جمله «فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ، وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ» در واقع برگرفته از قرآن مجید است آنجا که خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: «(وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً); با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مى خوانند و تنها رضاى او را مى طلبند; و هرگز براى زیورهاى دنیا چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانى که قلبشان را از یادمان غافل ساختیم و از هواى نفس پیروى کردند و کارشان افراطى است، اطاعت مکن».(۷)
نه تنها پیغمبر اکرم (صلّیالله علیه وآله) مأمور بود این گروه را تکیه گاه خود قرار دهد، بلکه تمام انبیاى پیشین نیز چنین بودند.
قرآن مجید درباره نوح پیغمبر مى گوید: «هنگامى که جوانان پاکدل به نوح ایمان آوردند و اطراف او را گرفتند، گروهى از ثروتمندان خودخواه به نوح ایراد کردند که اگر مى خواهى ما به تو ایمان آوریم باید این گروه را از دور خود دورسازی!
و نوح مأمور شد به آنها چنین پاسخ گوید: «(وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ * وَ یا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنی مِنَ اللهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلا تَذَکَّرُونَ); و من کسانى را که ایمان آورده اند (به خاطر شما) از خود طرد نمى کنم، زیرا آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود;) ولى شما را گروهى مى بینم که جهالت به خرج مى دهید.
اى قوم من! چه کسى مرا در برابر (مجازات) خدا یارى مى دهد اگر آنها را طرد کنم؟! آیا متذکر نمى شوید».(۸)
نکته : انواع حکومت ها
بعضى از دانشمندان حکومت را در طول تاریخ بشر به چهار قسم تقسیم کرده اند:
۱. حکومت استبدادى و آن حکومتى است که یک فرد بر جامعه مسلّط مى شود و بدون هیچ قانونى اراده خود را بر آنها در هر چیز تحمیل مى کند (مانند حکومت رؤساى قبایل در تاریخ هاى دور گذشته).
۲. حکومت پادشاهى که در آن نیز حاکم فرد واحدى است; ولى قانون و نظامى براى خود مقرر داشته است.
۳. حکومت اشراف (آریستوکراسى) و آن حکومتى است که در آن گروهى از اشراف بر جامعه حکومت مى کنند.
۴. حکومت دموکراسى که ملت حاکم واقعى جامعه است و به همین دلیل از طریق انتخابات، نمایندگان خود را براى مسائل قانونى و اجرایى و قضایى برمى گزیند که گاه انتخابات بىواسطه است و گاه با واسطه.
البته حکومت الهى; یعنى حکومت انبیا و امامان معصوم نیز جایگاه ویژه خود را دارد.
آنان از طرف خداوند منصوب به این حکومتند و تمام خیر بندگان خدا را طالبند، هر چند آنها هم براى پیشرفت کار خود و جلب حمایت توده هاى مردم در بسیارى از مواقع از بیعتشان بهره مى گرفتند و با آن رسمیت بیشترى به حکومت خود مى بخشیدند.
این معنا در حکومت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام)به خوبى دیده مى شود.
____________
پاورقی :
۱ . «أوْسَط» از ريشه «وسط» به معناى ميان چيزى گرفته شده; ولى در اين گونه موارد مفهوم «بهترين» مى دهد؛ زيرا چيزى که در حد وسط و اعتدال است بهتر و کامل تر است. قرآن مجيد در سوره قلم آيه ۲۸ مى فرمايد: «(قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ); آنکه از همه عاقل تر بود گفت: آيا من به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى گوييد» و در لسان العرب آمده است: «أوْسَطُ الشَّىْءِ أفْضَلُ الشَّىْءِ وَ خِيارِهِ».
۲ . «يُجْحِفُ» از ماده «اجحاف» و ريشه «جَحْف» بر وزن «جهل» در اصل به معناى کندن پوست چيزى است سپس به معناى به مشقت انداختن و بى اثر ساختن و خراب کردن آمده است.
۳ . «إلحاف» از ريشه «لحف» بر وزن «حرف» در اصل به معناى پوشاندن و ملافه کشيدن آمده سپس به معناى اصرار و پافشارى در چيزى به کار رفته است; گويا به قدرى اصرار مى کند که تمام وجود طرف را مى پوشاند.
۴ . «مُلِمّات» از ريشه «لَمّ» بر وزن «غم» به معناى جمع کردن گرفته شده سپس واژه ملمات به حوادث شديد و ناراحت کننده اطلاق شده گويى اين گونه حوادث تمام فکر انسان را جمع کرده و متوجه به خود مى سازد.
۵ . «جِماع» در اصل مصدر است و در اين گونه موارد به معناى وصفى به کار مى رود يعنى جامع بودن و جمع کردن.
۶ . «صِغْو» به معناى گرايش به چيزى داشتن است. «صَغو» به فتح و کسر صاد به گفته جمعى از محقّقان به يک معنا آمده است.
۷ . کهف، آيه ۲۸.
۸ . هود، آيه ۲۹ و ۳۰
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#خاطرات | #احترام به پيشينيان
بعضى از دعاها را مرحوم حاج #شيخ_عباس_قمى در مفاتيحالجنان نياورده است.
از آن مرد بزرگ پرسيدند: چرا چنين دعاهايى را نياوردهايد؟
فرمود: اگر همۀ دعاها را در مفاتيح بنويسم، مردم كتابهاى دعاى قبلى را فراموش مىكنند و من براى اينكه نام علماى قبلى و آثارشان فراموش نشود، بعضى از دعاها را به كتابهاى ديگر حواله دادهام.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | آمدن براى خدا، رفتن براى خدا
براى يكى از علماى نجف مهمانى آمد.
آيتاللّه دو اتاق داشت كه يكى آفتاب و ديگرى در سايه بود.
هوا هم خيلى گرم🥵 بود و خانم آيتاللّه مريض و در اتاق سايه مشغول استراحت بود.
آيتاللّه از خانم خواست به اتاق آفتاب☀️ برود. مهمان گفت: من مشتاق ديدار شما بودم و براى خدا به زيارت شما آمدهام.
آيتاللّه گفت: اگر به خاطر خدا آمدهاى به خاطر خدا هم برو، چون زن مريضم را در اتاق آفتاب گير نگه داشتهام. «اِذا قيلَ لَكُمْ ارْجعُوا فارْجعوا»
#ادب | #میهمان
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | هيچى به هيچى؟!
يكى از دوستان طلبه مىگفت: رفته بودم #تبليغ.
هرچه منبر مىرفتم كسى پول نمىداد.
روزى به ميزبان گفتم: استاد ما در#حوزه_علميه به ما گفته هرجا كه براى تبليغ مىرويد پول نگيريد.
آيا به شما هم گفته پول ندهيد؟! گفت: نه.
گفتم: حالا ما چيزى نمىگوئيم شما هم هيچى به هيچى! 😁
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | هر وقت كار ندارى به درس مىآيى؟
يكى از اساتيد حوزه علميه قم مىگفت: به طلبهاى گفتم: ديروز كجا بودى كه در ﷼درس حضور نداشتى؟ گفت: ديروز كار داشتم.
گفتم: پس تو هر وقت كار ندارى به درس مىآيى؟!
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | نماز كنار سفره
يكى از علماى بزرگ، روزى پس از ساعتها درس و بحث به منزل مىآيد، سفره غذا پهن مىشود؛ عالم فرزانه مىبيند كه چند دقيقهاى تا آمدن غذا #فرصت هست، كنار سفره به نماز مىايستد.
خانم مىپرسد: آقا مگر نماز نخواندهايد؟
مىفرمايند: چرا نماز خواندهام؛ امّا مىترسم #روز_قيامت از اين چند دقيقه سؤال كنند كه چرا عمرت تلف شد؟
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات |اگر بگويم نمىدانم اشكالى ندارد؟!
از مرحوم #علامه_طباطبايى صاحب تفسير الميزان سؤالى كردند. ايشان فرمود: اگر بگويم نمىدانم اشكالى ندارد؟
گفتند: خير آقا.
فرمود: #نمىدانم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | شادى دشمن
ديماه سال ٥٦ بود.
فرزند يكى از مدرسين حوزه قم كه از جمله شهداى ١٩ دى بود، جنازهاش را به بهشتزهرا آوردند، در حالى كه پدرش تحت تعقيب مأموران رژيم شاه بود.
پدر خودش را به بالين فرزند كه دانشجوى سال اوّل بود رساند، ولى هيچ گريه نكرد و گفت: خدايا راضى هستم.
بعد از چند روز حضرت امام از نجف براى ايشان نامه نوشت كه خوشحال شدم گريه نكردى، چون اگر گريه مىكردى دشمن شاد مىشد.
آن روز فهميدم كه چرا حضرت امام قدس سره در فراق فرزندش -سيدمصطفى -گريه نكرد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | مطالعه با تمام وجود
از مرحوم علامه محمدتقى جعفرى شنيدم كه مىفرمود: در نجف مشغول #مطالعه بودم و در حين مطالعه فتيله چراغ نفتى بالا آمده و دود زده بود.
دود همۀ اتاق را گرفته و به خارج اتاق رفته بود.
طلبهها به حجره من هجوم آوردند و در را باز كردند، ديدند كه من مشغول مطالعه هستم.
وقتى از اتاق بيرون آمدم تازه فهميدم اتاقم پر از دود بوده است ولى من غرق مطالعه بودهام و متوجّه آن نشدهام.
#علامه_جعفری ره
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | شهيد عفّت
در خوزستان دو خواهر آموزشيار براى رفتن به روستا سوار اتومبيل وانتى شدند.
سر دوراهى كه مىرسند مىخواهند پياده بشوند؛ اما راننده ماشين را سرعت داده و مىگذرد. هرچه خواهران نهضتى مشت به شيشه مىزنند راننده نمىايستد.
بالاخره يكى از خواهران خود را از ماشين پرت مىكند و شهيد مىشود. بدنبال او دوّمى نيز چنين مىكند.
در حديث آمده است: كسى كه در راه حفظ #عفّت كشته شود، #شهيد است.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | شاگردپرورى استاد
💭 روزى يكى از شاگردان، تقريرات و نوشتههاى خود را تقديم استاد كرد.
استاد نوشتهها را مطالعه كرده و گفت: #درس را خوب نوشتهاى، ولى دلم مىخواست يكى دو تا اشكال هم به حرفهاى من مىكردى، تا فكرت باز شود.
من هرچه گفتهام تو نوشتهاى، اين دليل آن است كه درس را فهميدهاى، امّا #ابتكار ندارى.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────