eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
432 دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
12.3هزار ویدیو
191 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
الرب الشهید غریب ...🌷 🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید رسانه العربیه خاور میانه🌺 🌻با ما همراه باشید🌻 ♻️ @gharibshahid ♻️ 👇👇👇👇👇👇👇👇 غریب متولد روستای گرگان بود . می گفتند نسل دوم و سوم پای انقلاب نیستند اما غریب متولد سال 61 بود که امام خمینی (ره) را هرگز ندید و هفت سال داشت که امام از بین ما پر کشید اما افکار امام در روح این رزمنده شجاع نفوذ کرد . 🌷این موجود پرخروش را صبر و قراری جز آرزوی شهادت نبود ، او بعد از ملبس شدن به لباس مقدس پاسداران بارها بدون واهمه و با جسارت تمام به مبارزه با های جنوب شرق و غرب کشور پرداخت که از ناحیه ثمره این مجاهدت ها بود. 🥀آمار چشم و تجویز پزشکان برای حضور در زادگاهش هم نتوانست فیلتر عطش مبارزه با پلیدی ها را دراین شیرمرد علوی و عاشق امام حسین (ع) پایین بکشد . او دو بار داوطلبانه به رفت و در حالیکه بار دوم برای همیشه با و دو فرزندش خداحافظی کرد در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم آسمانی شد . 🕊🌹قاسم غریب شجاع بود که وی بعد از بر افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند . 🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐 این ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی داعش نام یک سپاهی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ☠️☠️داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای وی تعیین کردند . تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما ماه بعد از شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش این تکاور و معروف چیزی نمی دانستند . 💫🌒 شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، تکفیری ها برای دلسرد کردن جبهه مقاومت کردند شان یعنی قاسم غریب شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و یا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد. . 🌑نیمه های شب بود که فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد ، اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، سپیده دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود …😭😭و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از زینب س از در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . شادی ارواح پاک شهدا صلوات💫🕊🌹 👇 🇮🇷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid 21/4/1394 ت ش شب بخیر 🌷🌷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 امشب شب شهادت 🖤تاریخ شهادت شب 24 رمضان هجری قمری شب قدر 21 تیرماه هجری شمسی ۱۳۹۴ شهيد مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي (امير امیر نام جهادی شهید قاسم) همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که به هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پبکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن.. و حتی برای بریدن سرش به زادگاهش روستای سیدمیران از توابع شهرستان گرگان آمدند ولی با درایت بسیجیان و بچه های سپاه موفق نشدند و فرار کردن که اطلاعات در جاده چالوس موفق به دستگیری این مزدوران پست فطرت شدند . و حتی در شب عملیات هم پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده ..😥 بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است...😥😥 نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم ، نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش به نیت ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 التماس دعا شب بخیر 🖤🖤🖤⚘🖤🖤🖤 کانالهای شهيد شبهای قدر مدافع حرم قاسم (مهدی) غريب 👇 🇮🇷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ‍ الرب الشهید غریب ...🌷 🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید رسانه العربیه خاور میانه🌺 🌻با ما همراه باشید🌻 ♻ @gharibshahid ♻ 👇👇👇👇👇👇👇👇 غریب متولد روستای گرگان بود . می گفتند نسل دوم و سوم پای انقلاب نیستند اما غریب متولد سال 61 بود که امام خمینی (ره) را هرگز ندید و هفت سال داشت که امام از بین ما پر کشید اما افکار امام در روح این رزمنده شجاع نفوذ کرد . 🌷این موجود پرخروش را صبر و قراری جز آرزوی شهادت نبود ، او بعد از ملبس شدن به لباس مقدس پاسداران بارها بدون واهمه و با جسارت تمام به مبارزه با های جنوب شرق و غرب کشور پرداخت که از ناحیه ثمره این مجاهدت ها بود. 🥀آمار چشم و تجویز پزشکان برای حضور در زادگاهش هم نتوانست فیلتر عطش مبارزه با پلیدی ها را دراین شیرمرد علوی و عاشق امام حسین (ع) پایین بکشد . او دو بار داوطلبانه به رفت و در حالیکه بار دوم برای همیشه با و دو فرزندش خداحافظی کرد در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم آسمانی شد . 🕊🌹قاسم غریب شجاع بود که وی بعد از بر افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند . 🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐 این ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی داعش نام یک سپاهی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و   #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ☠☠داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای وی تعیین کردند . تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما ماه بعد از شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش این تکاور و معروف چیزی نمی دانستند . 💫🌒 شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله  تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، تکفیری ها برای دلسرد کردن جبهه مقاومت کردند شان یعنی قاسم غریب شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و یا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد. . 🌑نیمه های شب بود که فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد ، اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، سپیده دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود …😭😭و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از زینب س از در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . ارواح پاک شهدا صلوات 🌷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg 21/4/1394 ت ش 📸 تصویر شهید قاسم غریب سال 1393_94 مقر فرماندهی ارتش سوریه. درحال آموزش نیروها
‍ ‍ الرب الشهید غریب ...🌷 🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید رسانه العربیه خاور میانه🌺 🌻با ما همراه باشید🌻 ♻ @gharibshahid ♻ 👇👇👇👇👇👇👇👇 غریب متولد روستای گرگان بود . می گفتند نسل دوم و سوم پای انقلاب نیستند اما غریب متولد سال 61 بود که امام خمینی (ره) را هرگز ندید و هفت سال داشت که امام از بین ما پر کشید اما افکار امام در روح این رزمنده شجاع نفوذ کرد . 🌷این موجود پرخروش را صبر و قراری جز آرزوی شهادت نبود ، او بعد از ملبس شدن به لباس مقدس پاسداران بارها بدون واهمه و با جسارت تمام به مبارزه با های جنوب شرق و غرب کشور پرداخت که از ناحیه ثمره این مجاهدت ها بود. 🥀آمار چشم و تجویز پزشکان برای حضور در زادگاهش هم نتوانست فیلتر عطش مبارزه با پلیدی ها را دراین شیرمرد علوی و عاشق امام حسین (ع) پایین بکشد . او دو بار داوطلبانه به رفت و در حالیکه بار دوم برای همیشه با و دو فرزندش خداحافظی کرد در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم آسمانی شد . 🕊🌹قاسم غریب شجاع بود که وی بعد از بر افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند . 🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐 این ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی داعش نام یک سپاهی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و   #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ☠☠داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای وی تعیین کردند . تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما ماه بعد از شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش این تکاور و معروف چیزی نمی دانستند . 💫🌒 شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله  تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، تکفیری ها برای دلسرد کردن جبهه مقاومت کردند شان یعنی قاسم غریب شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و یا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد. . 🌑نیمه های شب بود که فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد ، اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، سپیده دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود …😭😭و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از زینب س از در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . شادی ارواح پاک شهدا صلوات💫🕊🌹 👇 🇮🇷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پیکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... 🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- قبل از شهادتش در حرم حضرت زینب س در شهر دمشق سوریه 🍂 در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/COzca14AVCT/?igshid=1toi6t46krqv5 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پبکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... 🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂 در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/COzca14AVCT/?igshid=1toi6t46krqv5 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
الرب الشهید غریب ...🌷 🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید رسانه العربیه خاور میانه🌺 🌻با ما همراه باشید🌻 ♻ @gharibshahid ♻ 👇👇👇👇👇👇👇👇 غریب متولد روستای گرگان بود . می گفتند نسل دوم و سوم پای انقلاب نیستند اما غریب متولد سال 61 بود که امام خمینی (ره) را هرگز ندید و هفت سال داشت که امام از بین ما پر کشید اما افکار امام در روح این رزمنده شجاع نفوذ کرد . 🌷این موجود پرخروش را صبر و قراری جز آرزوی شهادت نبود ، او بعد از ملبس شدن به لباس مقدس پاسداران بارها بدون واهمه و با جسارت تمام به مبارزه با های جنوب شرق و غرب کشور پرداخت که از ناحیه ثمره این مجاهدت ها بود. 🥀آمار چشم و تجویز پزشکان برای حضور در زادگاهش هم نتوانست فیلتر عطش مبارزه با پلیدی ها را دراین شیرمرد علوی و عاشق امام حسین (ع) پایین بکشد . او دو بار داوطلبانه به رفت و در حالیکه بار دوم برای همیشه با و دو فرزندش خداحافظی کرد در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم آسمانی شد . 🕊🌹قاسم غریب شجاع بود که وی بعد از بر افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند . 🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐 این ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی داعش نام یک سپاهی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و   #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ☠☠داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای وی تعیین کردند . تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما ماه بعد از شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش این تکاور و معروف چیزی نمی دانستند . 💫🌒 شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله  تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، تکفیری ها برای دلسرد کردن جبهه مقاومت کردند شان یعنی قاسم غریب شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و یا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد. . 🌑نیمه های شب بود که فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد ، اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، سپیده دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود …😭😭و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از زینب س از در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . شادی ارواح پاک شهدا صلوات💫🕊🌹 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cbflz25MaIH/?utm_medium=copy_link 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
الرب الشهید غریب ...🌷 🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید رسانه العربیه خاور میانه🌺 🌻با ما همراه باشید🌻 ♻ ♻ 👇👇👇👇👇👇👇👇 غریب متولد روستای گرگان بود . می گفتند نسل دوم و سوم پای انقلاب نیستند اما غریب متولد سال 61 بود که امام خمینی (ره) را هرگز ندید و هفت سال داشت که امام از بین ما پر کشید اما افکار امام در روح این رزمنده شجاع نفوذ کرد . 🌷این موجود پرخروش را صبر و قراری جز آرزوی شهادت نبود ، او بعد از ملبس شدن به لباس مقدس پاسداران بارها بدون واهمه و با جسارت تمام به مبارزه با های جنوب شرق و غرب کشور پرداخت که از ناحیه ثمره این مجاهدت ها بود. 🥀آمار چشم و تجویز پزشکان برای حضور در زادگاهش هم نتوانست فیلتر عطش مبارزه با پلیدی ها را دراین شیرمرد علوی و عاشق امام حسین (ع) پایین بکشد . او دو بار داوطلبانه به رفت و در حالیکه بار دوم برای همیشه با و دو فرزندش خداحافظی کرد در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم آسمانی شد . 🕊🌹قاسم غریب شجاع بود که وی بعد از بر افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند . 🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐 این ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی داعش نام یک سپاهی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و   #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ☠☠داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای وی تعیین کردند . تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما ماه بعد از شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش این تکاور و معروف چیزی نمی دانستند . 💫🌒 شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله  تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، تکفیری ها برای دلسرد کردن جبهه مقاومت کردند شان یعنی قاسم غریب شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و یا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد. . 🌑نیمه های شب بود که فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد ، اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، سپیده دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود …😭😭و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از زینب س از در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . ارواح پاک شهدا صلوات💫🕊🌹 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پبکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... 🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂 در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پبکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... 🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂 در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤لبیک یا زینب س🖤 @gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ‍ الرب الشهید غریب ...🌷 🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید رسانه العربیه خاور میانه🌺 🌻با ما همراه باشید🌻 ♻ @gharibshahid ♻ 👇👇👇👇👇👇👇👇 غریب متولد روستای گرگان بود . می گفتند نسل دوم و سوم پای انقلاب نیستند اما غریب متولد سال 61 بود که امام خمینی (ره) را هرگز ندید و هفت سال داشت که امام از بین ما پر کشید اما افکار امام در روح این رزمنده شجاع نفوذ کرد . 🌷این موجود پرخروش را صبر و قراری جز آرزوی شهادت نبود ، او بعد از ملبس شدن به لباس مقدس پاسداران بارها بدون واهمه و با جسارت تمام به مبارزه با های جنوب شرق و غرب کشور پرداخت که از ناحیه ثمره این مجاهدت ها بود. 🥀آمار چشم و تجویز پزشکان برای حضور در زادگاهش هم نتوانست فیلتر عطش مبارزه با پلیدی ها را دراین شیرمرد علوی و عاشق امام حسین (ع) پایین بکشد . او دو بار داوطلبانه به رفت و در حالیکه بار دوم برای همیشه با و دو فرزندش خداحافظی کرد در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم آسمانی شد . 🕊🌹قاسم غریب شجاع بود که وی بعد از بر افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند . 🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐 این ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی داعش نام یک سپاهی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و   #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ☠☠داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای وی تعیین کردند . تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما ماه بعد از شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش این تکاور و معروف چیزی نمی دانستند . 💫🌒 شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله  تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، تکفیری ها برای دلسرد کردن جبهه مقاومت کردند شان یعنی قاسم غریب شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و یا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد. . 🌑نیمه های شب بود که فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد ، اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، سپیده دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود …😭😭و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از زینب س از در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . ارواح پاک شهدا صلوات 🌷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg 21/4/1394 ت ش 📸 تصویر شهید قاسم غریب سال 1393_94 مقر فرماندهی ارتش سوریه. درحال آموزش نیروها
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم  قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش،  خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود  ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم   آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم  بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پیکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال  پيکر فرمانده قاسم ديديم    به صخره اي که  ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند...   در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا  شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 21/4/1394 ت ش