eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
706 عکس
48 ویدیو
100 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
زمین گدای عطای علی الدوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن به نام باب نجات بشر به نام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به نام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صدهزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @hosenih بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است به لطف عزت او نام مومنین زنده است به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است معامله نبود با عدوپیام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه حسن معز الائمه حسن عزیز الله حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه پیمبران همه در حسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن حکیم حسن دلربا حسن والا حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟ فدای عاطفه و منطق و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شان و احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @hosenih فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی خدا کند که بگیریم انتقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم فقط به آل علی صبح و شام مینازیم تمام هستی ما نذر یک سلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن شاعر: @ghararenokary
هی چشم می چرخانی اما گنبدی نیست گل دسته ای صحن و سرایی مرقدی نیست از نوحه خوان و خادم و زائر ردی نیست یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست زائر ندارد قدر انگشتان یک دست آقای ما اینگونه تنها و غریب است @hosenih خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ای کاش قبر خاکی اش تعمیر می شد ای کاش خوابم زودتر تعبیر می شد ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت یا لااقل قدری برای گریه جا داشت ای به فدای غربتش جان و تن من یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن جانم فدای او که غم بسیار دیده در کوچه‌ها با مادرش آزار دیده آثار خون را بر در و دیوار دیده هی داغ پشت داغ از مسمار دیده من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد تا دید مادر پشت در از پای افتاد جانم به قربانش که غم شد لشکر او در اوج غربت قاتلش شد همسر او ای شیعیان شد تیرباران پیکر‌او مِن‌ْ بعد وای از حال زار خواهر او در زوزه سگ ها صدای شیر گم شد آنقدر تیر آمد که روی تیر گم شد اما خدا را شکر این آقا کفن داشت یک تکه چوب تیر خورده روی تن داشت هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت یا لااقل هنگام مردن پیرهن داشت وقت کفن دور و برش اقوام بودند در کربلا اما فقط احشام بودند @hosenih غصه نخور آقا که غم می بازد آخر مظلوم بر ظلم و ستم می تازد آخر دنیا به آل فاطمه می نازد آخر شیعه برای تو حرم می‌سازد آخر من شک ندارم مقصد این راه نور است ای همسفر برخیز ایام ظهور است شاعر: @ghararenokary
شب رحمت، شب رأفت ، شب لطف مکرّر شد زمین از مقدم این گل معطّر شد منوّر شد @hosenih ملائک صف به صف تبریک می گفتند احمد را علی لبخند میزد حضرت صدیقه مادر شد به روی شهپر جبریل تا روی زمین آمد سپس گهواره اش دست علی ، دوش پیمبر شد نفسهایش معظّم کرده شعبان المعظّم را چه نعمت ها که در این شب به لطف او مقدّر شد به عمری سجده و ذکر و دعا درمان نشد دردش که فطرس از پر قنداقه او صاحب پر شد نگاهش زندگی بخشید حرّ بن ریاحی را به او هر کس که خوب عرض ارادت کرد ابوذر شد تمام انبیا در حسرت شأن و مقام او چه مولودی که مادر فاطمه، باباش حیدر شد @hosenih پیمبر بوسه می زد دم به دم دست و دهانش را نمی دانم چرا روز تولد چشم او تر شد شاعر: @ghararenokary
به مناسبت هی چشم می چرخانی اما گنبدی نیست گلدسته ای، صحن و سرایی مرقدی نیست از نوحه خوان و خادم و زائر ردی نیست یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست زائر ندارد قدر انگشتان یک دست آقای ما اینگونه تنها و غریب است خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ای کاش قبر خاکی اش تعمیر می شد ای کاش خوابم زودتر تعبیر می شد @hosenih ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت یا لااقل قدری برای گریه جا داشت ای به فدای غربتش جان و تن من یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن جانم فدای او که غم بسیار دیده در کوچه‌ها با مادرش آزار دیده آثار خون را بر در و دیوار دیده هی داغ پشت داغ از مسمار دیده من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد تا دید مادر پشت در از پای افتاد جانم به قربانش که غم شد لشکر او در اوج غربت قاتلش شد همسر او ای شیعیان شد تیرباران پیکر‌او من‌ بعد وای از حال زار خواهر او در زوزه سگ ها صدای شیر گم شد آنقدر تیر آمد که روی تیر گم شد @hosenih اما خدا را شکر این آقا کفن داشت یک تکه چوب تیر خورده روی تن داشت هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت یا لااقل هنگام مردن پیرهن داشت وقت کفن دور و برش اقوام بودند در کربلا اما فقط احشام بودند غصه نخور آقا که غم می بازد آخر مظلوم بر ظلم و ستم می تازد آخر دنیا به آل فاطمه می نازد آخر شیعه برای تو حرم می‌سازد آخر من شک ندارم مقصد این راه نور است ای همسفر برخیز ایام ظهور است شاعر: @ghararenokary
سر آورده بود گلش را دم آخر آورده بود برای نبرد پدر سوره کوثر آورده بود یکی طعنه زد حسین اینچنین لشکر آورده بود؟ سه شعبه رسید برای علی نوبر آورده بود و برق گلو چه بد موقعی سر برآورده بود بگو نانجیب علی تازه دندان در آورده بود خجالت کشید علی بُرده بود، اصغر آورده بود @hosenih چرا حرمله؟ چرا باز هم بی هوا حرمله؟ چرا هیچ وقت نرفته ست تیرت خطا حرمله؟ خجالت بکش زدی طفل شش ماهه را حرمله و با خنده گفت شماها کجا و کجا حرمله گلو را ببین علی را زده چند تا حرمله صدا زد رباب که شیر آمده منتها... حرمله شاعر: @ghararenokary
آمدی کنج خرابه آمدی اینجا چرا؟ آمدی حالا که مویم سوخته بابا چرا؟ کاش میشد بهتر از رأست پذیرایی کنم آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ @hosenih دیده ام را آسمانی پر ستاره فرض کن من پیاده زجر را بابا سواره فرض کن من تو را با دست بی انگشت و انگشتر تو هم گوش هایم را بدون گوشواره فرض کن بعد تو آنها که جا ماندند با هم آمدند بعد تو تازه مصیبت های ما آغاز شد تا که فهمیدند دستان عمو افتاده است تازه پاهای حرامی ها به خیمه باز شد لحظه ای که زجر سمت گوش‌هایم چشم دوخت من همان ثانیه قید گوشوارم را زدم حال من را در همین حد هم بدانی کافی است چار زانو تا کنار رأس پاکت آمدم @hosenih دخترت تنها و بی کس دخترت زار و غریب در میان آتش کینه شبیه لاله سوخت آنچنان بر روی جسمم خارها گل کاشتند آنچنانکه لحظه شستن دل غساله سوخت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت این چهل روز مرا قدر چهل سال گذشت چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت هرکه مارا ز غم و داغ تو ناراحت دید نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت دخترت همسفر قافله ام نیست حسین چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت خواهری که رخ او را زن همسایه ندید بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت بزم میخوارگی و کوچه و دروازه شام هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت شاعر: 🔹 @ghararenokary
هی چشم می چرخانی اما گنبدی نیست گل دسته ای صحن و سرایی مرقدی نیست از نوحه خوان و خادم و زائر ردی نیست یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست زائر ندارد قدر انگشتان یک دست آقای ما اینگونه تنها و غریب است @hosenih خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ای کاش قبر خاکی اش تعمیر می شد ای کاش خوابم زودتر تعبیر می شد ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت یا لااقل قدری برای گریه جا داشت ای به فدای غربتش جان و تن من یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن جانم فدای او که غم بسیار دیده در کوچه‌ها با مادرش آزار دیده آثار خون را بر در و دیوار دیده هی داغ پشت داغ از مسمار دیده من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد تا دید مادر پشت در از پای افتاد جانم به قربانش که غم شد لشکر او در اوج غربت قاتلش شد همسر او ای شیعیان شد تیرباران پیکر‌او مِن‌ْ بعد وای از حال زار خواهر او در زوزه سگ ها صدای شیر گم شد آنقدر تیر آمد که روی تیر گم شد اما خدا را شکر این آقا کفن داشت یک تکه چوب تیر خورده روی تن داشت هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت یا لااقل هنگام مردن پیرهن داشت وقت کفن دور و برش اقوام بودند در کربلا اما فقط احشام بودند @hosenih غصه نخور آقا که غم می بازد آخر مظلوم بر ظلم و ستم می تازد آخر دنیا به آل فاطمه می نازد آخر شیعه برای تو حرم می‌سازد آخر من شک ندارم مقصد این راه نور است ای همسفر برخیز ایام ظهور است شاعر: @ghararenokary
السلام علیک یا حسن بن علی العسکری علیه السلام ▶️ زانو زدند پیش تو با احترام ها شاه و گدا و صاحب مال و مقام ها از آسمان عشق امامت رسیدیُ شد مقدم حضور تو ختم کلام ها امشب طواف، دور تو باید کنند خلق جای صفا و مروه و بیت الحرام ها ای عشق دومین حسن بن علی ما دستی بکش تو بر سر ما، ما غلام ها در‌ وصف‌ جایگاه‌ رفیعت‌ همین‌ بس‌ است صف‌ بسته‌اند‌ پشت‌ سر‌ تو‌‌ امام‌ها دلتنگ سامرای تو هستیم یا حسن دلتنگ عطر صحن و سرایت مدام 'ها' زائر شدیم از ره دور و نشسته ایم حالا در انتظار علیک السلام ها ⏹ @ghararenokary
ما میهمان روضه ایم و میزبان زهراست ما کارمان گریه ست صاحب کارمان زهراست افلاک را از برکت نامش بنا کردند در اصل دنیا سفره ای و آب و نان زهراست آنجا که آیات از بحبل اللّه می گویند منظور رب العالمین از ریسمان زهراست فرمود مرد از دامن زن میرود معراج آنکه نبی را برد تا هفت آسمان زهراست هر چند نامش را موذنها نمی‌گویند اما شهادت می دهم اصل اذان زهراست عباس امان نامه ز نامحرم نمی‌گیرد چون خوب می داند که در واقع امان زهراست فرمود پیغمبر به او یا بضعة منی یعنی به جان احمد محمود جان زهراست ای کاش قدری شأن او را حفظ می کردند این زن که تنها مانده با نامحرمان زهراست شاعر: @ghararenokary
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی چه منتّی سر قَدَر، سر قضا گذاشتی تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام صفا گرفته خانه امامت از حضور تو تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو @hosenih تو از تبار فاطمه تو معنی صداقتی تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی تو از حسینی و حسن تو جلوه امامتی رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی تویی پیمبری که نیل علم را شکافتی عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو همه زمینیان و آسمانیان فدای تو و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو فدای تو که پنجمین چراغ آل احمدی فدای نام پاک تو که دومین محمدی @hosenih نگاه کن که یک به یک همه مسافر توایم کجا بدون زائری تمام زائر توایم همه به زیر دِین قال قال باقر توایم اشاره کن ببین که بنده اوامر توایم قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست بنا کنیم عاقبت بقیع ،گنبد طلا برای تو ضریح و مرقدی شبیه کربلا که دور آن نشسته اند یک به یک فرشته ها چه صحنه ای ست صحن تو کنار صحن مجتبی فدای غربت تو ای نهفته در دل بقیع فدای غربت تو ای چراغ محفل بقیع شاعر: @ghararenokary
تجلی عطا و مظهر سخا خوش آمدی به دردهای لا علاج ما دوا خوش آمدی سلام ای دلیل دلخوشی ما خوش آمدی خوش آمدی علی اکبر رضا خوش آمدی چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی @hosenih تو آمدی و شد رکاب نور صاحب نگین تو آمدی و جمع شد بساط فتنه از زمین نماند ابتر از وجود تو امام هشتمین تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین صفا گرفته خانه امامت از حضور تو تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو تو آمدی دل علی مدار شیعه شاد شد به پیش طفل علم تو فقیه بیسواد شد چقدر بعد تو میان ما گدا زیاد شد اباالحسن به لطف مقدمت اباالجواد شد تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی تویی پیمبری که نیل جود را شکافتی تویی نسیم مغفرت که بی کران وزیده ای تویی که در سیاهی جهان ما سپیده ای تویی که جود و بخشش ائمه را چکیده ای تو طلعة الرشیده ای تو غرة الحمیده ای عزیز حضرت رضا هزار جان فدای تو همه زمینیان و آسمانیان فدای تو @hosenih تویی که باب رحمتی بیا عنایتی بکن شب ولادتت نصیبمان زیارتی بکن عزیز حضرت رضا بیا شفاعتی بکن سه جا به داد میرسد بیا وساطتی بکن قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست شاعر: @ghararenokary
ماییم و روسیاهی، العفو یا الهی تو بهترین پناهی، العفو یا الهی هر جای دیگری را جز خانه‌ی تو رفتیم رفتیم اشتباهی، العفو یا الهی ازما به غیر عصیان چیزی دگر ندیدی کن سوی ما نگاهی، العفو یا الهی بگذار پای غفلت هرگاه دیدی از ما_ سر زد اگر گناهی، العفو یا الهی ما را مرانی از خود ما که دگر نداریم_ غیر از تو تکیه‌گاهی، العفو یا الهی ای ماه مهربانم، جز کربلا برایم دیگر نمانده راهی، العفو یا الهی جان عزیز زهرا این‌بار بگذر از ما العفو یا الهی، العفو یا الهی ✍ @ghararenokary
زمین گدای عطای علی الدوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن به نام باب نجات بشر به نام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به نام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صدهزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست شکوه و هیبت او از رخ جَمل جاریست ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به لطف هُرم نفس‌های او زمین زنده است به لطف عزت او نام مومنین زنده است به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است معامله نبُوَد با عدو پیام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم، حسن مهربان، حسن دلخواه حسن معز الائمه، حسن عزیز الله حسین شمس دل فاطمه، حسن هم ماه پیمبران همه در حسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن حکیم، حسن دلربا، حسن والا حسن حلیم، حسن دل نشین، حسن اعلا به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟ فدای عاطفه و منطق و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شأن و احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا نه خادمی، نه غلامی، نه زائری حتی خدا کند که بگیریم انتقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم فقط به آل علی صبح و شام مینازیم تمام هستی ما نذر یک سلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @ghararenokary
به مناسبت هی چشم می‌چرخانی اما گنبدی نیست گلدسته‌ای، صحن و سرایی، مرقدی نیست از نوحه‌خوان و خادم و زائر ردی نیست یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست زائر ندارد قدر انگشتان یک دست آقای ما این‌گونه تنها و غریب‌ست خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ای کاش قبر خاکی‌اش تعمیر می‌شد ای کاش خوابم زودتر تعبیر می‌شد ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت یا لااقل قدری برای گریه جا داشت ای به فدای غربتش جان و تن من یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن جانم فدای او که غم بسیار دیده در کوچه‌ها با مادرش آزار دیده آثار خون را بر در و دیوار دیده هی داغ پشتِ داغ از مسمار دیده من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد تا دید مادر پشت در از پای افتاد جانم به قربانش که غم شد لشکر او در اوج غربت قاتلش شد همسر او ای شیعیان شد تیرباران پیکر‌ او مِن‌ بعد، وای از حال زار خواهر او در زوزه‌ی سگ‌ها صدای شیر گُم شد آن‌قدر تیر آمد که روی تیر گم شد اما خدا را شکر این آقا کفن داشت یک تکه چوبِ تیرخورده روی تن داشت هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت یا لااقل هنگام رفتن پیرهن داشت وقت کفن دور و برش اقوام بودند در کربلا اما فقط احشام بودند غصه نخور آقا که غم می‌بازد آخر مظلوم بر ظلم و ستم می‌تازد آخر دنیا به آل فاطمه می‌نازد آخر شیعه برای تو حرم می‌سازد آخر من شک ندارم مقصد این راه نور است ای همسفر برخیز ایام ظهور است @ghararenokary
دوباره عطر محبت وزید، بسم الله دوباره ماه محرم رسید، بسم الله سرآمد عاقبت این انتظارِ یک ساله به اذن حضرت شاهِ شهید، بسم الله اگر که آمده‌ای روسیاه و شرمنده میان روضه شَوی رو سفید، بسم الله به اشک، دیدهٔ مهدی‌ندیده را تَر کن اگر که آمده‌ای با امید، بسم الله بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است عزیز فاطمه درهم خرید، بسم الله ** رسید قافله‌ی عاشقان به کرب و بلا پُر از ستاره و سرو رشید، بسم الله همین که خواند به لب آیه‌های استرجاع صدای گریه‌ی گل را شنید، بسم الله ندیده عالم از این داغ، داغِ سنگین‌تر نگفت آن‌که سرش را برید، بسم الله ✍ @ghararenokary
زمین گدای عطای علی الدوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن به نام باب نجات بشر به نام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به نام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صدهزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @hosenih بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است به لطف عزت او نام مومنین زنده است به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است معامله نبود با عدوپیام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه حسن معز الائمه حسن عزیز الله حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه پیمبران همه در حسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن حکیم حسن دلربا حسن والا حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟ فدای عاطفه و منطق و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شان و احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @hosenih فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی خدا کند که بگیریم انتقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم فقط به آل علی صبح و شام مینازیم تمام هستی ما نذر یک سلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن شاعر: @ghararenokary
؛ گل و آیینه و اسپند این‌جاست غمِ اشک و دمِ لبخند این‌جاست همان جایی که فرقی نیست بینِ تهی دستان و ثروتمند این‌جاست ز یک سو گنبد خورشید خاتم ز یک سو مرقد ماه مجسم همان جایی که مخلوقات عالم به سویش باز می‌گردند، این‌جاست شده دست خدا پشت و پناهش که راه جنت الاعلاست راهش همان جایی که هر دو پادشاهش به یک اقلیم می‌گنجند، این‌جاست حرم نه، بلکه باب عشق و حاجات حرم نه، بلکه آفاق عنایات بهشتی را که یک عمر ست آیات به خلق الله می‌گویند، این‌جاست حرم نه، بلکه اقیانوسِ رحمت حرم نه، بلکه دریایِ محبت حرم نه، بلکه بحر نور و نعمت سرای هر سعادتمند این‌جاست حریمی که سر از هفت آسمان است حریمی که پناه این و آن است حریمی که شفیع شیعیان است به زهرا می‌خورم سوگند این‌جاست همان‌جا که عموی با وفا را همان‌جا که امید مرتضی را همان‌جا که عمود خیمه‌ها را عمودی بر زمین افکند، این‌جاست همان‌جا که یکی تیر سپر داشت همان‌جا که یکی شوق پسر داشت همان‌جا که یکی تا نیزه برداشت پدر ماند و غم فرزند، اینجاست ✍ @ghararenokary
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام ➰➰➰ جان ما پیشکشِ جانِ اباعبدالله هستی ما همه قربان اباعبدالله جز سر سفره‌ی او جای دگر سر نزدیم           نان نخوردیم مگر نان اباعبدالله ما که هستیم در این معرکه؟ سرباز حسین لشکر گوش به فرمان اباعبدالله نشود دست نیازش طرف خلق دراز هرکه شد دست به دامان اباعبدالله همه‌ی روضه‌ی او جمع شده در این بیت          به فدای لب عطشان اباعبدالله ✍ @ghararenokary
به شهرِ کور بخشیدی فروغ چشمهایت را منور کردی از نورت زمینِ زیر پایت را ملائک یک‌به‌یک تبریک می‌گفتند با شادی به لب ابن الرضا می‌دید لبخند رضایت را اگرچه کُلُّهم نور و اگرچه کُلُّهم هادی به تو دادند اما از ازل نبض هدایت را گناهان کبیره کرده‌ایم و دل به تو بستیم مگیری از سر این جامعه دست دعایت را من از تو آب و نان و سیم و زر هرگز نمی‌خواهم به یک لبخند مهمان کن گدای سامرایت را رسیدی تا علیِ چارم ارض و سما باشی که رسواتر کنی شاهان پَست بی کفایت را خلافت چیست چیزی که فقط حقِّ علی بوده ندیدیم از نبی در خُم به غیر از این روایت را بیا دل‌های ما را تا غدیر خُم مهیا کن بتابان بر دل تاریک‌مان نور ولایت را بیا بنویس ما را از محبین‌ات "لکم لاحق" مگیر از ما به قدر لحظه‌ای حال و هوایت را تو راضی باش از ما تا رضا راضی شود از ما سپرده دست تو بی‌شک رضا مُهر رضایت را ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
خوشا جانی که نذر جان اولاد پیمبر شد خوشا عمری که عمری در مسیر نوکری سر شد زمین افتاده باش ای دل بزرگت می‌کنند اینجا ابوذر از سر افتادگی‌هایش ابوذر شد تو را این عشق جایی می‌رساند که نمی‌دانی همان جایی که جونش چون گلستان‌ها معطر شد مگر بی کربلا این زندگانی ارزشی دارد؟ خوشا هر کس برایش رزق پابوسی مقدر شد اگر دارم بهایی از حسین بن علی دارم به لطف گریه بر او اعتبارم صد برابر شد من از این زندگی چیزی به جز روضه نمی‌خواهم خوشا چشمی که با اشک عزای او منور شد :: فدای آن امامی که نماند از پیکرش چیزی به قربان همان جسمی که رفته رفته کمتر شد شنیدم ذبح مکروه است مردم با لب تشنه چه با آب حیات خانه ساقی کوثر شد؟! ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت این چهل روز مرا، قدر چهل سال گذشت چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت هرکه ما را ز غم و داغ تو ناراحت دید نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت خواهری که رُخ او را زن همسایه ندید بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت بزم مِی‌ خوارگی و کوچه و دروازه‌ی شام هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت ** دخترت همسفر قافله‌ام نیست حسین چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
سربلندم در دو دنیا با حسین و با حسن هک شده روی دلم: مولا حسین، آقا حسن ذکر لب‌هایم دمادم: یا حسین و یا حسن غم ندارد شیعه تا دارد حسین و تا حسن لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن گشتم اما در کرامت مثل او پیدا نشد هیچکس جز او خریدار جذامی‌ها نشد صلح او کم از قیام سرخ عاشورا نشد در محبت، در وفا، در عشق بی‌همتا حسن لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن نام او همچون عسل، توصیف او بیت الغزل مدح او اعمال افضل، حُب او خیرالعمل مرتضی شد شیر خیبر، مجتبی شیر جمل سفره‌دارِ اصلی اشک حسینی‌ها حسن لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن کیست او آیینه‌ای از هیبت شیر خدا نه مُعز المؤمنین! بلکه مُعز الانبیا لا فتی الا علی، لا عشق الا مجتبی فاتح دل‌ها حسین و شافع عقبا حسن لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن شأن و قدر و ارج و قربش در حد گفتار نیست لطف و مهر و فضل و جودش قابل انکار نیست پس به لطفش با کریمان کارها دشوار نیست مردی و مردانگی را بهترین معنا حسن لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن عاقبت باغ گل زهرا بهارش شد خزان با امام شیعه بد کردند ظلمت سیرتان جانماز از زیر پاهایش کشیدند این و آن مَحرمی کو تا شود غم‌خوار و هم‌دم با حسن لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن گرچه غیر از زهر بر زخم دلش مرهم نبود آه اما مطمئناً قاتل او سَم نبود داغ کوچه، داغ پهلو، داغ سیلی کم نبود! ماند با یک مشت بی‌غیرت تک و تنها حسن لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن ختم خواهد شد به خیر این داستان، این ماجرا شیعه می‌سازد برایش مرقد و صحن و سرا آه! سقاخانه و گلدسته و گنبد طلا فاطمه فرمود: جانم؛ تا که گفتم: یا حسن لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary