eitaa logo
📚📖 مطالعه
83 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
100 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| واليبال قبل از عمليات از صحنه‌هاى عجيبى كه در ديدم، اين بود كه گروهى در آستانه عمليات و رفتن به خط‍‌ مقدم بودند. به آنان خبر دادند: براى انتقال شما ٤٠ دقيقۀ ديگر ماشين مى‌آيد. آنان گفتند پس مى‌توانيم يك دست واليبال بازى كنيم. توپ را برداشتند و شروع به بازى كردند و من متعجّب بودم كه اينها چه عجيبى دارند!! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| نعمت‌هاى سياسى در سفرى كه به يكى از كشورهاى اسلامى داشتم، جوانى به من گفت: ما در اينجا فقط‍‌ حق داريم در اذان بگوئيم. اگر ممكن است دولت ايران از دولت ما بخواهد كه اجازه دهند ما مسلمانان، بيرون از مسجد هم اللّه اكبر بگوئيم! آنگاه از من پرسيد: راست است كه در ايران در خيابان‌ها نمازجمعه مى‌خوانند؟ گفتم: بله. گفت: شما در نور هستيد و ما در ظلمت. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| آوازۀ روح اللّه در آفريقا مردى آفريقايى كه پى در پى بچه‌هايش مى‌مردند، آرزو داشت صاحب فرزندى شود، تا اينكه خداوند به او فرزندى داد. روزى كه فرزندش به دنيا آمد اتّفاقاً راديو را روشن كرد نام روح اللّه خمينى را شنيد، گفت: نام بچه‌ام را روح‌اللّه گذاشتم. به لطف خدا، فرزند زنده ماند. او پس از چندى همۀ مرغ و خروس‌هاى خانه را جمع كرده به سفارت ايران آورد و به سفير گفت: مى‌خواهم اينها را براى امام خمينى بفرستم. چون با نام گذارى او بر فرزندم، خداوند عنايت ويژه‌اى به من نموده است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| عنايت به همسر يكى از شهداى لبنان براى حضرت امام نامه‌اى نوشته بود و در نامه‌اش از حضرت امام مهر كربلا خواسته بود. امام به محض اينكه به درخواست اين رسيدند، نامه را ناتمام گذاشته و مهرى آماده كردند تا براى او ارسال كنند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| سخت‌گيرى در يكى از نمايندگان حضرت امام قدرى بريز و بپاش مى‌كرد، امام فرمودند: به ايشان بگوييد تا ده روز ديگر بيايند و صورت حساب‌ها و هزينه‌هايى را كه از وجوهات (خمس، سهم امام) داشته‌اند بياورند. بعد فرمودند: من در بيت‌المال با كسى شوخى ندارم، به من اطلاع داده‌اند زندگى ايشان معمولى نيست. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| گردنبند قيمتى خانمى از ايتاليا گردنبندى قيمتى براى حضرت امام به رسم هديه فرستاده بود. گردنبند روى ميز حضرت امام بود تا اينكه دختر شهيدى به ملاقات امام آمد، امام گردنبند را به او كرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| سوخت‌گيرى با قرآن از قرآن حضرت قدس سره بسيار شنيده‌ايم. يكى از فقهاى شوراى نگهبان مى‌گفت: امام روزى چندبار قرآن مى‌خواند، وسط‍‌ كارهاى اجتماعى‌اش مى‌نشست و قرآن مى‌خواند. آرى، انسان تا سوخت‌گيرى نكند، قدرت حركت ندارد. اگر پيوسته براند، سوخت تمام مى‌شود و به روغن‌سوزى مى‌افتد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| شرط‍‌ براى تفريح حضرت امام خمينى قدس سره در كنار درس و بحث به هم علاقه داشت. در جوانى روزهاى جمعه با طلاب براى تفريح از شهر خارج مى‌شدند؛ امّا قبل از حركت مى‌فرمود: به چند شرط‍‌ با شما بيرون مى‌آيم: ١- نماز را بخوانيم. ٢- در تفريح از كسى غيبت نشود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| باز اين سيّد نمازش را نخوانده يكى از علماى قم مى‌گفت: در مدرسه دارالشفا نزد قدس سره درس مى‌خواندم. اواسط‍‌ درس متوجّه شدم كه نمازم را نخوانده‌ام، نزديك غروب آفتاب بود. پيش خود گفتم اگر وسط‍‌ درس بلند شوم زشت است، به نظرم رسيد دستمالى جلوى بينى‌ام بگيرم و به بهانۀ خون دماغ جلسه را ترك كنم. يكباره امام فرمود: باز اين سيّد نمازش را نخوانده است!! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| مظلوميّت دينداران در رژيم طاغوت، وزير آموزش و پرورش به مدير يكى از دبيرستان‌هاى دخترانه به اعتراض گفته بود: چرا دانش آموزان شما با تردّد مى‌كنند؟ مدير گفته بود: آقاى وزير! فرض كنيد ما هم يك اقلّيت مذهبى هستيم، آنها در دين خود آزاد هستند، لااقل به اندازه يهودى‌ها به ما آزادى بدهيد! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| وقت ورزش عده‌اى از سران كشور خدمت حضرت امام بودند كه يك مرتبه امام ساعتشان 🕰 را نگاه كرده فرمودند: دير شد! پرسيدند: آقا چى شده‌؟! فرمود: وقت دير شد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| گوهر 💎 وقتى كه امام خمينى قدس سره را به تركيه تبعيد كردند، با هواپيماى مسافربرى نبردند چون مى‌ترسيدند امام مسافران را به شورش وادارد؛ لذا با هواپيماى بارى بردند. ايشان از فرصت استفاده كرده و باب سخن را با خلبان باز مى‌كند. وقتى به تركيه رسيدند، امام را در اتاقى محبوس كردند حتّى اجازه نمى‌دادند ايشان پردۀ اتاق را كنار بزند و از نور آفتاب استفاده كند و نگهبانى را براى ايشان گماشتند. امام عزيز از اين هم استفاده كرد و باب گفتگو را با نگهبان تُرك زبان باز كرده و مرتّب از كلمات تركى مى‌پرسيد. عجب اين كه امام در همان اتاق تاريك در طول يك سال دو جلد تحريرالوسيله را نوشتند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────