eitaa logo
غریب الغرباء
138 دنبال‌کننده
40 عکس
112 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محراب | مبلّغ‌ یار
▪️شعر روضه ویژه شب یازدهم محرم (شام غریبان) خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماریم آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهائیم تنها همین یارم شده من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ جز دو چشمم هیچ کس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفا دارم شده گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد چشم رسول خدا، بود به سوی حسین ریخت به روی زمین، خون گلوی حسین وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد کرببلا آمده، سخت به جوش و خروش ز نوک نی می رسد، صدای قرآن به گوش وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد برای خون خدا، مگر سپاه آمده که جبرییل امین، به قتلگاه آمده وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد به بلبل خسته ی مدینه سیلی زدند به صورت حضرتِ سکینه سیلی زدند وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد فاطمه در قتلگه خدا خدا می کند سر حسین او را شمر جدا می کند وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد
پس با زبان پر گله، آن بضعهٔ بتول رو در مدینه کرد که: یا ایهاالرسول، این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخلِ تر، کز آتش جان‌سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهیِ فتاده به دریای خون که هست- زخم از ستاره بر تنش افزون، حسین توست این غرقهٔ محیطِ شهادت که روی دشت- از موجِ خون او، شده گلگون؛ حسین توست این خشک‌لب‌فتادهٔ دور از لبِ فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم‌سپاه که با خیلِ اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالبِ تپان که چنین مانده بر زمین شاهِ شهیدِ ناشده‌مدفون، حسین توست چون رویْ در بقیع، به زهرا خطاب کرد وحشِ زمین و مرغِ هوا را کباب کرد کای مونس شکسته‌دلان، حال ما ببین ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین اولاد خویش را که شفیعان محشرند در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین در خُلد، بر حجابِ دو کونْ آستین‌ فشان واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین نی نی؛ برآ چو ابر خروشان به کربلا طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین تن‌های کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین آن سر که بود بر سرِ دوش نبی مدام یک نیزه‌اش ز دوشِ مخالفْ جدا، ببین آن تن که بود پرورشش در کنار تو غلتان به خاک معرکهٔ کربلا ببین
طایر وحی ام و گردیده جدا بال و پرم زخم ها مانده ز هر زخم زبان بر جگرم منم آن یار سفر کرده که تا شام بود سر پاک شهدا بر سر نی هم سفرم مردم شام نخندید که بر نوک سنان می کند گریه برایم سر پاک پدرم سنگ هایی که به فرقم ز ره کینه زدید گریه کردند به حال من و بر زخم سرم پدرم کشته شد اینک بگذارید از شام عمه و خواهر خود را به مدینه ببرم خار و خاشاک و کف و کعب نی و سنگ بس است نزنید این همه لبخند به زخم جگرم سر بابا به سر نیزه و من گام به گام با سر و قاتل و با عمة خود رهسپرم دل شب نافله می خوانم و در حال نماز سر نورانی باباست چراغ سحرم با وجودی که عدو بر سر من آتش ریخت شسته شد حلقة زنجیر ز اشک بصرم همه جا در شرر نالة "میثم" پیداست شعلة ناله و سوز جگر و چشم ترم حاج غلامرضا سازگار