَاركْتَ وَتَعَالَيْتَ دَغَلَ سَـرِيرَتِهِ، وَقُبْحَ مَاانْطَوَى عَلَيْهِ، أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فیٖ زُبْيَتِهِ وَرَدَدْتَهُ فیٖ مَهْوىٰ حُفْرَتِه فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلًا فیٖ رِبْقِ حِبَالَتِهِ الَّتِي كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِی فِيهٰا، وَقَدْ كَادَ أَنْ يَحُلَّ بیٖ لَوْلاٰ رَحْمَتُكَ مٰا حَلَّ بِسَاحَتِهِ.
ای خدای من پربرکت و بلند مرتبهای، هنگامیکه فساد باطن و زشتی آنچه را در دل و اندیشه داشت، دیدی، او را با مغز در آن گودالی که برای شکار کنده بود، در انداختی، و در پرتگاه حفرهاش در افکندی، تا پس از سـرکشیاش، با خواری و خفت در بند دامی که فکر میکرد مرا در آن ببیند، گرفتار شد، و اگر رحمت تو نبود، آنچه بر سـر او آمد، نزدیک بود به سـر من آید.
وَكَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَـرِقَ بیٖ بِغُصَّتِهِ وَشَجِيَ مِنِّي بِغَيْظِهِ وَسَلَقَنِي بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَوَحَرَنِی بِقَرْفِ عُيُوبِهِ وَجَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِيهِ، وَقَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِيهِ، وَوَحَرَنِی بِكَيْدِہِ، وَقَصَدَنِی بِـمَكِيدَتِهِ، فَنَادَيْتُكَ یٰا إِلٰهیٖ مُسْتَغِيثاً بِكَ، وَاثِقاً بِسُـرْعَةِ إِجَابَتِكَ، عَالِماً أَنَّهُ لاٰيُضْطَهَدُ مَنْ اٰوىٰ إِلیٰ ظِلِّ كَنَفِكَ، وَلاٰ يَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلیٰ مَعْقِلِ انْتِصَارِكَ، فَحَصَّنْتَنِي مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِكَ،
و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوه و غصّه گلوگیرش شد و شدّت خشمش نسبت به من در گلویش پیچید و با نیش زبان مرا آزار داد و به عیوب خودش به من طعنه زد و آبرویم را نشانۀ تیرهای حسدش قرار داد و صفات ناپسندی که در وجود خودش بود، به گردن من انداخت؛ و با حیلهاش مرا دچار شدّت خشم کرد و با نیرنگش آهنگ من نـمود. ای خدای من! با فریادخواهی از تو صدایت زدم، در حالی که به سـرعت اجابت دعایم اطمینان داشتم و آگاه بودم که هر کس در سایۀ حمایتت پناه گیرد، مورد ستم قرار نگیرد، و هر کس به پناهگاه یاری تو روی آورد، گرفتار ترس و وحشت نـمیشود، و تو مرا به قدرتت از سختی و شـرّ او حفظ کردی،
وَكَمْ مِنْ سَحَائِبَ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّي، وَسَحَائِبَ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ وَجَدَاوِلَ رَحْمَةٍ نَشَـرْتَهَا، وَعَافِيَةٍ أَلْبَسْتَهَا، وَأَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا وَغَوَاشِی كُرُبَاتٍ كَشَفْتَهَا. وَكَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ، وَعَدَمٍ جَبَـرْتَ وَصَـرْعَةٍ أَنْعَشْتَ وَمَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ، كُلُّ ذٰلِكَ إِنْعَاماً وَتَطَوُّلًا مِنْكَ، وَفیٖ جَمِيعِهِ انْهِمَاكاً مِنِّي عَلیٰ مَعَاصِيكَ، لَمْ تَـمْنَعْكَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْـمَامِ إِحْسَانِكَ وَلاٰ حَجَرَنِی ذَلِكَ عَنِ ارْتِكَابِ مَسَاخِطِكَ، لاٰتُسْئَلُ عَمّٰا تَفْعَلُ،
و چه بسیار ابرهای ناپسند و تیره و زشتی که از آسمان زندگیام برطرف فرمودی و ابرهای نعمتی که بر من باریدی، جویبارهای رحمتی که در کشتزار حیاتم روان کردی و چه بسیار جامههای تندرستی و سلامتی که بر من پوشاندی و چشمههای حوادثی که به خاک انباشتی و پردۀ غمهایی که از دلـم برطرف کردی. و چه بسیار گمان نیکی که به تو داشتم و تو آنها را محقّق ساختی، و نداری و فقری که جبـران فرمودی و افتادنی که دستم را گرفتی و از آن بلند کردی، و تهیدستی و مسکنتی که به غنا و ثروت تغییر دادی، همۀ اینها از روی نعمتدهی و احسان تو بود و من در عین غرق بودن در تـمام آن مواهب و الطاف، نسبت به نافرمانیات در تلاش و کوشش بودم، ولی بدکاریام و زشتی کردارم، تو را از کامل کردن احسانت در حقّ من، باز نداشت، و این احسانت، مرا از ارتکاب علل خشم تو منع نکرد تو از آنچه انجام میدهی، بازخواست نـمیشوی،
وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَلَمْ تُسْئَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَاسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمٰا أَكْدَيْتَ، أَبَيْتَ یٰا مَوْلاٰيَ إِلّٰا إِحْسَاناً وَامْتِنَاناً وَتَطَوُّلًا وَإِنْعَاماً، وَأَبَيْتُ إِلّٰا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِكَ، وَتَعَدِّياً لِحُدُودِكَ، وَغَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ! فَلَكَ الْحَمْدُ إِلٰهیٖ مِنْ مُقْتَدِرٍ لاٰيُغْلَبُ، وَذِي أَنَاةٍ لاٰتَعْجَلُ، هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَـرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَقَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ، وَشَهِدَ عَلیٰ نَفْسِهِ بِالتَّضْيِيعِ[1].