eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
709 عکس
48 ویدیو
100 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار بخوان به نام خدایت که باغ را ببری به میهمانی گل‌ها، به بار عام بهار بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم جهان جوان شود از نو، به احترام بهار بخوان که عالم و آدم قرار می‌گیرند به زیر سایۀ فیض عَلی‌الدّوام بهار بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم که دامن گل یاسین شود مقام بهار.. در آستانِ شکوهت شکوفه‌باران است که بوی عشق رسیده‌ست بر مشام بهار.. طلوع فجر رسالت رسید و آمده‌اند فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه که اقتدا به پیمبر کند امام بهار تو ماه چلّه‌نشینی، «خدیجه» منتظر است که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست بس است هرچه به بیراهه‌ها سفر کردند بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان بس است هرچه که سرمایه‌ها ضرر کردند بس است، هرچه خزان‌باورانِ غارتگر تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند بس است هرچه ستم‌بارگان جادوگر دعا و ناله و نفرین بی‌اثر کردند بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان «هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند.. بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب قبیله را همه تاراج و دربه‌در کردند بس است هرچه که خون ریختند در صحرا بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند بس است هرچه که با غنچه‌های زنده به گور نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند.. اَلا که می‌شود از جلوه‌ات جهان روشن! اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد جهان‌گشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن زمانِ درس محبت، به این و آن دادن الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش! تمام مزرعه را آب می‌توان دادن اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری ثواب اگر چه بود، رسمِ‌ آب و نان دادن غذای روح، به این مردم فقیر بده که سعی توست طراوت به بوستان دادن درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن.. بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن.. مسیح از نفس آسمانی‌ات آموخت ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله» از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟.. چه جای صحبت بیگانگان که سهم علی‌ست تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات یکی‌ست ذکر خدا و فرشتگان، به پای خیز! که دل‌ها ز شوق آب شوند به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی» که لاله‌ها همه پیمانۀ گلاب شوند امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله» بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد که بی‌عدالتی و جهل، هم‌رکاب شوند.. رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار که پلک‌های فروبسته، گرم خواب شوند شتاب کن که روان‌های تشنۀ ایمان رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند به یک اشارۀ تو، برگ‌های پاییزی لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه در این کویر درخشان‌تر از شهاب شوند بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین که این شکسته‌دلان مالکُ‌الرّقاب شوند یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو طلایه‌دار ظفرمند انقلاب شوند سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» می‌خوانند امیدوار دعاهای مستجاب شوند بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه به جانشینی خورشید انتخاب شوند بعید نیست که پروانگانِ اهل‌البیت اسیرِ معنی این شاه‌بیت ناب شوند «به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند» «به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند» 📝 @ghararenokary
اقرأ... بخوان هر آنچه که از او شنیده‌ای مهتاب رو! بگو که از آن سو، چه دیده‌ای؟ افسانه بود قبل تو، رویای عاشقان تو پای عشق را به حقیقت کشیده‌ای «تبت یدا»... ابی‌لهبان شعله می‌کشند تا «لا» به لب، به خرمن بت‌ها رسیده‌ای رويت سپيده‌ايی‌‌ست، که شب‌های مکه را... خالت پرنده‌ای‌‌ست، رها در سپيده‌ای اول خدا، دو چشم تو را آفريد و بعد با چشمکی، ستاره و ماه آفريده‌ای باران گيسوان تو، بر شانه‌ات که ريخت هر حلقه، يک غزل شد و هر چین، قصيده‌ای راهب نگاه کرد... وَ آرام يک ترنج افتاد از شگفتی دست بريده‌ای مستند آیه‌ها، عرق عقلِ اوّلند یا از درخت معرفت، انگور چيده‌ای آه ای نگار من! که به مکتب نرفته‌ای ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیده‌ای بالاتر از بلندی روح‌الامین، امین! تا خلوت خدا، تک و تنها پريده‌ای حق با تو، با صدای علی حرف می‌زند سبحان ربِّنا! چه صدایی شنیده‌ای؟ دستت به دست ساقی و جایی ندیده‌ام توحید را، چنین که تو در خُم چشیده‌ای بر شانه‌ی تو رفت و کجا می‌توان کِشد عالم، چنین که بار امانت کشیده‌ای؟ دريای رحمتی و از امواج غصه‌ها، سهم تمام اهل زمين را خريده‌ای حتی کنار اين غزلت هم نشسته‌ای خط، روی واژه‌های خطايم کشيده‌ای گاهی هزار بیتِ نگفته، نهفته است محبوب من! در اشک به دفتر چکیده‌ای گفتند از جمال تو، اما خودت بگو از ‌آن محمدی که در آيينه ديده‌ای ✍ 📝@ghararenokary
چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را چنان که بشنودت تاریخ که آیه آیه صدایت را اراده کرده برانگیزد خدا صدای تکامل را در انعکاس خودت ریزد طنین غار حرایت را و ما محمدٌ الّا تو که گل نکرده مگر با تو ازل خروش تو را در خود ابد صدای رسایت را جهان هر آینه می سوزد اگر که سایه نیندازی بگیر بر سر این عالم تو سایه سار عبایت را به راه مانده قیامت را سه سال شعب ابیطالب زمان رسیده که بگذاری درون حادثه پایت را بنای کفر براندازی به فتح مکه بپردازی و تا همیشه برافرازی به روی کعبه لوایت را هزار لات و هبل از رو هزار بولهب از یک سو نشسته اند چه فرعون ها که بشکنند عصایت را چقدر مثل اباذرها نشسته دور تو سلمان ها بلال ها قَرنی هایت رها نکرده ردایت را الا مدینه ی دانایی ! نشسته پشت دریم امّا اجازه ای که درون آئیم، اجازه ای که ولایت را...! @nohe_sonnati @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شورعیدمبعث(1).mp3
1.93M
متن سرود : بند1️⃣ رسالتت یعنی که به ما بگی وللهِ ، علی ولی اللهِ۲ رسالتت یعنی که بگی سعادت راهِ ، علی ولی اللهِ۲ منظور از آیه مرتضی است _ بَلّغ ما اُنزِلَ اِلَیک ما میگیم با تو یاعلی _ روحی قلبی لدیک شونه به شونه _ تنها یارِ تو بوده هر کجا مولا _ در کنار تو بوده سرگذشت تو _ با علی گره خورده هستی با حیدر  _ چون دل تو رو برده (قال رسول الله : حیدر ولی الله) بند2️⃣ معنی بعثت اینه بگی توی هر کاری ، علی رو دوسش داری۲ معنی بعثت اینه از بقیه بیزاری ، علی رو دوسش داری۲ مولامون کم نذاشت برات _ هرجا بود با تو هرقدم دوس داریم ما هم علی رو _ به اسم تو قسم روز و شب حیدر _ مثل کوهی پشتت بود با علی انگار _ عالمی تو مشتت بود پدران این _ امّتـین به واللهِ راهی جز این راه _ میرسه به بیراهه (قال رسول الله : حیدر ولی الله) شاعر و نغمه پرداز : انتشار آثار کارگاه نوحه خوشدل،بدون درج نام و آدرس کانالِ کارگاه؛مورد رضایت این مجموعه نمی‌باشد. | @nohe_khoshdel | ♾♾♾♾ @ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 مژده ی پیمبریت امشب ، پیچیده بین همه عالم اولین محمد خلقت ، حضرت پیمبر خاتم غرق نور جنت الاعلی ، ریسه بندون همه دنیا جبرئیل با شادی میخونه ، مبعثت مبارکه آقا حضرت مصطفی ، خاتم الانبیا ، وجودت فوق تموم کائناته شده ذکر لبام ، صلوات مدام ، چونکه زیبنده ی نامت صلواته 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 معجزه ت کتاب قرآن ، دست تو قدیم الاحسانه یا محمدبن عبدالله ، تویی شمع و همه پروانه بایدم مبعث زیباتون ، داخل غار حرا باشه تا بفهمیم که وجود تو ، از همه دنیا جدا باشه حضرت احمدی ، رحمت بی حدی ، توی آسمون دل فقط تویی ماه میخونم این شبا ، بین اشک و دعا ، لک لبیک محمد رسول الله 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 میبره دلامونو امشب ، اون نگاه دلربای تو کاش کی امضا بشه این شبها ، کربلامون با دعای تو نزدیک میلاد اربابه ، دلامون حسابی مدهوشه بهترین لذت این دنیاس ، دیدن ضریح شیش گوشه مهر و مهتابی و ، نعم الاربابی و ، دلامون زائر بین الحرمینه السلام علی ، ساکن کربلا ، ذکر لبهامون فقط حسین حسینه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کانال اشعار امیر قربانی فر: @amirghorbanifar_110 ♾♾♾♾ @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابتدای خلقت ما از علیست نیز اصل طینت ما از علیست ما ز کَرَّمنا کرم دریافتیم در حقیقت عزت ما از علیست از محمد بعثت اسلام شد آری آری بعثت ما از علیست صنعت دست علی هستیم ما هستی ما، صُنعتِ ما از علیست ربّ ما، ربّ جلی ربّ علیست لاجرم تربیّت ما از علیست سوره ی اخلاص خود باشد گواه کُنه ذات فطرت ما از علیست معنی ارکان کل شییء چیست رکنِ رُکنِ مکنت ما از علیست ما که از لطف قدیم احسان شدیم نسل، نسل قدمتِ ما از علیست کار ما از روز اول عاشقی شک مکن این عصمت ما از علیست چیست هبنی لاِبتداء نعمتک بخشش هر نعمت ما از علیست "از علی آموز اخلاص عمل" بر فقیران خدمت ما از علیست بر جمال ما نوشته یا علی صورت ما سیرت ما از علیست از ازل تا حشر یک حرف است و بس هرچه پرسی علت ما از علیست بی علی توحید هم معنا نداشت با خدا هم وحدت ما از علیست از نبوت تا ولایت بی گمان خطّ و ربط بیعت ما از علیست فرصت حیدر شناسی مبعث است عید مبعث، فرصت ما از علیست آیه آیه آن چه از احمد رسید گفت یا حق آیت ما از علیست بسم ربّک گفت بر احمد، علی گفت یا رب صحبت ما از علیست فطره الله التی در جان ماست با خدا سنخیت ما از علیست چارده معصوم یعنی مرتضی خاندان عترت ما از علیست هم اصول و هم فروع دین ما هم جنان و جنت ما از علیست در عبادت خشیت ما از علیست در شهادت حاجت ما از علیست معنی یعلوا و لا یعلی علیه در حقیقت هیبت ما از علیست جز تولا و تبرا نیست دین با همین دو، رفعت ما از علیست خصم ما مرعوب اگر از ما شود در دل او سطوت ما از علیست برقی از تیغ علی شمشیر ماست اقتدار و قوت ما از علیست رهبر آن جا یک حدیث ناب گفت گفت کسب قدرت ما از علیست مرد رزم روز تحریمیم ما روز غربت، نصرت ما از علیست دولتی خواهد کریمه، این دیار اعتبار دولت ما از علیست همنشین دشمنان کی می شویم ملت ما، حکمت ما از علیست بعدِ تهدیدش مقاوم تر شدیم همت ما نیت ما از علیست حق مولا را ادا خواهیم کرد در ولایت طاعت ما از علیست یادگاری از امام است این نظام پرچم ما رایت ما از علیست یار هر مظلوم و محرومیم ما این خدایی سنت ما از علیست قلب ما جای علی مرتضی ست خوی ما و محنت ما از علیست کربلا را از علی داریم ما روضه ها و هیئت ما از علیست از شب معراج پیغمبر چه گفت گفت با حق، صحبت ما از علیست نوکر زهرای اطهر گر شدیم این لباس خلقت ما از علیست با حسین و با حسن خو کرده ایم حب آل عصمت ما از علیست گر غلامان اباالفضلیم ما این همه شخصیت ما از علیست با رضا دل های ما دارند انس میزبان رأفت ما از علیست حجه بن العسکری را عاشقیم رؤیت آن طلعت ما از علیست ذکر یا مهديست بر لب های ما انتظار دولت ما از علیست @nohe_sonnati @ghararenokary
ابتدای خلقت ما از علیست نیز اصل طینت ما از علیست ما ز کَرَّمنا کرم دریافتیم در حقیقت عزت ما از علیست از محمد بعثت اسلام شد آری آری بعثت ما از علیست صنعت دست علی هستیم ما هستی ما، صُنعتِ ما از علیست ربّ ما، ربّ جلی ربّ علیست لاجرم تربیّت ما از علیست سوره ی اخلاص خود باشد گواه کُنه ذات فطرت ما از علیست معنی ارکان کل شییء چیست رکنِ رُکنِ مکنت ما از علیست ما که از لطف قدیم احسان شدیم نسل، نسل قدمتِ ما از علیست کار ما از روز اول عاشقی شک مکن این عصمت ما از علیست چیست هبنی لاِبتداء نعمتک بخشش هر نعمت ما از علیست "از علی آموز اخلاص عمل" بر فقیران خدمت ما از علیست بر جمال ما نوشته یا علی صورت ما سیرت ما از علیست از ازل تا حشر یک حرف است و بس هرچه پرسی علت ما از علیست بی علی توحید هم معنا نداشت با خدا هم وحدت ما از علیست از نبوت تا ولایت بی گمان خطّ و ربط بیعت ما از علیست فرصت حیدر شناسی مبعث است عید مبعث، فرصت ما از علیست آیه آیه آن چه از احمد رسید گفت یا حق آیت ما از علیست بسم ربّک گفت بر احمد، علی گفت یا رب صحبت ما از علیست فطره الله التی در جان ماست با خدا سنخیت ما از علیست چارده معصوم یعنی مرتضی خاندان عترت ما از علیست هم اصول و هم فروع دین ما هم جنان و جنت ما از علیست در عبادت خشیت ما از علیست در شهادت حاجت ما از علیست معنی یعلوا و لا یعلی علیه در حقیقت هیبت ما از علیست جز تولا و تبرا نیست دین با همین دو، رفعت ما از علیست خصم ما مرعوب اگر از ما شود در دل او سطوت ما از علیست برقی از تیغ علی شمشیر ماست اقتدار و قوت ما از علیست رهبر آن جا یک حدیث ناب گفت گفت کسب قدرت ما از علیست مرد رزم روز تحریمیم ما روز غربت، نصرت ما از علیست دولتی خواهد کریمه، این دیار اعتبار دولت ما از علیست همنشین دشمنان کی می شویم ملت ما، حکمت ما از علیست بعدِ تهدیدش مقاوم تر شدیم همت ما نیت ما از علیست حق مولا را ادا خواهیم کرد در ولایت طاعت ما از علیست یادگاری از امام است این نظام پرچم ما رایت ما از علیست یار هر مظلوم و محرومیم ما این خدایی سنت ما از علیست قلب ما جای علی مرتضی ست خوی ما و محنت ما از علیست کربلا را از علی داریم ما روضه ها و هیئت ما از علیست از شب معراج پیغمبر چه گفت گفت با حق، صحبت ما از علیست نوکر زهرای اطهر گر شدیم این لباس خلقت ما از علیست با حسین و با حسن خو کرده ایم حب آل عصمت ما از علیست گر غلامان اباالفضلیم ما این همه شخصیت ما از علیست با رضا دل های ما دارند انس میزبان رأفت ما از علیست حجه بن العسکری را عاشقیم رؤیت آن طلعت ما از علیست ذکر یا مهديست بر لب های ما انتظار دولت ما از علیست @nohe_sonnati @ghararenokary
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم شب مبعث شب زیارت مخصوص امیرالمومنین علیه السلام ای ابتدا محمد و تا انتها علی ای انتها محمد و از ابتدا علی ای بین کعبه احمد و ای در حرا علی یعنی که یک حقیقتِ مَحضید با علی در باطنِ ظهور تو در اِختفی علی یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی در جوش آمده‌است خُم خانگی ما در چشمِ ماست سرمه‌ی مستانگی ما بیرون زده است  یک  رگِ دیوانگی ما نورِ نبی است کعبه‌ی پروانگی ما از مرتضاست نعره‌ی مردانگی ما اِلّایِ مانده در پسِ اظهار لا علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی باید به دشتها برود چوپان شود باید سفر رَود نَفس راهبان شود تاجر شود مسافرِ یک کاروان شود باید میانِ مکه امین و امان شود باید از آنچه فکر کنی بیش از آن شود تا که شود پیامبرِ مرتضی علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی چل سال انتظارِ زمین و زمان بس است چل سال پشت پرده برای جهان بس است چل سال منتظر شدنِ آسمان بس است چل سال  بین خلوت کروبیان بس است حالا خدا نوشت که ای بی نشان بس است برخیز  با ملائکه  برخیز  با علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی از عشق از حضور  لبالب نشسته بود در خلوتی شگفت و مقرب نشسته بود بین حرا به چله‌ی یارب نشسته بود اشراقِ نور بود اگر شب نشسته بود جبریل پیش روش مودب نشسته بود ای بازویِ نبوتِ تو هرکجا علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی خورشیدِ مکه بر تنِ ظُلمتکده بتاب بر مردمان منجمدِ شب زده بتاب صبرِ زمینِ یخ زده سرآمده بتاب تنها به مکه نه که بر هر بُتکده بتاب هرچند مشکل است به دل غم مده بتاب غم نیست تا که ذوالفقارِ نبی هست با علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّل اگر کار مشکل است اصرار در مقابل انکار مشکل است گیرم  میان مشرک و کفار مشکل است ماندن ولی مقابلِ کرار مشکل است بودن به پیش ضربِ علی‌وار مشکل است    مرحب که هست پیش تو ای مرحبا علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی وقتش رسیده است  از این پس علی بگو امشب نجف برو شبِ مبعث علی بگو  در  صحنِ آن سرای  مقدس علی بگو بین رواقهای مُقَرنَس علی بگو آری کَسم علی است نه هرکس ، علی بگو نَفسِ محمد است به نَصِ خدا علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی (حسن لطفی ۴۰۱/۱۱/۲۸) @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا رسول‌الله صلی الله علیه و آله ♾♾♾♾♾♾ بر گوش می رسد ز حرا بانگ یا علی باشد شب زیارت شیر خدا علی پر می کشد دلم شب مبعث سوی نجف در حیرتم نبی شده مبعوث یا علی یک نور بوده اند از اول دو تا شدند این مصطفی محمد و این مرتضی علی پس می رَوی اگر به نجف زیر لب بگو یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ۲۸ رجب المرجب سال‌روز خروج کاروان سیدالشهدا(ع) از مدینه وقتی که می‌رفتند، دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می‌گفت "لالا" گریه می‌کرد.. ✍ @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷ندای الله اکبر شهید در شب ٢٢ بهمن سال ١٣٩۴ با روبهکان، ز صولتِ شیر بگو با دشمن اهل شر، ز شمشیر بگو تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید کوبنده‌تر از همیشه تکبیر بگو ♾♾♾ کانال تخصصی شعر و مداحی با ما همراه شوید ↳@ghararenokary
اللهم صل علی محمد و آل محمد سالروز یوم الله ۲۲ بهمن ماه پیروزی انقلاب اسلامی و حلول ماه مبارک شعبان را خدمت همه همراهان عزیز تبریک عرض می نمایم.... مشکل که همیشه هست و حتماً داریم اما دل پُر اُمید و روشن داریم تا صبح ظهور در دل ما باقی‌ست عشقی که به این پرچم و میهن داریم ✍ کانال تخصصی شعر ومداحی با ما همراه شوید.. ↳ @ghararenokary
هرکسی دنبال دنیا رفت عزت را ندید هرکسی با عشق بد تا کرد جنت را ندید ساقه های عرش شاهدهای این حرف من اند چشم هرکس خورد بر نور تو ظلمت را ندید در زدیم و دستی آمد روزی ما را رساند سائل اینجا لحظه ای رنگ خجالت را ندید لطفشان حتی به یک تبعید رفته میرسد مثل فطرس هیچ کس اینقدر رحمت را ندید هر نفس پشت نفس مقروض اربابم ولی این بدهکار از طلبکارش شکایت را ندید هر سری بر دامنت آمد سعادتمند شد هر سری محروم فیض ات شد سعادت را ندید ما به پابوس شبیر از پیش شبّر آمدیم با چه شوقی از برادر به برادر آمدیم تو می آیی و به محض آمدن گل میکنی کربلا را تا ابد میخانه ی کل میکنی از همین گهواره چشمانت به زهرا خیره شد از همین آغاز بر زهرا توسل میکنی در قنوتت ذکر پشت ذکر بالا میرود دستهایت را به سمت آسمان پل میکنی بین دو انگشت تو جایی به ما هم میرسد؟ پس بهشتی بودن ما را تقبل میکنی؟ پنجمین خورشید دنیایی و با این آمدن پنج ضلع نور را رو به تکامل میکنی ساکتی انگار نه انگار اصلا تشنه ای شیر مادر خشک شد اما تحمل میکنی معنی یک روح مانده در دو پیکر میشوی آخرش سیراب انگشت پیمبر میشوی شب رسیده وقت تاریکی است ماهت را بده یک کم از لطف های دل بخواهت را بده راه دوری آمدم از ری مزاحم میشوم خسته ام آواره ام لطف پناهت را بده گر بنا داری بیایی و خریدارم شوی زودتر از لحظه ی موعود چاهت را بده خودنمایی کردن من را ریا هرگز نبین گوشه چشمی از تو میخواهم! نگاهت را بده آمدم مثل رسول ترک آقایی کنم فرصت نوکر شدن در خیمه گاهت را بده سال ها شعبان به شعبان زیر دِینت رفته ام روزی سال گدای رو سیاهت را بده خوشه ای انگور داد و از تو باغش را گرفت شیخ جعفر شد کسی که از شما حلوا گرفت عرش را دیدیم ما در آسمان کربلا پس سر ما خاک شد بر آستان کربلا پیش ما اوقات شرعی از اذان مأذنه است گوش را دادیم تنها به اذان کربلا در قیامت میزبانی میکند از کل خلق هرکسی که بود یک شب میهمان کربلا از زمین و آسمان آتش ببارد باک نیست ما همه هستیم یک یک در امان کربلا از جوان و پیر وقتی نذر گنبد میشویم اسم‌مان هم میشود پیر و جوان کربلا چشم ما هر شب برایش میشود نهر فرات گریه پشت گریه پای داستان کربلا تو به دنیا آمدی پیغمبر ما گریه کرد روضه گودال را تا خواند زهرا گریه کرد جبرئیل آمد خبر آورد بلوا میشود بر سر پیراهنی بد جور دعوا میشود آنقدر نیزه می آید آنقدرها میرود تا تن آقا شبیه یک معما میشود یا غیاث المستغیثین روی لب می آورد در جوابش تیر بین حلق او جا میشود یک طرف با سنگ یا با چوب زخمش میزنند یک طرف هم باز قد خواهری تا میشود.... با ما همراه شوید.. ↪️🆔@ghararenokary
سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است خورشید در مدارِ خودش ایستاده است غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ هر قُلّه در دیارِ خودش ایستاده است در بینِ سینه‌هاست نفس‌ها که دیده‌اند آری علی کنارِ خودش ایستاده است رزم آوری رسیده که امروز عَبدو وَد مبهوت بر مزارِ خودش ایستاده است میدان به احترام امیرش بلند شد از هیبتِ سوارِ خودش ایستاده است شیرافکنِ قبیله‌ی  آلِ علی است یا... شیری به بیشه‌زارِ خودش ایستاده است هرکس که دید گفت یقینا که مرتضی... ...با تیغِ ذوالفقارِ خودش ایستاده است او امتدادِ قلعه‌تکانیِ مرتضاست عباس خاطراتِ جوانیِ مرتضاست سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی مستی حریفِ باده نبود و تو آمدی تو از نژادِ حیدری و فرق می‌کنی چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی سوگند می‌خورند تمامیِ آبها دریای ایستاده نبود و تو آمدی پیش از تو ای مدارِ تمامیِ کیش‌ها این قدر عشق ساده نبود و تو آمدی بر خاکِ آستانه‌ی ماهی ، تمامِ عمر خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی قبل از تو دل به هیچ جمالی نداده‌ایم این عشق بی اراده نبود و تو آمدی این خانواده داشت هر آن چیز غیرِ تو شوری به خانواده نبود و تو آمدی تو آمدی و از تو علی بوسه چین شده‌است از این به بعد  فاطمه  ام‌البنین شده‌است گفتم که جرعه‌ای زنم از آبشارِ تو لکنت زبان گرفته‌ام اما کنارِ تو اَلکن کَن است آنکه که از هیبت تو گفت بیچاره خشک ، پیش تو شد شد شکارِ تو سَرسَرخوشم نـ نـ نذرِ توام تا ابد ابد هر هر نفس زِزنده‌ام از از بهار تو از از ازل شده شده‌ام مبتلای تو دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو من من غلاغلام د در درگه توام من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو الـ الکنم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست بگشا گره گره زِ من شرمسار تو این بار هم زبان مرا باز می‌کنی تا از تو گویم از طپش چشمه‌سار تو باب‌الحسین  باب دلی  بو الفضائلی ای شکل مرتضی چقدر خوش شمایلی از آن زمان که فیضِ سحر آفریده‌اند از جلوه‌های رویِ قمر آفریده‌اند شیرانِ بیشه‌های شجاعت نوشته‌اند از خاکِ مقدم تو جگر آفریده‌اند در پیش بچه‌های علی خاک زاده‌ای بالای کعبه سایه‌ی سر آفرینده‌اند دورِ سرِ حسین و حسن چرخ می‌زنی از ابتدا به دوشِ تو پَر آفریده‌اند ام‌البنین گرفته تو را نذر کرده است بهرِ حسین چشم و نظر آفریده‌اند جمع است جمع  خاطرِ زهرا از این به بعد زینب برایِ توست  سپر آفریده‌اند می‌خواستند تا که بریزیم زیرِ پات بر رویِ شانه‌یِ همه سر آفریده‌اند جز گِردِ تو عشیره‌ی زهرا نمی‌رود زینب جز از رکابِ تو بالا نمی‌رود من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم تنها به زیرِ سایه‌ی ایوان‌طلا خوشم در پشت در نیامده‌ام گیرم و رَوَم من با همین گداییِ بی انتها خوشم از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم تا سُرمه کرده‌ایم به تربت دو چشمِ خویش از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمی‌روم تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم چیزی نداشتم که گذارم برای قبر... تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد من با بهشت نه  به شبِ کربلا خوشم عمری گدای گریه کنِ این حوالی‌ام دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالی‌ام ای نیزه‌زار زخمِ جگر را چه می‌کنی با این سه‌شعبه دیده‌ی تر را چه می‌کنی با من بگو که دست خودت را چه کرده‌ای با من مگو که دردِ کمر را چه می‌کنی گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران این زخم‌های تیغ و تبر را چه می‌کنی قدری بهم نریز رسیده است مادرم من هیچ گریه‌های پدر را چه می‌کنی بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی در بینِ راه  سنگِ گذر را چه می‌کنی ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن دور حرم هزار نفر را چه می‌کنی دیگر کسی برای حرم بردنم نبود ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود ↪️ @ghararenokary
خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالی‌تر ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی‌تر علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه به حمدِالله وَالمِنَّه ولی‌الله ست والی‌تر اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می‌روبد نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالی‌تر اگر فرش نجف گردیم حقّا محترم گردیم که از قالیچه‌ی تبریز می‌گردیم قالی‌تر علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین باشد علی آمد که او این‌بار زین‌العابدین باشد اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانه‌‌ی ما را "به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را" در آغوشِ حسین است و به رویِ دامن زینب ببین بابا چه می‌بخشد گداها را گداها را لبِ گهواره‌اش پروانه‌ای بی تاب اگر دیدید بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد علی آمد که او این‌بار زین‌العابدین باشد خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را: که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست می‌دارد میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش دلِ مادربزرگش را  دلِ اولادِ سلمان را علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد علی آمد که او این‌بار زین‌العابدین باشد بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی برایت لافتی الا علی می‌آید از بالا اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی هزار ، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خوانند که با شمشیر می‌گردی علیِ اکبرِ ثانی علیِ اکبرِ ثانی نه تو بالاتر از آنی تو عباسی نه اینهم نه ، که طوفان‌تر زِ طوفانی علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد علی آمد که او این‌بار زین‌العابدین باشد با ما همراه شوید.. ↪️ @ghararenokary
خوب شد، ایرانِ ما یک سهم از زهرا گرفت خوب شد یک زن، میان خاندانت جا گرفت لطف کرده فاطمه، ما را حساب آورده است خوب شد این دفعه این عرضِ دعای ما گرفت ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت شهر بانوی قبیله، شد کنیز فاطمه مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت در هیاهوی دو رنگیِ عرب های حجاز پرچمِ ایرانیان را مادرت بالا گرفت حامل نور “امامت” بود، بانوی حسین تا به دنیا آمدی، تبریک از مولا گرفت خاک پایت سرمه‌ی چشم تمام قدسیان آفرینش با قدوم پاک تو “معنا” گرفت ‌زینت سجده تویی، زین العباد عالمی با نماز تو ، “عبادت” جلوه ای زیبا گرفت با ما همراه شوید.. ↪️ @ghararenokary
هرچند که در عشق به وسواس رسیدیم لب تشنه به سرچشمه ی احساس رسیدیم با شبنمی از اشک به الماس رسیدیم وقتی به در خانه ی عباس رسیدیم ای عشق! دخیلیم به لبخند ملیحت پر می کشم امشب به تمنای ضریحت تا بودم و تا هستم و تا عشق تو باقی ست تا در دلم احساس خوش یاس و اقاقی ست تا در سر من شور حجازی و عراقی ست سرمستم و مستی من از حضرت ساقی ست ساقی نجف! از می سقای تو مستم مابین دوراهی نجف-علقمه هستم امشب حرم کعبه همین بیت گلین است بنت اسد امشبمان ام بنین است با نام علی نام ابالفضل قرین است والله اسدالله همین است همین است یعنی که علی آمده از راه دوباره بنت اسد آرد اسدالله دوباره خوب است که من بعد نیاید سحر از راه وقتی که بلند است شب از طلعت این ماه ماهی که درخشیده به دستان یدالله ای دست نگاه حسد از روی تو کوتاه شب بارقه ای در دل چشمان سیاهت لاحول ولا قوه الا به نگاهت آیا قلمی هست که روزی بتواند تا مدح تو را بر خط دفتر بنشاند اوصاف تو باید به جنونم برساند جا دارد اگر عالمی از شوق بخواند ای اهل حرم میر و وعلمدار رسیده سقای حسین سید و سالار رسیده کافیست قدم رنجه کنی در دل پیکار کافیست بگیری به کفت تیغ، علی وار دشمن شود از ضربه ی شمشیر تو بیزار کی آینه ی تیغ تو گیرد رد زنگار ای معرکه مغلوب تو و غرش خشمت بی جان شده جسم همه با تیغ دو چشمت در وصف تو در کام گرفتیم زبان را مشتاق تو دیدم طپش هر ضربان را عشق تو برانگیخته ادیان جهان را مسحور خودش کرده دل ارمنیان را چون آذریان امشب، می خوانمت از جان قربانون اولوم عباس جانیم سنه قربان من قطره ی وامانده ی دریای وصالم من سائل هر روز و گدای سر سالم نام تو به لب دارم و بهتر شده حالم مشتاق زیارت شده ام بین خیالم در حسرت تو دل به دل اشک سپردم ماندم که چرا از غمت هجر تو نمردم با ما همراه شوید.. ↪️ @ghararenokary