eitaa logo
مسجد فاطمیه (قرارگاه شهید تورجی زاده) (محله فدک)
267 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
794 ویدیو
13 فایل
🔴کانال رسمی اطلاع رسانی مسجد فاطمیه(س) و محله فدک شهر بهارستان_اصفهان قرارگاه "محله اسلامی شهید تورجی زاده" مَقر فعالیت های فرهنگی مسجد فاطمیه (س)، پایگاه های علمی پژوهشی بسیج فدک و حضرت زهرا(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» ✍️ مناسبت روز: علامه مجلسی (ره) روایتی را از امام باقر (ع) نقل کرده که در چنین روزهایی، جمعى از بنى‌اسد بدن شریف «» غلام جناب ابوذر غفارى (ره) را در کربلا پیدا کرده و دفن نمودند، در حالی که پس از ده روز از زمان شهادت، بوى مُشک از جنازه او به مشام می‌رسید. [بحارالأنوار، ج۴۵، ص۲۳] «جون» فردی سیاه‌پوست اهل نوبَه (منطقه‌ای در آفریقا) و غلام فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که امیرالمومنین (ع) او را خریداری و به ابوذر غفاری (ره) بخشیدند؛ او بعد از رحلت جناب ابوذر (ره) در ربذه، به مدینه بازگشت و در خدمت امیرالمؤمنین (ع)، و بعد از ایشان به خدمت امام حسن (ع)، و سپس به خدمت امام حسین (ع) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا آمد؛ ظاهراً او در تعمیر و آماده‌سازی اسلحه مهارت داشته، چنانچه در نقلی از امام سجاد(ع) در شب عاشورا آمده است که جون در خیمه امام حسین(ع) مشغول آماده‌سازی شمشیر آن حضرت بود؛ (تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۰) سید ابن طاووس (ره) چنین آورده که امام حسین (ع) در روز عاشورا، «جون» که در حدود ٩٠ سالگی بود را از رفتن به میدان بازداشتند و به او فرمودند: من به تو اجازه می‌دهم (که از این سرزمین بروی و جان خود را حفظ کنی) تو همراه ما برای عافیت آمدی، پس در گرفتاری ما، خود را مبتلا مساز؛ ولی جون در جواب گفت: «ای فرزند رسول خدا، آیا سزاوار است که من در زمان خوشی، نان‌خور شما باشم، ولی در سختی‌ها شما را تنها بگذارم؟ به خدا سوگند، که (در این دنیا) بویم بد، نژادم پست، و رنگم سیاه است؛ پس بر من منت گذارید و مرا به بهشت رسانید تا بدنم خوش‌بو، نژادم شریف و رویم سفید گردد! به خدا سوگند، هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا اینکه خون من با خون شما درآمیزد» و سپس به میدان رفت و جنگ نمایانی نمود؛ (لهوف، ص ١٠٨؛ و اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۵) خوارزمی در مقتل الحسین (ع) این رجز را در میدان نبرد برای «جون» ذکر کرده که با صدای بلند رو به لشگر عمربن سعد ملعون گفت: «ای بدکاران، چگونه می‌بینند ضربات این سیاه را با شمشیری که در راه فرزندان پیامبر خدا کشیده شده است؛ آری، من با دست و زبان از آنان حمایت می‌کنم و با این کار، امید دارم که در روز ورود به صحنهٔ محشر به بهشت وارد شوم؛ زمانی که شفاعت کننده‌ای همانند احمد (ص)، در پیشگاه خدا نیست» (مقتل‌الحسین خوارزمی، ج۲، ص۲۳) او سپس به جمع لشگریان دشمن زد و به روایتی ٢۵ نفر و به روایت دیگر ٧٠ نفر از آنان را به درک واصل کرد تا این‌که زخم‌هاى فراوانى بر او وارد شد و ضربتی به سر او خورد و از روی اسب به زمین افتاد و نام خود را در میان هفتاد و دو سردار شهید حسینی ثبت نمود؛ (مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۳) در این وقت، امام حسین (ع) خود را به جون رساندند و سرش را به دامن گرفته و بلندبلند گریستند و سپس دست مبارک را بر سر و صورت جون کشیده و فرمودند: «اللّهُمِّ بَیِّض وَجْهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَاحْشُرْهُ مَعَ مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد علیهم‌السلام: بارالها رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان محمد و آل محمد علیهم‌السلام محشورش فرما». (اعیان‌الشیعه، ج۱، ص۶۰۵؛ مورخین آورده‌اند که بنی‌اسد پیکر معطر و نورانی «جون» را در کنار دیگر شهدای کربلا، پایین پای امام حسین(ع) به خاک سپردند که امروزه زیارتگاه ده‌ها میلیون‌ زائر حسینی در کربلای معلا است و مقام بلند وی تا بدان جاست که امام زمان (عج) در «زیارت ناحیه مقدّسه» بر او سلام می‌دهند و در «زیارت الشهداء» نیز چنین آمده: «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی». ✍️ روی سپید و نورانی، و بوی عطر حسینی، و رضوان همراه با محمد و آل محمد (ص) گوارای وجودش، و شفاعتش شامل همه‌ی شیعیان و محبین حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باد. رو سیاهی که می‌رسد اینجا عاقبت روسپید خواهد شد سیب می‌بوید و کنار حسین در نهایت شهید خواهد شد انس با همنشین اثر دارد باید از شیشه عطر بردارد آن گِلی که کنار گل باشد مست بوی عبیر خواهد شد هر که چشمش به چشم او افتاد دل به عشقِ ولایت او داد صبح خیمه، سیاه گر بوده ظهر میدان، سفید خواهد شد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: «» ✍️ مناسبت روز: امروز است و طبق روایات این روز، متعلق به امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) می‌باشد و خواندن زیارت آن حضرات در این روز مستحب است؛ بنابراین بسیار پسندیده است که در چنین روزی از سیره گفتاری و رفتاری حضرت امیرالمؤمنین (ع) سخن بگوییم و چه سخنی برتر از کتاب شریف که پس از قرآن کریم، گرانقدرترین میراث فرهنگی اسلام است؛ لذا برآن شدیم تا انشاالله در هر روز یکشنبه، مبحثی را تحت عنوان «یکشنبه‌ها با نهج‌البلاغه» تقدیم حضور شما نمائیم و امیدواریم با همت شما عزیزان، همه‌ی مؤمنین در کل مساجد کشور حداقل در هر یکشنبه، دقایقی در محضر مولای متقیان قرار گیرند. ✍️ «نهج‌البلاغه» شفای دردهای روحی بشر و راز هدایت اجتماعی و سیاسی؛ منشور انسان‌سازی، و دریچه‌ای به نور و راهی از ملک تا ملکوت است؛ نهج‌البلاغه، کتاب مبارزه با بیدادگری و زراندوزی و بت‌پروری؛ و راه برپایی حدود الهی و افق ارزش‌های آرمانی است؛ نهج‌البلاغه، صحیفه ساختن فرد و جامعه، و آموزگار کفرستیزی و فقرستیزی است؛ و راه روشن بلاغت و هدایت است؛ نهج‌البلاغه، پرکننده خلأهای عمیق فردی، اجتماعی و سیاسی، و پاسخگوی مسائل و مشکلات گوناگون مسلمانان و جوامع بشری در همه زمان‌ها و مکان‌هاست؛ نهج‌البلاغه، دریای معرفت بی‌انتها و نور هدایت بدون خاموشی؛ و دستورالعملی برای سیادت در دنیا و سعادت در آخرت است؛ چنانچه امام راحل (ره) در توصیف جایگاه این کتاب شریف فرمودند: «کتاب نهج‌البلاغه که نازله روح امیرالمؤمنین (ع) برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت، و در حجاب خود و خودخواهی است؛ (نهج‌البلاغه) معجونی برای شفا؛ و مرهمی برای دردهای فردی و اجتماعی؛ و مجموعه‌ای است دارای ابعادی به اندازه ابعاد یک انسان و یک جامعه انسانی؛ از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود؛ و هر چه جامعه‌ها به وجود آید؛ و ملت‌ها متحقق شوند؛ و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند» [صحيفه نور، ج١۴، ص٢٢۴] امام امت در وصیت‌نامه الهی سیاسی خود نیز فرمودند: «نهج‌البلاغه بعد از قرآن، بزرگ‌ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی‌بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن، بالاترین راه نجات است». رهبر فرزانه انقلاب نیز نهج‌البلاغه را دانسته و با توصیه مؤکد به خواندن و فهمیدن آن فرمودند: «نهج‌البلاغه، قاموس و فرهنگ مفاهیم اسلامی است... (اما) چقدر دور است از دسترس ما! مردم ما فقط اسم آن را شنیده‌اند! اصلاً نمی‌دانند نهج‌البلاغه، کتاب عمل است! است... هر کس نهج‌البلاغه را نمی‌خواند از قرآن هم خبری ندارد... (لذا) این جمله‌ای که بعضی گفته‌اند که (نهج‌البلاغه) دون کلام خدا و بالاتر از همه‌ی کلام‌های انسانی است؛ واقعاً مبالغه نیست، یک واقعیت است؛ افسوس که مردم ما (با نهج‌البلاغه) آشنا نیستند...» (سخنان معظم‌له ١٣۵٩/٠٢/١٣) ✍️ در پایان سخن امروز به فرازی از «حکمت ١٨ نهج‌البلاغه» که به «نکوهش یاری نکردن حق» اشاره می‌نماید، می‌پردازیم: 🧿 «و قالَ فِی الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ: خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ» امیرالمؤمنین (ع) در این حکمت در مورد کسانی همچون «سعد بن ابی وقاص» و «عبدالله بن عمر» که در جنگ جمل و صفین با امام همراهی نکردند و به عذرهای واهی متوسل شدند، می‌فرمایند: آنها که حق را تنها گذاشتند، در اصل باطل را یاری کرده‌اند! در اینجا باید دقت کرد که هرچند این افراد در ظاهر بی‌طرف بوده و به یاری باطل نیز نشتافته‌اند؛ ولی چون به یاری حق برنخاستند و به پیام قرآن در آیه نهم سوره حجرات عمل نکردند که می‌گوید: «فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ»: «با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردند»؛ پس در نتیجه نام خود را جزو یاری‌کنندگان باطل ثبت نموده‌اند! در این زمینه پیامبر اکرم (ص) نیز می‌فرمایند: «السَّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ، شَیطانٌ أَخْرَسٌ»: «کسی که در زمانی که باید حق را بگوید، نگوید و ساکت باشد، یک شیطان گنگ و دهن بسته است» به‌ویژه اگر آن فرد جزو خواص و شخصیتهای معروف جامعه باشد که کناره‌گیری و سکوت او ضربات شدیدتری بر پیکره حق وارد می‌کند؛ چنانچه در کشور خودمان در فتنه سال ١٣٨٨ شاهد سکوت برخی از خواص ویژه و خیانت آنها به اسلام و انقلاب اسلامی بودیم که همین موضوع باعث ایجاد شکاف در ملت و ضربات سهمگین بر جمهوری اسلامی ایران شد که برخی از آثار این خیانت هنوز هم باقیست! 📚 برگرفته از کتاب «یکشنبه‌ها با نهج‌البلاغه» اثر استاد محمد تقی رهبر به سفارش مرکز رسیدگی به امور مساجد https://eitaa.com/ROOZBARG