❣داییهای مجید همه نانوایی داشتند؛ مجید میرفت دم در نانوایی بربری داییاش میایستاد به کسانی که توانایی خرید نان نداشتند از جیب خودش نان میخرید ودستشان میداد
❣بعضی وقت ها هم با مناسبت و بی مناسبت هزینه یک روز پخت نان را به شاطر میداد و میگفت نان رایگان به مردم بدهد.
❣آنقدر در این نانوایی ایستاد تا به مجید بربری🥖 معروف شد؛ از بس به این اسم معروف شده بود؛ وقتی هم که ثبت نام کرد برای اعزام به سوریه حاج جواد از مسئولین گردان امام علی(علیه السلام) فکر میکرد فامیلش بربری است.
راوی: مادر شهید
#شهید_مجید_قربانخانی🌷
✨ داداش مجید میگفت خواب #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) را دیدم و بهم گفتند، یک هفته بعد از اینکه بیای سوریه، میای پیش خودم...
💔 میدیدم مجیدی که تا این اندازه شیطون و سرحال بود و میخندید، این هفتههای آخر خیلی اشک میریخت.
#شهید_مجید_قربانخانی به روایت مادر| تسنیم
پ.ن : خوشابحال بی ادعاها
❣همسفر با شهدا❣
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
4.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما سینه زدیم بیصدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
فیلمی از گریههای #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی در مراسم #شهید_مجید_قربانخانی
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجری: آقای قربانخانی سخت نیست؟
پدر شهید قربانخانی: ما بچه شیعهایم، افتخار میکنیم اهل بیت ناموسشون رو دست ما سپردن، من یه مجید داشتم، ده تا مجید هم داشتم فدای حضرت زینب میکردم ...
#شهید_مجید_قربانخانی❤️
#شهیدانه
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem