eitaa logo
غریب الغرباء
140 دنبال‌کننده
41 عکس
112 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شاه کم‌ سپاه هنوز ظرف عسل از لبت نيفتاده هنوز روی لبت نقش ربّنا مانده صدای خواندن امّن يجيب می‌آيد كه نجمه منتظرت دست بر دعا مانده @GharibOlGhoraba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری غیر سیاسی خواسته یزید علیه اللعنة و العذاب
۶. الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام عِندَ رَبِّهِ عز و جليَنظُرُ إلى مَوضِعِ مُعَسكَرِهِ ومَن حَلَّهُ مِنَ الشُّهَداءِ مَعَهُ ، ويَنظُرُ إلى زُوّارِهِ ، وهُوَ أعرَفُ بِحالِهِم وبِأَسمائِهِم وأسماءِ آبائِهِم وبِدَرَجاتِهِم ومَنزِلَتِهِم عِندَ اللّهِ عز و جلمِن أحَدِكُم بِوُلدِهِ ، وإنَّهُ لَيَرى مَن يَبكيهِ فَيَستَغفِرُ لَهُ ويَسأَلُ آباءَهُ عليهم السلام أن يَستَغفِروا لَهُ ، ويَقولُ : لَو يَعلَمُ زائِري ما أعَدَّ اللّهُ لَهُ لَكانَ فَرَحُهُ أكثَرَ مِن جَزَعِهِ . وإنّ زائِرَهُ لَيَنقَلِبُ وما عَلَيهِ مِن ذَنبٍ . [۷] امام صادق عليه السلام ـ: امام حسين عليه السلام نزد پروردگارش است و به لشكرگاه خويش و آنان كه با او شهيد شدند ، مى نگرد ، و نيز به زائران خود كه به حال و نام و پدران و درجات و منزلتشان نزد خداوند عز و جلآگاه تر از هر يك از شما به فرزندِ خويش است . بى گمان ، امام، هر كه را بر او مى گريد ، مى بيند و برايش آمرزش مى طلبد و از پدرانش مى خواهد كه براى آن شخص ، آمرزش بطلبند و مى فرمايد : «اگر زائر من ، مى دانست كه خدا چه چيزهايى برايش آماده كرده است ، شادى اش از بى تابى اش بيشتر مى شد» و بى ترديد ، زائر او پاك از گناه ، باز مى گردد . امالی شیخ طوسی صفحه ۵۵ حدیث ۷۴ @GharibolGhoraba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کلیپ بسیار زیبای «زوم بی‌نهایت» ‌‌🔻 از غدیرخم تا عاشورا !! 🔺اثر هنری جذاب که می تواند در ۲:۳۴ ثانیه سیر تاریخ تلخ از غدیر تا عاشورا را یادآوری کند؛ بدون کلام @GharibolGhoraba
15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀لحظه را باید شناخت فکر می‌کنین چرا افراد مومن به امام‌حسین علیه‌السلام نتونستن ایشون رو یاری کنن؟ ⚠️ مراقب باشین که این ضعف میتونه ما رو هم زمین‌گیر کنه! @GharibolGhoraba
بگو هنوز برایت کمی توان مانده بگو هنوز برای حسین جان مانده؟ فقط برای نمازی کنار بابا باش هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده چه میشود کمی این پلک را تکان بدهی چرا که چشم تو خیره به آسمان مانده کمر شکسته ام از حال و روز من پیداست عجیب بر جگرم داغ این جوان مانده بیا به گریه ی این پیرمرد رحمی کن عصای من نشکن، قامتی کمان مانده نسیم هم بدنت را به دست می گیرد شبیه مشت پری که در آشیان مانده شدی شبیه اناری که دانه دانه شده کمی به خاک و کمی دست باغبان مانده شبیه مادر من جمع میکنی خود را که بین پهلوی تو درد بی امان مانده چنان به روی سرت ریختند،ترسیدم هزار شکر که از تو کمی نشان مانده حساب آنچه که مانده است از تو مشکل نیست دوباره میشِمرم چند استخوان مانده تو را به روی عبا تکه تکه می چینم بقیه ی تو ولی دست این و آن مانده چقدر روی دو چشمت هلال ابرو هست برای بدر شدن ماه من زمان مانده چقدر تیغه لب پر، میان دنده ی توست چقدر نیزه شکسته در این میان مانده تو را از این همه غم میکنم سوا اما هنوز داغی یک نیزه در دهان مانده قرار نیست پدر جان دهد کنار پسر هنوز قصه ی گودال و ساربان مانده قرار نیست فقط عمه ات بماند و من ببینی اش که میان حرامیان مانده کمی به روی سرم باشد و میان حرم که چند دختر نوپا به کاروان مانده بدون تو بدَود چند بار تا گودال ببیندم که نگاهم به آسمان مانده کمان حرمله تیری به سینه ام زده است به چند جا اثر نیزه ی سنان مانده نشسته شمر و عرق می چکد ز پیشانیش برای ضربه ی آخر نفس زنان مانده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محراب | مبلّغ‌ یار
▪️شعر روضه ویژه شب یازدهم محرم (شام غریبان) خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماریم آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهائیم تنها همین یارم شده من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ جز دو چشمم هیچ کس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفا دارم شده گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد چشم رسول خدا، بود به سوی حسین ریخت به روی زمین، خون گلوی حسین وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد کرببلا آمده، سخت به جوش و خروش ز نوک نی می رسد، صدای قرآن به گوش وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد برای خون خدا، مگر سپاه آمده که جبرییل امین، به قتلگاه آمده وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد به بلبل خسته ی مدینه سیلی زدند به صورت حضرتِ سکینه سیلی زدند وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد فاطمه در قتلگه خدا خدا می کند سر حسین او را شمر جدا می کند وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد
پس با زبان پر گله، آن بضعهٔ بتول رو در مدینه کرد که: یا ایهاالرسول، این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخلِ تر، کز آتش جان‌سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهیِ فتاده به دریای خون که هست- زخم از ستاره بر تنش افزون، حسین توست این غرقهٔ محیطِ شهادت که روی دشت- از موجِ خون او، شده گلگون؛ حسین توست این خشک‌لب‌فتادهٔ دور از لبِ فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم‌سپاه که با خیلِ اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالبِ تپان که چنین مانده بر زمین شاهِ شهیدِ ناشده‌مدفون، حسین توست چون رویْ در بقیع، به زهرا خطاب کرد وحشِ زمین و مرغِ هوا را کباب کرد کای مونس شکسته‌دلان، حال ما ببین ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین اولاد خویش را که شفیعان محشرند در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین در خُلد، بر حجابِ دو کونْ آستین‌ فشان واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین نی نی؛ برآ چو ابر خروشان به کربلا طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین تن‌های کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین آن سر که بود بر سرِ دوش نبی مدام یک نیزه‌اش ز دوشِ مخالفْ جدا، ببین آن تن که بود پرورشش در کنار تو غلتان به خاک معرکهٔ کربلا ببین
طایر وحی ام و گردیده جدا بال و پرم زخم ها مانده ز هر زخم زبان بر جگرم منم آن یار سفر کرده که تا شام بود سر پاک شهدا بر سر نی هم سفرم مردم شام نخندید که بر نوک سنان می کند گریه برایم سر پاک پدرم سنگ هایی که به فرقم ز ره کینه زدید گریه کردند به حال من و بر زخم سرم پدرم کشته شد اینک بگذارید از شام عمه و خواهر خود را به مدینه ببرم خار و خاشاک و کف و کعب نی و سنگ بس است نزنید این همه لبخند به زخم جگرم سر بابا به سر نیزه و من گام به گام با سر و قاتل و با عمة خود رهسپرم دل شب نافله می خوانم و در حال نماز سر نورانی باباست چراغ سحرم با وجودی که عدو بر سر من آتش ریخت شسته شد حلقة زنجیر ز اشک بصرم همه جا در شرر نالة "میثم" پیداست شعلة ناله و سوز جگر و چشم ترم حاج غلامرضا سازگار
another sample imageافزایش دمای تهران به ۳۸ درجه another sample imageچه کسی به صادرکننده، مجوز واردات موبایل می‌دهد؟ another sample imageساعت کار دستگاه‌های اجرایی و بانک‌های فارس تغییر کرد متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه ۱۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۷ اخبار رسانه ها اخبار خواندنی اخبار برگزیده حضرت زینب (س) پس از واقعه عاشورا در خطبه ای مردم کوفه را بخاطر یاری نکردن امام حسین (ع) گناهکار خواندند. به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از واقعه عاشورا، هنگام ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه، حضرت زینب (س) خطبه ای خواندند و در آن مردم کوفه را از گناهی که بخاطر یاری نکردن امام حسین (ع) مرتکب شدند، آگاه کرد. حضرت زینب (س) پس از واقعه کربلا و مصیبتی بزرگ که در آن عزیزان خود را از دست داده بود، با حیایی کامل و سخنوری وارسته و در هیبت یک انسان عصمت مآب ظاهر می شوند و تابلوی واقعی از زبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام را به نمایش می گذارند. با یک کلام و دستور آن حضرت همه مردم و حاضران مجبور به سکوت می‌شوند. حضرت زینب (س) به مردم اشاره کردند که ساکت شوید و ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد، و سپس خطبه را آغاز نمود. متن عربی خطبه حضرت زینب (س) به این شرح است: ثُمَّ قَالَتْ بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَالصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِهِ (ص): أما بعد : یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ وَالْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَلَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ هَلْ فِیکُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَالْعُجْبُ وَالشَّنَفُ وَالْکَذِبُ وَمَلَقُ الْإِمَاءِ وَغَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ کَمَرْعًى عَلَى دِمْنَةٍ أَوْ کَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَةٍ أَلَا بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَفِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ أتَبْکُونَ أَخِی؟! أَجَلْ، وَاللَّهِ فَابْکُوا فَإِنَّکُمْ أَحْرَى بِالْبُکَاءِ فَابْکُوا کَثِیراً وَاضْحَکُوا قَلِیلًا فَقَدْ أَبْلَیْتُمْ بِعَارِهَا وَمَنَیْتُمْ بِشَنَارِهَا وَلَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً وَأَنَّى تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِیلُ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَسَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَمَلَاذُ حَرْبِکُمْ وَمَعَاذُ حِزْبِکُمْ وَمَقَرُّ سِلْمِکُمْ وَآسِی کَلْمِکُمْ وَمَفْزَعُ نَازِلَتِکُمْ وَالْمَرْجِعُ إِلَیْهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِکُمْ- وَمَدَرَةُ حُجَجِکُمْ وَمَنَارُ مَحَجَّتِکُمْ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ وَسَاءَ مَا تَزِرُونَ لِیَوْمِ بَعْثِکُمُ فَتَعْساً تَعْساً وَنَکْساً نَکْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْیُ وَتَبَّتِ الْأَیْدِی وَخَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَبُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ* وَضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ أَ تَدْرُونَ وَیْلَکُمْ أَیَّ کَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ ص فَرَثْتُمْ وَأَیَّ عَهْدٍ نَکَثْتُمْ وَأَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَأَیَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَکْتُمْ وَأَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءُ دَماً وَلَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏ وَهُمْ لا یُنْصَرُونَ- فَلَا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَا یَحْفِزُهُ الْبِدَارُ «3» وَلَا یُخْشَى عَلَیْهِ فَوْتُ النَّارِ کَلَّا إِنَّ رَبَّکَ لَنَا وَلَهُمْ لَبِالْمِرْصادِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ (ع‏): مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِیُّ لَکُمْ مَا ذَا صَنَعْتُمْ وَأَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ‏ بِأَهْلِ بَیْتِی وَأَوْلَادِی وَتَکْرِمَتِی مِنْهُمْ أُسَارَى وَمِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ‏ مَا کَانَ ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فِی ذَوِی رَحِمِی‏ إِنِّی لَأَخْشَى عَلَیْکُمْ أَنْ یَحُلَّ بِکُمْ مِثْلُ الْعَذَابِ الَّذِی أَوْدَى عَلَى إِرَمٍ‏ ثُمَّ وَلَّتْ عَنْهُمْ- قَالَ حِذْیَمٌ فَرَأَیْتُ النَّاسَ حَیَارَى قَدْ رَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ شَیْخٌ فِی جَانِبِی یَبْکِی وَقَدِ اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالْبُکَاءِ وَیَدُهُ مَرْفُوعَةٌ إِلَى السَّمَاءِ وَهُوَ یَقُولُ بِأَبِی وَأُمِّی کُهُولُهُمْ خَیْرُ کُهُولٍ وَنِسَاؤُهُمْ خَیْرُ نِسَاءٍ وَشَبَابُهُمْ خَیْرُ شَبَابٍ وَنَسْلُهُمْ نَسْلٌ کَرِیمٌ وَفَضْلُهُمْ فَضْلٌ عَظِیمٌ ثُمَّ أَنْشَدَ:
کُهُولُکُمْ خَیْرُ الْکُهُولِ وَنَسْلُکُمْ إِذَا عُدَّ نَسْلٌ لَا یَبُورُ وَلَا یَخْزَى‏ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَا عَمَّةِ اسْکُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَأَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُکَاءَ وَالْحَنِینَ لَا یَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَکَتَتْ- ثُمَّ نَزَلَ (ع) وَضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَأَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَدَخَلَ الْفُسْطَاطَ. ترجمه خطبه حضرت زینب (س) در دروازه کوفه این چنین است: ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش. اما بعد: ای مردم کوفه،‌ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه می‌کنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم می‌گسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینه‌های آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می‌شود؟ یا همچون سبزه‌هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شده‌ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشه‌ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه‌ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. گریه می‌کنید؟ زار می‌زنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست. و چگونه می‌توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. وای بر شما‌ای مردم کوفه! آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریده‌اید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده‌اید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته‌اید؟! و چه حرمتی از او شکسته‌اید؟! شما این جنایت فجیع را بی‌پرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می‌کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده‌تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد. پس مهلت‌هایی که خدای متعال به شما می‌دهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی‌کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است. آنگاه حضرت زینب(س) این اشعار را خواند: اگر پیامبر از شما بپرسد، این چه کارى بود که کردید با آنکه شما امت [پیامبرِ] آخر الزمان بودید [و بر دیگر امت‌ها شرافت داشتید]، چه پاسخ خواهید داد؟ شما چه کردید با اهل بیت و فرزندان و عزیزان من؟! جمعى را به اسارت بردید و گروهى را به خون آغشته کردید. این پاداش من نبود ـ با آنکه من خیرخواه شما بودم ـ اینکه در حق خویشاوندانم این‌گونه به من جفا کنید. من مى ترسم همان عذابى که قوم «اِرَم» را به نابودى کشاند، بر شما نیز فرود آید. زینب کبرى(س) پس از این خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند. در این حال، مردم را دیدم که حیرت‌زده‌اند و از اندوه و پشیمانى، دست به دندان مى گزند. حِذْیَم مى افزاید: به کنارم نگریستم، پیرمردى را دیدم که اشک مى‌ریزد و محاسنش با قطرات اشکش تر شده بود. در همان حال دستان خود را به آسمان بلند کرد و گفت: پدر و مادرم فداى شما باد! پیرانتان بهترین پیران، زنانتان بهترین زنان و جوانانتان بهترین جوانان‌اند. دودمان شما کریم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظیم است. آنگاه این بیت را خواند: پیران شما بهترین پیران و دودمان شما نیز بهترین دودمانند و در میان همه تبارها و نسلها، هرگز تبار شما نابود و بى اعتبار نخواهند شد. امام زین العابدین(ع) رو به عمه اش کرد و فرمود: «عمه جان آرام بگیر، سرگذشت گذشتگان براى آنان که مانده‌اند مایه عبرت است. خداى را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیده‌اى. گریه و زارى، آنان را که رفته‌اند به ما باز نمى گرداند» با این سخنِ امام چهارم(ع)، زینب(س) آرام گرفت و حرفی نزد.
حضرت زینب (س) پس از واقعه کربلا از هر فرصتی برا روشنگری و معرفی حق و باطل تلاش کردند و برای خارج کردن مردم از توهم دینداری ، خطبه های استوار و مستحکم ارائه می کند. ایشان علاوه بر کوفه، در شام و در مجلس یزید ملعون هم بر طبل ظلمت، غفلت و تزویر و جهل مرکب آنها می کوبد تا شاید چشم ها کور نشود و گوش ها کر نگردد. اما این جماعت همان اهل «صم و بکم و لا یعقلون» هستند و فقدان بصیرت. منبع: بحارالانوار، علامه مجلسی انتهای پیام/
قرآن بخوان از روي نيزه دلبرانه ياسين و الرحمان بخوان پيغمبرانه قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگيرد همچون درخت روشني در هر کرانه بايد بلرزاني وجود کوفيان را قرآن بخوان با آن شکوه حيدرانه خورشيد زينب شام را هم زير و رو کن قرآن بخوان با لهجه اي روشنگرانه کوثر بخوان تا رود رود اينجا ببارم در حسرت پلک کبودت خواهرانه قرآن بخوان شايد که اين چشمان هرزه خيره نگردد سوي ما خيره سرانه اما چه تکريمي شد از لب هاي قاري تشت طلا و بوسه هاي خيزرانه گل داده از اعجاز لب هاي تو امشب اين چوب خشک اما چرا نيلوفرانه در حسرت لب هاي خشکت آب مي‌شد ريحانه ات با التماسي دخترانه آن شب که مي‌بوسيد چشمت را سه ساله خم شد ز داغت نيزه هم ناباورانه از داغ تو قلب تنور آتش گرفته تا صبح با غمناله هايي مادرانه