#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
#دوبیتی
ای فیض قدیم بر حُدوث ای همه کُن
ای منت تشریف به دنیا ز لَدُن
سرمایهی ذات لایزالی با توست
ای ظرف بتول، ظرف ما را پُر کُن
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول
توراست همسر و دختر توراست شخص بتول
زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست
فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول
کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟
غلام کوی تو معقول و خادمت منقول
به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟
جز این درم که علی از کرم نموده قبول
زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را
که این فضیلت عظمی نمیرسد به فضول
کسی به معرفت دختر تو راه نیافت
بلی همیشه ز مجهول میدمد مجهول
به هر مقام که دیدم مقام مسئول است
بجز گدای درت کاو نمیشود مسئول
ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین
بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#امام_مجتبی علیه السلام
#سروده_ای_نامرسوم
چند #تضمین به تربیت از #حافظ، نمیدانم، #صائب، #شاطر_عباس_صبوحی، #عماد_خراسانی، #حافظ، #محمد_سهرابی،
#فاضل_نظری
قلم عشق گرفتم که در این موسم عید
صفحهْ مشکی کنم و نامه ی اعمال سفید
ناگه از خامه ی دل این سخن پخته رسید
(آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه ی فال به نام منِ دیوانه زدند)
بی خود از خود شدم افتاد به قلبم تپشی
گفتم ای خسرو جان، ای که سخاوت منشی
خود نشان ده به دل غم زده راه و روشی
(تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بی چاره به جایی نرسد)
رو گرفتم سوی آن مظهر رحمان و رحیم
خواستم تا که بگویم سخن از حال وخیم
ناگهان حال دلم و خوب شد و گفت نسیم
(ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است)
تا که قنداقه ی او فاطمه آورد به دست
گل لبخند به لب های علی دایره بست
ذکر این حال به روی ورق اینگونه نشست
(روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است)
چه شود گر که نگاهت به گدایی گذرد
چشم پوشی کند و حال مرا هم بخرد
تو نظر کن که خدا از گنه ما گذرد
(ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد)
کن نگاهی به من ای آینه ی "یاستار"
قبل از آن روز که بر ما گذرد کار از کار
وای اگر وعده ی دیدار بیفتد به مزار
(آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار
که به میزان عمل نامه سیاه آمده ام)
جز دُر مهر علی نیست در این بسته صدف
خدمت حضرت او بوده مرا اصل و هدف
تا کمی نور بگیریم از آن شاه شرف
(نام ما را بنویسید به ایوان نجف
نشد از نام سگ کهف کتاب آلوده)
عرش بوسند به خاک حرمت زائر ها
مومن چشم تو هستند همه کافر ها
گل فشان است به توصیف رخت خاطر ها
(خواستند از تو نویسند شبی شاعر ها
عاقبت باقلم شرم نوشتند نشد)
#سید_روح_الله_مؤید