🍃بسم ربّ الزهرا(س)🍃
🍃شروع و #پایان دفتر زندگیاش در فصل برگ ریزان رقم خورد. در بحبوحه #جنگ به دنیا آمد و روحیه از خود گذشتگی را از جامعه آن روز به ارث برد.
🍃علاقهاش او را وارد دنیایی مملو از فداکاری و #ایثار کرد. نجابت و مهربانی و #ایمانش را چشمانش گواهی میدهند و این یعنی او لایق آنچه که بدان رسید را داشت. در استان محل زندگیاش، زندگیاش را در دست میگرفت و در بخش مبارزه با #مواد_مخدر خدمت میکرد.
🍃آرزوی #دفاع از حریم با عظمت #عمه_سادات را در دل میپروراند، اما او باید میماند برای دفاع از حریم امن شیعه و #ائمه_معصوم. آن روز متفاوت از همیشه از همسرش خداحافظی کرد و رفت. آن روز اصابت #گلوله قاچاقچیان مواد مخدر به سرش، او را به آرزویش رساند.
✍️نویسنده: #محدثه_کربلایی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #محمد_کلاته_نایبی
📅تاریخ تولد : ١ مهر ١٣۶٣
📅تاریخ شهادت : ٧ آبان ١٣٩۶
🕊محل شهادت : خوسف
🥀مزار شهید : بیرجند
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🍃شهید مهدی سال ۱۳۴۱ در شهرضا استان #اصفهان به دنیا آمد. پدرش به واسطه رویای صادقه ای که دیده بود نامش را #مهدی گذاشت.
🍃شهید مهدی تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در مدارس شهرضا سپری کرد. وی در کنار #تحصیل به فعالیتهای مذهبی و سیاسی پرداخت. در دوران #انقلاب همراه مردم شهرش به تظاهرات میرفت و برای بیرون کردن ماموران شاه فعالیت بسیار کرد. پس از پیروزی انقلاب، وارد بسیج و سپاه پاسداران شد. دوره آموزش های لازم را در پایگاه غدیر گذراند. در سن هجده سالگی از طریق سپاه به #جبهه اعزام شد.
🍃شهید مهدی در اولین #عملیات مجروح شد ولی پس از بهبودی نسبی به جبهه برگشت. وی در عملیاتها از خود رشادت های بسیار به جا میگذاشت. در یک عملیات که دشمن از تانکهای مجهز اسرائیلی استفاده کرده بود، شهید مهدی با ابتکار خود، قبضه ار.پی.جی را پشت یک ماشین گذاشت با یک راننده #شجاع که با مهارت و سرعت بسیار، دور تانکها میچرخید، توانست تعدادی از تانکها را منفجر کند. #رزمندگان با دیدن این پیروزی روحیه بیشتری پیدا کردند و با نبرد بی امان، مانع پیشروی تانکها شدند.
🍃شهید مهدی در #عملیات_محرم حال خاصی پیدا کرد. مرحله اول عملیات با موفقیت انجام شد. در آغاز مرحله دوم نگهبانها به جهت بی خوابیهایی که فرمانده شان در شناسایی داشت، او را برای #نمازشب بیدار نکردند. شهید مهدی با حسرت و آه گفت ، آخرین نماز شب عمرم از دستم رفت. همان روز در مرحله دوم عملیات محرم تاریخ ۶۱.۸.۱۲ با سمت #فرماندهی به شهادت رسید🕊
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #مهدی_سامع
📅تاریخ تولد : ٢۵ شهریور ۱٣۴۱
📅تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣۶۱
🕊محل شهادت : عملیات محرم
🥀مزار شهید : گلستان شهدای شهرستان شهرضا
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
☆به نام او☆
🍃به گمانم که دریا، از ابتدا بدین سان آرام و زیبا نبود. #عاشق نبود. آبی نبود.
تلخ بود و پریشان. سیاه بود وآشفته.
اما نگاه دل ربای سپهر که شیشه ی لغزان دیدگانش را نوازش داد، سیاهی اش شکست و آبی شد. عاشق شد.
🍃ما خستگان نیز همچو همان دریای سیاه گشته ایم، بی دل و دردمند.
🍃یارا! شده ایم #سائل یک نگاهت که آبی گردیم و عاشق. همچو دریا. همچو آنان که بِدیشان نگریستی و عاشق شدند. خالص شدند. همچو #سید_مجتبی.
🍃او که مبارز و مجاهد بود. او که عاشق و خالص بود.او که از طریقت مبارزه اش، تنها #چمران آگه بود. او که عبد و #عابد بود، بی شایبه و فریب. او که خَلَت زمانه از دل رانده و سپهر را میهمان صحن دل کرده بود.
🍃یارا! ما را نیز چون او گردان.
"اَللّهُمَّ اَخرِج حُبَّ الدُّنیا مِن قُلوبِنا"
آری! همچو او و هزاران عاشق دیگر.
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🍂به مناسب سالروز #تولد #شهید #سید_مجتبی_هاشمی
📅تاریخ تولد : ۱۳ آبان ۱۳۱۹
📅تاریخ شهادت : ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۴
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا
🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند...
🍃نامش بهنام، #نوجوانی مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی #عاشق پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت...
🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق #مجاهد، شما مرد #آسمان بودی که #خدا را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود.
🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من #شهید شدم به #خانواده ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که #عبدالله بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای #تقوا امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود...
🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال #پرواز نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #بهنام_کشاورز_رضایی
📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
🕊محل شهادت : منطقه پنجوین
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🍃زائر حرم #عمه_سادات شده بود. همان روزها که امنیت در سوریه برقرار بود و خبری از جنگ و تهدید نبود. دلش را دخیل بسته بود به شبکه های #ضریح و از خانم خواسته بود واسطه شود تا خدا دختری به او عطا کند.
🍃خواهر ارباب دست های خالی #زائرش را با حاجت های برآورده شده پر کرده بود و پس از مدتی خداوند #دختری به او هدیه کرد. #خیرالله برحسب ارادت به عمه سادات، نامش را زینب نامید.
🍃قرار بود یک سالگی #زینب را به رسم تشکر از خواهر ارباب به حرمش بروند اما زمزمه تهدیدها در گوش جهان پیچید و حسرت #زیارت سه نفره را قاب کردند و گوشه دلشان گذاشتند.
🍃دلتنگی هایشان را در حرم #امام_رضا تسکین دادند. هربار حاجتی می خواست اما در آخرین زیارتش توفیق #شهادت خواسته بود. امام رضا این بار هم حاجت دلش را داد و شهادت نامه اش امضا شد.
🍃زمزمه ها بیشتر شد و نوکر ارادتمند #ارباب راهی شد و مهر مدافع حرم بر قلبش حک شد. روزها با #دلتنگی گذشت و خانواده روزشماری می کردند برای برگشتنش. به همسرش گفته بود #عملیات مهمی پیش رو دارند، برایشان صدقه کنار بگذارد. بی تابی مونس همسرش شده بود و دست به دعا شده بود.
🍃۱۶۰ کیلومتر پیاده رفته بود عقب تا جایی بتواند عکس هایش را برای دخترش بفرستد و گفته بود زمان کمی تا #پیروزی باقی مانده و به زودی برمیگردد. چشم های زینب درانتظار دیدن قامت پدر به در خشک شد و با شنیدن خبر شهادت مسافرش، حسرت #آغوش پدر به دلش ماند.
🍃قصه دخترها بابایی اند را همه می دانند دلم شکست به یاد #سه_ساله حسین که چشم انتظار پدر بود و با #سر_بریده بابا امیدهایش ناامید شد و آنقدر ناله کرد که جان داد...
🍃آخرین وداع زینب ختم می شود به چهره پدر که با #تابوت پوشیده با پرچم سه رنگ قاب شده بود. زینب این روزها چادرش را محکم تر می گیرد می خواهد حافظ #خون پدرش باشد. چشم های بی تابش را با دیدن عکس های پدر آرام می کند و داغ دلش را با سنگ سرد مزار پدر...
✍نویسنده : #طاهره_بنایی منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #خیرالله_صمدی
📅تاریخ تولد : ۲۷ مهر ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۳۹۶
🥀مزار شهید : زنجان، گلزار شهدای بهشت زهرا
🕊محل شهادت : بوکمال سوریه
#گرافیست_الشهدا
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆
🍃باران میزند؛ نرم و #آرام. سعی میکند گرد خاک را از صورت #شهر بشوید و امیدی از #رحمت_خدا در دل مردم شهر بکارد، اما ما به خانههایمان #پناه بردهایم. به چهار دیواریهایی که معتقدیم مختاریم در آن هرچه میخواهیم انجام دهیم.
🍃نمیدانم چرا فراموش کردهایم که ما در #عالم هستیم، در محضر خدا و این آجرها نمیتوانند سدی بشوند در برابر چشمان نافذ خدا.
🍃اما بعضیها این اصل را از یاد نبردند. سعی کردند #بارانی بسازند که به روحشان بزند و گل و لایش را بشوید و ببرد. نفْسشان را به بند کشیدند تا در محضر #خدا سرکشی نکند.
🍃و سرانجام عدهای از آنها به #دروازه_بهشت در #سوریه رسیدند و سبکبال پر گشودند به سوی #آسمان. همانهایی که از مزارشان بوی #یاس بلند میشود. بوی عطر مادری که هرشب #زائر فرزندانش است.
✍️نویسنده : #محدثه_کربلایی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #میر_احمد_احمدی
📅تاریخ تولد: ۴ فروردین ١٣۶٧
📅تاریخ شهادت: ٣٠ آبان ١٣٩۴
🕊محل شهادت: خان طومان_سوریه
🥀مزار شهید: بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
♡وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون♡
"هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند، #مردگانند! بلكه آنان #زندهاند و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند."
🍃به گمانم #شهدا هم زنده اند؛ زنده اند و امروز برای حالمان به پهنای صورت #اشک میریزند. آخر خون بهای امروزمان را آنها پرداخته اند؛ آنهایی که نه تنها از #جان خود بلکه از فرزندان عزیزتر از جان خود گذشتند تا بی دغدغه و #آرام بدون نگرانی و واهمه و ترس و وحشتی زندگی کنیم...
🍃مانند #غلامحسین؛ اویی که روزهای ناامیدی را به امید، غم را به شادی و اسارت را به #آزادی هدیه کرد در حالی که تنها مدرک تحصیلی اش #سیکل بود... نام آفرین شد و برای نجات وطنش خود را فدا کرد. جانش را به ما هدیه کرد و شهد شیرین #شهادت را با حلاوت نوشید.
🍃 اوکه با چشمان گریان #دختر و دل منتظر پسر و دست های نگران همسرش خداحافظی کرد درحالی که میدانست شاید اینبار آخرین دیدارشان باشد. میدانست قرار است به آرامگاه #ابدی اش کوچ کند، او برای ما و امروزی که در آن زندگی میکنیم از همه وجودش گذشت...
🍃حسین که #قلبی به وسعت جهان بیکران داشت، مانند کبوتری سفید بال هایش را رو به #آسمان گشود و برای همیشه میهمان سفره سید و #سالار_شهیدان شد...
🍃ای شهید دستی بر آر تا ما، ساکنان و #قبرستان نشینان عادات سخیف را، از این منجلاب بیرون بکشی...
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #غلامحسین_لطفی
📅تاریخ تولد : ۳ اردیبهشت ۱۳۳۷
📅تاریخ شهادت : ۳۰ آبان ۱۳۶۳
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : شاخ شمیران
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃سالروز شهادتت که میرسد، دلِ #قلم پر میکشد برای مرور وصف خیال تو، خیالی که دریایی از جلوههای #الهی میشود و با رحمت خویش ما مغروق شدههای دنیوی را در #پناه خویش #حفظ میکند.
🍃آری، اینک این قلم است که #آفتاب نزده، برخاسته و با طلوعش جان #دفتر را #زنده کرده تا از تو تصویری دگر به یادگار نهد. آرام و با طمأنینه، صدایش را صاف میکند و خاطرات تو را با چه شوری میخواند، با شوق درون، زیبا و شکیل جوهر وجودش به روی #کاغذ میتراود و از تو مینویسد، از رأفت و عطوفت تا #دلیری و #شجاعت، از حیات تا رفتن و پرکشیدن؛ همه و همه.
🍃حقا که تو، با عمل و #رفتار همه را متحیر خویش ساختی حتی این قلم #زبان بسته را. خوشا به حالت که با آن کمی سن و سالات #جهان را با عقل سلیم درک کردی و به زیبایی #شهدای_کربلا معراج کردی.
🍃و امروز، ای #شهید ای آنکه بر کرانه ی ازلی هستی احاطه داری تو را به جان این قلم سینه سوخته #سوگند میدهم
#شفاعت ما زمین نشسته های بهتزده را به #اوج تأیید برسان.
🍃شهادتت مبارک ای ستاره درخشان یکم آذر🍃
✍️نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #سید_محسن_آل_احمد_طالقانی
📅تاریخ تولد : ١٣۴۴
📅تاریخ شهادت : ١ آذر ١٣۶٢
🕊محل شهادت : عراق_پنجوین
🥀مزار شهید : نامشخص
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🍃مدافعان حرم که راهشان #صراط_المستقیم است و در آن شکی نیست، اما حرفم با مردمی است که #طعنه را ذکر لب کرده اند و خودشان تماشاچی میدان شده اند.
🍃خوابِ غفلت #عقل و منطقمان را بیخیال کرده است. برای حسین سینه می زنیم اما نمیدانم پاسخ به اینکه آیا حسین وار زندگی می کنیم یا نه چیست؟
🍃شب #عاشورا اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!!
🍃مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای #حسین_بن_علی ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش #لبیک گویان راهی می شوند. محمود رادمهر از جمله محبّانی است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت. وقتی روضه #اسارت و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم #عمه_سادات و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد.
🍃 دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند #زینب را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت. خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود.
🍃 بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و #دلتنگی فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای #رضای_خدا برگشت.
🍃 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و اشک ها، روح خسته از گناه را شست. #حرها توبه کردند و #حبیب ها، تشنه تر شدند برای #شهادت اما آن ها که خود را به خوابِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر قلب داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر مرهم نیستیم، نمک روی زخم نباشیم.
✍️نویسنده : #طاهره_بنایی منتظر
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید #محمود_رادمهر
📅تاریخ تولد : ۳ آذر ۱۳۵۹
📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
🥀مزار شهید : مازندران، ساری، آرامگاه مجدالدین
🕊محل شهادت : خانطومان
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃امروز میخواهم از #شهیدی بگویم که شهادتش مهر تایید #وحدت بین #شیعه و سنی شد. #عمر_ملازهی از برادران #اهل_سنت است وقتی فهمید خطر، مسلمانان سوریه را تهدید میکند و #داعش به کودک ها هم رحم نمیکند از خانواده اش گذشت و برای #دفاع از مسلمانان راهی شد. جنگید و شهد #شهادت نصیبش شد.
🍃پدرش در مراسم #تشییع جوانش گفت: راضی ام به رضای #خدا و به فرزندم افتخار میکنم که شهید شد و شهادتش سبب شد #باورهای_غلط بی اعتبار شود و همه فهمیدند که داعش فرقی بین شیعه و سنی نمیگذارد و هدفش نابودی #مسلمانان است.
🍃حال از او یک #مزار باقی مانده که خانواده اش #دلتنگی هایشان را آنجا تسکین میدهند. فرزندانش دور مزار پدر میگردند و شانه تک پسرش تکیه گاه بی قراری های دخترانش است. از عمر ۴ فرزند به یادگار مانده است که بی قراری های دخترانش برای #پدر با هیچ مرهمی آرام نمییابد و اشک ها، شاهد قصه #دخترها_بابایی_اند هست.
🍃عمر، یکی از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است، به این میاندیشم که کشتی نجات #حسین در جریان است و هنوز هم #یار میطلبد.
✍️نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #عمر_ملازهی
📅تاریخ تولد: ۵ فروردین ۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت:۳ آذر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید: سیستان و بلوچستان
🕊محل شهادت: حلب ، سوریه
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و #سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای #رفیقهای_آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که #جنگ ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های #مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام #علیاصغر_بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ #گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها #غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#تولدت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید #علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆
🍃دفتر جنگ را هزاران لالهای گلگون کردهاست که در سرشتشان، #ایمانی_راسخ وجود داشت برای حفاظت از گنجی که ۱۴قرن پیش، خدا آن را به دست آخرین فرستادهاش کامل کرد.
🍃آنان بی بهرِگان از #قافله_حسینی بودند که روحشان با شنیدن صدایی که از روح و جان یک #روحانی برخواسته بود و حقیقت را فریاد میزد، حیاتی دوباره یافت؛ نیروی اراده هزاران مرد و زن دیگر بود که میلههای قفس #ظلم و بیایمانی را که مدتها بود دورشان کشیده شده بود را از میان برداشت.
🍃علیاکبر هم یکی از همین لالهها بود. ۱۷ساله بود که با حرفهای #امام(ره) مسیر حقیقی زندگیاش را یافت. بعد از #پیروزی_انقلاب، از طریق س.پ.ا.ه به جبهه رفت اما روحش آرام و قرار نداشت. به #کرمان بازگشت و اینبار به عنوان یک مردمی رفت. می گفت: اکنون احساس میکنم برای #خدا آمدهام.
🍃فرماندهای بود جدی، #فعال و بسیار سرسخت. همه میگفتند او تاکنون نخندیده است. از او شکایت داشتند. نیمه شب خواستند بروند تا با او صحبت کنند آنچه که دیدند، آنان را در بهت و #شرمندگی فرو برد. #علیاکبر داشت لباسهای نیروهایش را میشست. یک #فرمانده...
🍃در چهارمین روز از عملیات #بیتالمقدس در کنار #پل_سابله* با گروه اندک خود که سلاحشان ایمان و عقیده بود در مقابل دشمنی مجهز به سلاحهای متفاوت مقاومت میکردند.
🍃در میان صداهای #رعبانگیز گلوله و تانک، صدای او قوت قلبی بود برای نیروهایش تا خستگی و #ناامیدی در جانشان رخنه نکند. غروب ۱۲آذر اما نوای گرم او قطع شد. پیدایش که کردند، #مظلومانه زیر پل سابله آرام گرفته بود.
*پل سابله که مهمترین نقطه ارتباطی #سوسنگرد به بستان است به طول 30متر و عرض 6متر در جنوبشرقی شهر #بستان و در محل تلاقی رود سابله و جاده سوسنگرد- بستان قرار دارد.
✍نویسنده : #محدثه_کربلایی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #علیاکبر_محمد_حسینی
📅تاریخ تولد : ۱۳۳۷
📅تاریخ شهادت : ۱۲ آذر ۱۳۶۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای کرمان
🕊محل شهادت : پل سابله
#گرافیست_الشهدا