هدایت شده از زیارت عاشورا
شبهه شماره 423
🔴 بابک خرمدین چه کسی بود؟؟
بابک خرمدین قهرمان ایرانیان؟ قهرمان پان ترک ها؟ یا یک مزدکی ایرانی کش؟
بارها دیده شده است درمورد شخصیتی به نام بابک خرمدین موسس فرقه ی خرمدینان مدیحه سرایی میشود و از او به عنوان قهرمان آذربایجان و تجزیه طلبی پان ترکی یاد میشود!!!!!!
گاهی هم برخی ناسیونالیست ها او را به عنوان قهرمان ضدعرب تا سرحد یک اسطوره بالا میبرند.
🔵 پاسخ :
اما واقعیت چیست؟
◀️ #بابک بنا به اسناد معتبر اهل آذربایجان نبوده و نیست! او مسلما و قطعا ایرانی است.
ابن نديم در كتاب فهرست خود مى نويسد: پدر بابك روغن فروشی از مردم مداين بود كه به آذربايجان مهاجرت كرد و بعدها در همانجا کشته شد.
👈 در بيان الاديان آمده است : چون زندگى كردن از نظر اقتصادى در شهر اردبيل بر بابك و مادرش بسيار سخت شد، آن دو از شهر اردبيل راهى منطقه ديگرى شدند و در قريه اى كه محمد بن رواد ازدى بود، سكنا گزيدند. مردم آن ده از فرقه #مزدكيان و خرم دينان بودند كه پيشواى آن قوم، #جاويدان بن شهرك بود. بابك در اين ده به خربزه فروشى مشغول شد و جاویدان چون دانست كه بابك در طنبور زدن زبردست و تواناست، او را پيش خود نگه داشت .
ابن نديم مى گويد: ميان جاويدان و ابوعمران كه هر دو از خرم دينان بودند جنگ درگرفت . جاويدان، ابوعمران را به قتل رساند، و خود مجروح گرديد و چون به محل خود بازگشت، بر اثر آن زخم پس از سه روز درگذشت.
◀️ همسر جاویدان که با بابک روابط #عاشقانه داشت،و با این ادّعا که روح جاویدان در بابک حلول کرده است، یاران جاویدان را گرد آورد و طی مراسمی او را به عنوان رهبر خرمدینان جانشین جاویدان کرد.
◀️ با ظهور بابک و بر عهده گرفتن رهبری خرمدینان، در اهداف و منش این نهضت انحرافاتی عمیق روی داد. به روایت مقدسی، بابک کار خود را با خونریزی و ایجاد رعب و #وحشت در اهالی آن ناحیه آغاز کرد. آنچنانکه حکیم زجاجی تاریخ نگار و ادیب ایرانی در قرن ۷ هجری، در همایون نامه مطالبی بسیار عجیب و هولناک بیان میکند. او میگوید بابک مردم را به جرم مسلمان بودن و یا همراهی نکردن، قتل عام میکرد.
ابومنصور بغدادى مى گويد: فرقه بابكيه ، ياران و پيروان بابك خرمى بودند كه در كوههاى اطراف آذربايجان، مردم را به آئين خود فراخواند و در آنجا گروه فراوانى گرد او جمع شدند. آنان كارهاى زشت و ناروا انجام مى دادند، و گروه فراوانى از مسلمانان آنجا را به خاك و خون كشيدند.
همچنین خرّمدینان پیروان مزدک بودند و همواره نسبت به #مسلمانان و #زرتشتیان هر دو به دیده خصومت مینگریستند. به همین علت بود که قیام خرمدینان از زمان رهبری بابک، به یک جنگ ایرانی - ایرانی تبدیل شد. بابک از یک سو و #افشین از سویی دیگر به کشتار و قتل عام هم وطنان خود مشغول شدند
◀️ از همین رو ، خليفه عباسى سپاهى را جهت سركوبى آنان گسيل نمود. تا مدت بيست سال اين نبرد به طول انجاميد.
بابك براى مقابله با سپاهيان اعزامى خليفه به تئوفيل پسل ميخائيل ، امپراطورى بيزانس نامه اى نوشت و از او سپاهى خواست، ولى پيش از رسيدن نيرو و قوا، #افشين با يك ترفند نظامى، بابك را دستگير نموده و پس از سه سال نبرد خونين با او و دادن امان نامه از طرف معتصم، به دام خود انداخت و او را به سامراء نزد خليفه عباسى برد.
معتصم دستور داد تا بابك را سوار بر فيل كردند و در شهر بگرداندند و با وجود امان نامه اى كه به او داده بودند به دستور خليفه به مجازات قتل هایی که انجام داده بود، او را قطعه قطعه كرده و كشتند.
◀️برخی پژوهشگران نیز معتقدند، پس از قتل عامها و کشتارهایی که بابک علیه بی گناهان انجام داد و همچنین روشن شدن انحرافات اخلاقی وی کمتر کسی حاضر به همراهی وی شد و ضعیف شدن جریان تحت سرپرستی وی نیز به همین خاطر بود که حمایتهای مردمی را از دست داد و در نهایت، اندک یاران باقی ماندهاش را نیز رها کرد و خود به تنهایی، سوی ارمنستان گریخت.
حال باید پرسید آیا او یک قهرمان بوده یا یک شورشی جنایتکار؟ فتامل ⁉️
📝 براى اطلاع به منابع زير رجوع كنيد:
1- تاريخ الرسل و الملوك طبرى ج 14
2- جامع الحكايات و لوامع الروايات ص 258
3- دايرة المعارف الاسلاميه ج 3 ص 246
4- الفرق بين الفرق ترجمه دكتر مشكور ص 192
5- ترجمه فرق الشيعه نوبختى ص 60
6- فرهنگ فرق اسلامى ص 85 تا 87
7- الملل و النحل شهرستانى ج 1 ص 113 و ص 132 و تبصره العوام
8- تلبيس ابليس ص 109 و ص 112
9- الفهرست ابن نديم برگردان بقلم رضا تجدد ص 610 تا ص 614
منبع : روشنگری
نشر این پیام صدقه جاریه است
👈قرارگاه پاسخ به شبهات در تلگرام 👇
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
در سروش 👇
http://sapp.ir/gharargahshayat
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634
هدایت شده از شبهات
شماره شبهه: 1324
🔆متن شبهه:
چون همه كارهاي امام حسين(ع) در روز عاشورا #عاشقانه بود نه #عاقلانه، اين بدان معنا است كه كارهاي ایشان مخالف #عقل بود
🔆پاسخ شبهه:
1⃣درون انسان بين رذايل و فضايل اخلاقى درگيرى هميشگى وجوددارد كه معمولا آن را «جهاد اكبر» مى خوانند؛ در حالى كه در «جهاد اوسط» است كه انسان مى كوشد در برابر عقل كار كند و از هوس و معصيت دورى جويد،در جهاد اوسط است که او مى خواهد عاقل باشد؛ از اين مرحله به بعد نوبت «جهاد اكبر» مى رسد كه جهاد بين عقل و عشق، حكمت و عرفان و معقول و مشهود است.
در اين جهاد عقل، براساس براهين، مفاهيم را به رسميت مى شناسد و برهان اقامه مى كند و به نتيجه مى رسد؛ اما عشق هرگز به مفهوم (علم حصولى) بسنده نكرده، خود حقيقت و علم حضورى را مى طلبد و مى خواهد آ نچه فهميده با جان بيابد و مشاهده كند.
2⃣بنابراين از اين به بعد، بين عقل و عشق نزاع مى افتد و جهاد اكبر شروع مى شود. البته نقصى در كار نيست و هر دو حق به شمار مى آيند؛ منتها يكى حق است و ديگرى احق؛ يكى خوب است و يكى خوب تر؛ يكى كمال است و ديگرى اكمل. بنابراين كارهاى اولياى الهى بر اساس عشق است. امام صادق(ع) فرمود: «افضل الناس من عشق العبادة» . اصول كافى، ج 2. اين كسى است كه مزه عبادت را بچشد و حقايق بهشت و جهنم را ببيند.
🔎 @GhararGahShayeat
3⃣عقل با برهان اثبات مى كند كه بهشت و جهنمى هست. عشق مى گويد: من مى خواهم بهشت و جهنم را ببينم. آن كه دليل و برهان اقامه مى كند و معاد و بهشت و ميزان و ما نند آن را حق مى شمارد، عاقل است؛ ولى آن كه در پى ديدن بهشت و جهنم است، عاشق است.
كارهاى سيد الشهدا(ع) عاشقانه بود. عشق فوق عقل است، نه دون عقل. يك وقت گفته مى شود: فلان كار عاقلانه نيست؛ يعنى، بر اساس وهم و خيال است؛ ولى گاه گفته مى شود: نه تنها عاقلانه است؛ بلكه بالاتر از آن، عاشقانه است؛ يعنى، آنچه فهميده با درون خود يافته است.
4⃣آنجا كه انسان حقيقت را مى يابد و برابر شهود عاشقانه حركت مى كند، عقل نقش ندارد. اين نقش نداشتن بدان سبب است كه نور عقل، تحت الشعاع نورى قوى تر قرار گرفته است؛ نه بدان علت كه نورش خاموش شده است و نور ندارد:
عقل دو وقت از كار مى افتد و فعل انسان برابر عقل نيست:
🔎 @GhararGahShayeat
الف: وقتى انسان گرفتار غضب يا شهوت مى شود و به معصيت مبتلا مى گردد. اينجا كار عاقلانه نيست و سفيهانه است. اين مثل آن است كه ماه دچار خسوف شود و تاريك گردد. در اين حال عقل نور ندارد. عقل انسانِ معصيت كار، مانند ماه منخسف است. اينكه حضرت على(ع) مى فرمايد: «كم من عقل اسير تحت هوى امير»، اشاره به همين مطلب است.
ب: عقل نور دارد؛ ولى كارآيى ندارد و آن وقتى است كه تحت الشعاع نور قوى تر قرار مى گيرد؛ مثل اينكه ستارگان در روز كارآيى ندارند. اين كار آمد نبودن، بدان علت است كه تحت الشعاع نور خورشيدند كه فضا را روشن كرده است؛ نه به سبب تاريكى و بى نور بودن شان. كسى كه عاشق شد، عقل دارد و عقلش هم كار مى كند و نور دارد؛ ولى نور عقل تحت الشعاع نور عشق است.
جريان امام حسين(ع) در كربلا از اين نوع بود؛ يعنى، نه تنها عاقلانه بود؛ بلكه بالاتر و برتر از آن عاشقانه هم بود.
*پاسخ از آيت الله جوادى آملى
نشر این پیام صدقه جاریه است.
📚 📖 📚 📖 📚 📖 📚 📖
نشر مطلب با ذکر منبع بلامانع و نشانه پایبندی به اخلاق اسلامی است
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉
در تلگرام 👇
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
در سروش 👇
http://sapp.ir/gharargahshayat
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634