#انواع_آش_ها_فصل_زمستان_
در روستاهای #خرقان_نوبران👌🍀
در روزهای برفی و سرما مادران عزیز و خوش سلیقه معمولاً ناهارها آش درست می کردند
آرش رشته ( #ارِشتَه_آشو)، قورود آشو ، آش اوماج ( #اُمّاج_آشو ) ، #بُز_آشو ، #تَرش_ارشته_آشو ، #پَتلَه_آشو ، #کاچو_آشو و...
اگر قصد درست کردن آش رشته و #قورود_آشو را داشتند ، اول صبح از گوشه حیاط که چغندر را چال کرده بودند ، یک دانه چغندر در می آوردند ، و مقداری قورود ( #کشک) می خیسانیدند و داخل ظرف مخصوص بخودش { = گودولَه = #قورود_اَزَن } می ریختند و آنرا بدست بزرگ خانه ( پیره زن ، یا پیر مرد ) می دادند و مشغول سابیدن کشک می شدند
سابیدن کشک یک مهارت خاصی داشت . با یک چوپ تقریباً بطول شصت ، هفتاد سانت - به کُلُفتی دستهء کلنگ - یواش یواش کشک را لِه و به اصطلاح می سابیدند .
کشک سابی یک کار شاقّ و سختی نبود معمولاً پیر مردها و پیره زنها این کار را انجام می دادند .
اصطلاح و ضرب المثل معروفی هست که می گویند : " تو برو کشکت را به ساب " . به همین خاطر هست . که یک کار ساده و کم زحمتی هست و کسانیکه کاری در خانه انجام نمی دهند ، مشغول کشک سابی می شوند .
و در حین سابیدن کشک اشعاری را یواش یواش با خود زمزمه می کردند .
مِن جمله :
بَی بِزده ، خان بِزدَه قورودو بِلَه اَزلّه ...
پول سَندَه چِقِّلّار ، مَنیم اورگیم تاقُّلّار ...
چون ظرفِ کشک کوبی و کشک سابی از جنسِ سفال بود فلذا می بایست ضربه ها با احتیاط وارد شود تا تَهِ ظرف تَرَک برندارد ، ظرف را در لای دو پای خود قرار می دادند و با یک دست ظرف را نگه می داشتند و با دست دیگر ضربات با یک ریتم خاصّی وارد می شد { شبیه کوبیدن هاونگ ، البته یواشتر از آن } . به مرور کشک که غلیظ می شد آنرا خالی می کردند و باز هم یک مقدار آب بر روی کشک می ریختند و سابیدن را ادامه می دادند. بچه سالها هَوَس می کردند و از مادر بزرگ و پدر بزرگ که در حال کشک کوبی بودند ، تقاضای کشک می کردند ، مادر بزرگ هم بدور از چشم دیگران با همان چوبِ کشک سابی یه مقدار از کشک به بچه می لیسانید.
سرِ کوزه آب که بعضی اوقات می شکست ، محلِّ شکستگی آنرا با سلیقهء خاصی صاف می کردند و به شکلِ یک خمره کوچک در می آوردند و برای سابیدن کشک از آن استفاده می کردند .
البته در لاله جین ظرفِ مخصوص کشک سابی درست می کردند و الآن هم هست ، که شبیه یک لانجین کوچک بود و کَفَش بصورت زِبر و نا هموار درست می شد و یک وسیله چوبی شبیه فرچهء فرش شوئی ساخته اند که با آن کشک را می سابیدند .
اون چیزی را که حقیر شرح دادم ، یک وسیله ای بود که خودشان از کوزه شکسته درست می کردند و بنحوی دست ساخته خودشان بود.
خلاصه اینکه با همیاری اهلِ خانه آش درست می شد .
در فصل زمستان از سبزی تازه خبری نبود ، بلکه در فصل تابستان برگ چغندر و پیازچه ( #سوقان_باشو ) را می خشکانیدند و برای زمستان نگه می داشتند و در موقع پختن آش از سبزی خشک شده استفاده می کردند.
🔹️به غیر از آش در چنین روز هائی غذای نونی هم درست می کردند ، مثلِ یرآلما سوقان ( سیب زمینی پیاز ) که با روغن حیوانی و یا با #قویروخ_یاغو ( روغن دنبه ) درست می کردند . در بعضی از مناطق به غذای " یرآلما سوقان " اورَک باسان می گفتند . واقعاً اسم با مسمّائی هست . چون سیر کننده و نگهدارنده بود ، از این جهت اورَک باسان گفته اند .
🔸️غذای دیگری هم از سیب زمینی و پیاز درست می کردند که به آن سوقان داغ می گفتند . اول سیب زمینی را آب پز می کردند ( سیب زمینیهای ریز که مصرف دیگری نداشتند آنها را آب پز می کردند ) بعد از یخته شدن آن را به یک سینی مسی - مجمعی - خالی می کردند و داغ داغ پوستش را چند نفری می کندند ، بعد از اینکه پوست کنده می شد ، با پیاز ها که با روغن حیوانی سرخ کرده بودند قاطی می کردند و با گوشت کوب می کوبیدند البته مقداری ادویه جات و زرد چوبه هم اضافه می کردند . خیلی خوش مزه و خوشخوراک می شد .
این غذا را بدین صورت وصف می کردند و می گفتند : #سارو_یاغوی سوقان داغو !.
در کنار این غذا ها ؛ سرِ سفره شربت شیره ، پنیر ، تَر حلوا و چیزهای دیگری هم قرار می گرفت
خلاصه اینکه زمستانها را با این غذاها سر می کردند👌🍀
✍:علیرضادنیایی 💠
@gharghabadiha