eitaa logo
قرارگاه شهدای مدافع حرم
876 دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
493 فایل
🌹﷽🌹 رسانه جبهه مردمی فرهنگی انقلاب اسلامی در جنوب شرق استان تهران (شهرستان های ورامین، قرچک، پیشوا، پاکدشت)
مشاهده در ایتا
دانلود
عکسی از #شهید_مصطفی_اردستانی در کنار #پدر کشاورزش ... @zeynabian
#به_قلم_خودم #صدیقه_خانی #دخترا_بابایی_اند. دست در دستان تو و این گونه پر می کنم جای خالیت را با سپردن دست های سردم به ماکتی از تو. چه زیباست بودنت و احساس داشتنت حتی اگر ماکتی باشد که تو را متعلق به من کند و این گونه احساس مالکیت می کنم. تو را ایستاده در کنارم همچون گذشته احساس می کنم. احساسی که با تو و با حضور این چنینیت جان می دهد به دستان خالی از احساسم #بابا . #بابا یادت رهایم نمی کند و غرق در احساس با تو بودن همسفر بوسه های عاشقانه ات می شوم در روزهای بی تکرار سرنوشت. #پدر واژه ای  پر امید که در این لحظه از یادش و یادآوری شیرینی نگاهش سیراب می شوم و مرا و احساسم را با خود می برد به روزهای زیبای بودنش. هر دو همسفر روزهای بی تکرار می شویم به دور از غروبهای سربی شهرهای دور. غرق می شویم در موج نگاهش، نگاه آخرینی که شیرین ترین هدیه بود به #دخترکانی که اوج شادیشان بوسیدن و بوییدن پدر بود. چه می شود گفت، به #پدری که راه حق را برگزید. در این لحظات باور عمارگونه ات را محتاجیم. تو نیستی اما رهایمان نکردی و نمی کنی. یک جرعه آب روی آتش دل می ریزم و بغض هایم را با جرعه ای آبِ اطاعت از ولی در روز #پدر فرو می دهم. ─┅═ঊঈ 🌹 ঊঈ═┅─ 🌹 مریم و ملیکاسادات دست در دست ماکت #پدر #شهیدشان سیدسجادروشنایی #شهادت بهمن 94/سوریه ─┅═ঊঈ 🌹 ঊঈ═┅─ روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. #روز_پدر_مبارک. #فدایی_حرم http://eitaa.com/joinchat/3739418638C92c36fde78 🌺🌺🌺
🌺 پیامبرمان (ص) خاتم پیامبران فرمودند: «من و ، این امّت هستیم.» 🔸یعنی ...👆 🌺🌼 شگفت انگیز مولای متقیان، امیرمومنان، (ع) و روز بر شما مبارک باد 🌼🌺🌟💫 (ع) (ع) به نهضت آمرین بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda این پیام را منتشر کنید...
بسم الله الرحمن الرحیم دوستان بزرگوارم امشب (جمعه ۲۹ فروردین) خود را مورد رحمت قرار دهید و نمازلیله الدفن بنام ؛ 🍁حاج‌اقبال‌علی مختاری‌هدایت فرزند جانعلی یک به رحمت خدا رفته😔 خادمه‌ی زحمتکش و با اخلاصِ خانم زینب مختاری بخوانید .. ممنونم در صورت امکان ،بزرگواری بفرمایید؛ 🍀یکصد صلوات به روحشان هدیه نمایید 👌👌بخوانیم تابرای‌مان بخونند 🙏خدایا روحش را با ارواح طیبه شهدا و حضرات معصومین علیهم السلام محشور گردان 🙏 امشب را شب اول راحتی اش قرار بده 🙏از کوتاهی‌هایش درگذر 🙏عاقبت مارا هم ختم به خیر و ختم به شهادت بگردان 🌹اللهم‌صلی‌علی‌محمدوآل‌محمد🌹 🌹و عجل فرجهم‌ و فرجنا بهم 🌹 👌وقت نماز لیله الدفن بین نماز مغرب و عشاء تا قبل از نماز صبح هست .. 👌اگر همه بخونند‌ حدود ۵۰۰ نماز لیله الدفن به روح‌شون هدیه میشه.. 👌و اگر همه عزیزان صلوات‌ها رو بفرستند حدود ۵۰ هزار صلوات به روح شون هدیه میشه 👌👌ما هم توی صفیم‌!! 👌برخی از دوستان عزیز و بزرگوارم علاوه بر اینها یک سوره‌ی یاسین هم می‌خوانند،خدا بهشون خیر دنیا و آخرت بده . ۷دقیقه
✅ ماموریت ویژه ی یکی از مدافعان حرم برای شناسایی پیکر مطهر *شهید‌_محسن‌حججی* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. ■ بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" ● می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. ■ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. 😱😭😩 رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* . این بدن قطعه قطعه شده!" ● بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"😭 حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"😭 داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"😭 هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." ■ نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد. توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم: "بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭😫 ■ یکهو چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😞 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . واقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝😍 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم *بی بی حضرت_زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی" ■ نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. 😴😥 😨 بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟😭 گفتم: "حاج‌آقا، پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام." ● وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔🤲 راوی: یکی از رزمندگان مدافع حرم 🌹🌷💐🌹🌷💐🌹🌷 🌐 @gharargah1542
📚جایگاه پدر در بستر مهمان نوازی امام_عسکری علیه السلام فرمودند : روزی پدر و پسری خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند . حضرت جلوی پای آن ها بلند شدند ، احترامشان كرد ، آنها را در صدر مجلس نشاندند و خود ، روبه رويشان نشستند . آن گاه دستور غذا داد ، غذا آوردند و از آن خوردند . سپس قنبر ، طشت ، آفتابه اى چوبى و حوله اى براى خشك كردن آورد و خواست كه بر روى دست مرد ، آب بريزد . اميرمؤمنان برخاست و آفتابه را گرفت تا خود ، آب روى دست مرد بريزد . آن مرد ، خود را به خاک انداخت و گفت : اى اميرمؤمنان ! خداوندْ مرا در حالى كه تو بر دستم آب مى ريزى ، بنگرد؟! حضرت فرمودند : بنشين و دستت را بشوى . خداوند عزوجل تو را مى بيند ، در حالى كه برادر تو ـ كه امتيازى بر تو ندارد و بر تو برترى ندارد ـ دارد به تو خدمت مى كند و با اين كار ، ده برابر خدمت اهل دنيا را در بهشت مى جويد و به همين نسبت ، در دارايى هايش در بهشت . مرد ، نشست . على عليه السلام به وى فرمود : تو را به حق بزرگ من _ كه تو آن را مى شناسى و حرمتش را حفظ می کنی _ و به تواضع تو براى خداوند كه خداوند به سبب آن ، جزایت داد ، بگذار من در خدمتى که ( اگر تو آن را انجام می دادی ) به تو شرافت مى دهد ، اقدام كنم . تو را به خدا قسم ، دستت را چنان مطمئن بشوى كه اگر قنبر آب بر دستت مى ريخت ، مى شستى . مرد ، چنين كرد . پس از آن كه حضرت از شستن دست [ مرد ميهمان ]فارغ شد ، آفتابه را به محمد_بن_حنفيه داد و فرمود : پسرم! اگر اين پسر ،بدون همراهى پدرش مى آمد ، من خودم آب بر دستش مى ريختم ؛ ولى خداوند عز و جل روا نمى دارد كه هرگاه و پسر در يك جا گِرد آمدند ، بينشان تساوى برقرار شود . پدر به دست پدر ، آب ريخت و پسر بايد به دست پسر ، آب بريزد . سپس محمّد بن حنفيه ، آب بر دست پسر ريخت . 📚منبع : احتجاج ، ج ۲ ، ص ۵۱۸ 🌐 @gharargah1542
🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌼🍃🌸🍃🌼 🌸🍃🌼 🌼 ❁﷽❁ « مَن لَم یَشکُرِالمَخلوقَ ، لَم یَشکُرِ الخالقَ » 🌹 تقدیر و تشکر از جناب آقای مسئول هیئت حضرت علی اکبر (ع) و موکب شهیدان ایرلو مصادف با میلاد مولی الموحدین ، أمیرالمؤمنین ﴿علیه السلام﴾ و بزرگداشت مقام 🙏 ❤️ همچنین عرض تبریک و شادباش به مناسبت تولد قدم نورسیده شون که در این ایام مزین به نام ، حضرت (س) می باشد . 💜 یک لوح سپاس توسط حاج علی قشقایی ( دبیر جبهه فرهنگی جنوب شرق استان تهران ) و یک لوح سپاس دیگر توسط دوستان فرهنگی به همراه هدیه هایی تقدیم محضر ایشان شد . 📆 ۱۳۹۹/۱۲/۰۵ 🚩"هیأت‌ حضرت علی اکبر علیه السلام"🚩 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 🌐 @gharargah1542
⭕️ اعمال ایام‌البیض ماه رجب 🌘 به روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه ایام‌البیض می‌گویند که روزه‌گرفتن جز اعمال مشترک این ۳ روز است. 🤲 التماس دعای ظهور 📌 بازنشرکلیه مطالب جهت اطلاع دیگران بدون ذکر منبع مجاز است. 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 🌐 @gharargah1542
(۱۶) ⚜️ امام على ﴿علیه السلام﴾ : 🔅«حقّ بر فرزند ، اين است كه از او در هر كارى جز معصيت خدا ، فرمان بردارى كند». 🔅«حَقُّ الوالِدِ عَلَى الوَلَدِ أن يُطيعَهُ في كُلِّ شَيءٍ إلاّ في مَعصيَةِ اللّهِ سُبحانَهُ». 📗 نهج البلاغه ، حکمت ۳۹۹ 🚩"هیأت‌ حضرت علی اکبر علیه السلام"🚩 🌐 @gharargah1542
❌حذف واژه های و در مدارس ابتدایی استرالیا 🔻اخیرا طبق تصمیم شبکه سلامت مدارس ابتدایی استرالیا در مدارس به جای واژه های مادر و پدر باید از عبارت استفاده کنند تا دانش آموزانی که حاصل از ازدواج زوج های همجنس باز هستند اذیت نشن 🔻حتی سرویس بهداشتی مدارس رو از حالت تفکیک به دخترانه و پسرانه درآورده و نوشته اند جنسیت واحد 📌همجنس بازی در دین یهود و مسیحیت هم پذیرفته نیست و گناه حساب می شه اما انقدر تحریف کردن و دین رو کنار گذاشتن که حالا دوباره برگشتن به جاهلیت و قوم لوط 🌐 منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-9458815/Melbourne-schools-urged-stop-saying-MUM-dad-push-gender-inclusive.html 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
🌷 شهید همت: 🌿 مثل فنر از جا کنده میشد، همیشه جلوی پای بسیجی ها بلند می شد و بعد انگار که سال‌ها همدیگر رو میشناسند، میپریدند بغل هم و احوال پرسی می‌کردند. تا میدیدشان گل از گلش می شکفت، آنها هم همین حس را به حاجی داشتند و میدویدند به طرفش. حاجی برای بچه ها مثل یک بود. 🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59