eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
آئینه‌ی مزارش اگر چه مکدر است از آسمان پریدن بالش فراتر است عالم غلام  آنکه به کرّات گفته بود عمرم تمام وقف کنیزی حیدر است خواندش به نام فاطمه او گفت یا علی امّ‌البنین بگو به من اینگونه بهتر است در وصف او بس است بگوییم با غرور او شیر بانویی است که عباس‌پرور است
خوب است بانوان جهان این چنین شوند چون خاک پای فاطمه بالانشین شوند چون فاطمه ست حجت کبرای اهل بیت خوب است خاک مقدم امّ‌البنین شوند یعنی ادب کنند به زهرا و مرتضی یعنی که در مصیبت آنان حزین شوند آه از حرم نداشتنش از غریبی‌اش باید که خلق در غم او شرمگین شوند می‌خواستم دخیل ببندم برای او دیدم که او ضریح ندارد فدای او آئینه‌ی مزارش اگر چه مکدر است از آسمان پریدن بالش فراتر است دنیا کنیز آنکه به کرّات گفته بود عمرم تمام وقف کنیزی حیدر است خواندش به نام فاطمه او گفت یا علی امّ‌البنین بگو به من اینگونه بهتر است در وصف او بس است بگوییم با غرور او شیر بانویی است که عباس‌پرور است روزی که پا گذاشته در خانه‌ی علی جز غم ندیده در دل ویرانه‌ی علی   گاهی به دور حیدر کرّار گشته است گاهی به دور یک در و دیوار گشته است هی پشت در به سینه زده گریه کرده است با چشم خیس خیره به مسمار گشته است هر روز صبح گردش دستاس شاهد است دستش به یاد فاطمه هر بار گشته است زهرا نبود زینب او حال خوش نداشت امّ‌البنین همیشه پرستار گشته است این زن که بی‌قرار علی بود و دخترش با این سخن فدای غم یار گشته است: مولا؛ فدای دست به ناچار بسته‌ات زینب؛ فدای مادر پهلو شکسته‌ات
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم ؟ می روم پشت سرم آب مریز ای مادر وطن مادری آنجاست ، چرا برگردم ؟ من به پابوسی آن سرور بی سر برسم وای اگر از حرمش بی سر و پا برگردم کفن و چادر و انگشتر ، سوغاتم نیست بگذارید که با شرم و حیا برگردم سر پرواز به سوی غم دیگر دارم می روم شام مگر با اسرا برگردم دل بیمار فقط از تو شفا می خواهد شب جمعه است دلم کرب و بلا می خواهد ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313
این زن که در نوشتنش اینقدر مطلب است شرح کتاب حیدر و زهراست؛ زینب است زینب همان کسی که شریک امام بود هرچه بجز حسین برایش حرام بود در جان عشق خون خدا را ادامه داد بعد از حسین کرب و بلا را ادامه داد عباس انکه قامت خود هیچ خم نکرد یک بار هم برابر او قد علم نکرد وقتی صدای خطبه ی زینب برامده گفتند کوفیان ؛ نکند حیدر آمده! کاخ ستم خراب شده یا علی مدد.. دشمن ز شرم اب شده یا علی مدد… با دست بسته است، ولی دست بسته نیست زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست هرچند سربه زیر، ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست اورا اسیر قافله خواندن، خجسته نیست رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد هیهات، بند معجرش از هم گسسته نیست به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر نوشتم اول خط سیدی علی اکبر خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی که برد نام علی را به هر مناره علی علیست وارث والایی و وقار علی به دست اوست برازنده... ذوالفقار علی حسین بر لبش الله اکبر آورده خدا برای جهان باز حیدر آورده به سینه مُهر(( انا فاطمی نسب )) دارد زمان زمان تبراست، پس غضب دارد به انتقام،سر از دشمنان طلب دارد همیشه نعره ی یا فارس العرب دارد... علی کنار ابالفضل مثل جان و تن اند بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد ولی مقابل زینب همیشه زانو زد حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت اگر نبود...، علمدارمن رفیق نداشت میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_ _علی شده ، که برای حسین جان بدهد چرا بهانه به دست حرامیان بدهد نخواست تا به امان نامه ها امان بدهد نظام لشکر خودکامه را به هم می زد همین که دور و بر خیمه ها قدم می زد به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
ﺭﺥ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺥ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﻏﻮﻏﺎ ﺷﺪﻩ ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻧﮑﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺯﯾﻨﺐ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺑﺮ ﻟﺒﺶ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺰﻧﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺤﺸﺮﯼ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ، ﺑﺎﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻣﺪﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮔﻞ ﺍﮐﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ ﻧﻔﺴﯽ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ ﺍﺻﻐﺮ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻧﺬﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁورد یاد ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﻭﻝ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺕ کردند به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
داشت آن روز زمین قصه ای از سر می خواند قصه ی دیگری از یاس معطـر می خواند رخ مولود چـنان بـا رخ مـادر می خواند   که پدر زیر لبی سوره ی کوثر می خواند   خانه غوغا شده، انگار زمان برگشته نکند حضرت زهرا به جهان برگشته نه فقط دور و بر خانه ی او همهمه است عرض تبریک به ارباب برای همه است زینب آیینه به کف بر لبش این زمزمه است به خدا خون علی در رگ این فاطمه است دختری که نفسش جلوه ی زهرا دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد تو که بالای سرت نور امامت داری    جزء این طایفه ای دست کرامت داری محشری گشته به پا باز قیامت داری چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری وقت پرواز تو افلاک به هم می ریزد تا می آیی به زمین خاک به هم می ریزد آمدی نازترین یاس معطر باشی      در دل خسته ی ما عاطفه پرور باشی  آمدی چند بهاری گل اکبر باشی    نفسی هم شده همبازی اصغر باشی باز لبخند بزن عشق خریدار تو است کاشف الکرب اباالفضل شدن کار تو است تو که در دلبری از ما مثَل بابایی          اسم بابا که می آری غزل بابایی      چشم بد دور چه شیرین بغل بابایی   ساده، شیرین و صمیمی عسل بابایی دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت... به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از این‌ها فراتر داشت پُر از خورشید بود آری نگاهی کیمیاگر داشت زنان از بی حجابی‌ها سر تسلیم افکنده... ولی کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت بزرگان عرب را یک‌به‌یک دیروز پس می‌زد که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت زمانی که همه خورشید را تکذیب می‌کردند خدیجه چشم‌های مصطفی را خوب باور داشت میان قوم خود شأن و مقام او فراوان بود ولیکن با پیمبر عزتی چندین برابر داشت نبی افلاک را می‌دید از غار حرا اما جهان مصطفی در چشم او تصویر بهتر داشت نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت کنار مرتضی دین خدا را حفظ می‌کرده که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت دوبازوی پیمبر بی گمان از جنس هم بودند خدیجه چون علی را داشت درواقع برادر داشت لبالب بود از قرآن و آن روزی که مادر شد به جای طفل در آغوشِ خود، آیات کوثر داشت همینجا می‌شود بر پاکیِ دامان او پی برد فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت علی داماد او شد، کاش بود آن روز را می‌دید که زهرا در نبود مادر خود دیده‌ای تر داشت خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت حسن روز جمل بی شک به یاد مادرش افتاد به یاد خاطراتی که مروری زجرآور داشت کمک می‌خواست پشت در صدا زد خادم خود را فدای فضه اما فاطمه ای کاش مادر داشت... به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
ذره ای در نزد خورشید درخشان تو ایم تشنه ای در حسرت یک جرعه باران تو ایم سالها نان خورده ایم از سفره ی اولاد تو روزی ما می رسد چون بر سر خوان تو ایم گوشه ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان تو ایم زائران دختر تو زائران فاطمه اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان تو ایم ما غذای خانه هامان هم غذای حضرتی ست درمیان خانه هم در اصل مهمان تو ایم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور اند در حقیقت اهل جمهوری ایران تو ایم بچه های تو در ایران پادشاهی میکنند حضرت غربت نشین! مدیون احسان تو ایم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان تو ایم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می شود دین هر کس پای خود ما که مسلمان تو ایم ما مسلمان تو؟! نه...از پیر خود آموختیم پیش شانت در مقام کلب دربان تو ایم قبله ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_ بنده ی ناقابل شاه خراسان تو ایم عبد صالح بوده ای، باب الحوائج بوده ای ماهم آقا از مریدان عموجان تو ایم مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی مستی ما تمدید شد به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/1072693260C13e1ba1b76 ══✼🍃🌹🍃✼═
به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد گمانم این صدای بر زمین افتادن بت هاست یکی الله اکبر گفت و اینک در جهان غوغاست خدایاکیست بتهای جهان را واژگون کرده شکوه چیست تاج سروران را سرنگون کرده خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت که این بی طاقتی در طاق کسری نیست بی علت کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را خدا تعریف دیگر یافت این هم یک خوش آمد بود چنین تغییر در دنیا فقط کار محمد بود رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او سخن گفتند در تورات انجیل و زبور از او نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه رسید از چشمه آفاق جان تازه ای آورد برای مردم دنیا جهان تازه ای آورد به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا برد مقام دختران را با کلام خویش بالا برد نصیب او به غیر از ناسپاسی ها نشد آری لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد آری نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند نه...قدرش را بجز زهرا و جز مولا، ندانستند علی در یاری تنهایی احمد مسمم ماند ولی الله اعظم با رسول الله اکرم ماند....
به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد گمانم این صدای بر زمین افتادن بت هاست یکی الله اکبر گفت و اینک در جهان غوغاست خدایاکیست بتهای جهان را واژگون کرده شکوه چیست تاج سروران را سرنگون کرده خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت که این بی طاقتی در طاق کسری نیست بی علت کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را خدا تعریف دیگر یافت این هم یک خوش آمد بود چنین تغییر در دنیا فقط کار محمد بود رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او سخن گفتند در تورات انجیل و زبور از او نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه رسید از چشمه آفاق جان تازه ای آورد برای مردم دنیا جهان تازه ای آورد به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا برد مقام دختران را با کلام خویش بالا برد نصیب او به غیر از ناسپاسی ها نشد آری لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد آری نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند نه...قدرش را بجز زهرا و جز مولا، ندانستند علی در یاری تنهایی احمد مسمم ماند ولی الله اعظم با رسول الله اکرم ماند....