eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
ای فیض قدیم بر حُدوث ای همه کُن ای منت تشریف به دنیا ز لَدُن سرمایه‌ی ذات لایزالی با توست ای ظرف بتول، ظرف ما را پُر کُن به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول توراست همسر و دختر توراست شخص بتول زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟ غلام کوی تو معقول و خادمت منقول به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟ جز این درم که علی از کرم نموده قبول زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را که این فضیلت عظمی نمی‌رسد به فضول کسی به معرفت دختر تو راه نیافت بلی همیشه ز مجهول می‌دمد مجهول به هر مقام که دیدم مقام مسئول است بجز گدای درت کاو نمی‌شود مسئول ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول
علیه السلام چند به تربیت از ، نمیدانم، ، ، ، ، ، قلم عشق گرفتم که در این موسم عید صفحهْ مشکی کنم و نامه ی اعمال سفید ناگه از خامه ی دل این سخن پخته رسید (آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی فال به نام منِ دیوانه زدند) بی خود از خود شدم افتاد به قلبم تپشی گفتم ای خسرو جان، ای که سخاوت منشی خود نشان ده به دل غم زده راه و روشی (تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بی چاره به جایی نرسد) رو گرفتم سوی آن مظهر رحمان و رحیم خواستم تا که بگویم سخن از حال وخیم ناگهان حال دلم و خوب شد و گفت نسیم (ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است) تا که قنداقه ی او فاطمه آورد به دست گل لبخند به لب های علی دایره بست ذکر این حال به روی ورق اینگونه نشست (روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب است) چه شود گر که نگاهت به گدایی گذرد چشم پوشی کند و حال مرا هم بخرد تو نظر کن که خدا از گنه ما گذرد (ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد) کن نگاهی به من ای آینه ی "یاستار" قبل از آن روز که بر ما گذرد کار از کار وای اگر وعده ی دیدار بیفتد به مزار (آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار که به میزان عمل نامه سیاه آمده ام) جز دُر مهر علی نیست در این بسته صدف خدمت حضرت او بوده مرا اصل و هدف تا کمی نور بگیریم از آن شاه شرف (نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشد از نام سگ کهف کتاب آلوده) عرش بوسند به خاک حرمت زائر ها مومن چشم تو هستند همه کافر ها گل فشان است به توصیف رخت خاطر ها (خواستند از تو نویسند شبی شاعر ها عاقبت باقلم شرم نوشتند نشد)